۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|- | |- | ||
|تولد | |تولد | ||
|سال ۴۵۰ یا ۴۵۱ ه.ق | |سال ۴۵۰ یا ۴۵۱ ه. ق | ||
|- | |- | ||
|زادگاه | |زادگاه | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
|- | |- | ||
|وفات | |وفات | ||
|جمادی الاخره سال ۵۰۵ ه.ق | |جمادی الاخره سال ۵۰۵ ه. ق | ||
|- | |- | ||
|آرامگاه | |آرامگاه | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
</div> | </div> | ||
'''ابوحامد محمد غزالی''' بی اندازه باهوش و تند ذهن بود. علوم دینی و ادبی را نزد احمد راذکانی فراگرفت و سپس مدتی در یکی از مدارس طوس به تحصیل پرداخت. آنگاه به جرجان نزد امام ابونصر اسماعیلی رفت و خدمت او تعلیقه نوشت. دوباره به زادگاه خود [[طوس]] برگشت و مدت 3 سال در طوس به مطالعه و تکرار دروس پرداخت. ابو حامد غزالی در سال 470 قمری به [[نیشابور]] رفت و در آنجا به [[ابوالمعالی عبدالملک جوینی]] معروف به امام الحرمین پیوست و تا پایان عمر او همواره ملازمش بود. تحصیلات غزالی تنها [[فقه]] <ref>ر.ک:مقاله فقه</ref> نبود. او در علم اختلاف مذاهب و [[جدل]] و [[منطق]] و [[فلسفه]] هم دانش اندوخت؛ تا آنجا که بر همه اقران تفوق یافت. پدرش مردی از صالحان زمان خود بود که از رشتن پشم گذاران زندگی میکرد و اهل [[تقوی]] بود و غالبا در مجالس فقیهان حضور داشت. | '''ابوحامد محمد غزالی''' بی اندازه باهوش و تند ذهن بود. علوم دینی و ادبی را نزد احمد راذکانی فراگرفت و سپس مدتی در یکی از مدارس طوس به تحصیل پرداخت. آنگاه به جرجان نزد امام ابونصر اسماعیلی رفت و خدمت او تعلیقه نوشت. دوباره به زادگاه خود [[طوس]] برگشت و مدت 3 سال در طوس به مطالعه و تکرار دروس پرداخت. ابو حامد غزالی در سال 470 قمری به [[نیشابور]] رفت و در آنجا به [[ابوالمعالی عبدالملک جوینی]] معروف به امام الحرمین پیوست و تا پایان عمر او همواره ملازمش بود. تحصیلات غزالی تنها [[فقه]] <ref>ر. ک:مقاله فقه</ref> نبود. او در علم اختلاف مذاهب و [[جدل]] و [[منطق]] و [[فلسفه]] هم دانش اندوخت؛ تا آنجا که بر همه اقران تفوق یافت. پدرش مردی از صالحان زمان خود بود که از رشتن پشم گذاران زندگی میکرد و اهل [[تقوی]] بود و غالبا در مجالس فقیهان حضور داشت. | ||
=امام محمد غزالی کیست= | =امام محمد غزالی کیست= | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
غزالی در نیشابور کسب علم میکرد و استاد معروفی که در آنجا داشت؛ جوینی معروف به امام الحرمین بود. او در همان نیشابور نیز به شهرتی دست یافته بود. وی ثمره کسب علم خود را در ملاقاتی که با [[خواجه نظام الملک]] وزیر ملک شاه سلجوقی داشت، نمایان کرد. | غزالی در نیشابور کسب علم میکرد و استاد معروفی که در آنجا داشت؛ جوینی معروف به امام الحرمین بود. او در همان نیشابور نیز به شهرتی دست یافته بود. وی ثمره کسب علم خود را در ملاقاتی که با [[خواجه نظام الملک]] وزیر ملک شاه سلجوقی داشت، نمایان کرد. | ||
