پرش به محتوا

تفکر سلفی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲
جز
تمیزکاری
جز (تمیزکاری)
جز (تمیزکاری)
خط ۳: خط ۳:
مکتب "سلفیه" از آغاز قرن چهاردهم بر سر زبان‌ها افتاد و گروهی آن را به عنوان "دین" برگزیدند و خود را "سلفی" نامیدند و برخی آن را "روش فکری" برای رسیدن به حقیقت اسلام دانستند.
مکتب "سلفیه" از آغاز قرن چهاردهم بر سر زبان‌ها افتاد و گروهی آن را به عنوان "دین" برگزیدند و خود را "سلفی" نامیدند و برخی آن را "روش فکری" برای رسیدن به حقیقت اسلام دانستند.


==سلفیه در لغت و اصطلاح==
== سلفیه در لغت و اصطلاح ==
'''سلفی‌گری''' در معنای لغوی به معنی تقلید از گذشتگان، کهنه پرستی یا تقلید کورکورانه از مردگان است، اما "سلفیه" در معنای اصطلاحی آن نام فرقه‌ای است که تمسک به دین [[اسلام]] جسته، خود را پیرو [[سلف صالح]] می‌دانند و در اعمال، رفتار و اعتقادات خود سعی بر تابعیت از پیامبر اسلام(ص)، صحابه و تابعین دارند.
'''سلفی‌گری''' در معنای لغوی به معنی تقلید از گذشتگان، کهنه پرستی یا تقلید کورکورانه از مردگان است، اما "سلفیه" در معنای اصطلاحی آن نام فرقه‌ای است که تمسک به دین [[اسلام]] جسته، خود را پیرو [[سلف صالح]] می‌دانند و در اعمال، رفتار و اعتقادات خود سعی بر تابعیت از پیامبر اسلام(ص)، صحابه و تابعین دارند.


آنان معتقدند که عقاید اسلامی باید به همان نحو بیان شوند که در عصر صحابه و تابعین مطرح بوده است، یعنی عقاید اسلامی را باید از کتاب و سنت فراگرفت و علما نباید به طرح ادله‌ای غیر از آنچه قرآن در اختیار می‌گذارد، بپردازند. در اندیشه سلفیون، اسلوب‌های عقلی و منطقی جایگاهی ندارد و تنها نصوص قرآن، احادیث و نیز ادله مفهوم از نص قرآن برای آنان حجیت دارد.
آنان معتقدند که عقاید اسلامی باید به همان نحو بیان شوند که در عصر صحابه و تابعین مطرح بوده است، یعنی عقاید اسلامی را باید از کتاب و سنت فراگرفت و علما نباید به طرح ادله‌ای غیر از آنچه قرآن در اختیار می‌گذارد، بپردازند. در اندیشه سلفیون، اسلوب‌های عقلی و منطقی جایگاهی ندارد و تنها نصوص قرآن، احادیث و نیز ادله مفهوم از نص قرآن برای آنان حجیت دارد.
==آشنایی با مکتب سلفیه==
== آشنایی با مکتب سلفیه ==
از آغاز قرن چهاردهم هجری بود که مکتب "سلفیه" بر سر زبان‌ها افتاد و گروهی آن را به عنوان "دین" برگزیدند و خود را "سلفی" نامیدند و برخی آن را "روش فکری" برای رسیدن به حقیقت اسلام دانستند.
از آغاز قرن چهاردهم هجری بود که مکتب "سلفیه" بر سر زبان‌ها افتاد و گروهی آن را به عنوان "دین" برگزیدند و خود را "سلفی" نامیدند و برخی آن را "روش فکری" برای رسیدن به حقیقت اسلام دانستند.


خط ۱۸: خط ۱۸:
با پیدایش مکتب اشعری شکاف عمیقی بین اهل حدیث و این گروه از اهل سنت پدید آمد و این دو پیوسته در جنگ و جدال بودند که گاهی به خون‌ریزی می‌انجامید، زیرا همان‌طور که گفته شد، اشعری اصلاحاتی در عقیده اهل حدیث انجام داد و برای خود در مسائل عقیدتی مقامی قائل شد.
با پیدایش مکتب اشعری شکاف عمیقی بین اهل حدیث و این گروه از اهل سنت پدید آمد و این دو پیوسته در جنگ و جدال بودند که گاهی به خون‌ریزی می‌انجامید، زیرا همان‌طور که گفته شد، اشعری اصلاحاتی در عقیده اهل حدیث انجام داد و برای خود در مسائل عقیدتی مقامی قائل شد.


==ظهور ابن تیمیه حرانی==
== ظهور ابن تیمیه حرانی ==


یکی از نقاط عطف تفکر سلف‌گرایی ظهور "ابن تیمیه حرانی" است. او بعد از آنکه به جای پدرش بر کرسی تدریس و استفتاء نشست، عقایدی در مسائل توحیدی و جانبداری از اهل حدیث و پیروی از سلف و مخالفت با سایر گروه‌های فکری و فرقه‌های کلامی و فقهی بیان کرد که در میان مسلمانان اختلاف شدیدی درباره افکار او پدید آمد تا جایی که برخی او را به عنوان رهبر فکری خویش پذیرفتند و برخی نیز او را به شدت انکار کردند و عقاید او را بدعت دانستند و فتوا به قتل یا حبس او دادند.
یکی از نقاط عطف تفکر سلف‌گرایی ظهور "ابن تیمیه حرانی" است. او بعد از آنکه به جای پدرش بر کرسی تدریس و استفتاء نشست، عقایدی در مسائل توحیدی و جانبداری از اهل حدیث و پیروی از سلف و مخالفت با سایر گروه‌های فکری و فرقه‌های کلامی و فقهی بیان کرد که در میان مسلمانان اختلاف شدیدی درباره افکار او پدید آمد تا جایی که برخی او را به عنوان رهبر فکری خویش پذیرفتند و برخی نیز او را به شدت انکار کردند و عقاید او را بدعت دانستند و فتوا به قتل یا حبس او دادند.


