۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
</div> | </div> | ||
'''قریش''' یکی از قبایل بزرگ [[مکه]] بود و خود از طوایف مهمی چون [[بنی هاشم]] و [[بنی امیه]]<ref>ر.ک:مقاله بنی امیه</ref> تشکیل میشد. قریشیان به سرپرستی امور [[کعبه]] توجه فراوانی داشتند. [[قرآن کریم]] در سوره قریش به این قبیله اشاره نموده است. | '''قریش''' یکی از قبایل بزرگ [[مکه]] بود و خود از طوایف مهمی چون [[بنی هاشم]] و [[بنی امیه]]<ref>ر. ک:مقاله بنی امیه</ref> تشکیل میشد. قریشیان به سرپرستی امور [[کعبه]] توجه فراوانی داشتند. [[قرآن کریم]] در سوره قریش به این قبیله اشاره نموده است. | ||
=نسب قریش= | =نسب قریش= | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
مسعودی، مورخ مشهور اسلامی، طایفههای قبیله بزرگ قریش مقارن ظهور اسلام را 25 طایفه به شرح زیر دانسته است: | مسعودی، مورخ مشهور اسلامی، طایفههای قبیله بزرگ قریش مقارن ظهور اسلام را 25 طایفه به شرح زیر دانسته است: | ||
#بنی هاشم | # بنی هاشم | ||
#بنی مطلب | # بنی مطلب | ||
#بنی حارث | # بنی حارث | ||
#بنی امیه | # بنی امیه | ||
#بنی نوفل | # بنی نوفل | ||
#بنی حارث بن فهر | # بنی حارث بن فهر | ||
#بنی اسد | # بنی اسد | ||
#بنی عبدالدار | # بنی عبدالدار | ||
#بنی زهره | # بنی زهره | ||
#بنی تیم بن مره | # بنی تیم بن مره | ||
#بنی مخزوم | # بنی مخزوم | ||
#بنی یقظه | # بنی یقظه | ||
#بنی مره | # بنی مره | ||
#بنی عدی بن کعب | # بنی عدی بن کعب | ||
#بنی سهم | # بنی سهم | ||
#بنی جمح | # بنی جمح | ||
#بنی مالک | # بنی مالک | ||
#بنی معیط | # بنی معیط | ||
#بنی نزار | # بنی نزار | ||
#بنی سامه | # بنی سامه | ||
#بنی ادرم | # بنی ادرم | ||
#بنی محارب | # بنی محارب | ||
#بنی حارث بن عبدالله | # بنی حارث بن عبدالله | ||
#بنی خزیمه | # بنی خزیمه | ||
#بنی بنانه | # بنی بنانه | ||
# | # | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
=قریش در مکه= | =قریش در مکه= | ||
تاریخ احتمالی تسلط قریش بر مکه حدود دو قرن پیش از بعثت بوده است. پیش از آنان قبیله خزاعه در مکه مستقر بودند و امور آن را در دست داشتند و قریش به صورت پراکنده در اطراف مکه و کوهها و شعاب اطراف آن بسر میبردند؛ ولی در امور و سرپرستی مکه و [[بیت الله الحرام]] هیچ گونه دخالتی نداشتند. تا وقتی که [[قصی بن کلاب]] جد چهارم [[پیامبر]] که به همراه مادر و ناپدریش به [[شام]]<ref>ر.ک:مقاله شام</ref> رفته بود به مکه بازگشت و از حُلَیل بن حُبشیّه، آخرین امیرخُزاعی مکه و متولی کعبه، دخترش حُبّی را خواستگار کرد. حلیل نیز که او را نیرومند و با تدبیر و لایق و با اصل و نسب یافت، دخترش را به او تزویج نمود. | تاریخ احتمالی تسلط قریش بر مکه حدود دو قرن پیش از بعثت بوده است. پیش از آنان قبیله خزاعه در مکه مستقر بودند و امور آن را در دست داشتند و قریش به صورت پراکنده در اطراف مکه و کوهها و شعاب اطراف آن بسر میبردند؛ ولی در امور و سرپرستی مکه و [[بیت الله الحرام]] هیچ گونه دخالتی نداشتند. تا وقتی که [[قصی بن کلاب]] جد چهارم [[پیامبر]] که به همراه مادر و ناپدریش به [[شام]]<ref>ر. ک:مقاله شام</ref> رفته بود به مکه بازگشت و از حُلَیل بن حُبشیّه، آخرین امیرخُزاعی مکه و متولی کعبه، دخترش حُبّی را خواستگار کرد. حلیل نیز که او را نیرومند و با تدبیر و لایق و با اصل و نسب یافت، دخترش را به او تزویج نمود. | ||
