۸۷٬۱۷۲
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
=تابعیت= | =تابعیت= | ||
با اینکه | با اینکه بیشتر ساکنان تستر نژاد عربی داشتند و اقوالی که از سهل باقیمانده نیز به زبان عربی است، ولی او در اصل ایرانی بود، زیرا براساس منابع اصلی [[تصوف]]، تستری برای خطاب اشخاص از عبارت فارسی «یا دوست» استفاده میکرد و در خلوت، با حیوانات به فارسی سخن میگفت. [۱][۲] | ||
=شروع تحصیل= | =شروع تحصیل= | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
=آرامگاه سهل= | =آرامگاه سهل= | ||
قبر سهل تا قرنها در بصره باقی بوده است. [[ابنبطوطه]] [۳۸] در قرن هشتم آن را زیارت کرده و نوشته است که در فاصلۀ بین اُبُلَّه و بصره عبادتخانه او قرار دارد و مسافران کشتیها که به محاذات این محل میرسند به دعا میپردازند و تبرکا" از آب آن مینوشند. | قبر سهل تا قرنها در بصره باقی بوده است. [[ابن بطوطه|ابنبطوطه]] [۳۸] در قرن هشتم آن را زیارت کرده و نوشته است که در فاصلۀ بین اُبُلَّه و بصره عبادتخانه او قرار دارد و مسافران کشتیها که به محاذات این محل میرسند به دعا میپردازند و تبرکا" از آب آن مینوشند. | ||
=آرا و تفکر تستری= | =آرا و تفکر تستری= | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
=اعتقاد سهل درباره حضرت محمد(ص)= | =اعتقاد سهل درباره حضرت محمد(ص)= | ||
به اعتقاد سهل، در ازل نوری از خدا صادر شد و به صورت نور حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم پدیدار گشت. این نور نمونه اعلای انسانی کیهانی است که هزاران هزار سال خداوند را عبادت کرده است [۴۰] [۴۱]پس از آن خدا [[آدم]] را از نور آن حضرت آفرید [۴۲][۴۳] و سرّ خود را در نَفْس ذریّه آدم قرار داد و ذریّات از طریق این سرّ به وحدانیت و ربوبیت خدا اعتراف کردند و با او «میثاق [[توحید]]» بستند. [۴۴][۴۵]سپس دنیا خلق شد و انسانها بر روی زمین پای نهادند. با خلقت دنیا، حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآله، که به صورت نور ازلی بود، از گِلِ آدم آفریده شد و آن نور در قلب حضرت قرار گرفت. [۴۶][۴۷]بنابراین، قلب ایشان منبع نور الهی و توحید شد و در آیات قرآن تبلور یافت. ظاهرآ در میان صوفیه، تستری نخستین کسی است که به نظریه نور محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم قائل بوده است. [۴۸] | به اعتقاد سهل، در ازل نوری از خدا صادر شد و به صورت نور حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم پدیدار گشت. این نور نمونه اعلای انسانی کیهانی است که هزاران هزار سال خداوند را عبادت کرده است [۴۰] [۴۱]پس از آن خدا [[حضرت آدم|آدم]] را از نور آن حضرت آفرید [۴۲][۴۳] و سرّ خود را در نَفْس ذریّه آدم قرار داد و ذریّات از طریق این سرّ به وحدانیت و ربوبیت خدا اعتراف کردند و با او «میثاق [[توحید]]» بستند. [۴۴][۴۵]سپس دنیا خلق شد و انسانها بر روی زمین پای نهادند. با خلقت دنیا، حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآله، که به صورت نور ازلی بود، از گِلِ آدم آفریده شد و آن نور در قلب حضرت قرار گرفت. [۴۶][۴۷]بنابراین، قلب ایشان منبع نور الهی و توحید شد و در آیات قرآن تبلور یافت. ظاهرآ در میان صوفیه، تستری نخستین کسی است که به نظریه نور محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم قائل بوده است. [۴۸] | ||
=نظر تستری درباره تمسک به قرآن= | =نظر تستری درباره تمسک به قرآن= | ||
به نظر تستری مؤمنان با تمسک به قرآن و پیروی از | به نظر تستری مؤمنان با تمسک به قرآن و پیروی از سنّت پیامبر، به درک وجود لایتناهی میرسند و از این طریق برای سرّ نفس آنان «نورالیقین» حاصل میشود. [۴۹][۵۰] | ||
=درجات نورالیقین از دیدگاه تستری= | =درجات نورالیقین از دیدگاه تستری= | ||
تستری نورالیقین را دارای سه درجه «مکاشفه، معاینه و مشاهده» دانسته و برای توضیح آن به احوال سه تن از پیامبران اشاره کرده است. به نظر وی، [[موسی|موسی علیهالسلام]] در کوه طور فقط به مکاشفه رسید و [[ابراهیم|ابراهیم علیهالسلام]]، آنجا که از خدا اطمینان قلب خواست، فقط به معاینه رسید. اما [[ | تستری نورالیقین را دارای سه درجه «مکاشفه، معاینه و مشاهده» دانسته و برای توضیح آن به احوال سه تن از پیامبران اشاره کرده است. به نظر وی، [[موسی|موسی علیهالسلام]] در کوه طور فقط به مکاشفه رسید و [[حضرت ابراهیم|ابراهیم علیهالسلام]]، آنجا که از خدا اطمینان قلب خواست، فقط به معاینه رسید. اما [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]]، ضمن آنکه در ازل، هزاران هزار سال خدا را عبادت کرد و به هر سه درجه یقین دست یافت، در شب [[معراج]] نیز خداوند را «مشاهده» کرد. [۵۱][۵۲][۵۳][۵۴][۵۵] | ||
=راه رستگاری مؤمنان= | =راه رستگاری مؤمنان= |