۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس رنگی}}' به '== پانویس == {{پانویس}}') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
=فرمانروایی شام تا حکومت بر تمام مسلمانان= | =فرمانروایی شام تا حکومت بر تمام مسلمانان= | ||
بعد از رحلت پیامبر(ص)، مسلمانان جنگهای مختلفی با رومیان و ایرانیان داشتند که به پیروزیهای بزرگی نیز دست یافتند. در غرب سرزمینهای اسلامی، فتوحات بزرگی؛ مانند فتح شامات و بیتالمقدس نصیب مسلمانان گشت. یزید بن ابیسفیان نیز یکی از فرماندهانی بود که برای جنگهای شامات به آن منطقه گسیل شده بود و به دنبال همین موضوع بود که از طرف حکومت مرکزی، فرماندار آن مناطق شد تا اینکه در سال هجدهم هجری بر اثر طاعون مرگش فرا رسید. خلیفه دوم، برادر یزید بن ابیسفیان و یا همان معاویه را به جانشینی برادرش برگزید و اینگونه بود که معاویه زمام امور شامات را در دستان خود گرفت.<ref>ابن قتیبة، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق، ثروت عکاشة، ص 345، | بعد از رحلت پیامبر(ص)، مسلمانان جنگهای مختلفی با رومیان و ایرانیان داشتند که به پیروزیهای بزرگی نیز دست یافتند. در غرب سرزمینهای اسلامی، فتوحات بزرگی؛ مانند فتح شامات و بیتالمقدس نصیب مسلمانان گشت. یزید بن ابیسفیان نیز یکی از فرماندهانی بود که برای جنگهای شامات به آن منطقه گسیل شده بود و به دنبال همین موضوع بود که از طرف حکومت مرکزی، فرماندار آن مناطق شد تا اینکه در سال هجدهم هجری بر اثر طاعون مرگش فرا رسید. خلیفه دوم، برادر یزید بن ابیسفیان و یا همان معاویه را به جانشینی برادرش برگزید و اینگونه بود که معاویه زمام امور شامات را در دستان خود گرفت.<ref>ابن قتیبة، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق، ثروت عکاشة، ص 345، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، 1992م؛ الطبقات الکبری، ج 7، ص 285</ref> | ||
به نظر میرسد که معاویه، نخستین زمامدار اسلامی بود که سادگی حکومت اولیه را تغییر داد و تجمّل را وارد حکومت اسلامی کرد. قبل از او و حتی در زمان او حکمرانان، سادهزیست بودند و خلیفه دوم نیز بر این امر اهتمام داشت. | به نظر میرسد که معاویه، نخستین زمامدار اسلامی بود که سادگی حکومت اولیه را تغییر داد و تجمّل را وارد حکومت اسلامی کرد. قبل از او و حتی در زمان او حکمرانان، سادهزیست بودند و خلیفه دوم نیز بر این امر اهتمام داشت. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
او در مجموع حدود بیست سال به عنوان فرماندار شامات بود<ref>الطبقات الکبری، ج 7، ص 285</ref> و پس از آن نیز حدود بیست سال دیگر حکمران تمام جامعه اسلامی بوده و بدون مخالفی قدرتمند، به کار خود ادامه داد. <ref>الإصابة، ج 6، ص 121؛ هاشمى بغدادی، محمد بن حبیب بن امیة، المحبر، تحقیق، ایلزة لیختن شتیتر، ص 20، بیروت، دار الآفاق الجدیدة، بیتا</ref> | او در مجموع حدود بیست سال به عنوان فرماندار شامات بود<ref>الطبقات الکبری، ج 7، ص 285</ref> و پس از آن نیز حدود بیست سال دیگر حکمران تمام جامعه اسلامی بوده و بدون مخالفی قدرتمند، به کار خود ادامه داد. <ref>الإصابة، ج 6، ص 121؛ هاشمى بغدادی، محمد بن حبیب بن امیة، المحبر، تحقیق، ایلزة لیختن شتیتر، ص 20، بیروت، دار الآفاق الجدیدة، بیتا</ref> | ||
