۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
=تعریف مشرک= | =تعریف مشرک= | ||
مشرک که به معنای شریک گرفتن برای خدا است، همچون کفر معانی و مراتب مختلفی دارد مرتبه قوی و ظاهر آن شامل کسانی است که اعتقاد دارند خدا دو تا یا بیشتر است و یا بتها را شفیعان درگاه خدا قرار میدهند. و مرتبه بعدی آن که مقداری پنهان است شرک [[اهل كتاب|اهل کتاب]] است. از این درجه کمی عمقیتر اعتقاد کسانی است که قائل به استقلال اسباب و علل هستند. مثلاً دارو مستقلاً را شفادهنده میدانند. و همچنین ضعیف و ضعیفتر میشود تا برسد به شرکی که به جز بندگان مخلص خدا احدی از آن بری نیست و آن عبارت است از غفلت از یاد خداوند متعال و توجه به غیر خدا. پس همه اینها شرک است، اما این سبب نمی شود که ما کلمه شرک را بر همه دارندگان مراتب شرک اطلاق کنیم<ref>ر.ك: علامه طباطبائی، محمدحسین، المیزان (ترجمه) ج 2، ص 303 و 304، انتشارات اسماعیلیان.</ref>. | مشرک که به معنای شریک گرفتن برای خدا است، همچون کفر معانی و مراتب مختلفی دارد مرتبه قوی و ظاهر آن شامل کسانی است که اعتقاد دارند خدا دو تا یا بیشتر است و یا بتها را شفیعان درگاه خدا قرار میدهند. و مرتبه بعدی آن که مقداری پنهان است شرک [[اهل كتاب|اهل کتاب]] است. از این درجه کمی عمقیتر اعتقاد کسانی است که قائل به استقلال اسباب و علل هستند. مثلاً دارو مستقلاً را شفادهنده میدانند. و همچنین ضعیف و ضعیفتر میشود تا برسد به شرکی که به جز بندگان مخلص خدا احدی از آن بری نیست و آن عبارت است از غفلت از یاد خداوند متعال و توجه به غیر خدا. پس همه اینها شرک است، اما این سبب نمی شود که ما کلمه شرک را بر همه دارندگان مراتب شرک اطلاق کنیم<ref>ر. ك: علامه طباطبائی، محمدحسین، المیزان (ترجمه) ج 2، ص 303 و 304، انتشارات اسماعیلیان.</ref>. | ||
به تعبیری دیگر ممکن است گروهی تنها از نظر کلامی مشرک باشند نه از جهت فقهی، زیرا احکام فقهی مانند طهارت و نجاست و... بر آنها مترتب نمیشود. زیرا مشرک دو اطلاق دارد: مشرک اسمی و مشرک وصفی. گاه شریک گرفتن به عنوان وصف فعل بر گروهی اطلاق میشود که عقیده یا عملشان شرکآلود و مشرکانه است نه اینکه خود از گروههای اسمی مشرک باشند مانند اطلاق شرک بر افراد ضعیف الایمان و گاه مشرک به عنوان اسم بر جمعی اطلاق میشود که واقعاً برای خدا شریک قائلند<ref> جوادی آملی، توحید در قرآن، ص 572.</ref>. | به تعبیری دیگر ممکن است گروهی تنها از نظر کلامی مشرک باشند نه از جهت فقهی، زیرا احکام فقهی مانند طهارت و نجاست و... بر آنها مترتب نمیشود. زیرا مشرک دو اطلاق دارد: مشرک اسمی و مشرک وصفی. گاه شریک گرفتن به عنوان وصف فعل بر گروهی اطلاق میشود که عقیده یا عملشان شرکآلود و مشرکانه است نه اینکه خود از گروههای اسمی مشرک باشند مانند اطلاق شرک بر افراد ضعیف الایمان و گاه مشرک به عنوان اسم بر جمعی اطلاق میشود که واقعاً برای خدا شریک قائلند<ref> جوادی آملی، توحید در قرآن، ص 572.</ref>. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
