پرش به محتوا

قریش: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲
جز
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها')
جز (تمیزکاری)
خط ۳۰: خط ۳۰:
</div>
</div>


'''قریش''' یکی از قبایل بزرگ [[مکه]] بود و خود از طوایف مهمی چون [[بنی هاشم]] و [[بنی امیه]]<ref>ر.ک:مقاله بنی امیه</ref> تشکیل می‌شد. قریشیان به سرپرستی امور [[کعبه]] توجه فراوانی داشتند. [[قرآن کریم]] در سوره قریش به این قبیله اشاره نموده است.
'''قریش''' یکی از قبایل بزرگ [[مکه]] بود و خود از طوایف مهمی چون [[بنی هاشم]] و [[بنی امیه]]<ref>ر. ک:مقاله بنی امیه</ref> تشکیل می‌شد. قریشیان به سرپرستی امور [[کعبه]] توجه فراوانی داشتند. [[قرآن کریم]] در سوره قریش به این قبیله اشاره نموده است.


=نسب قریش=
=نسب قریش=
خط ۴۳: خط ۴۳:
مسعودی، مورخ مشهور اسلامی، طایفه‌های قبیله بزرگ قریش مقارن ظهور اسلام را 25 طایفه به شرح زیر دانسته است:
مسعودی، مورخ مشهور اسلامی، طایفه‌های قبیله بزرگ قریش مقارن ظهور اسلام را 25 طایفه به شرح زیر دانسته است:


#بنی هاشم
# بنی هاشم
#بنی مطلب
# بنی مطلب
#بنی حارث
# بنی حارث
#بنی امیه
# بنی امیه
#بنی نوفل
# بنی نوفل
#بنی حارث بن فهر
# بنی حارث بن فهر
#بنی اسد
# بنی اسد
#بنی عبدالدار
# بنی عبدالدار
#بنی زهره
# بنی زهره
#بنی تیم بن مره
# بنی تیم بن مره
#بنی مخزوم
# بنی مخزوم
#بنی یقظه
# بنی یقظه
#بنی مره
# بنی مره
#بنی عدی بن کعب
# بنی عدی بن کعب
#بنی سهم
# بنی سهم
#بنی جمح
# بنی جمح
#بنی مالک
# بنی مالک
#بنی معیط
# بنی معیط
#بنی نزار
# بنی نزار
#بنی سامه
# بنی سامه
#بنی ادرم
# بنی ادرم
#بنی محارب
# بنی محارب
#بنی حارث بن عبدالله
# بنی حارث بن عبدالله
#بنی خزیمه
# بنی خزیمه
#بنی بنانه
# بنی بنانه
#
#


خط ۷۴: خط ۷۴:
=قریش در مکه=
=قریش در مکه=


تاریخ احتمالی تسلط قریش بر مکه حدود دو قرن پیش از بعثت بوده است. پیش از آنان قبیله خزاعه در مکه مستقر بودند و امور آن را در دست داشتند و قریش به صورت پراکنده در اطراف مکه و کوهها و شعاب اطراف آن بسر می‌­بردند؛ ولی در امور و سرپرستی مکه و [[بیت الله­ الحرام]] هیچ گونه دخالتی نداشتند. تا وقتی که [[قصی بن کلاب]] جد چهارم [[پیامبر]] که به همراه مادر و ناپدریش به [[شام]]<ref>ر.ک:مقاله شام</ref> رفته بود به مکه بازگشت و از حُلَیل‌ بن حُبشیّه، آخرین امیرخُزاعی مکه و متولی کعبه، دخترش حُبّی را خواستگار کرد. حلیل نیز که او را نیرومند و با تدبیر و لایق و با اصل و نسب یافت، دخترش را به او تزویج نمود.
تاریخ احتمالی تسلط قریش بر مکه حدود دو قرن پیش از بعثت بوده است. پیش از آنان قبیله خزاعه در مکه مستقر بودند و امور آن را در دست داشتند و قریش به صورت پراکنده در اطراف مکه و کوهها و شعاب اطراف آن بسر می‌­بردند؛ ولی در امور و سرپرستی مکه و [[بیت الله­ الحرام]] هیچ گونه دخالتی نداشتند. تا وقتی که [[قصی بن کلاب]] جد چهارم [[پیامبر]] که به همراه مادر و ناپدریش به [[شام]]<ref>ر. ک:مقاله شام</ref> رفته بود به مکه بازگشت و از حُلَیل‌ بن حُبشیّه، آخرین امیرخُزاعی مکه و متولی کعبه، دخترش حُبّی را خواستگار کرد. حلیل نیز که او را نیرومند و با تدبیر و لایق و با اصل و نسب یافت، دخترش را به او تزویج نمود.