معاویه در طول این چهل سال، اگرچه در مواردی در نواحی مرزی به جنگ با دشمنانی؛ مانند رومیان پرداخته و آنان را از تعرض به مناطق اسلامی بازداشت، اما عملکردهای منفی او در مواردی؛ مانند غصب خلافت، جنگ با خلیفه برحق پیامبر(ص)، به شهادت رساندن صحابیان بزرگی؛ نظیر [[عمار بن یاسر]] و حجر بن عدی، تلاش برای جعل احادیث، مسموم کردن امام حسن(ع) و مقصّر بودن در شهادت امام حسین(ع) و ... بدان انجامید که نه تنها شیعه، بلکه بسیاری از افراد منصف اهل سنت نیز او را شدیداً مورد انتقاد قرار میدهند. در نهایت، معاویه در سال شصت هجری از دنیا رفت.[1 | معاویه در طول این چهل سال، اگرچه در مواردی در نواحی مرزی به جنگ با دشمنانی؛ مانند رومیان پرداخته و آنان را از تعرض به مناطق اسلامی بازداشت، اما عملکردهای منفی او در مواردی؛ مانند غصب خلافت، جنگ با خلیفه برحق پیامبر(ص)، به شهادت رساندن صحابیان بزرگی؛ نظیر [[عمار بن یاسر]] و حجر بن عدی، تلاش برای جعل احادیث، مسموم کردن امام حسن(ع) و مقصّر بودن در شهادت امام حسین(ع) و ... بدان انجامید که نه تنها شیعه، بلکه بسیاری از افراد منصف اهل سنت نیز او را شدیداً مورد انتقاد قرار میدهند. در نهایت، معاویه در سال شصت هجری از دنیا رفت. [1 | ||
=عهد سه خلیفه اول= | =عهد سه خلیفه اول= | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
=معاویه در زمان امام حسن (ع)= | =معاویه در زمان امام حسن (ع)= | ||
پس از شهادت [[امام علی]](ع)، مردم شام در [[بیتالمقدس]] با معاویه به عنوان خلیفه بیعت کردند و او را امیرالمؤمنین نامیدند.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص۱۶۳؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۱۶۱</ref> امام حسن (ع) ابتدا برای تادیب معاویه به سمت او لشکرکشی نمود. اما نفاقها و خیانتهاى سپاه امام علیه السلام موجب آن شد تا حسن بن على (ع) به ناچار با معاویه قرارداد ترک مخاصمه امضا کند. اما معاویه به هیچ یک از تعهدات صلحنامه وفا نکرد. به کشتار بىگناهان و دستگیرى و قتل یاران على (ع) پرداخت و هواداران اهل بیت (ع) را سرکوب و قلع و قمع نمود و عمال خویش را بر اموال و جانها و نوامیس مسلمین مسلط ساخت و دیکتاتورىترین شیوههاى حکومتى را در قالب تزویر و تبلیغات، اعمال مىکرد.<ref>محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۴۲۸</ref> سرانجام نیز به کمک مروان بن حکم، جعده دختر اشعث بن قیس که همسر آن حضرت بود را با وعدههایی به قتل امام حسن علیه السلام واداشت.<ref> | پس از شهادت [[امام علی]](ع)، مردم شام در [[بیتالمقدس]] با معاویه به عنوان خلیفه بیعت کردند و او را امیرالمؤمنین نامیدند.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص۱۶۳؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۱۶۱</ref> امام حسن (ع) ابتدا برای تادیب معاویه به سمت او لشکرکشی نمود. اما نفاقها و خیانتهاى سپاه امام علیه السلام موجب آن شد تا حسن بن على (ع) به ناچار با معاویه قرارداد ترک مخاصمه امضا کند. اما معاویه به هیچ یک از تعهدات صلحنامه وفا نکرد. به کشتار بىگناهان و دستگیرى و قتل یاران على (ع) پرداخت و هواداران اهل بیت (ع) را سرکوب و قلع و قمع نمود و عمال خویش را بر اموال و جانها و نوامیس مسلمین مسلط ساخت و دیکتاتورىترین شیوههاى حکومتى را در قالب تزویر و تبلیغات، اعمال مىکرد.<ref>محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۴۲۸</ref> سرانجام نیز به کمک مروان بن حکم، جعده دختر اشعث بن قیس که همسر آن حضرت بود را با وعدههایی به قتل امام حسن علیه السلام واداشت.<ref>الفتوح، ج۴، ص۳۱۹</ref> | ||
==بهره گیری از اصول دینی برای تثیبت خلافت== | == بهره گیری از اصول دینی برای تثیبت خلافت == | ||
معاویه برای تثبیت خلافت خود، از برخی اصول دینی نیز بهره میبرد. وی به قدرت رسیدن خود را از سوی خدا میدانست؛ زیرا همه کارها در دست خداوند است.<ref> کاندهلوی، حیاة الصحابه، ج ۳، ص ۶۳</ref> زمانی دیگر معاویه گفت: این خلافت امری از امر خداوند و قضایی از قضای الهی است.<ref> ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۸۵:هذه الخلافة امر من امرالله و قضاء من قضاء الله</ref>معاویه در برابر مخالفت عایشه با ولایتعهدی یزید گفت: این کار قضای الهی است و در قضای الهی کسی را اختیار نیست.