غزالی در سال 484هـ.ق به منصب استادی در [[مدرسه نظامیه بغداد]] منصوب شد و چهار سال در آن مقام که بزرگترین پایگاه علمی آن زمان بود، ماند و در میان اهل [[عراق]] <ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> به مقام و منزلتی رسید. وی در سی و چهار سالگی به [[فلسفه]] روی آورد و سپس وارد دورهای از بحران عمیق معنوی شد که او را به شک در ایمان خویش کشاند. | غزالی در سال 484هـ. ق به منصب استادی در [[مدرسه نظامیه بغداد]] منصوب شد و چهار سال در آن مقام که بزرگترین پایگاه علمی آن زمان بود، ماند و در میان اهل [[عراق]] <ref>ر. ک:مقاله عراق</ref> به مقام و منزلتی رسید. وی در سی و چهار سالگی به [[فلسفه]] روی آورد و سپس وارد دورهای از بحران عمیق معنوی شد که او را به شک در ایمان خویش کشاند. | ||
این شک البته گذرا بود و بیش از سه ماه به طول نینجامید. این شک همچون محرکی غزالی را به وارسی دقیق و همه جانبه [[عقاید]] خود وا داشت. <ref>بدوی، عبدالرحمن، پیام یونسکو، شماره 198، سیر معنوی غزالی، ص 5، آذر 1365 ش</ref> او در سال 488 هـ.ق به [[زهد]] و [[عرفان]] روی آورد و آنچه در [[بغداد]] داشت را رها کرده و به [[حج]] رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی [[شام]] <ref>ر.ک:مقاله شام</ref> گردید و از آنجا نیز به [[مصر]] رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد. <ref>وفیات الاعیان، ج 4، ص 217</ref> | این شک البته گذرا بود و بیش از سه ماه به طول نینجامید. این شک همچون محرکی غزالی را به وارسی دقیق و همه جانبه [[عقاید]] خود وا داشت. <ref>بدوی، عبدالرحمن، پیام یونسکو، شماره 198، سیر معنوی غزالی، ص 5، آذر 1365 ش</ref> او در سال 488 هـ. ق به [[زهد]] و [[عرفان]] روی آورد و آنچه در [[بغداد]] داشت را رها کرده و به [[حج]] رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی [[شام]] <ref>ر. ک:مقاله شام</ref> گردید و از آنجا نیز به [[مصر]] رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد. <ref>وفیات الاعیان، ج 4، ص 217</ref> | ||
غزالی زمانی که در [[دمشق]] بود کتاب مهم و اثرگذار خود [[احیاء علوم الدین]] را به رشته تحریر در آورد. <ref>سیر أعلام النبلاء، ج 19، ص 323</ref> وی سپس با اصرار و الزام یکی از وزرای دربار به نیشابور رفته و به تدریس مشغول شد. اما یک سال بیشتر دوام نیاورد و به وطن خود توس برگشت <ref>وفیات الاعیان، ج 4، ص 218</ref> و در همانجا روزگار خود را گذراند و سال 505 هـ.ق در همانجا از دنیا رفت. <ref> سیر معنوی غزالی، ص 5</ref> | غزالی زمانی که در [[دمشق]] بود کتاب مهم و اثرگذار خود [[احیاء علوم الدین]] را به رشته تحریر در آورد. <ref>سیر أعلام النبلاء، ج 19، ص 323</ref> وی سپس با اصرار و الزام یکی از وزرای دربار به نیشابور رفته و به تدریس مشغول شد. اما یک سال بیشتر دوام نیاورد و به وطن خود توس برگشت <ref>وفیات الاعیان، ج 4، ص 218</ref> و در همانجا روزگار خود را گذراند و سال 505 هـ. ق در همانجا از دنیا رفت. <ref> سیر معنوی غزالی، ص 5</ref> | ||