وقتی فرزندان قصی پراکنده شدند و اموالش بسیار شد و شرافتی بزرگ یافت، حلیل درگذشت. حلیل در آستانه مرگ، قصی را نزد خود خواند و ولایت بیت‌الله الحرام و [[کلیدداری خانه کعبه]] را به او واگذارد، اما پس از مرگش خزاعه کلید کعبه را که نزد حبّی بود، گرفتند و مانع قصی شدند. قصی برای گرفتن حق خویش از قریش و بنی‌کنانه و برادر مادری خود رزاح و حامیان او یاری خواست و در نهایت بر خزاعه پیروز گردید. <ref> سید علی اکبر حسینی، قبایل عرب مکه قبل از بعثت، دانشنامه پژوهه، بازیابی: 12 دی ماه 1391 و دانشنامه جهان اسلام، مدخل "قصی بن کلاب" از محمد اصغری‌نژاد، بازیابی:12 دیماه 1391</ref>
وقتی فرزندان قصی پراکنده شدند و اموالش بسیار شد و شرافتی بزرگ یافت، حلیل درگذشت. حلیل در آستانه مرگ، قصی را نزد خود خواند و ولایت بیت‌الله الحرام و [[کلیدداری خانه کعبه]] را به او واگذارد، اما پس از مرگش خزاعه کلید کعبه را که نزد حبّی بود، گرفتند و مانع قصی شدند. قصی برای گرفتن حق خویش از قریش و بنی‌کنانه و برادر مادری خود رزاح و حامیان او یاری خواست و در نهایت بر خزاعه پیروز گردید. <ref> سید علی اکبر حسینی، قبایل عرب مکه قبل از بعثت، دانشنامه پژوهه، بازیابی: 12 دی ماه 1391 و دانشنامه جهان اسلام، مدخل "قصی بن کلاب" از محمد اصغری‌نژاد، بازیابی:12 دیماه 1391</ref>
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
از آنجا که عرب به فزونی نیروهایش اهمیت می‌داد و آن را نشانه شرافت می‌دانست، این اقدام موجب شهرت و برتری قریش بود. <ref>جاحظ، عمرو بن بحر، رسائل الجاحظ، رسائل السیاسیه، ص۱۱۰۱۰۲</ref>
از آنجا که عرب به فزونی نیروهایش اهمیت می‌داد و آن را نشانه شرافت می‌دانست، این اقدام موجب شهرت و برتری قریش بود. <ref>جاحظ، عمرو بن بحر، رسائل الجاحظ، رسائل السیاسیه، ص۱۱۰۱۰۲</ref>


اعراب آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده و چه بسا در جنگ‌ها به جای آنها وارد کارزار می‌شده‌اند. باید باین نکته نیز توجه نمود که عظمت و شهرت قریش، در همه تیره‌ها و عشیره‌های قریش نبوده، بلکه این شرافت تنها در خاندان قصی، و بعد از او در خاندان‌ هاشم و [[عبدالمطلب]] می‌باشد؛ چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید. در یک مسابقه‌ افتخار به نسب، [[ابوبکر]]<ref>ر.ک:مقاله ابوبکر</ref> خود را از قریش معرفی کرد، طرف او خوشحال شده پرسید: از خانواده‌ قصی هستی؟ ابوبکر گفت: خیر. طرف پرسید: آیا عبدالمطلب و‌ هاشم از شماست؟ ابوبکر بار دیگر پاسخ منفی داد! بعد از آن بود که شخص سائل با بی‌اعتنایی رد شد. <ref> ابن عبد ربه اندلسی، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۳، ص۲۸۱</ref>
اعراب آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده و چه بسا در جنگ‌ها به جای آنها وارد کارزار می‌شده‌اند. باید باین نکته نیز توجه نمود که عظمت و شهرت قریش، در همه تیره‌ها و عشیره‌های قریش نبوده، بلکه این شرافت تنها در خاندان قصی، و بعد از او در خاندان‌ هاشم و [[عبدالمطلب]] می‌باشد؛ چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید. در یک مسابقه‌ افتخار به نسب، [[ابوبکر]]<ref>ر. ک:مقاله ابوبکر</ref> خود را از قریش معرفی کرد، طرف او خوشحال شده پرسید: از خانواده‌ قصی هستی؟ ابوبکر گفت: خیر. طرف پرسید: آیا عبدالمطلب و‌ هاشم از شماست؟ ابوبکر بار دیگر پاسخ منفی داد! بعد از آن بود که شخص سائل با بی‌اعتنایی رد شد. <ref> ابن عبد ربه اندلسی، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۳، ص۲۸۱</ref>