# | # | ||
#شرک بزرگ یا شرک جلی که همان شریک قائل شدن برای خدا است. این مشرکان در سطح الوهیت و ربوبیت خدا چیزها یا افرادی همچون بت و فرشتگان یا جنیان یا حتی انسانها را به عنوان شریک و سهیم قائل هستند؛ | # شرک بزرگ یا شرک جلی که همان شریک قائل شدن برای خدا است. این مشرکان در سطح الوهیت و ربوبیت خدا چیزها یا افرادی همچون بت و فرشتگان یا جنیان یا حتی انسانها را به عنوان شریک و سهیم قائل هستند؛ | ||
#شرک کوچک یا شرک خفی که از مصادیق آن ریا، نفاق یا در نظر گرفتن غیر خدا با او در امور است<ref>لسان العرب، ج 7، ص 100، شرک؛ مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 452، شرک؛ فرهنگ معارف اسلامى، ج 2، ص 1054.</ref>. | # شرک کوچک یا شرک خفی که از مصادیق آن ریا، نفاق یا در نظر گرفتن غیر خدا با او در امور است<ref>لسان العرب، ج 7، ص 100، شرک؛ مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 452، شرک؛ فرهنگ معارف اسلامى، ج 2، ص 1054.</ref>. | ||
از نظر مفسران، شِرک خَفی یا «شرک أصغر» نوع خفیفی از شرک است که با در نظر داشتن غیر خداوند در انجام کارها تحقق مییابد. بر این اساس، ریاورزی در نیت کارهای نیک، یا فقدان و نبود توکل کامل بر خدا یا مشغول شدن به دنیا، از مراتب شرک خفی دانسته شده است. مفسران، برخی از آیات قرآن را در اشاره به شرک خفی دانستهاند و از آنها نتیجه گرفتهاند بسیاری از مومنان به شرک خفی دچار هستند. در روایات، مواردی همچون [[ریا]]، خواستن از غیر خدا و دوست داشتن ظلم از مصادیق این شرک به حساب آمده است. | از نظر مفسران، شِرک خَفی یا «شرک أصغر» نوع خفیفی از شرک است که با در نظر داشتن غیر خداوند در انجام کارها تحقق مییابد. بر این اساس، ریاورزی در نیت کارهای نیک، یا فقدان و نبود توکل کامل بر خدا یا مشغول شدن به دنیا، از مراتب شرک خفی دانسته شده است. مفسران، برخی از آیات قرآن را در اشاره به شرک خفی دانستهاند و از آنها نتیجه گرفتهاند بسیاری از مومنان به شرک خفی دچار هستند. در روایات، مواردی همچون [[ریا]]، خواستن از غیر خدا و دوست داشتن ظلم از مصادیق این شرک به حساب آمده است. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
امام صادق(ع) فرمودند: در عمل خود ریا مکن آن هم برای مخلوقی که قدرت ندارد کسی را زنده کند و یا بمیراند و هیچگونه توانایی ندارد که تو را از چیزی بینیاز کند. ریاء درختی است که میوه و نتیجه آن شرک پنهانی است<ref>بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۹، ص۳۰۰.</ref>. | امام صادق(ع) فرمودند: در عمل خود ریا مکن آن هم برای مخلوقی که قدرت ندارد کسی را زنده کند و یا بمیراند و هیچگونه توانایی ندارد که تو را از چیزی بینیاز کند. ریاء درختی است که میوه و نتیجه آن شرک پنهانی است<ref>بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۹، ص۳۰۰.</ref>. | ||
