confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ایدئولوژی''' (ideologie) نخستین بار در سال ۱۷۹۶ میلادی توسط دوستوت دوتراسی استعمال شد. و از نظر لغوی واژهای است مرکب از دو جزء «ایده» و «لوژی» که ایده به معنیاندیشه و [[عقیده]] آمده است و لوژی به صورت پسوند به معنی دانش و شناسایی بکار میرود و معرف علم است. که مرادف با دانش و شناخت عقیده یا بطور خلاصه ایدهشناسی، علم مطالعه ایدهها و عقیدهشناسی است. | |||
== ایدئولوژی چیست == | |||
=ایدئولوژی چیست= | |||
ایدئولوژی (به انگلیسی: Ideology) از جمله اصطلاحات و واژههایی است که در طول زمان، مفهوم و بار معنایی آن دچار دگرگونیهای فراوانی شده است. | ایدئولوژی (به انگلیسی: Ideology) از جمله اصطلاحات و واژههایی است که در طول زمان، مفهوم و بار معنایی آن دچار دگرگونیهای فراوانی شده است. | ||
هنوز هم توافق قابلملاحظهای روی معنا و مفهوم ایدئولوژی وجود ندارد و متفکران و نویسندگان مختلف، تعاریف متفاوتی را برای این واژه در نظر میگیرند. | هنوز هم توافق قابلملاحظهای روی معنا و مفهوم ایدئولوژی وجود ندارد و متفکران و نویسندگان مختلف، تعاریف متفاوتی را برای این واژه در نظر میگیرند. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۰: | ||
بررسی فراز و فرود رابطه [[ناپلئون]] با ایدئولوژیستها، یکی از موضوعات جذاب و آموزنده در آن مقطع تاریخی است. | بررسی فراز و فرود رابطه [[ناپلئون]] با ایدئولوژیستها، یکی از موضوعات جذاب و آموزنده در آن مقطع تاریخی است. | ||
=تاریخچه ایدئولوژی= | == تاریخچه ایدئولوژی == | ||
واژه ایدئولوژی ترکیبی از «ایده» و «لوژی» است و در نخستین کاربرد به معنای دانش «ایده شناسی» یا «علم مطالعه ایدهها» بود. اصطلاح ایدئولوژی (ideologie) نخستین بار در سال 1796 میلادی توسط دوستوت دوتراسی استعمال شد. وی متعلق به کانون متفکران فرانسوی عصر روشنگری بود. متفکرانی که از اندیشمندان [[انقلاب فرانسه]] به شمار میآمدند. لامارک زیست شناس، لاپلاس ریاضیدان، لاوازیه شیمیدان از همین جریان بودند. ایشان با پیروی از روش تجربی در شناخت و تاثیر پذیری از فلسفه روشنگری پیرو جنبشی بودند که اندیشه فلسفی را نشانگر دوران طفولیت انسان دانسته و سخت به دانش تجربی اعتقاد داشت. این واژه در بستر دانش جدید و برای درک و بیان «ریشه اندیشهها» وضع شده بود. اما مدلول آن به مجموعه اندیشهها، ارزشها و پندارهایی گفته میشد که در رابطه با جامعه و تاریخ بوده و فرد یا گروه خاصی حامل آنند. ایدئولوژی نزد مارکسیستهای اولیه، نخست به مفهوم آگاهی کاذب و مسخ شده طبقهای خاص درباره مسائل اجتماعی بود ولی به مرور زمان بار معنایی منفی آن کم شد. سپس مفهوم جامعه شناختی و بیطرفانهای یافت که به مجموعه اندیشهها و پندارهایی گفته میشد که توده مردم درباره جامعه دارند...<ref>سبیلا، محمد، مقاله ایدئولوژ ی و مدرنیسم، ترجمه عزیز الله افشار، ایدئولوزی، ضرورت یا پرهیز و گریز، مجموعه مقالات، رضا علیجانی، تهران، چاپخش، 1380، صص 122-123.