۱۷۴
ویرایش
Abolhoseini (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Abolhoseini (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
بعد از مستنصر، مستعین روى کار آمد و این روندِ نگران کننده همچنان ادامه یافت. در سال 252هجری قیام شیعیان در اسکندریه به رهبرى [[جابر بن ولید مدلجى]] رخ داد. وى موفق گردید در این حرکت سیاسى ـ اجتماعى، عباسیان را در مصر شکست دهد و بر سواحل شمال و شمال شرقى این دیار تسلّط یابد؛ ولى این انقلاب به موفقیت کامل و پیروزى نهایى دست نیافت. سپس انقلاب دیگرى به فرماندهى [[بغاء اکبر]] که نسبش به امام حسین(ع) مىرسید، در [[ناحیه صعید]] صورت گرفت. در سال 255هجری نیز [[بغاء اصغر]] در منطقه بین اسکندریه و برقه قیام کرد و با یارانش به سوى «صعید» در حرکت بود که سپاهیان امیر وقت [[ابن طولون]] آنان را از دم تیغ گذرانیدند. [[ابن صوفى علوى]] هم در «صعید» انقلاب نمود و بر [[منطقه أسنا]] مسلّط شد و موفق گشت در این قلمرو قواى ابن طولون را شکست دهد؛ ولى در [[أخمیم]] شکست خورد و به جانب مکه متوارى گردید و کارگزاران حکومت مصر بعدها او را دستگیر نمودند. | بعد از مستنصر، مستعین روى کار آمد و این روندِ نگران کننده همچنان ادامه یافت. در سال 252هجری قیام شیعیان در اسکندریه به رهبرى [[جابر بن ولید مدلجى]] رخ داد. وى موفق گردید در این حرکت سیاسى ـ اجتماعى، عباسیان را در مصر شکست دهد و بر سواحل شمال و شمال شرقى این دیار تسلّط یابد؛ ولى این انقلاب به موفقیت کامل و پیروزى نهایى دست نیافت. سپس انقلاب دیگرى به فرماندهى [[بغاء اکبر]] که نسبش به امام حسین(ع) مىرسید، در [[ناحیه صعید]] صورت گرفت. در سال 255هجری نیز [[بغاء اصغر]] در منطقه بین اسکندریه و برقه قیام کرد و با یارانش به سوى «صعید» در حرکت بود که سپاهیان امیر وقت [[ابن طولون]] آنان را از دم تیغ گذرانیدند. [[ابن صوفى علوى]] هم در «صعید» انقلاب نمود و بر [[منطقه أسنا]] مسلّط شد و موفق گشت در این قلمرو قواى ابن طولون را شکست دهد؛ ولى در [[أخمیم]] شکست خورد و به جانب مکه متوارى گردید و کارگزاران حکومت مصر بعدها او را دستگیر نمودند. | ||
در عاشوراى سال 350ق. بین سربازان و عدهاى از مردم، در جوار [[مرقد کلثوم علوى]] درگیرى رخ داد. دلیل نزاع، این بود که زائران مشغول ندبه و زارى و بیان مصائب اهلبیت بودند. با وقوع این حادثه قواى دولتى، شیعیان را در تنگنایى سخت قرار دادند و در یک حیله تبلیغاتى چون به کسى مىرسیدند و از او مىپرسیدند: دایى تو کیست؟ اگر نمىگفت: معاویه، او را عریان نموده و به شدیدترین وضع شکنجه مىنمودند. در زمان اخشیدیان (گروهى از فرمانروایان مصر) به محض اینکه نشانى از شیعیان به دست مىآمد و یا فریادى بلند مىشد، ضرب و شتم، آزار و طردشان شروع مىشد. | در عاشوراى سال 350ق. بین سربازان و عدهاى از مردم، در جوار [[مرقد کلثوم علوى]] درگیرى رخ داد. دلیل نزاع، این بود که زائران مشغول ندبه و زارى و بیان مصائب اهلبیت بودند. با وقوع این حادثه قواى دولتى، شیعیان را در تنگنایى سخت قرار دادند و در یک حیله تبلیغاتى چون به کسى مىرسیدند و از او مىپرسیدند: دایى تو کیست؟ اگر نمىگفت: معاویه، او را عریان نموده و به شدیدترین وضع شکنجه مىنمودند. در زمان اخشیدیان (گروهى از فرمانروایان مصر) به محض اینکه نشانى از شیعیان به دست مىآمد و یا فریادى بلند مىشد، ضرب و شتم، آزار و طردشان شروع مىشد. | ||
==عصرى با شکوه== | |||
با سقوط سلسله اخشیدى و روى کار آمدن [[فاطمیان]]، تشیّع در مصر به نقطه اوج خود رسید و آداب و رسوم و شعائر شیعه جلوهاى جالب یافت. از مأذنههاى مساجد ذکر «حىّ على خیرالعمل» به گوش مىرسید. در این دوره مسلمانان مجاز بودند برترى خاندان عترت را در مراسم و مجالس ویژه مطرح نمایند. بر کتیبه و سر درِ مکانهاى عمومى نوشته مىشد: «بهترین انسان پس از رسول خدا(ص)، امام على(ع) است». و همگان مشتاق بودند تا با فرهنگ و معارف خاندان عترت آشنا شوند. البته طرفداران اهل سنّت از سوى فاطمیان تحت فشار قرار نگرفتند و کسى آنان را مجبور به ترک مذهبشان نکرد و آن روش مذمومى که فرمانروایان قبلى در مورد شیعیان با خشونت و خونریزى و اختناق اعمال مىنمودند، به هیچ عنوان اجرا نگردید؛ بلکه خود مردم با شوق و رغبت به سوى مذهب تشیّع روى آوردند. <ref>(خطط مقریزى، ج 1، ص 270 ـ 272)</ref> | |||
فاطمیان براى شکوفایى علمى و فرهنگى، گسترش معارف و درخشندگى فکرى بسیار کوشیدند و از دانشمندان و مشاهیر علوم گوناگون، حمایت کردند. اوضاع اقتصادى و اجتماعى مردم بهبود یافت. ناصرخسرو قبادیانى، که در زمان فاطمیان از مصر دیدن کرده، از زندگى توأم با آسایش و آرامش مصریان گزارشى ارائه نموده است. <ref>(سفرنامه ناصرخسرو، به کوشش دکترنادروزینپور)</ref> سرزمین مصر براى نخستین بار در طول تاریخِ پرفراز و نشیب خود، به مرکز عزّت و عظمت مبدّل گردید و قلمرو فاطمیان از دورترین نقاط سواحل اقیانوس اطلس تا کرانه فرات امتداد یافت. مردم محروم و کم بضاعت، تحت حمایت حکومت مرکزى قرار گرفتند. تعداد مساجد و اماکن مذهبى در شهرها و روستاها رو به فزونى گذاشت و براى عمران و آبادانى آنها مبالغ و موقوفاتى در نظر گرفته شد. جشنها و اعیاد اسلامى به طور گسترده برگزار مىگردید و طى آنها بذل و بخشش و پذیرایىهاى مفصّلى انجام مىگرفت و هدایایى بین حاضران توزیع مىگشت. در عصر فاطمیان در روز «عاشورا» بازارها و مراکز کسب و فعالیت تعطیل مىشد و دستههاى سوگوارى با رونق و شکوه خاصّى به عزادارى براى سالار شهیدان و حماسه آفرینان نینوا مىپرداختند. <ref>(شیعه در مصر، صالح الوردانى، ترجمه قاسم مختارى، ص 35 ـ 44)</ref> | |||
[[ردهها: پیروان اهل بیت در مصر]] | [[ردهها: پیروان اهل بیت در مصر]] |
ویرایش