امام صادق(ع) فرمودند: هر کس [[نماز]] بگزارد و یا [[روزه]] بگیرد و یا [[برده]] ای را آزاد کند و یا [[حج]] انجام دهد و مقصودش آن باشد که مردم از وی خوششان بیاید، مشرک به حساب میآید، ولی شرک او قابل گذشت است<ref>تفسیر | امام صادق(ع) فرمودند: هر کس [[نماز]] بگزارد و یا [[روزه]] بگیرد و یا [[برده]] ای را آزاد کند و یا [[حج]] انجام دهد و مقصودش آن باشد که مردم از وی خوششان بیاید، مشرک به حساب میآید، ولی شرک او قابل گذشت است<ref>تفسیر عیاشی،، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. | ||
از نظر آموزههای اسلام، اراده و مشیت پیامبر(ص) در طول مشیت و اراده الهی است؛ بر همین اساس اطاعت از ایشان نیز این گونه است؛ زیرا ولایت ایشان مظهر ولایت الهی و در طول آن است؛ بنابراین، حتی در اطاعت و ولایت اولیای الهی باید به این نکته توجه داشت که خواستهها و فرمانهای ایشان به عنوان مظهرخواستهها و فرمانهای الهی است و سخن گفتن<ref>نجم، آیات 3 و 4.</ref> و کارهای ایشان<ref>سوره انفال، آیه 17.</ref>، جز به معنای مظهریت از خدا نیست و ایشان و معصومان(ع) مظاهر اتم و کامل الهی و به یک معنا عین الله، | از نظر آموزههای اسلام، اراده و مشیت پیامبر(ص) در طول مشیت و اراده الهی است؛ بر همین اساس اطاعت از ایشان نیز این گونه است؛ زیرا ولایت ایشان مظهر ولایت الهی و در طول آن است؛ بنابراین، حتی در اطاعت و ولایت اولیای الهی باید به این نکته توجه داشت که خواستهها و فرمانهای ایشان به عنوان مظهرخواستهها و فرمانهای الهی است و سخن گفتن<ref>نجم، آیات 3 و 4.</ref> و کارهای ایشان<ref>سوره انفال، آیه 17.</ref>، جز به معنای مظهریت از خدا نیست و ایشان و معصومان(ع) مظاهر اتم و کامل الهی و به یک معنا عین الله، اسدالله، یدالله و اُذُن الله هستند. از همین رو وقتی شخصی خطاب به پیامبر اسلام گفت: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهی، پیامبر(ص) فرمود: آیا برای خداوند شریک و همردیف قرار میدهی. تنها بگو اگر خدا بخواهد. | ||
از نظر قرآن، خدا غیور است و همین غیرت موجب میشود تا غیرزدایی کند و هیچ کس را در سطح خویش نپذیرد و مشرک را به سختترین عذابها گرفتار سازد. خدا درباره رفتار مشرکان این گونه میفرماید: و مشرکان برای خدا از آنچه از کشت و دامها که آفریده است سهمی گذاشتند و به پندار خودشان گفتند: این ویژه خداست و این ویژه بتان ما! پس آنچه خاص بتانشان بود، به خدا نمی رسید؛ و آنچه خاص خدا بود، به بتانشان میرسید. چه بد داوری میکنند<ref>سوره انعام، آیه ۱۳۶.</ref>؟! | از نظر قرآن، خدا غیور است و همین غیرت موجب میشود تا غیرزدایی کند و هیچ کس را در سطح خویش نپذیرد و مشرک را به سختترین عذابها گرفتار سازد. خدا درباره رفتار مشرکان این گونه میفرماید: و مشرکان برای خدا از آنچه از کشت و دامها که آفریده است سهمی گذاشتند و به پندار خودشان گفتند: این ویژه خداست و این ویژه بتان ما! پس آنچه خاص بتانشان بود، به خدا نمی رسید؛ و آنچه خاص خدا بود، به بتانشان میرسید. چه بد داوری میکنند<ref>سوره انعام، آیه ۱۳۶.</ref>؟! | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