وقتی فرزندان قصی پراکنده شدند و اموالش بسیار شد و شرافتی بزرگ یافت، حلیل درگذشت. حلیل در آستانه مرگ، قصی را نزد خود خواند و ولایت بیتالله الحرام و [[کلیدداری خانه کعبه]] را به او واگذارد، اما پس از مرگش خزاعه کلید کعبه را که نزد حبّی بود، گرفتند و مانع قصی شدند. قصی برای گرفتن حق خویش از قریش و بنیکنانه و برادر مادری خود رزاح و حامیان او یاری خواست و در نهایت بر خزاعه پیروز گردید. <ref> سید علی اکبر حسینی، قبایل عرب مکه قبل از بعثت، دانشنامه پژوهه، بازیابی: 12 دی ماه 1391 و دانشنامه جهان اسلام، مدخل "قصی بن کلاب" از محمد اصغرینژاد، بازیابی:12 دیماه 1391</ref> | وقتی فرزندان قصی پراکنده شدند و اموالش بسیار شد و شرافتی بزرگ یافت، حلیل درگذشت. حلیل در آستانه مرگ، قصی را نزد خود خواند و ولایت بیتالله الحرام و [[کلیدداری خانه کعبه]] را به او واگذارد، اما پس از مرگش خزاعه کلید کعبه را که نزد حبّی بود، گرفتند و مانع قصی شدند. قصی برای گرفتن حق خویش از قریش و بنیکنانه و برادر مادری خود رزاح و حامیان او یاری خواست و در نهایت بر خزاعه پیروز گردید. <ref> سید علی اکبر حسینی، قبایل عرب مکه قبل از بعثت، دانشنامه پژوهه، بازیابی: 12 دی ماه 1391 و دانشنامه جهان اسلام، مدخل "قصی بن کلاب" از محمد اصغرینژاد، بازیابی:12 دیماه 1391</ref> | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
از آنجا که عرب به فزونی نیروهایش اهمیت میداد و آن را نشانه شرافت میدانست، این اقدام موجب شهرت و برتری قریش بود. <ref>جاحظ، عمرو بن بحر، رسائل الجاحظ، رسائل السیاسیه، ص۱۱۰۱۰۲</ref> | از آنجا که عرب به فزونی نیروهایش اهمیت میداد و آن را نشانه شرافت میدانست، این اقدام موجب شهرت و برتری قریش بود. <ref>جاحظ، عمرو بن بحر، رسائل الجاحظ، رسائل السیاسیه، ص۱۱۰۱۰۲</ref> | ||
اعراب آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده و چه بسا در جنگها به جای آنها وارد کارزار میشدهاند. باید باین نکته نیز توجه نمود که عظمت و شهرت قریش، در همه تیرهها و عشیرههای قریش نبوده، بلکه این شرافت تنها در خاندان قصی، و بعد از او در خاندان هاشم و [[عبدالمطلب]] میباشد؛ چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید. در یک مسابقه افتخار به نسب، [[ابوبکر]]<ref>ر.ک:مقاله ابوبکر</ref> خود را از قریش معرفی کرد، طرف او خوشحال شده پرسید: از خانواده قصی هستی؟ ابوبکر گفت: خیر. طرف پرسید: آیا عبدالمطلب و هاشم از شماست؟ ابوبکر بار دیگر پاسخ منفی داد! بعد از آن بود که شخص سائل با بیاعتنایی رد شد. <ref> ابن عبد ربه اندلسی، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۳، ص۲۸۱</ref> | اعراب آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده و چه بسا در جنگها به جای آنها وارد کارزار میشدهاند. باید باین نکته نیز توجه نمود که عظمت و شهرت قریش، در همه تیرهها و عشیرههای قریش نبوده، بلکه این شرافت تنها در خاندان قصی، و بعد از او در خاندان هاشم و [[عبدالمطلب]] میباشد؛ چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید. در یک مسابقه افتخار به نسب، [[ابوبکر]]<ref>ر. ک:مقاله ابوبکر</ref> خود را از قریش معرفی کرد، طرف او خوشحال شده پرسید: از خانواده قصی هستی؟ ابوبکر گفت: خیر. طرف پرسید: آیا عبدالمطلب و هاشم از شماست؟ ابوبکر بار دیگر پاسخ منفی داد! بعد از آن بود که شخص سائل با بیاعتنایی رد شد. <ref> ابن عبد ربه اندلسی، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۳، ص۲۸۱</ref> | ||