شخصیت و اعتقادات غزالی همیشه مورد اختلاف آراء بوده و نظریات مختلف و متفاوتی پیرامون او وجود دارد، گاهی به اغراق در مورد او صحبت شده و گاه چنان هجومی به او شده که حقیقت را نیز پایمال کرده است. فارغ از بحث در مورد شخصیت او میتوان گفت که او شخصیتی اثرگذار و بسیار اندیشمند بوده و نظریاتش چه درست و چه نادرست، تحوّل بسیاری بر مسلمانان عادی و دانشمندان داشت، این اثرگذاری به حدی بوده که امروزه نیز گفتارهای بسیاری پیرامون او و کتابهایش میشود. | شخصیت و اعتقادات غزالی همیشه مورد اختلاف آراء بوده و نظریات مختلف و متفاوتی پیرامون او وجود دارد، گاهی به اغراق در مورد او صحبت شده و گاه چنان هجومی به او شده که حقیقت را نیز پایمال کرده است. فارغ از بحث در مورد شخصیت او میتوان گفت که او شخصیتی اثرگذار و بسیار اندیشمند بوده و نظریاتش چه درست و چه نادرست، تحوّل بسیاری بر مسلمانان عادی و دانشمندان داشت، این اثرگذاری به حدی بوده که امروزه نیز گفتارهای بسیاری پیرامون او و کتابهایش میشود. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
=گرایش غزالی به عرفان= | =گرایش غزالی به عرفان= | ||
او در سال ۴۸۸ هـ.ق به زهد و عرفان روی آورد و آنچه در [[بغداد]] داشت رها کرده و به حج رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی شام گردید و از آنجا نیز به مصر رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد. <ref> ابن خلکان برمکی اربلی، ابوالعباس شمسالدین، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۴، ص۲۱۷، محقق:احسان عباس، دار صادر، بیروت، ۱۹۰۰م</ref> | او در سال ۴۸۸ هـ. ق به زهد و عرفان روی آورد و آنچه در [[بغداد]] داشت رها کرده و به حج رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی شام گردید و از آنجا نیز به مصر رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد. <ref> ابن خلکان برمکی اربلی، ابوالعباس شمسالدین، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۴، ص۲۱۷، محقق:احسان عباس، دار صادر، بیروت، ۱۹۰۰م</ref> | ||
=مهمترین آثار غزالی= | =مهمترین آثار غزالی= | ||
==تهافت (تهافة) الفلاسفه== | == تهافت (تهافة) الفلاسفه == | ||
این کتاب از اثرگذارترین کتابهای غزالی بوده که بر علیه فلاسفه و [[اعتقادات]] و روشهای فلسفی نگاشته شده است. این کتاب شامل چهار مقدمه، بیست گفتار و یک خاتمه است. با وجود اینکه در رد فلاسفه کتابهای مختلفی نگارش شده است اما هیچکدام به اندازه این کتاب اثرگذار نبودهاند. | این کتاب از اثرگذارترین کتابهای غزالی بوده که بر علیه فلاسفه و [[اعتقادات]] و روشهای فلسفی نگاشته شده است. این کتاب شامل چهار مقدمه، بیست گفتار و یک خاتمه است. با وجود اینکه در رد فلاسفه کتابهای مختلفی نگارش شده است اما هیچکدام به اندازه این کتاب اثرگذار نبودهاند. | ||