</ref> | واژه ایدئولوژی ترکیبی از «ایده» و «لوژی» است و در نخستین کاربرد به معنای دانش «ایده شناسی» یا «علم مطالعه ایدهها» بود. اصطلاح ایدئولوژی (ideologie) نخستین بار در سال 1796 میلادی توسط دوستوت دوتراسی استعمال شد. وی متعلق به کانون متفکران فرانسوی عصر روشنگری بود. متفکرانی که از اندیشمندان [[انقلاب فرانسه]] به شمار میآمدند. لامارک زیست شناس، لاپلاس ریاضیدان، لاوازیه شیمیدان از همین جریان بودند. ایشان با پیروی از روش تجربی در شناخت و تاثیر پذیری از فلسفه روشنگری پیرو جنبشی بودند که اندیشه فلسفی را نشانگر دوران طفولیت انسان دانسته و سخت به دانش تجربی اعتقاد داشت. این واژه در بستر دانش جدید و برای درک و بیان «ریشه اندیشهها» وضع شده بود. اما مدلول آن به مجموعه اندیشهها، ارزشها و پندارهایی گفته میشد که در رابطه با جامعه و تاریخ بوده و فرد یا گروه خاصی حامل آنند. ایدئولوژی نزد مارکسیستهای اولیه، نخست به مفهوم آگاهی کاذب و مسخ شده طبقهای خاص درباره مسائل اجتماعی بود ولی به مرور زمان بار معنایی منفی آن کم شد. سپس مفهوم جامعه شناختی و بیطرفانهای یافت که به مجموعه اندیشهها و پندارهایی گفته میشد که توده مردم درباره جامعه دارند...<ref>سبیلا، محمد، مقاله ایدئولوژ ی و مدرنیسم، ترجمه عزیز الله افشار، ایدئولوزی، ضرورت یا پرهیز و گریز، مجموعه مقالات، رضا علیجانی، تهران، چاپخش، 1380، صص 122-123.</ref> | ||
خط ۳۰: | خط ۲۷: | ||
مارکس ایدئولوژی را به معنای اندیشهای دانست که در ارتباط با رفتار اجتماعی و سیاسی طبقه حاکم و برای توجیه وضعیت موجود سازمان مییابد. وی ایدئولوژی را اندیشهای کاذب میدانست<ref>پارسانیا، حمید، سنت، ایدئولوژیٰ، علم، قم، بوستان کتاب، 1385، ص41.</ref> این اندیشه کاذب شامل مجموعه عقاید، باورها و اعتقاداتی میشود که به عمل اجتماعی جهتی خاص میدهد. گرچه در کاربرد مارکس ایدئولوژی معنایی منفور داشت اما بعدها معنایی مثبت نیز یافت. ایدئولوژی از قرن نوزدهم به بعد همچنان به معنای باورها و اندیشهها و ارزشهای ناظر بر رفتار اجتماعی و سیاسی به کار میرود<ref>همان، ص 42.</ref>. | مارکس ایدئولوژی را به معنای اندیشهای دانست که در ارتباط با رفتار اجتماعی و سیاسی طبقه حاکم و برای توجیه وضعیت موجود سازمان مییابد. وی ایدئولوژی را اندیشهای کاذب میدانست<ref>پارسانیا، حمید، سنت، ایدئولوژیٰ، علم، قم، بوستان کتاب، 1385، ص41.</ref> این اندیشه کاذب شامل مجموعه عقاید، باورها و اعتقاداتی میشود که به عمل اجتماعی جهتی خاص میدهد. گرچه در کاربرد مارکس ایدئولوژی معنایی منفور داشت اما بعدها معنایی مثبت نیز یافت. ایدئولوژی از قرن نوزدهم به بعد همچنان به معنای باورها و اندیشهها و ارزشهای ناظر بر رفتار اجتماعی و سیاسی به کار میرود<ref>همان، ص 42.</ref>. | ||
=ایدئولوژی در غرب= | == ایدئولوژی در غرب == | ||
اما غیر از این برداشتها تعاریف دیگری نیز در تاریخ تمدن غرب از ایدئولوژی ارائه شده است. برخی از تعاریف رایج عبارتند از: | اما غیر از این برداشتها تعاریف دیگری نیز در تاریخ تمدن غرب از ایدئولوژی ارائه شده است. برخی از تعاریف رایج عبارتند از: | ||
خط ۴۴: | خط ۴۰: | ||
# | # | ||
=از نظر متفکران اسلامی= | == از نظر متفکران اسلامی == | ||