نکته دیگری نیز که بر جایگاه قریش افزوده بود واسطه تجارتی بودن مکه و بر سر راه تجارت حبشه، یمن، شامات بود؛ این تجارت شامل سفر به یمن، حضرموت، حیره، بصره، شام، غزه و مصر می‌شد. آنها به دلیل کار تجارت، از جنگ دست کشیدند تا دچار اسارت و یا از دست دادن اموال‌شان نشوند. <ref> ثعالبی، عبدالملک بن محمد، ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب، ص۱۱</ref>
نکته دیگری نیز که بر جایگاه قریش افزوده بود واسطه تجارتی بودن مکه و بر سر راه تجارت حبشه، یمن، شامات بود؛ این تجارت شامل سفر به یمن، حضرموت، حیره، بصره، شام، غزه و مصر می‌شد. آنها به دلیل کار تجارت، از جنگ دست کشیدند تا دچار اسارت و یا از دست دادن اموال‌شان نشوند. <ref> ثعالبی، عبدالملک بن محمد، ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب، ص۱۱</ref>
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
=قریش پس از اسلام=
=قریش پس از اسلام=


قریش، پیش از اسلام شهرتی داشته اما جایگاه آن بعد از اسلام چندین برابر شد، ‌مهمترین و اصلی‌ترین علتی که باعث عظمت جایگاه قریش در بین اعراب شد، این نکته است که پیامبر (ص) از این قبیله بود و این خود مهمترین عامل شهرت برای قریش بود. از طرف دیگر بنی‌امیه به تدریج از یک سو با غضب منصب خلافت از [[امام حسن(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسن (ع)</ref> و شهادت مظلومانه [[امام حسین(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسین (ع)</ref>، خلافت را از بنی‌هاشم به بنی‌امیه انتقال داده و از طرفی این اصل را مطرح کردند که خلفا باید قریشی باشند نه هاشمی. آنان برای این سخن خود احادیثی نیز ساختند و بدین ترتیب در‌ اندیشه‌ سیاسی مذهبی [[اهل سنت]] این اصل استقرار کامل یافت. البته اهمیت قریشی بودن [[خلیفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref>، از همان روزهای نخست خلافت نیز مطرح بود؛ چنانکه عباس به [[امام علی(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی (ع)</ref> می‌گفت: اگر من و [[ابوسفیان]] با تو [[بیعت]]<ref>ر.ک:مقاله بیعت</ref> می‌کردیم، فرزندان عبد مناف با ما مخالفت نمی‌کردند، و اگر آنها مخالفت نمی‌کردند هیچ کس از قریش با ما اختلاف نمی‌کرد، و اگر قریش با تو بیعت می‌کرد هیچ کس از عرب، با تو مخالفت نمی‌نمود. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۴۸</ref>
قریش، پیش از اسلام شهرتی داشته اما جایگاه آن بعد از اسلام چندین برابر شد، ‌مهمترین و اصلی‌ترین علتی که باعث عظمت جایگاه قریش در بین اعراب شد، این نکته است که پیامبر (ص) از این قبیله بود و این خود مهمترین عامل شهرت برای قریش بود. از طرف دیگر بنی‌امیه به تدریج از یک سو با غضب منصب خلافت از [[امام حسن(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام حسن (ع)</ref> و شهادت مظلومانه [[امام حسین(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام حسین (ع)</ref>، خلافت را از بنی‌هاشم به بنی‌امیه انتقال داده و از طرفی این اصل را مطرح کردند که خلفا باید قریشی باشند نه هاشمی. آنان برای این سخن خود احادیثی نیز ساختند و بدین ترتیب در‌ اندیشه‌ سیاسی مذهبی [[اهل سنت]] این اصل استقرار کامل یافت. البته اهمیت قریشی بودن [[خلیفه]]<ref>ر. ک:مقاله خلیفه</ref>، از همان روزهای نخست خلافت نیز مطرح بود؛ چنانکه عباس به [[امام علی(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام علی (ع)</ref> می‌گفت: اگر من و [[ابوسفیان]] با تو [[بیعت]]<ref>ر. ک:مقاله بیعت</ref> می‌کردیم، فرزندان عبد مناف با ما مخالفت نمی‌کردند، و اگر آنها مخالفت نمی‌کردند هیچ کس از قریش با ما اختلاف نمی‌کرد، و اگر قریش با تو بیعت می‌کرد هیچ کس از عرب، با تو مخالفت نمی‌نمود. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۴۸</ref>