غزالی در این کتاب صریحاً گفته است که انگیزهاش در نوشتن تهافت الفلاسفة انگیزه دینی بوده است. <ref>ابو حامد الغزالى، تهافت الفلاسفة، محقق: دنیا، سلیمان، خطبه کتاب، ص 59 – 61، شمس تبریزى، تهران، چاپ اول، 1382ش</ref> اثر این کتاب غزالی و محبوبیتش در جهان اسلام، بسیار زیاد بوده است و حتی ریشه [[فلسفه اسلامی]] را در بسیاری از کشورهای اسلامی خشکاند. البته این کتاب و منش و روش موجود در آن نتوانست در ایران، زادگاه غزالی چندان محبوبیت بیابد اما اثر او در کشورهای اسلامی بسیار زیاد بود. | غزالی در این کتاب صریحاً گفته است که انگیزهاش در نوشتن تهافت الفلاسفة انگیزه دینی بوده است. <ref>ابو حامد الغزالى، تهافت الفلاسفة، محقق: دنیا، سلیمان، خطبه کتاب، ص 59 – 61، شمس تبریزى، تهران، چاپ اول، 1382ش</ref> اثر این کتاب غزالی و محبوبیتش در جهان اسلام، بسیار زیاد بوده است و حتی ریشه [[فلسفه اسلامی]] را در بسیاری از کشورهای اسلامی خشکاند. البته این کتاب و منش و روش موجود در آن نتوانست در ایران، زادگاه غزالی چندان محبوبیت بیابد اما اثر او در کشورهای اسلامی بسیار زیاد بود. | ||
نقدهایی بر این کتاب نوشته شده است اما هنوز هم برخی از شبهات مطرح شده توسط این کتاب به بحث و بررسی گذاشته میشود. <ref>با تلخیص و ویرایش از: حسین نژاد محمد آبادی، معرفی تهافت الفلاسفه غزالی و نقدی بر تهافت الفلاسفه سید جلالالدین آشتیانی و سیری کوتاه در اندیشههای آنان، مجله سفیر، شماره 11، ص 21 – | نقدهایی بر این کتاب نوشته شده است اما هنوز هم برخی از شبهات مطرح شده توسط این کتاب به بحث و بررسی گذاشته میشود. <ref>با تلخیص و ویرایش از: حسین نژاد محمد آبادی، معرفی تهافت الفلاسفه غزالی و نقدی بر تهافت الفلاسفه سید جلالالدین آشتیانی و سیری کوتاه در اندیشههای آنان، مجله سفیر، شماره 11، ص 21 – 25،، پاییز 1388ش</ref> | ||
===انگیزه دینی=== | === انگیزه دینی === | ||
با وجود اینکه در رد فلاسفه کتابهای مختلفی نگارش شده است، اما هیچکدام به اندازه این کتاب اثرگذار نبودهاند. غزالی در این کتاب صریحاً گفته است که انگیزهاش در نوشتن تهافت الفلاسفة، انگیزة دینی بوده است. <ref>ابوحامد الغزالی، تهافت الفلاسفة، محقق: دنیا، سلیمان، خطبه کتاب، ص۵۹ – ۶۱، شمس تبریزی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش</ref> | با وجود اینکه در رد فلاسفه کتابهای مختلفی نگارش شده است، اما هیچکدام به اندازه این کتاب اثرگذار نبودهاند. غزالی در این کتاب صریحاً گفته است که انگیزهاش در نوشتن تهافت الفلاسفة، انگیزة دینی بوده است. <ref>ابوحامد الغزالی، تهافت الفلاسفة، محقق: دنیا، سلیمان، خطبه کتاب، ص۵۹ – ۶۱، شمس تبریزی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش</ref> | ||
===اثرگذاری در کشورهای اسلامی=== | === اثرگذاری در کشورهای اسلامی === | ||
اثر این کتاب غزالی و محبوبیتش در جهان اسلام، بسیار زیاد بوده است و حتی ریشه [[فلسفه اسلامی]] را در بسیاری از کشورهای اسلامی خشکاند؛ البته این کتاب و منش و روش موجود در آن، نتوانست در ایران، زادگاه غزالی، چندان محبوبیت بیابد؛ اما اثر او در کشورهای اسلامی بسیار زیاد بود. | اثر این کتاب غزالی و محبوبیتش در جهان اسلام، بسیار زیاد بوده است و حتی ریشه [[فلسفه اسلامی]] را در بسیاری از کشورهای اسلامی خشکاند؛ البته این کتاب و منش و روش موجود در آن، نتوانست در ایران، زادگاه غزالی، چندان محبوبیت بیابد؛ اما اثر او در کشورهای اسلامی بسیار زیاد بود. | ||