هر چند که از نظر فقهی، دارنده شرک خفی، از دایره اسلام خارج نمیشود و احکام مشرک به شرک اکبر و جلی بر آنان بار نمیشود، ولی باید توجه داشت شرک خفی موجب میشود که از نظر کلامی شخص در [[آخرت]] دست خالی باشد؛ زیرا چیزی را در قالب [[توحید]] با خود به سرای آخرت نبرده است تا بتواند از آن بهره برد. | هر چند که از نظر فقهی، دارنده شرک خفی، از دایره اسلام خارج نمیشود و احکام مشرک به شرک اکبر و جلی بر آنان بار نمیشود، ولی باید توجه داشت شرک خفی موجب میشود که از نظر کلامی شخص در [[آخرت]] دست خالی باشد؛ زیرا چیزی را در قالب [[توحید]] با خود به سرای آخرت نبرده است تا بتواند از آن بهره برد. | ||
به سخن دیگر، شرک خفی برخلاف شرک جلی، باعث خارج شدن شخص از اسلام نمیشود؛ چرا که بسیاری از مومنان به این شرک گرفتار هستند، چنانکه خدا میفرماید: وَ ما یؤْمِنُ أَکثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ | به سخن دیگر، شرک خفی برخلاف شرک جلی، باعث خارج شدن شخص از اسلام نمیشود؛ چرا که بسیاری از مومنان به این شرک گرفتار هستند، چنانکه خدا میفرماید: وَ ما یؤْمِنُ أَکثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکونَ؛ و بیشتر آنها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند<ref>سوره یوسف، آیه 106.</ref>، ولی باید دانست که بر اساس آیات قرآن از جمله آیه 136 [[سوره انعام]] چنین شخصی با همه اعمال صالح که انجام میدهد، دست خالی بوده و ره توشه آخرت ندارد؛ زیرا خدا هر عمل شرکآلود را نمیپذیرد تا ذخیره آخرت او شود. | ||
=خاستگاه و ریشههای شرک جلی و خفی= | =خاستگاه و ریشههای شرک جلی و خفی= | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
ریشهها و خاستگاه شرک را باید در بینش و نگرش نادرست مشرکان جست؛ زیرا اگر انسان شناخت دقیق و کامل از هستی شناسی و خداشناسی داشت، هرگز گرفتار انواع شرک حتی شرک خفی نمیشد؛ اما افکار و عقایدی که شخص مشرک بدان گرفتار است، او را به سوی انواع شرک سوق میدهد. از همین رو خدا به حوزه هستی شناسی و خداشناسی توجه میدهد تا معلوم شود که چرا گرفتار شرک میشویم و چگونه میتوانیم از آن نجات یافته و به توحید کامل و محض برسیم. | ریشهها و خاستگاه شرک را باید در بینش و نگرش نادرست مشرکان جست؛ زیرا اگر انسان شناخت دقیق و کامل از هستی شناسی و خداشناسی داشت، هرگز گرفتار انواع شرک حتی شرک خفی نمیشد؛ اما افکار و عقایدی که شخص مشرک بدان گرفتار است، او را به سوی انواع شرک سوق میدهد. از همین رو خدا به حوزه هستی شناسی و خداشناسی توجه میدهد تا معلوم شود که چرا گرفتار شرک میشویم و چگونه میتوانیم از آن نجات یافته و به توحید کامل و محض برسیم. | ||
==مهمترین عوامل شرک== | == مهمترین عوامل شرک == | ||
===جهالت علمی=== | === جهالت علمی === | ||