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص ۲۰۵</ref> و طبق برخی از نقلها [[عایشه]] را به قتل رساند.<ref>الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۸ </ref>زیاد بن ابیه، حاکم معاویه در [[بصره]]<ref>ر.ک:مقاله بصره</ref> و کوفه، ضمن خطبه معروف خود گفت: ای مردم! ما سیاستمدار و مدافع شما هستیم و شما را با سلطنتی که خداوند به ما داده سیاست میکنیم.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج ۴، ص ۱۸۰؛ جاحظ، ابوعثمان عمرو، البیان و التبیین، ج ۲، ص ۴۹؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص ۲۲۰</ref> یزید نیز در اولین خطبه خود گفت: پدرش بنده ای از بندگان خدا بود، خداوند او را اکرام کرده خلافت را به او بخشید... و اکنون نیز خداوند این حکومت را بر عهده ما نهاده است.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، چ۱، ص ۲۲۵؛ دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص ۲۲۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص ۲۹۹، ش ۷۹۸</ref> معاویه در برابر فرزند عثمان که به ولایتعهدی یزید اعتراض کرد و گفت تو به خاطر پدر ما سر کار آمدی، اظهار کرد: این ملکی است که خداوند آن را در اختیار ما قرار داد.<ref> ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص ۲۱۴</ref> | معاویه برای تثبیت خلافت خود، از برخی اصول دینی نیز بهره میبرد. وی به قدرت رسیدن خود را از سوی خدا میدانست؛ زیرا همه کارها در دست خداوند است.<ref> کاندهلوی، حیاة الصحابه، ج ۳، ص ۶۳</ref> زمانی دیگر معاویه گفت: این خلافت امری از امر خداوند و قضایی از قضای الهی است.<ref> ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۸۵:هذه الخلافة امر من امرالله و قضاء من قضاء الله</ref>معاویه در برابر مخالفت عایشه با ولایتعهدی یزید گفت: این کار قضای الهی است و در قضای الهی کسی را اختیار نیست.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص ۲۰۵</ref> و طبق برخی از نقلها [[عایشه]] را به قتل رساند.<ref>الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۸ </ref>زیاد بن ابیه، حاکم معاویه در [[بصره]]<ref>ر. ک:مقاله بصره</ref> و کوفه، ضمن خطبه معروف خود گفت: ای مردم! ما سیاستمدار و مدافع شما هستیم و شما را با سلطنتی که خداوند به ما داده سیاست میکنیم.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج ۴، ص ۱۸۰؛ جاحظ، ابوعثمان عمرو، البیان و التبیین، ج ۲، ص ۴۹؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص ۲۲۰</ref> یزید نیز در اولین خطبه خود گفت: پدرش بنده ای از بندگان خدا بود، خداوند او را اکرام کرده خلافت را به او بخشید... و اکنون نیز خداوند این حکومت را بر عهده ما نهاده است.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، چ۱، ص ۲۲۵؛ دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص ۲۲۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص ۲۹۹، ش ۷۹۸</ref> معاویه در برابر فرزند عثمان که به ولایتعهدی یزید اعتراض کرد و گفت تو به خاطر پدر ما سر کار آمدی، اظهار کرد: این ملکی است که خداوند آن را در اختیار ما قرار داد.<ref> ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص ۲۱۴</ref> | ||
معاویه از به کار بردن کلمه مُلک درباره خود خشنود بود. معاویه میگفت: انا اول الملوک.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۳۲؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۱۱، ص ۱۴۷ (طبع هند)</ref> وی نظام شاهی را صرفاً یک نظام سیاسی میدید و توضیح میداد که کاری به دینداری مردم ندارد. از او نقل شده است که میگفت: به خدا سوگند! جنگ من برای برپایی [[نماز]]، [[روزه]] داری و [[حج]] گزاری و [[زکات]] دادن نبود، اینها را شما انجام میدادید، من با شما جنگیدم تا بر شما امارت یابم و خداوند آن را به من داد، در حالی که شما از آن ناخشنود بودید.