اما برخی از متفکران اسلامی همچون [[استاد مطهری]] ایدئولوژی را مساوی مکتب دانستهاند. ایشان در تعریف ایدئولوژی میگوید: ایدئولوژی یک تئوری کلی، طرح جامع وهماهنگ و منسجم است که هدف اصلی آن کمال انسان و تامین سعادت همگانی است و در آن خطوط اصلی و روشها، بایدها و نبایدها، خوبها و بدها، هدفها و وسیلهها، نیازها ودردها و درمانها، مسئولیتها و تکلیفها مشخص باشد و منبع الهام تکالیف و مسئولیتها برای تمام افراد باشد.....از نظر ایشا ن ایدئولوژی با مفهوم قرآنی [[شریعت]] یکی است...... نیاز به ایدئولوژی همواره در جوامع بوده است و هر چه انسان بیشتر رشد کرده نیاز به این فلسفه زندگی افزونتر شده است. رشد و تکامل علمی و عقلی بشر عواطف و پیوندهای احساسی انسانها را تضعیف نموده است و در این شرایط آنچه به بشر امروز و به طریق اولی به بشر فردا آرمان مشترک میدهد و ملاک [[خیر و شر]] برای او میگردد یک فلسفه زندگی انتخابی، آگاهانه، آرمان خیز، مجهز به منطق و به عبارت دیگر یک ایدئولوژی جامع است<ref> مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، 1378، ج2، صص 55 -56.</ref>. | اما برخی از متفکران اسلامی همچون [[استاد مطهری]] ایدئولوژی را مساوی مکتب دانستهاند. ایشان در تعریف ایدئولوژی میگوید: ایدئولوژی یک تئوری کلی، طرح جامع وهماهنگ و منسجم است که هدف اصلی آن کمال انسان و تامین سعادت همگانی است و در آن خطوط اصلی و روشها، بایدها و نبایدها، خوبها و بدها، هدفها و وسیلهها، نیازها ودردها و درمانها، مسئولیتها و تکلیفها مشخص باشد و منبع الهام تکالیف و مسئولیتها برای تمام افراد باشد.....از نظر ایشا ن ایدئولوژی با مفهوم قرآنی [[شریعت]] یکی است...... نیاز به ایدئولوژی همواره در جوامع بوده است و هر چه انسان بیشتر رشد کرده نیاز به این فلسفه زندگی افزونتر شده است. رشد و تکامل علمی و عقلی بشر عواطف و پیوندهای احساسی انسانها را تضعیف نموده است و در این شرایط آنچه به بشر امروز و به طریق اولی به بشر فردا آرمان مشترک میدهد و ملاک [[خیر و شر]] برای او میگردد یک فلسفه زندگی انتخابی، آگاهانه، آرمان خیز، مجهز به منطق و به عبارت دیگر یک ایدئولوژی جامع است<ref> مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، 1378، ج2، صص 55 -56.</ref>. | ||
خط ۵۴: | خط ۴۹: | ||
از سوی دیگر بدیهی است که تنها یک ایدئولوژی آن هم ایدئولوژی انسانی و نه گروهی، ایدئولوژی یگانه و نه مبتنی بر تقسیم و تجزیه انسان، ایدئولوژی فطری و نه سودگرایانه میتواند ماهیت انسانی داشته باشد و بر مبنای ارزشهای انسانی تکیه کند<ref>همان، ص 60.</ref>. | از سوی دیگر بدیهی است که تنها یک ایدئولوژی آن هم ایدئولوژی انسانی و نه گروهی، ایدئولوژی یگانه و نه مبتنی بر تقسیم و تجزیه انسان، ایدئولوژی فطری و نه سودگرایانه میتواند ماهیت انسانی داشته باشد و بر مبنای ارزشهای انسانی تکیه کند<ref>همان، ص 60.</ref>. | ||
=ویژگیهای ایدئولوژی= | == ویژگیهای ایدئولوژی == | ||
با استفاده از کلمات استاد مطهری میتوان ویژگیهای ذیل را برای ایدئولوژی برشمرد: | با استفاده از کلمات استاد مطهری میتوان ویژگیهای ذیل را برای ایدئولوژی برشمرد: | ||
خط ۶۹: | خط ۶۳: | ||