ناآگاهی به عظمت خدا و نقش او در تدبیر هستی، موجب شرک است؛ یعنی کسانی که از عقل و علم بهرهای نبرده اند، دچار شرک میشوند. البته انسان ممکن است خود اهل تعقل کامل نباشد، ولی میتواند با عقلاء ارتباط داشته و از نقل آنان بهرهمند شود و با همان عقلی که خدا به او داده، نسبت به حوزههای هستی شناسی و خداشناسی تفکر داشته باشد. به هر حال، جهل عقلی و جهل علمی عاملی برای شرک انسان است<ref>سوره زمر، آیه 64؛ نحل، آیه 75؛ قصص، آیات 71 و 72؛ بقره، آیه 165.</ref>. جهل و ناآگاهی انسان نسبت به قدرت<ref>سوره بقره، آیه 165.</ref>، تدبیر<ref>سوره صافات، آیات 85 تا 87.</ref> خدا و مانند آنها. فقدان شناخت حقایق و عدم علم از مهمترین عوامل شرک ورزی در انسان است<ref>انعام، آیات 22 و 25 و 108.</ref> و حتی مومنان به همین سبب فقدان شناخت کامل است که گرفتار شرک خفی میشوند. | ناآگاهی به عظمت خدا و نقش او در تدبیر هستی، موجب شرک است؛ یعنی کسانی که از عقل و علم بهرهای نبرده اند، دچار شرک میشوند. البته انسان ممکن است خود اهل تعقل کامل نباشد، ولی میتواند با عقلاء ارتباط داشته و از نقل آنان بهرهمند شود و با همان عقلی که خدا به او داده، نسبت به حوزههای هستی شناسی و خداشناسی تفکر داشته باشد. به هر حال، جهل عقلی و جهل علمی عاملی برای شرک انسان است<ref>سوره زمر، آیه 64؛ نحل، آیه 75؛ قصص، آیات 71 و 72؛ بقره، آیه 165.</ref>. جهل و ناآگاهی انسان نسبت به قدرت<ref>سوره بقره، آیه 165.</ref>، تدبیر<ref>سوره صافات، آیات 85 تا 87.</ref> خدا و مانند آنها. فقدان شناخت حقایق و عدم علم از مهمترین عوامل شرک ورزی در انسان است<ref>انعام، آیات 22 و 25 و 108.</ref> و حتی مومنان به همین سبب فقدان شناخت کامل است که گرفتار شرک خفی میشوند. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
بسیاری از مردم به سبب اینکه قدرت تشخیص و شناخت کمی دارند، بر اساس آن رفتار میکنند و این گونه است که به جای پیروی از حق و رهبران حق، دنبال باطل و رهبران باطل میروند. البته برخی نیز از فقدان رهبری در زمان ومکانی خاص سوءاستفاده کرده و مردمان را به جای آب به سوی سراب میکشانند؛ چنانکه سامری این کار را با امت [[موسی(ع)]] کرد<ref>سوره بقره، آیه 52 و 95.</ref>. خدا بارها به مومنان هشدار میدهد که از هر کسی پیروی نکنند؛ زیرا برخی از همین کسانی که به ظاهر عالمان دینی هستند ممکن است کارگزاران [[شیطان]] باشند؛ چنانکه احبار و رهبان [[یهودی]] و [[مسیحی]] این گونه هستند<ref>سوره توبه، آیات 30 و 31.</ref> و کسانی که کورکورانه از آنان تقلید میکنند و فرمانها و سخنان آنان را به عقل سلیم و وحی قطعی ارجاع نمیدهند، گرفتار شرک میشوند. (همان) این گونه است که به جای ولایت الله گرفتار ولایت شیطانی و طاغوتی میشوند<ref>سوره نساء، آیه 119؛ سوره انعام، آیه 14.</ref>. | بسیاری از مردم به سبب اینکه قدرت تشخیص و شناخت کمی دارند، بر اساس آن رفتار میکنند و این گونه است که به جای پیروی از حق و رهبران حق، دنبال باطل و رهبران باطل میروند. البته برخی نیز از فقدان رهبری در زمان ومکانی خاص سوءاستفاده کرده و مردمان را به جای آب به سوی سراب میکشانند؛ چنانکه سامری این کار را با امت [[موسی(ع)]] کرد<ref>سوره بقره، آیه 52 و 95.</ref>. خدا بارها به مومنان هشدار میدهد که از هر کسی پیروی نکنند؛ زیرا برخی از همین کسانی که به ظاهر عالمان دینی هستند ممکن است کارگزاران [[شیطان]] باشند؛ چنانکه احبار و رهبان [[یهودی]] و [[مسیحی]] این گونه هستند<ref>سوره توبه، آیات 30 و 31.</ref> و کسانی که کورکورانه از آنان تقلید میکنند و فرمانها و سخنان آنان را به عقل سلیم و وحی قطعی ارجاع نمیدهند، گرفتار شرک میشوند. (همان) این گونه است که به جای ولایت الله گرفتار ولایت شیطانی و طاغوتی میشوند<ref>سوره نساء، آیه 119؛ سوره انعام، آیه 14.</ref>. | ||
