۱۷۴
ویرایش
Abolhoseini (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی « <div class="wikiInfo"> {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | |- !عنوان مقاله!! data-type="authorNa...» ایجاد کرد) |
Abolhoseini (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==مصر در زمان حکومت امام علی== | ==مصر در زمان حکومت امام علی== | ||
در زمان حکومت [[حضرت على]] علیهالسلام جز منطقهاى به نام [[خربتا]] تمام سرزمین مصر تحت سیطره آن امام بود. <ref>(المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والآثار، (خطط مقریزى) ج 1؛ النجوم الزاهرة فى ملوک مصر والقاهره، ابن تغرى بُردى)</ref> بعد از سقوط امویان و روى کار آمدن عباسیان، فرزندان حسن بن على علیهماالسلام مردم مصر را به بیعت با خویش فراخواندند. على بن محمد بن عبداللّه، نخستین علوى بود که به مصر گام نهاد و خالد بن سعید، عهدهدار فراخواندن مردم به بیعت با او گردید. این مرد از شیعیان خاصّ على علیهالسلام بود. | در زمان حکومت [[حضرت على]] علیهالسلام جز منطقهاى به نام [[خربتا]] تمام سرزمین مصر تحت سیطره آن امام بود. <ref>(المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والآثار، (خطط مقریزى) ج 1؛ النجوم الزاهرة فى ملوک مصر والقاهره، ابن تغرى بُردى)</ref> بعد از سقوط امویان و روى کار آمدن عباسیان، فرزندان حسن بن على علیهماالسلام مردم مصر را به بیعت با خویش فراخواندند. على بن محمد بن عبداللّه، نخستین علوى بود که به مصر گام نهاد و خالد بن سعید، عهدهدار فراخواندن مردم به بیعت با او گردید. این مرد از شیعیان خاصّ على علیهالسلام بود. | ||
==حضور پیروان اهل بیت(ع)== | |||
پیروان اهلبیت(ع) در مصر حضورى مؤثّر داشتند تا اینکه فرمان [[متوکّل عباسى]] مبنى بر اخراج [[خاندان ابىطالب]] از این سرزمین، صادر گردید. بزرگان علوى مخفى شدند؛ اما امیر وقت [[یزید بن عبداللّه]] در جست وجوى آنان بر آمد و ایشان را مجبور به مهاجرت به عراق نمود. با مرگ متوکّل و روى کار آمدن مستنصر، وى فرمانى براى والى و مردم مصر فرستاد و طى آن، هشدار داد: | |||
هیچ کس حق ندارد با علویان معامله کند و علویان مجاز نخواهند بود در مصر مسافرتى انجام دهند و اگر میان یکى از این افراد با دیگران اختلافى روى داد، بدون دلیل و مدرک، ادّعاى مخالفش مورد قبول خواهد بود. | |||
بعد از مستنصر، مستعین روى کار آمد و این روندِ نگران کننده همچنان ادامه یافت. در سال 252هجری قیام شیعیان در اسکندریه به رهبرى [[جابر بن ولید مدلجى]] رخ داد. وى موفق گردید در این حرکت سیاسى ـ اجتماعى، عباسیان را در مصر شکست دهد و بر سواحل شمال و شمال شرقى این دیار تسلّط یابد؛ ولى این انقلاب به موفقیت کامل و پیروزى نهایى دست نیافت. سپس انقلاب دیگرى به فرماندهى [[بغاء اکبر]] که نسبش به امام حسین(ع) مىرسید، در [[ناحیه صعید]] صورت گرفت. در سال 255هجری نیز [[بغاء اصغر]] در منطقه بین اسکندریه و برقه قیام کرد و با یارانش به سوى «صعید» در حرکت بود که سپاهیان امیر وقت [[ابن طولون]] آنان را از دم تیغ گذرانیدند. [[ابن صوفى علوى]] هم در «صعید» انقلاب نمود و بر [[منطقه أسنا]] مسلّط شد و موفق گشت در این قلمرو قواى ابن طولون را شکست دهد؛ ولى در [[أخمیم]] شکست خورد و به جانب مکه متوارى گردید و کارگزاران حکومت مصر بعدها او را دستگیر نمودند. | |||
در عاشوراى سال 350ق. بین سربازان و عدهاى از مردم، در جوار [[مرقد کلثوم علوى]] درگیرى رخ داد. دلیل نزاع، این بود که زائران مشغول ندبه و زارى و بیان مصائب اهلبیت بودند. با وقوع این حادثه قواى دولتى، شیعیان را در تنگنایى سخت قرار دادند و در یک حیله تبلیغاتى چون به کسى مىرسیدند و از او مىپرسیدند: دایى تو کیست؟ اگر نمىگفت: معاویه، او را عریان نموده و به شدیدترین وضع شکنجه مىنمودند. در زمان اخشیدیان (گروهى از فرمانروایان مصر) به محض اینکه نشانى از شیعیان به دست مىآمد و یا فریادى بلند مىشد، ضرب و شتم، آزار و طردشان شروع مىشد. | |||
[[ردهها: پیروان اهل بیت در مصر]] | |||
[[ردهها: مصر و اهل بیت]] | |||
[[ردهها: علویان در مصر]] | |||
[[ردهها: شیعیان در مصر]] |
ویرایش