نقدهایی بر این کتاب نوشته شده است؛ اما هنوز هم برخی شبهات مطرحشده توسط این کتاب به بحث و بررسی گذاشته میشود. <ref>سیدجلالالدین آشتیانی و سیری کوتاه در اندیشههای آنان، مجله سفیر، شماره ۱۱، ص۲۱ – ۲۵، پاییز ۱۳۸۸ش</ref> | نقدهایی بر این کتاب نوشته شده است؛ اما هنوز هم برخی شبهات مطرحشده توسط این کتاب به بحث و بررسی گذاشته میشود. <ref>سیدجلالالدین آشتیانی و سیری کوتاه در اندیشههای آنان، مجله سفیر، شماره ۱۱، ص۲۱ – ۲۵، پاییز ۱۳۸۸ش</ref> | ||
==احیاء علوم الدین== | == احیاء علوم الدین == | ||
غزالی بعد از سالها تدریس، اندک اندک بدین نکته رهنمون شد که آنچه وی و دیگران میآموزند و میآموزانند، اسلام نیست بلکه تعلیماتی منسوب به اسلام است. وی از همه مناصب و شغلهای خود دست کشید ... و به پی افکندن افکار احیاء کننده و پیرایشگر خود همت گماشت و محصول این تلاش را در کتابی بزرگ به نام [[احیاء علوم الدین]] گرد آورد. <ref>سروش عبدالکریم، نگاهی به احیاء علوم الدین و المحجة البیضاء، مجله نشر دانش، شماره 2، ص 68 – 69، بهمن و اسفند 1359ش</ref> | غزالی بعد از سالها تدریس، اندک اندک بدین نکته رهنمون شد که آنچه وی و دیگران میآموزند و میآموزانند، اسلام نیست بلکه تعلیماتی منسوب به اسلام است. وی از همه مناصب و شغلهای خود دست کشید ... و به پی افکندن افکار احیاء کننده و پیرایشگر خود همت گماشت و محصول این تلاش را در کتابی بزرگ به نام [[احیاء علوم الدین]] گرد آورد. <ref>سروش عبدالکریم، نگاهی به احیاء علوم الدین و المحجة البیضاء، مجله نشر دانش، شماره 2، ص 68 – 69، بهمن و اسفند 1359ش</ref> | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
لازم به ذکر است که اهمیت و ارزش این کتاب، به معنای تأیید تمام مندرجات آن نیست بلکه مواردی در آن وجود دارد که حتی مورد تأیید بسیاری از موافقان آن کتاب نیز نیست و در این مختصر مجالی برای بیان بیشتر نیست. | لازم به ذکر است که اهمیت و ارزش این کتاب، به معنای تأیید تمام مندرجات آن نیست بلکه مواردی در آن وجود دارد که حتی مورد تأیید بسیاری از موافقان آن کتاب نیز نیست و در این مختصر مجالی برای بیان بیشتر نیست. | ||
==المنقذ من الضلال== | == المنقذ من الضلال == | ||
این کتاب در حجمی بسیار کوچکتر از کتابهای دیگر است و غزالی در اواخر عمر این کتاب را نگارش کرده است. او در این کتاب تلاش کرده تجربههای نفسی و عقلی خود در راه رسیدن به حقی که عمر خود را در راه رسیدن به آن گذرانده بود، بنویسد. امروزه ترجمه فارسی این کتاب نیز وجود دارد. <ref>کیایی نژاد، زین الدین، راه رستگاری (ترجمه المنقذ من الضلال)، ماهنامه جلوه، شماره 22، خرداد 1326ش</ref> | این کتاب در حجمی بسیار کوچکتر از کتابهای دیگر است و غزالی در اواخر عمر این کتاب را نگارش کرده است. او در این کتاب تلاش کرده تجربههای نفسی و عقلی خود در راه رسیدن به حقی که عمر خود را در راه رسیدن به آن گذرانده بود، بنویسد. امروزه ترجمه فارسی این کتاب نیز وجود دارد. <ref>کیایی نژاد، زین الدین، راه رستگاری (ترجمه المنقذ من الضلال)، ماهنامه جلوه، شماره 22، خرداد 1326ش</ref> | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