===جهالت عقلی=== | === جهالت عقلی === | ||
بی خردی و تعقّل نکردن در عقیده خود، زمینهساز شرک ورزی است؛ زیرا چنانکه گفته شد، عقل و علم، انسان را نسبت به هستی شناسی و خداشناسی به واقعیتهایی میرساند که عامل رهایی از شرک است؛ چرا که عاقل عالم درمییابد که هستی، همه مظاهر نورالله است و این مشیت و اراده الهی است که بر همه هستی سلطه دارد و همه چیز و همه کس در راستای اراده و مشیت الهی فعالیت میکنند و هیچ چیزی جدا از مشیت و اراده او نیست<ref>سوره بقره، آیه 170؛ هود، آیات 50 و 51؛ سوره انبیاء، آیات 66 و 67؛ سوره فرقان، آیات 43 و 44.</ref>. | بی خردی و تعقّل نکردن در عقیده خود، زمینهساز شرک ورزی است؛ زیرا چنانکه گفته شد، عقل و علم، انسان را نسبت به هستی شناسی و خداشناسی به واقعیتهایی میرساند که عامل رهایی از شرک است؛ چرا که عاقل عالم درمییابد که هستی، همه مظاهر نورالله است و این مشیت و اراده الهی است که بر همه هستی سلطه دارد و همه چیز و همه کس در راستای اراده و مشیت الهی فعالیت میکنند و هیچ چیزی جدا از مشیت و اراده او نیست<ref>سوره بقره، آیه 170؛ هود، آیات 50 و 51؛ سوره انبیاء، آیات 66 و 67؛ سوره فرقان، آیات 43 و 44.</ref>. | ||
===سفاهت و فقدان رشد=== | === سفاهت و فقدان رشد === | ||
سفیه کسی است که از روی سبک مغزی و کم عقلی عمل میکند؛ از نظر قرآن، کسانی که از [[ایمان]] و [[اسلام]] به دور هستند و کفر میورزند و در رفتار فسق و عصیان دارند، چنیناشخاصی سفیه هستند؛ زیرا رشد در همان ایمان و اسلام و اطاعت خدا و [[شریعت]] است <ref>سوره بقره، آیات 130 و 131؛ سوره جن، آیات 2 تا 4؛ سوره حجرات، آیه 7 | سفیه کسی است که از روی سبک مغزی و کم عقلی عمل میکند؛ از نظر قرآن، کسانی که از [[ایمان]] و [[اسلام]] به دور هستند و کفر میورزند و در رفتار فسق و عصیان دارند، چنیناشخاصی سفیه هستند؛ زیرا رشد در همان ایمان و اسلام و اطاعت خدا و [[شریعت]] است <ref>سوره بقره، آیات 130 و 131؛ سوره جن، آیات 2 تا 4؛ سوره حجرات، آیه 7 | ||
.</ref>. | .</ref>. | ||
===شک و ظن=== | === شک و ظن === | ||
شک به معنای پنجاه پنجاه و ظن به معنای گرایش به حقیقت نه در سطح علم و قطع، از اموری است که موجب شرک ورزی میشود؛ زیرا وقتی انسان نسبت به هستی یا خدا علم قطعی و یقینی نداشته باشد و بخواهد بر اساس شک و ظن عمل کند، به طور طبیعی حقیقت را ندیده یا ناقص دیده است و حکمی که میکند نیز بر اساس همان عدم شناخت کامل از حقیقت خواهد بود. نتیجه چنین رفتاری در حوزه اندیشه و امور نظری آن است که انسان به دور از حقیقت، داوری کند و بر اساس