# انسان همواره به ایدئولوژی نیازمند است و پیشرفت علوم نه تنها احتیاج او به ایدئولوژی را برطرف نمیکند بلکه افزونتر نیز میسازد<ref>همو، همان، صص55-56.</ref>. با استفاده از کلمات استاد مطهری میتوان گفت دیدگاههایی که ایدئولوژی را توجیه کننده وضعیت موجود دانسته یا آن را محدود به گروهی خاص میکنند ناصواب هستند. همچنین کسانی که ایدئولوژی را ابزاری برای تحقق اهداف حکومتها تلقی مینمایند و یا ایدئولوژی را خادم مشروع دانستن رفتار جوامع میدانند نگاهی ابزاری و مادی به مقولاتی چون سیاست، قدرت، جامعه، هدف زندگی و...داشته و به همین دلیل چنین برداشتهای نادرستی از ایدئولوژی و نقش آن در جامعه دارند. | # انسان همواره به ایدئولوژی نیازمند است و پیشرفت علوم نه تنها احتیاج او به ایدئولوژی را برطرف نمیکند بلکه افزونتر نیز میسازد<ref>همو، همان، صص55-56.</ref>. با استفاده از کلمات استاد مطهری میتوان گفت دیدگاههایی که ایدئولوژی را توجیه کننده وضعیت موجود دانسته یا آن را محدود به گروهی خاص میکنند ناصواب هستند. همچنین کسانی که ایدئولوژی را ابزاری برای تحقق اهداف حکومتها تلقی مینمایند و یا ایدئولوژی را خادم مشروع دانستن رفتار جوامع میدانند نگاهی ابزاری و مادی به مقولاتی چون سیاست، قدرت، جامعه، هدف زندگی و...داشته و به همین دلیل چنین برداشتهای نادرستی از ایدئولوژی و نقش آن در جامعه دارند. | ||
=اوج و فرود ایدئولوژی در غرب= | == اوج و فرود ایدئولوژی در غرب == | ||
قرن نوزدهم ازتحرکات ایدئولوژیک فراوانی برخوردار بود. تلاش مارکس برای ارائه ایدئولوژی علمی و کوشش [[آگوست کنت]] برای تحکیم مواضع «مذهب انسانیت» نمونههایی از این موارد هستند<ref>پارسانیا، ٰ همان، ٰصص 43-44.</ref>. اما این گرمی بازار ایدئولوژیک در غرب دیری نپایید و کم کم ایدئولوژی در صحنه تفکر سیاسی غرب کم فروغ شد و حتی زمزمههایی دال بر پایان ایدئولوژی شنیده و زمینه ساز نظریهای با همین عنوان شد. | قرن نوزدهم ازتحرکات ایدئولوژیک فراوانی برخوردار بود. تلاش مارکس برای ارائه ایدئولوژی علمی و کوشش [[آگوست کنت]] برای تحکیم مواضع «مذهب انسانیت» نمونههایی از این موارد هستند<ref>پارسانیا، ٰ همان، ٰصص 43-44.</ref>. اما این گرمی بازار ایدئولوژیک در غرب دیری نپایید و کم کم ایدئولوژی در صحنه تفکر سیاسی غرب کم فروغ شد و حتی زمزمههایی دال بر پایان ایدئولوژی شنیده و زمینه ساز نظریهای با همین عنوان شد. | ||
=پایان ایدئولوژی= | == پایان ایدئولوژی == | ||
نقش آفرینی مارکسیسم در صحنه بین الملل، که ناشی از ایدئولوژی آنان بود، از یک سو و وقوع یک جنگ مصیبت بار و پرخسارت در غرب که معلول ایدئولوژی قلمداد میشد، از سوی دیگر؛ و همچنین چالشهای ایدئولوژیک دو ابرقدرت شرق و غرب باعث شد اولاً درک عمیق تر ی نسبت به ایدئولوژی ایجاد شود ثانیا نگرانی و تنفر از ایدئولوژی بیشتر گردد. در نتیجه در دهههای 50 و 60 نظریهای باعنوان پایان ایدئولوژی شکل گرفت<ref> کچوئیان، حسین، پایان ایدئولوژی، تهران، کیهان، 1376، ص 6.</ref>. این اصطلاح اولین بار توسط «ادوارد شیلز» در کنفرانس سال 1955 به کار رفت<ref>همان، ص 9.