در هر حال، مساله‌ شهرت قریش تا‌ اندازه‌ای مربوط به قبل از بعثت و مقداری مربوط به بعد از اسلام است. قبل از بعثت، کسانی از عرب، قریش را از خاندان غسان و کسری نیز برتر می‌دانسته‌اند. جواد علی پس از بحث در‌این‌باره می‌نویسد: به اعتقاد من این اسلام بوده که قریش را قریش کرده، آنها را بر عرب‌ها سیادت داده و به این موفقیت رسانده است. <ref>علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۱۲۶</ref>
در هر حال، مساله‌ شهرت قریش تا‌ اندازه‌ای مربوط به قبل از بعثت و مقداری مربوط به بعد از اسلام است. قبل از بعثت، کسانی از عرب، قریش را از خاندان غسان و کسری نیز برتر می‌دانسته‌اند. جواد علی پس از بحث در‌این‌باره می‌نویسد: به اعتقاد من این اسلام بوده که قریش را قریش کرده، آنها را بر عرب‌ها سیادت داده و به این موفقیت رسانده است. <ref>علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۱۲۶</ref>
تبلیغات بنی‌امیه برای نشان دادن برتری قریش بر عرب در بالا بردن جایگاه قریش تاثیر فراوانی داشته است؛ معاویه به صعصعه بن صوحان می‌گوید: ‌اگر قریش نبود شما در ذلّت بودید! صعصعه جواب داد، این گونه نیست؛ چرا که قریش نه پر جمعیت‌ترین است و نه با شرف‌ترین. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۳۰. </ref>
تبلیغات بنی‌امیه برای نشان دادن برتری قریش بر عرب در بالا بردن جایگاه قریش تاثیر فراوانی داشته است؛ معاویه به صعصعه بن صوحان می‌گوید: ‌اگر قریش نبود شما در ذلّت بودید! صعصعه جواب داد، این گونه نیست؛ چرا که قریش نه پر جمعیت‌ترین است و نه با شرف‌ترین. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۳۰. </ref>
ابوبکر در سقیفه به [[انصار]]<ref> ر.ک:مقاله انصار</ref> می‌گفت: ‌شما می‌دانید که عرب جز از قریش اطاعت نخواهد کرد. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۴۰</ref>
ابوبکر در سقیفه به [[انصار]]<ref> ر. ک:مقاله انصار</ref> می‌گفت: ‌شما می‌دانید که عرب جز از قریش اطاعت نخواهد کرد. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۴۰</ref>
عمر نیز می‌گوید که قریش اشرف اقوام نزد عرب هستند. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۹۵.</ref>
عمر نیز می‌گوید که قریش اشرف اقوام نزد عرب هستند. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۹۵.</ref>


خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده: تاریخ]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده: تاریخ اسلام]]
[[رده:تاریخ اسلام]]
۴٬۹۳۳

ویرایش