آن رفتار نماید. انسان وقتی تاثیر پزشک یا دارو را میبیند گمان میکند که او تاثیرگذار است، در حالی که شفا و تاثیر در هر چیزی را خدا قرار میدهد و اگر خدا نخواهد و مشیت نکند یا ارادهاش بدان تعلق نگیرد، پزشک و دارو هیچ تاثیری نخواهد داشت. شرک در این امور به سبب همان شک و ظنی است که به سبب علم ناقص یا جهل پدید آمده است<ref>سوره هود، آیه 62؛ سوره انعام، آیات 22 و 148؛ سوره یونس، آیات 35 و 36 و 66.</ref>. | شک به معنای پنجاه پنجاه و ظن به معنای گرایش به حقیقت نه در سطح علم و قطع، از اموری است که موجب شرک ورزی میشود؛ زیرا وقتی انسان نسبت به هستی یا خدا علم قطعی و یقینی نداشته باشد و بخواهد بر اساس شک و ظن عمل کند، به طور طبیعی حقیقت را ندیده یا ناقص دیده است و حکمی که میکند نیز بر اساس همان عدم شناخت کامل از حقیقت خواهد بود. نتیجه چنین رفتاری در حوزه اندیشه و امور نظری آن است که انسان به دور از حقیقت، داوری کند و بر اساس آن رفتار نماید. انسان وقتی تاثیر پزشک یا دارو را میبیند گمان میکند که او تاثیرگذار است، در حالی که شفا و تاثیر در هر چیزی را خدا قرار میدهد و اگر خدا نخواهد و مشیت نکند یا ارادهاش بدان تعلق نگیرد، پزشک و دارو هیچ تاثیری نخواهد داشت. شرک در این امور به سبب همان شک و ظنی است که به سبب علم ناقص یا جهل پدید آمده است<ref>سوره هود، آیه 62؛ سوره انعام، آیات 22 و 148؛ سوره یونس، آیات 35 و 36 و 66.</ref>. | ||
===هواپرستی=== | === هواپرستی === | ||
کسانی که به جای عقل دنبال هواپرستی هستند و شهوت و غضب را حاکم بر عقل و عمل خویش میکنند، گرفتار شرک ورزی میشوند<ref>سوره انعام، آیات 56 و 148 و 150.</ref>. | کسانی که به جای عقل دنبال هواپرستی هستند و شهوت و غضب را حاکم بر عقل و عمل خویش میکنند، گرفتار شرک ورزی میشوند<ref>سوره انعام، آیات 56 و 148 و 150.</ref>. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
=منابع= | =منابع= | ||
#[https://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/147943/1 برگرفته از سایت به چه کسانی مشرک یا کافر میگویند، فرق بین آن دو چیست و ...https://library.tebyan.net] | # [https://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/147943/1 برگرفته از سایت به چه کسانی مشرک یا کافر میگویند، فرق بین آن دو چیست و ...https://library.tebyan.net] | ||
# | # | ||
#[https://kayhan.ir/fa/news/202612/%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B4%D8%B1%DA%A9-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86 برگرفته از سایت سیمای مؤمنان مشرک در قرآن - کیهانhttps://kayhan.ir] | # [https://kayhan.ir/fa/news/202612/%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B4%D8%B1%DA%A9-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86 برگرفته از سایت سیمای مؤمنان مشرک در قرآن - کیهانhttps://kayhan.ir] | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: مفاهیم اسلامی]] | [[رده:مفاهیم اسلامی]] |