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۴۶؛ ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۴۳ و ۴۵</ref> | معاویه از به کار بردن کلمه مُلک درباره خود خشنود بود. معاویه میگفت: انا اول الملوک.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۳۲؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۱۱، ص ۱۴۷ (طبع هند)</ref> وی نظام شاهی را صرفاً یک نظام سیاسی میدید و توضیح میداد که کاری به دینداری مردم ندارد. از او نقل شده است که میگفت: به خدا سوگند! جنگ من برای برپایی [[نماز]]، [[روزه]] داری و [[حج]] گزاری و [[زکات]] دادن نبود، اینها را شما انجام میدادید، من با شما جنگیدم تا بر شما امارت یابم و خداوند آن را به من داد، در حالی که شما از آن ناخشنود بودید.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۴۶؛ ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۴۳ و ۴۵</ref> | ||
==جعل حدیث== | == جعل حدیث == | ||
معاویه در جعل [[حدیث]] دو روش را پیش گرفت. روش اول جعل احادیثی در مدح خود<ref> شوکانی، الفواید المجموعه فی الاحادیث الموضوعه، ص ۴۰۳-۴۰۷</ref> و دیگر رقبای اهل بیت(ع) و دوم جعل حدیث در ذم اهل بیت.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص ۶۳ باب</ref> جعل حدیث در مدح معاویه آنقدر زیاد است که ابن تیمیه نیز به آن اقرار دارد. وی در رد حدیث طیر مشوی میگوید:درباره فضائل معاویه احادیث زیادی نقل کردهاند و کتابهای مستقلی نیز نوشتهاند، اهل دانش حدیث، نه آن را صحیح میدانند و نه این را.<ref>ابن تیمیه منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۳۷۱</ref> | معاویه در جعل [[حدیث]] دو روش را پیش گرفت. روش اول جعل احادیثی در مدح خود<ref> شوکانی، الفواید المجموعه فی الاحادیث الموضوعه، ص ۴۰۳-۴۰۷</ref> و دیگر رقبای اهل بیت(ع) و دوم جعل حدیث در ذم اهل بیت.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص ۶۳ باب</ref> جعل حدیث در مدح معاویه آنقدر زیاد است که ابن تیمیه نیز به آن اقرار دارد. وی در رد حدیث طیر مشوی میگوید:درباره فضائل معاویه احادیث زیادی نقل کردهاند و کتابهای مستقلی نیز نوشتهاند، اهل دانش حدیث، نه آن را صحیح میدانند و نه این را.<ref>ابن تیمیه منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۳۷۱</ref> | ||
==سیاست اداری معاویه== | == سیاست اداری معاویه == | ||
معاویه از توانایی خود در پیروی از شیوههای اداری سودمند و ایجاد دیوانها و ابزارهای اداری مفید برای استفاده در حکومت بهره برد. دیوانها، در دوران معاویه شاهد تحول بود. ارتباط با [[روم]] و [[ایران]] در این امر تأثیر داشت. امویان از نظام اداری عمر بن خطاب پیروی کردند، بدون اینکه آن را تکامل بخشند. معاویه از مسیحیانی که در حکومت روم کار میکردند مانند سرجون بن منصور رومی و پسرش منصور بن سرجون در تنظیم دیوان مالیه کمک گرفت.<ref>الصَّلاَّبی، الدولة الأمویه، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۵۶ و ج۲، ص۵۷۹</ref> | معاویه از توانایی خود در پیروی از شیوههای اداری سودمند و ایجاد دیوانها و ابزارهای اداری مفید برای استفاده در حکومت بهره برد. دیوانها، در دوران معاویه شاهد تحول بود. ارتباط با [[روم]] و [[ایران]] در این امر تأثیر داشت. امویان از نظام اداری عمر بن خطاب پیروی کردند، بدون اینکه آن را تکامل بخشند. معاویه از مسیحیانی که در حکومت روم کار میکردند مانند سرجون بن منصور رومی و پسرش منصور بن سرجون در تنظیم دیوان مالیه کمک گرفت.<ref>الصَّلاَّبی، الدولة الأمویه، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۵۶ و ج۲، ص۵۷۹</ref> | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: خلفا]] | [[رده:خلفا]] |