در تمام این دوران که اهل حدیث در یک طرف و اشاعره در طرف دیگر بودند، هرگز "سلف" و "سلفیه" به عنوان مذهب مطرح نبود تا اینکه ابن‌تیمیه دعوت به شیوه سلف را شعار مکتب خود ساخت، ولی در عین حال از کلمه "سلفیه" بهره نمی‌گرفت و می‌گفت، ما تابع "اهل سنت و جماعت" هستیم که در سه قرن نخست (از سال ۱۱ تا ۳۰۰ هـ‌ ق) زیسته‌اند.
در تمام این دوران که اهل حدیث در یک طرف و اشاعره در طرف دیگر بودند، هرگز "سلف" و "سلفیه" به عنوان مذهب مطرح نبود تا اینکه ابن‌تیمیه دعوت به شیوه سلف را شعار مکتب خود ساخت، ولی در عین حال از کلمه "سلفیه" بهره نمی‌گرفت و می‌گفت، ما تابع "اهل سنت و جماعت" هستیم که در سه قرن نخست (از سال ۱۱ تا ۳۰۰ هـ‌ ق) زیسته‌اند.
==سلفیه پس از ابن تیمیه: احیا توسط محمد بن عبدالوهاب==
== سلفیه پس از ابن تیمیه: احیا توسط محمد بن عبدالوهاب ==
پس از درگذشت ابن‌تیمیه و هجوم فقیهان همه مذاهب بر ضد او دعوت به پیروی از اهل حدیث، آن هم به شیوه این گروه محدود چندان رونقی نداشت و برخی از شاگردان او، مانند "ذهبی" و "ابن قیم" و "ابن کثیر" نتوانستند، شیوه او را ترویج و گسترش دهند و پیروانی فراهم آورند، زیرا او در نقطه‌ای این فکر را مطرح کرد که مرکز علم و دانش و قله فقاهت، مانند شام و مصر بود.
پس از درگذشت ابن‌تیمیه و هجوم فقیهان همه مذاهب بر ضد او دعوت به پیروی از اهل حدیث، آن هم به شیوه این گروه محدود چندان رونقی نداشت و برخی از شاگردان او، مانند "ذهبی" و "ابن قیم" و "ابن کثیر" نتوانستند، شیوه او را ترویج و گسترش دهند و پیروانی فراهم آورند، زیرا او در نقطه‌ای این فکر را مطرح کرد که مرکز علم و دانش و قله فقاهت، مانند شام و مصر بود.
==محمد بن عبدالوهاب پایه‌گذار مکتب سلفی در عربستان تحت عنوان وهابیت==
== محمد بن عبدالوهاب پایه‌گذار مکتب سلفی در عربستان تحت عنوان وهابیت ==
چهارصد سال بعد از ابن تیمیه در اواسط قرن دوازدهم هجری شخص دیگری به نام "محمد بن عبدالوهاب" ساکن نجد حجاز مسائل ابن تیمیه و نظرات وی را پیگیری کرد. محمد بن عبدالوهاب چون از علم وافر ابن تیمیه بهره‌مند نبود، راه عمل و اقدام را برگزید و رساله‌های کوچک و قاطع پر از آیه و حدیث بدون اصطلاحات علمی برای تعلیم عوام به نگارش درآورد و به شمشیر متوسل شد و راه تندی و خشونت را پیش گرفت. وی تابعین برنامه‌اش را مسلمین و موحدین و مخالفینش را کفار و مشرکین نامید و شروع به تبلیغ عقاید خود کرد که آنها را "مُرّ قرآن و حدیث" می‌پنداشت و بر سر آن با قبایل همسایه خود به جنگ پرداخت.
چهارصد سال بعد از ابن تیمیه در اواسط قرن دوازدهم هجری شخص دیگری به نام "محمد بن عبدالوهاب" ساکن نجد حجاز مسائل ابن تیمیه و نظرات وی را پیگیری کرد. محمد بن عبدالوهاب چون از علم وافر ابن تیمیه بهره‌مند نبود، راه عمل و اقدام را برگزید و رساله‌های کوچک و قاطع پر از آیه و حدیث بدون اصطلاحات علمی برای تعلیم عوام به نگارش درآورد و به شمشیر متوسل شد و راه تندی و خشونت را پیش گرفت. وی تابعین برنامه‌اش را مسلمین و موحدین و مخالفینش را کفار و مشرکین نامید و شروع به تبلیغ عقاید خود کرد که آنها را "مُرّ قرآن و حدیث" می‌پنداشت و بر سر آن با قبایل همسایه خود به جنگ پرداخت.


۴٬۹۳۳

ویرایش