</ref>. این مسئله طی دو دهه به طور متناوب کانون توجه صاحبنظران [[لیبرال]] و محافظه کار همچون هاناآرنت، کارل پوپر، ریموند آرون و سیمور لیپیست قرار داشت و پس از [[انقلاب اسلامی]] همراه با سایر کشورهای جهان سومی وارد [[ایران]] شد. این ورود بدون توجه به ریشهها و زمینههای آن و اینکه بخشی از [[جنگ سرد]] علیه [[کمونیسم]] بود، صورت گرفت<ref>صص 9-10</ref>. | نقش آفرینی مارکسیسم در صحنه بین الملل، که ناشی از ایدئولوژی آنان بود، از یک سو و وقوع یک جنگ مصیبت بار و پرخسارت در غرب که معلول ایدئولوژی قلمداد میشد، از سوی دیگر؛ و همچنین چالشهای ایدئولوژیک دو ابرقدرت شرق و غرب باعث شد اولاً درک عمیق تر ی نسبت به ایدئولوژی ایجاد شود ثانیا نگرانی و تنفر از ایدئولوژی بیشتر گردد. در نتیجه در دهههای 50 و 60 نظریهای باعنوان پایان ایدئولوژی شکل گرفت<ref> کچوئیان، حسین، پایان ایدئولوژی، تهران، کیهان، 1376، ص 6.</ref>. این اصطلاح اولین بار توسط «ادوارد شیلز» در کنفرانس سال 1955 به کار رفت<ref>همان، ص 9.</ref>. این مسئله طی دو دهه به طور متناوب کانون توجه صاحبنظران [[لیبرال]] و محافظه کار همچون هاناآرنت، کارل پوپر، ریموند آرون و سیمور لیپیست قرار داشت و پس از [[انقلاب اسلامی]] همراه با سایر کشورهای جهان سومی وارد [[ایران]] شد. این ورود بدون توجه به ریشهها و زمینههای آن و اینکه بخشی از [[جنگ سرد]] علیه [[کمونیسم]] بود، صورت گرفت<ref>صص 9-10</ref>. | ||
تافلر و هابرماس پایان ایدئولوژی را خصیصه تمدن جدید و حاصل فرآیند عقلانی شدن جهان در تمدن غربی میدانند<ref> پارسا نیا ٰ همان ٰ ص 45.</ref>. اما روشن است که این نظریه با توجه به نگاه ابزارگرایانه ایشان به ایدئولوژی، تغییر آن با تغییر شرایط و محدود دانستن اهداف انسان به حیات مادی است. | تافلر و هابرماس پایان ایدئولوژی را خصیصه تمدن جدید و حاصل فرآیند عقلانی شدن جهان در تمدن غربی میدانند<ref> پارسا نیا ٰ همان ٰ ص 45.</ref>. اما روشن است که این نظریه با توجه به نگاه ابزارگرایانه ایشان به ایدئولوژی، تغییر آن با تغییر شرایط و محدود دانستن اهداف انسان به حیات مادی است. | ||
=منابع= | == منابع == | ||
# [http://pajoohe.ir/%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D8%A6%D9%88%D9%84%D9%88%DA%98%DB%8C-ideologie__a-37278.aspx برگرفته از سایت ایدئولوژی ideologie دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir] | # [http://pajoohe.ir/%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D8%A6%D9%88%D9%84%D9%88%DA%98%DB%8C-ideologie__a-37278.aspx برگرفته از سایت ایدئولوژی ideologie دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir] | ||
# [https://answerbook.ir/%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D8%A6%D9%88%D9%84%D9%88%DA%98%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA/ برگرفته از سایت ایدئولوژی چیست - پاسخ نامهhttps://answerbook.ir] | # [https://answerbook.ir/%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D8%A6%D9%88%D9%84%D9%88%DA%98%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA/ برگرفته از سایت ایدئولوژی چیست - پاسخ نامهhttps://answerbook.ir] |