-آثار غزالی= | -آثار غزالی= | ||
#البسیط، الوسیط، الوجیز (در فقه) | # البسیط، الوسیط، الوجیز (در فقه) | ||
# | # | ||
#مقاصد الفلاسفه (در فلسفه) | # مقاصد الفلاسفه (در فلسفه) | ||
# | # | ||
#تهافت الفلاسفه (در [[کلام]]) | # تهافت الفلاسفه (در [[کلام]]) | ||
# | # | ||
#محک النظر (در منطق) | # محک النظر (در منطق) | ||
# | # | ||
#معیار العلم (در منطق) | # معیار العلم (در منطق) | ||
# | # | ||
#میزان العمل (در منطق) | # میزان العمل (در منطق) | ||
# | # | ||
#المستظهری، (در کلام) | # المستظهری، (در کلام) | ||
# | # | ||
#حجةالحق (در کلام) | # حجةالحق (در کلام) | ||
# | # | ||
#الاقتصاد فی الاعتقاد، (در کلام) | # الاقتصاد فی الاعتقاد، (در کلام) | ||
# | # | ||
#قوائد العقائد (در کلام) | # قوائد العقائد (در کلام) | ||
# | # | ||
#الرسالةالقدسیه (در کلام) | # الرسالةالقدسیه (در کلام) | ||
# | # | ||
#احیاء علوم الدین، (در [[تصوف]]) | # احیاء علوم الدین، (در [[تصوف]]) | ||
# | # | ||
#بدایةالهدایة (در [[اخلاق]]) | # بدایةالهدایة (در [[اخلاق]]) | ||
# | # | ||
#المقصد الاسنی | # المقصد الاسنی | ||
# | # | ||
#[[جواهر القرآن]]، کتاب الاربعین (در اخلاق) | # [[جواهر القرآن]]، کتاب الاربعین (در اخلاق) | ||
# | # | ||
#کیمیای سعادت (در تصوف) | # کیمیای سعادت (در تصوف) | ||
# | # | ||
#الدرةالفاخره | # الدرةالفاخره | ||
# | # | ||
#القسطاس المستقیم | # القسطاس المستقیم | ||
# | # | ||
#فیصل التفرقه بین الاسلام و الزندقه (در کلام) | # فیصل التفرقه بین الاسلام و الزندقه (در کلام) | ||
# | # | ||
#ایهاالولد (در تصوف) | # ایهاالولد (در تصوف) | ||
# | # | ||
#المنقذ من الضلال | # المنقذ من الضلال | ||
# | # | ||
#المستصفی من اصول الفقه (در فقه) | # المستصفی من اصول الفقه (در فقه) | ||
# | # | ||
#مشکاةالانوار (در تصوف) | # مشکاةالانوار (در تصوف) | ||
#الجام العوام من علم الکلام (در تصوف) | # الجام العوام من علم الکلام (در تصوف) | ||
# | # | ||
#معراج السالکین (در تصوف) | # معراج السالکین (در تصوف) | ||
# | # | ||
#الادب فی الدین | # الادب فی الدین | ||
# | # | ||
#القواعد العشره | # القواعد العشره | ||
# | # | ||
#الرسالةالوعظیه | # الرسالةالوعظیه | ||
# | # | ||
#رسالةالطیر | # رسالةالطیر | ||
# | # | ||
#الرسالةاللدینیه | # الرسالةاللدینیه | ||
# | # | ||
#منهاج العارفین(در تصوف) | # منهاج العارفین(در تصوف) | ||
# | # | ||
#روضةالطالبین (در تصوف) | # روضةالطالبین (در تصوف) | ||
# | # | ||
#الدرةالفاخره | # الدرةالفاخره | ||
# | # | ||
#عجائب المخلوقات | # عجائب المخلوقات | ||
# | # | ||
#اسرارالکائنات <ref>زندگینامه: ابوحامد محمد غزالی (۴۳۷-۴۹۰) - همشهری آنلاین | # اسرارالکائنات <ref>زندگینامه: ابوحامد محمد غزالی (۴۳۷-۴۹۰) - همشهری آنلاین | ||