نکته دیگری نیز که بر جایگاه قریش افزوده بود واسطه تجارتی بودن مکه و بر سر راه تجارت حبشه، یمن، شامات بود؛ این تجارت شامل سفر به یمن، حضرموت، حیره، بصره، شام، غزه و مصر میشد. آنها به دلیل کار تجارت، از جنگ دست کشیدند تا دچار اسارت و یا از دست دادن اموالشان نشوند. <ref> ثعالبی، عبدالملک بن محمد، ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب، ص۱۱</ref> | نکته دیگری نیز که بر جایگاه قریش افزوده بود واسطه تجارتی بودن مکه و بر سر راه تجارت حبشه، یمن، شامات بود؛ این تجارت شامل سفر به یمن، حضرموت، حیره، بصره، شام، غزه و مصر میشد. آنها به دلیل کار تجارت، از جنگ دست کشیدند تا دچار اسارت و یا از دست دادن اموالشان نشوند. <ref> ثعالبی، عبدالملک بن محمد، ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب، ص۱۱</ref> | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
=قریش پس از اسلام= | =قریش پس از اسلام= | ||
قریش، پیش از اسلام شهرتی داشته اما جایگاه آن بعد از اسلام چندین برابر شد، مهمترین و اصلیترین علتی که باعث عظمت جایگاه قریش در بین اعراب شد، این نکته است که پیامبر (ص) از این قبیله بود و این خود مهمترین عامل شهرت برای قریش بود. از طرف دیگر بنیامیه به تدریج از یک سو با غضب منصب خلافت از [[امام حسن(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسن (ع)</ref> و شهادت مظلومانه [[امام حسین(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسین (ع)</ref>، خلافت را از بنیهاشم به بنیامیه انتقال داده و از طرفی این اصل را مطرح کردند که خلفا باید قریشی باشند نه هاشمی. آنان برای این سخن خود احادیثی نیز ساختند و بدین ترتیب در اندیشه سیاسی مذهبی [[اهل سنت]] این اصل استقرار کامل یافت. البته اهمیت قریشی بودن [[خلیفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref>، از همان روزهای نخست خلافت نیز مطرح بود؛ چنانکه عباس به [[امام علی(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی (ع)</ref> میگفت: اگر من و [[ابوسفیان]] با تو [[بیعت]]<ref>ر.ک:مقاله بیعت</ref> میکردیم، فرزندان عبد مناف با ما مخالفت نمیکردند، و اگر آنها مخالفت نمیکردند هیچ کس از قریش با ما اختلاف نمیکرد، و اگر قریش با تو بیعت میکرد هیچ کس از عرب، با تو مخالفت نمینمود. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۴۸</ref> | قریش، پیش از اسلام شهرتی داشته اما جایگاه آن بعد از اسلام چندین برابر شد، مهمترین و اصلیترین علتی که باعث عظمت جایگاه قریش در بین اعراب شد، این نکته است که پیامبر (ص) از این قبیله بود و این خود مهمترین عامل شهرت برای قریش بود. از طرف دیگر بنیامیه به تدریج از یک سو با غضب منصب خلافت از [[امام حسن(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام حسن (ع)</ref> و شهادت مظلومانه [[امام حسین(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام حسین (ع)</ref>، خلافت را از بنیهاشم به بنیامیه انتقال داده و از طرفی این اصل را مطرح کردند که خلفا باید قریشی باشند نه هاشمی. آنان برای این سخن خود احادیثی نیز ساختند و بدین ترتیب در اندیشه سیاسی مذهبی [[اهل سنت]] این اصل استقرار کامل یافت. البته اهمیت قریشی بودن [[خلیفه]]<ref>ر. ک:مقاله خلیفه</ref>، از همان روزهای نخست خلافت نیز مطرح بود؛ چنانکه عباس به [[امام علی(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام علی (ع)</ref> میگفت: اگر من و [[ابوسفیان]] با تو [[بیعت]]<ref>ر. ک:مقاله بیعت</ref> میکردیم، فرزندان عبد مناف با ما مخالفت نمیکردند، و اگر آنها مخالفت نمیکردند هیچ کس از قریش با ما اختلاف نمیکرد، و اگر قریش با تو بیعت میکرد هیچ کس از عرب، با تو مخالفت نمینمود. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۴۸</ref> | ||
در هر حال، مساله شهرت قریش تا اندازهای مربوط به قبل از بعثت و مقداری مربوط به بعد از اسلام است. قبل از بعثت، کسانی از عرب، قریش را از خاندان غسان و کسری نیز برتر میدانستهاند. جواد علی پس از بحث دراینباره مینویسد: به اعتقاد من این اسلام بوده که قریش را قریش کرده، آنها را بر عربها سیادت داده و به این موفقیت رسانده است. <ref>علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۱۲۶</ref> | در هر حال، مساله شهرت قریش تا اندازهای مربوط به قبل از بعثت و مقداری مربوط به بعد از اسلام است. قبل از بعثت، کسانی از عرب، قریش را از خاندان غسان و کسری نیز برتر میدانستهاند. جواد علی پس از بحث دراینباره مینویسد: به اعتقاد من این اسلام بوده که قریش را قریش کرده، آنها را بر عربها سیادت داده و به این موفقیت رسانده است. <ref>علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۱۲۶</ref> | ||
تبلیغات بنیامیه برای نشان دادن برتری قریش بر عرب در بالا بردن جایگاه قریش تاثیر فراوانی داشته است؛ معاویه به صعصعه بن صوحان میگوید: اگر قریش نبود شما در ذلّت بودید! صعصعه جواب داد، این گونه نیست؛ چرا که قریش نه پر جمعیتترین است و نه با شرفترین. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۳۰. </ref> | تبلیغات بنیامیه برای نشان دادن برتری قریش بر عرب در بالا بردن جایگاه قریش تاثیر فراوانی داشته است؛ معاویه به صعصعه بن صوحان میگوید: اگر قریش نبود شما در ذلّت بودید! صعصعه جواب داد، این گونه نیست؛ چرا که قریش نه پر جمعیتترین است و نه با شرفترین. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۳۰. </ref> | ||
ابوبکر در سقیفه به [[انصار]]<ref> ر.ک:مقاله انصار</ref> میگفت: شما میدانید که عرب جز از قریش اطاعت نخواهد کرد. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۴۰</ref> | ابوبکر در سقیفه به [[انصار]]<ref> ر. ک:مقاله انصار</ref> میگفت: شما میدانید که عرب جز از قریش اطاعت نخواهد کرد. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۴۰</ref> | ||
عمر نیز میگوید که قریش اشرف اقوام نزد عرب هستند. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۹۵.</ref> | عمر نیز میگوید که قریش اشرف اقوام نزد عرب هستند. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۹۵.</ref> | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: تاریخ]] | [[رده:تاریخ]] | ||
[[رده: تاریخ اسلام]] | [[رده:تاریخ اسلام]] |