https://www.hamshahrionline.ir › news | https://www.hamshahrionline.ir › news | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
از قضا قافله با یک عده دزد و راهزن برخورد. دزدان جلو قافله را گرفتند و آنچه مال و خواسته یافت میشد یکی یکی جمع کردند. | از قضا قافله با یک عده دزد و راهزن برخورد. دزدان جلو قافله را گرفتند و آنچه مال و خواسته یافت میشد یکی یکی جمع کردند. | ||
نوبت به غزالی و اثاث غزالی رسید. همینکه دست دزدان به طرف آن توبره رفت، غزالی شروع به التماس و زاری کرد و گفت: «غیر از این، هرچه دارم ببرید و این یکی را به من واگذارید.» <ref>مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 234</ref> | نوبت به غزالی و اثاث غزالی رسید. همینکه دست دزدان به طرف آن توبره رفت، غزالی شروع به التماس و زاری کرد و گفت: «غیر از این، هرچه دارم ببرید و این یکی را به من واگذارید.» <ref>مجموعه آثار شهید مطهری. ج18، ص: 234</ref> | ||
دزدها خیال کردند که حتما در داخل این بسته متاع گران قیمتی است. بسته را باز کردند، جز مشتی کاغذ سیاه شده چیزی ندیدند. | دزدها خیال کردند که حتما در داخل این بسته متاع گران قیمتی است. بسته را باز کردند، جز مشتی کاغذ سیاه شده چیزی ندیدند. | ||
گفتند: «اینها چیست و به چه درد | گفتند: «اینها چیست و به چه درد میخورد؟» | ||
غزالی گفت: «هرچه هست به درد شما نمی خورد، ولی به درد من میخورد. » | غزالی گفت: «هرچه هست به درد شما نمی خورد، ولی به درد من میخورد.» | ||
به چه درد تو میخورد؟ . | به چه درد تو میخورد؟. | ||
اینها ثمره چند سال تحصیل من است. اگر اینها را از من بگیرید، معلوماتم تباه میشود و سالها زحمتم در راه تحصیل علم به هدر میرود. | اینها ثمره چند سال تحصیل من است. اگر اینها را از من بگیرید، معلوماتم تباه میشود و سالها زحمتم در راه تحصیل علم به هدر میرود. | ||
راستی معلومات تو همین است که در اینجاست؟ . | راستی معلومات تو همین است که در اینجاست؟. | ||
بلی. | بلی. | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۰۲: | ||
این گفته ساده عامیانه، تکانی به روحیه مستعد و هوشیار غزالی داد. او که تا آن روز فقط فکر میکرد که طوطی وار از استاد بشنود و در دفاتر ضبط کند، بعد از آن در فکر افتاد که کوشش کند تا مغز و دماغ خود را با تفکر پرورش دهد و بیشتر فکر کند و تحقیق نماید و مطالب مفید را در دفتر ذهن خود بسپارد. | این گفته ساده عامیانه، تکانی به روحیه مستعد و هوشیار غزالی داد. او که تا آن روز فقط فکر میکرد که طوطی وار از استاد بشنود و در دفاتر ضبط کند، بعد از آن در فکر افتاد که کوشش کند تا مغز و دماغ خود را با تفکر پرورش دهد و بیشتر فکر کند و تحقیق نماید و مطالب مفید را در دفتر ذهن خود بسپارد. | ||
غزالی میگوید: «من بهترین پندها را، که راهنمای زندگی فکری من شد، از زبان یک دزد راهزن شنیدم. » <ref> غزالی | غزالی میگوید: «من بهترین پندها را، که راهنمای زندگی فکری من شد، از زبان یک دزد راهزن شنیدم.» <ref> غزالی نامه، صفحه ی 116</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |