۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'گزارش ها' به 'گزارشها') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
نام، نسب و اوصاف: «یعقوبى» را در منابع تاریخى، چنین معرفى کرده اند: «احمد بن ابى یعقوب اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح». <ref> یاقوت حموى، معجم الادباء، ج 5 (بیروت: دار الاحیاء التراث العربى، بى تا)، ص 153; عمر رضا کحاله، معجم المؤلفین، ج 1 (بیروت: مؤسسة الرسالة، 1414 ق / 1993 م، چاپ اول)، ص 102</ref> نامبرده، با آن که امروزه بیشتر به یعقوبى یا ابن یعقوبى معروف است; <ref>عمر رضا کحاله، معجم المؤلفین، ج 1 (بیروت: مؤسسة الرسالة، 1414 ق / 1993 م، چاپ اول)، ص 102</ref> اما در تألیفهاى متقدمان، با چنین عنوانى شناسایى نشده و گویا پس از انتشار آثارش در دوران اخیر، بدین عنوان، شهرت یافته است. <ref>احمد بن ابى یعقوب (یعقوبى)، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتى (تهران: شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1381، چاپ چهارم)، پیش گفتار مترجم، صص نه و ده</ref> پیش از آن، عنوانِ مشهور وى، در انتساب به دنیاى بزرگ خود، ابن واضح بوده است. <ref>عمر رضا کحاله، معجم المؤلفین، ج 1 (بیروت: مؤسسة الرسالة، 1414 ق / 1993 م، چاپ اول)، ص 102</ref> | نام، نسب و اوصاف: «یعقوبى» را در منابع تاریخى، چنین معرفى کرده اند: «احمد بن ابى یعقوب اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح». <ref> یاقوت حموى، معجم الادباء، ج 5 (بیروت: دار الاحیاء التراث العربى، بى تا)، ص 153; عمر رضا کحاله، معجم المؤلفین، ج 1 (بیروت: مؤسسة الرسالة، 1414 ق / 1993 م، چاپ اول)، ص 102</ref> نامبرده، با آن که امروزه بیشتر به یعقوبى یا ابن یعقوبى معروف است; <ref>عمر رضا کحاله، معجم المؤلفین، ج 1 (بیروت: مؤسسة الرسالة، 1414 ق / 1993 م، چاپ اول)، ص 102</ref> اما در تألیفهاى متقدمان، با چنین عنوانى شناسایى نشده و گویا پس از انتشار آثارش در دوران اخیر، بدین عنوان، شهرت یافته است. <ref>احمد بن ابى یعقوب (یعقوبى)، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتى (تهران: شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1381، چاپ چهارم)، پیش گفتار مترجم، صص نه و ده</ref> پیش از آن، عنوانِ مشهور وى، در انتساب به دنیاى بزرگ خود، ابن واضح بوده است. <ref>عمر رضا کحاله، معجم المؤلفین، ج 1 (بیروت: مؤسسة الرسالة، 1414 ق / 1993 م، چاپ اول)، ص 102</ref> | ||
به طور معمول، کاربرد وصف یعقوبى درباره یک شخص، بیانگر آن است که نام یکى از نیاکان او یعقوب بوده است. <ref>ابو سعد عبدالکریم بن محمد السمعانى، الانساب، ج 5 (بیروت: دارالفکر، 1419ق / 1998م، چاپ اول)، ص 669</ref> اما درباره چهره مورد سخن در این جا، چنین نبوده است; بلکه به احتمال قوى این وصفِ او برگرفته از کنیه پدرش ابى یعقوب بوده است. بر این اساس، احتمال داده شده است که به مرور زمان، ابى یعقوب به یعقوبى تحول یافته است، و سپس به جهت اشتهار علمى ـ یا سیاسىِ وى، همان نام در مورد فرزندش غالب گردیده است. <ref> یاسین ابراهیم على الجعفرى، الیعقوبى، المورخ و الجغرافى (بغداد: دارالرشید للنشر، 1980م)، ص 20; حسین عاصى، الیعقوبى، عصره ـ سیرة حیاته ـ منهجه التاریخى (بیروت: دارالمکتب العلمیه، 1413ق / 1992م)، ص 36</ref> گفتنى است که در بخش الحاقات ضمیمه <ref> البته این بخش، جزء متن اصلى کتاب البلدان نیست، و مشتمل بر گزارشهاى نویسندگان کهن از آثار گوناگون یعقوبى است; ر.ک: احمد بن ابى یعقوب (یعقوبى)، البلدان، تصحیح محمد صادق آل بحرالعلوم (نجف: المکتبة الرضویة، بى تا)، ص 118، پاورقى مصحح</ref> کتاب البلدان در موارد فروان، وصف یعقوبى درباره نامبرده به کار رفته است. <ref>ر.ک: همان، صص 118-132</ref> | به طور معمول، کاربرد وصف یعقوبى درباره یک شخص، بیانگر آن است که نام یکى از نیاکان او یعقوب بوده است. <ref>ابو سعد عبدالکریم بن محمد السمعانى، الانساب، ج 5 (بیروت: دارالفکر، 1419ق / 1998م، چاپ اول)، ص 669</ref> اما درباره چهره مورد سخن در این جا، چنین نبوده است; بلکه به احتمال قوى این وصفِ او برگرفته از کنیه پدرش ابى یعقوب بوده است. بر این اساس، احتمال داده شده است که به مرور زمان، ابى یعقوب به یعقوبى تحول یافته است، و سپس به جهت اشتهار علمى ـ یا سیاسىِ وى، همان نام در مورد فرزندش غالب گردیده است. <ref> یاسین ابراهیم على الجعفرى، الیعقوبى، المورخ و الجغرافى (بغداد: دارالرشید للنشر، 1980م)، ص 20; حسین عاصى، الیعقوبى، عصره ـ سیرة حیاته ـ منهجه التاریخى (بیروت: دارالمکتب العلمیه، 1413ق / 1992م)، ص 36</ref> گفتنى است که در بخش الحاقات ضمیمه <ref> البته این بخش، جزء متن اصلى کتاب البلدان نیست، و مشتمل بر گزارشهاى نویسندگان کهن از آثار گوناگون یعقوبى است; ر. ک: احمد بن ابى یعقوب (یعقوبى)، البلدان، تصحیح محمد صادق آل بحرالعلوم (نجف: المکتبة الرضویة، بى تا)، ص 118، پاورقى مصحح</ref> کتاب البلدان در موارد فروان، وصف یعقوبى درباره نامبرده به کار رفته است. <ref>ر. ک: همان، صص 118-132</ref> | ||
افزون بر عنوانهاى یاد شده در بالا ـ یعقوبى و ابنواضح ـ دیگر لقبهایى که نامبرده بدان شهرت داشته است، عبارت است از: عباسى، کاتب و اخبارى. <ref>یاقوت حموى، همان، ج 5، ص 153; عمر رضا کحاله، همان، ج 1، ص 102</ref> | افزون بر عنوانهاى یاد شده در بالا ـ یعقوبى و ابنواضح ـ دیگر لقبهایى که نامبرده بدان شهرت داشته است، عبارت است از: عباسى، کاتب و اخبارى. <ref>یاقوت حموى، همان، ج 5، ص 153; عمر رضا کحاله، همان، ج 1، ص 102</ref> | ||
اشتهار او به وصف عباسى در انتساب به خاندان خلفاى عباسى بوده است. در اصل، این وصف درباره جدّش واضح به کار رفته است که با منصور عباسى پیوند ولاء داشته و مولاى او بوده است. از این رو بر اساس همین پیوند ـ که مانند نَسب عامل پیوستگى بوده <ref> از دیدگاه مردمان عرب، «مولاى» یک قوم از خود آنان بوده است، و «ولاء» عامل خویشاوندى بوده است، مانند نَسَب (مولى القوم من انفسهم. و الولاء لحمة کلحمة النسب) جواد على، المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، ج 4 (بیروت: دارالعلم للملایین ـ بغداد: مکتبة النهضة، 1980م، چاپ سوم)، ص 368</ref> وصف مزبور درباره تبار واضح از جمله چهره مورد سخن نیز کاربرد یافته است. <ref>یاسین ابراهیم على الجعفرى، همان، ص 22; حسین عاصى، همان، صص 37-38; صادق آئینهوند (استاد)، علم تاریخ در اسلام (تهران: وزارت ارشاد اسلامى; 1360ش، چاپ اول)، ص 68</ref> | اشتهار او به وصف عباسى در انتساب به خاندان خلفاى عباسى بوده است. در اصل، این وصف درباره جدّش واضح به کار رفته است که با منصور عباسى پیوند ولاء داشته و مولاى او بوده است. از این رو بر اساس همین پیوند ـ که مانند نَسب عامل پیوستگى بوده <ref> از دیدگاه مردمان عرب، «مولاى» یک قوم از خود آنان بوده است، و «ولاء» عامل خویشاوندى بوده است، مانند نَسَب (مولى القوم من انفسهم. و الولاء لحمة کلحمة النسب) جواد على، المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، ج 4 (بیروت: دارالعلم للملایین ـ بغداد: مکتبة النهضة، 1980م، چاپ سوم)، ص 368</ref> وصف مزبور درباره تبار واضح از جمله چهره مورد سخن نیز کاربرد یافته است. <ref>یاسین ابراهیم على الجعفرى، همان، ص 22; حسین عاصى، همان، صص 37-38; صادق آئینهوند (استاد)، علم تاریخ در اسلام (تهران: وزارت ارشاد اسلامى; 1360ش، چاپ اول)، ص 68</ref> | ||
لقب کاتب که گویا درباره یعقوبى بسیار رواج داشته است، <ref>براى آشنایى با برخى از موارد کاربرد این لقب، ر.ک: یعقوبى، همان، صص 118-132 (الحاقات)</ref> ناظر به این امر بوده است که نامبرده در منصب کتابت ـ دبیرى ـ در دربارِ برخى از حاکمان اشتغال داشته است. هم چنین، وصف اخبارى، به اعتبار مورخ بودن و آشنایى او با اخبار و گزارشهاى تاریخى بوده است. <ref>رسول جعفریان (استاد)، منابع تاریخ اسلام (قم: انصاریان، 1376، چاپ اول)، صص 154-155</ref> | لقب کاتب که گویا درباره یعقوبى بسیار رواج داشته است، <ref>براى آشنایى با برخى از موارد کاربرد این لقب، ر. ک: یعقوبى، همان، صص 118-132 (الحاقات)</ref> ناظر به این امر بوده است که نامبرده در منصب کتابت ـ دبیرى ـ در دربارِ برخى از حاکمان اشتغال داشته است. هم چنین، وصف اخبارى، به اعتبار مورخ بودن و آشنایى او با اخبار و گزارشهاى تاریخى بوده است. <ref>رسول جعفریان (استاد)، منابع تاریخ اسلام (قم: انصاریان، 1376، چاپ اول)، صص 154-155</ref> | ||
هم چنین، یعقوبى با دو وصف اصفهانى و مصرى شناخته شده است. وى را اصفهانى گفتهاند چرا که اصالتاً ایرانى و از مردم [[اصفهان]] بوده است، و مصرى اش خواندهاند چون در سرزمین [[مصر]] اقامتى طولانى داشته است. <ref>یعقوبى، همان (ترجمه فارسى)، پیش گفتار مترجم، صص نه - یازده</ref> جالب توجه آن که ابومنصور ثعالبى (متوفاى 429ق) در کتاب یتیمة الدهر در یاد کرد از اسامى شاعران اصفهان، نام احمد بن واضح | هم چنین، یعقوبى با دو وصف اصفهانى و مصرى شناخته شده است. وى را اصفهانى گفتهاند چرا که اصالتاً ایرانى و از مردم [[اصفهان]] بوده است، و مصرى اش خواندهاند چون در سرزمین [[مصر]] اقامتى طولانى داشته است. <ref>یعقوبى، همان (ترجمه فارسى)، پیش گفتار مترجم، صص نه - یازده</ref> جالب توجه آن که ابومنصور ثعالبى (متوفاى 429ق) در کتاب یتیمة الدهر در یاد کرد از اسامى شاعران اصفهان، نام احمد بن واضح | ||
(یعقوبى) را نیز یاد کرده است. <ref>ابو منصور عبدالملک ثعالبى نیشابورى، یتیمة الدهرفى محاسن اهل العصر، ج3، تحقیق مفید محمد قمیحه (بیروت: دارالکتب العلمیه، 1420 ق / 2000م، چاپ اول)، ص 349</ref> از آن سو، [[مسعودى]] و حاجى خلیفه او را با وصف مصرى نام برده اند. <ref>ر.ک: یعقوبى، همان (ترجمه فارسى)، پیش گفتار مترجم، ص یازده</ref> | (یعقوبى) را نیز یاد کرده است. <ref>ابو منصور عبدالملک ثعالبى نیشابورى، یتیمة الدهرفى محاسن اهل العصر، ج3، تحقیق مفید محمد قمیحه (بیروت: دارالکتب العلمیه، 1420 ق / 2000م، چاپ اول)، ص 349</ref> از آن سو، [[مسعودى]] و حاجى خلیفه او را با وصف مصرى نام برده اند. <ref>ر. ک: یعقوبى، همان (ترجمه فارسى)، پیش گفتار مترجم، ص یازده</ref> | ||
=تولد، تربیت و زندگی= | =تولد، تربیت و زندگی= | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
«و محمد (احمد) بن ابی یعقوب کاتب خبر داد و گفت: چون شب [[عید فطر]] سال دویست و نود و دو پیش آمد، وضع خوبی را که خاندان ابن طولون در چنین شبی داشتند و آن همه اسلحه و علمهای رنگارنگ بزرگ و پرچمها و جامههای فاخر و اسبان بسیار و آواز بوقها و طبلها را یادآور شدم و بدان جهت اندیشهای مرا فراگرفت و در همان شب خوابیدم وهاتفی را شنیدم که میگوید: | «و محمد (احمد) بن ابی یعقوب کاتب خبر داد و گفت: چون شب [[عید فطر]] سال دویست و نود و دو پیش آمد، وضع خوبی را که خاندان ابن طولون در چنین شبی داشتند و آن همه اسلحه و علمهای رنگارنگ بزرگ و پرچمها و جامههای فاخر و اسبان بسیار و آواز بوقها و طبلها را یادآور شدم و بدان جهت اندیشهای مرا فراگرفت و در همان شب خوابیدم وهاتفی را شنیدم که میگوید: | ||
ذهب الملک و التملک و الز ینة لمامضی بنوطولون پادشاهی و جهانداری و آراستگی با رفتن خاندان طولون از میان رفت.» سند مذکور و نیز توضیح یعقوبی در باب اخلاق و رفتار معتضد در کتاب «مشاکلة الناس لزمانهم» که در مورد اخلاق شاهان و خلفای هر عصر و [[تقلید]] مردم زمانه از آنان میباشد، نشان میدهد که او تا عصر خلافت [[المعتضد]]، خلیفه عباسی، در قید حیات بوده است. <ref> همان، ص 5</ref> | ذهب الملک و التملک و الز ینة لمامضی بنوطولون پادشاهی و جهانداری و آراستگی با رفتن خاندان طولون از میان رفت.» سند مذکور و نیز توضیح یعقوبی در باب اخلاق و رفتار معتضد در کتاب «مشاکلة الناس لزمانهم» که در مورد اخلاق شاهان و خلفای هر عصر و [[تقلید]] مردم زمانه از آنان میباشد، نشان میدهد که او تا عصر خلافت [[المعتضد]]، خلیفه عباسی، در قید حیات بوده است. <ref> همان، ص 5</ref> | ||
=مذهب= | =مذهب= | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
در همین سفرهای تحقیقاتی و علمی بود که یعقوبی برای به دست آوردن اخبار تاریخی درباره سوابق، محصولات و امرا و فاتحان شهرها، به روشهای دیگری برای کسب خبر و نقد آن روی آورد که به زبان علمی امروز از آن به عنوان «تحقیق میدانی» یاد میشود. روش مصاحبه و گفت وگوی حضوری، اطلاعات بسیار ارزشمندی را در اختیار یعقوبی قرار میداد و به همین دلیل هرگاه با کسی برخوردی داشت، از وطن و شهرش میپرسید و این که محصول عمده آن منطقه چیست؟ ساکنانش چه کسانی هستند؟ خوراک، پوشاک و عقاید و مرام و مسلک آنها چه بوده است؟ در همین ارتباط در مقدمه «البلدان» مینویسد: | در همین سفرهای تحقیقاتی و علمی بود که یعقوبی برای به دست آوردن اخبار تاریخی درباره سوابق، محصولات و امرا و فاتحان شهرها، به روشهای دیگری برای کسب خبر و نقد آن روی آورد که به زبان علمی امروز از آن به عنوان «تحقیق میدانی» یاد میشود. روش مصاحبه و گفت وگوی حضوری، اطلاعات بسیار ارزشمندی را در اختیار یعقوبی قرار میداد و به همین دلیل هرگاه با کسی برخوردی داشت، از وطن و شهرش میپرسید و این که محصول عمده آن منطقه چیست؟ ساکنانش چه کسانی هستند؟ خوراک، پوشاک و عقاید و مرام و مسلک آنها چه بوده است؟ در همین ارتباط در مقدمه «البلدان» مینویسد: | ||
«... احمدبن ابی یعقوب گوید من در عنفوان جوانی و هنگام سال گشت سن و تندی ذهنم، به دانستن اخبار بلاد و مسافت میان هر سرزمین تا سرزمین دیگر علاقهمند بودم و در پی آن رنج بردم؛ چه در آغاز جوانی پا به سفر نهادم و سفرهای من پیوسته گشت و دور ماندنم (از وطن) ادامه یافت، پس چنان بود که هرگاه به مردی از آن بلاد برخوردم، وی را از وطنش و شهرش پرسش نمودم، و آن گاه که میهن و جایگاه خود را برای من میگفت، او را از همان سرزمینش پرسش مینمودم، درباره [ این که] ساکنان آن از عرب و عجم و... (و هم چنین از) آب آشامیدنی اهالی آن جا، تا آن جا که از پوشاکشان پرسش میکردم... و هم از کیشها و [[عقاید]] و گفتارهای آنان و کسانی که بر آن جا دست یافتهاند و آنانی که در آن جا سروری دارند (و نیز از) مسافت آن سرزمین و سرزمینهای نزدیک به آن و... کاروانها، سپس گزارشهای هر کسی را که به راست گویی او وثوق داشتم، مینگاشتم، و به پرسش گروهی پس از گروهی یاری میجستم، تا آن که از خلقی بسیار و جهانی از مردم خاور و باختر در موسم (فراهم شدن حاجیان) و غیر موسم، پرسش نمودم و اخبارشان را نوشتم و احادیث آنان را روایت کردم و یکایک خلفا و امرا را که سرزمینی را فتح کرده و به کشوری سپاه تاخته است، و هم مبلغ خراج آن و میزان درآمد و دارایی آن را ذکر کردم. پیوسته این خبرها را مینوشتم و در مدتی دراز این کتاب را تالیف کردم و هر خبری را به سرزمین آن ملحق ساختم و هر چه را از مردم مورد وثوق اهالی شهرها شنیدم با آن چه پیش تر شناخته بودم ضمیمه ساختم...». <ref>.ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، شرح و تحقیق سیداحمد صقر، (بیروت - لبنان، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1419ه) ص 406- 407؛ محمدبن جریرطبری تاریخ طبری، ج 12، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات اساطیر، 1363، ص 5182- 5183؛ عزالدین ابن اثیر، الکافی فی التاریخ، المجلد السادس، دارصادر، داربیروت، بیروت - لبنان: 1385ه/1965م، ص 92- 93</ref> | «... احمدبن ابی یعقوب گوید من در عنفوان جوانی و هنگام سال گشت سن و تندی ذهنم، به دانستن اخبار بلاد و مسافت میان هر سرزمین تا سرزمین دیگر علاقهمند بودم و در پی آن رنج بردم؛ چه در آغاز جوانی پا به سفر نهادم و سفرهای من پیوسته گشت و دور ماندنم (از وطن) ادامه یافت، پس چنان بود که هرگاه به مردی از آن بلاد برخوردم، وی را از وطنش و شهرش پرسش نمودم، و آن گاه که میهن و جایگاه خود را برای من میگفت، او را از همان سرزمینش پرسش مینمودم، درباره [این که] ساکنان آن از عرب و عجم و... (و هم چنین از) آب آشامیدنی اهالی آن جا، تا آن جا که از پوشاکشان پرسش میکردم... و هم از کیشها و [[عقاید]] و گفتارهای آنان و کسانی که بر آن جا دست یافتهاند و آنانی که در آن جا سروری دارند (و نیز از) مسافت آن سرزمین و سرزمینهای نزدیک به آن و... کاروانها، سپس گزارشهای هر کسی را که به راست گویی او وثوق داشتم، مینگاشتم، و به پرسش گروهی پس از گروهی یاری میجستم، تا آن که از خلقی بسیار و جهانی از مردم خاور و باختر در موسم (فراهم شدن حاجیان) و غیر موسم، پرسش نمودم و اخبارشان را نوشتم و احادیث آنان را روایت کردم و یکایک خلفا و امرا را که سرزمینی را فتح کرده و به کشوری سپاه تاخته است، و هم مبلغ خراج آن و میزان درآمد و دارایی آن را ذکر کردم. پیوسته این خبرها را مینوشتم و در مدتی دراز این کتاب را تالیف کردم و هر خبری را به سرزمین آن ملحق ساختم و هر چه را از مردم مورد وثوق اهالی شهرها شنیدم با آن چه پیش تر شناخته بودم ضمیمه ساختم...». <ref>.ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، شرح و تحقیق سیداحمد صقر، (بیروت - لبنان، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1419ه) ص 406- 407؛ محمدبن جریرطبری تاریخ طبری، ج 12، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات اساطیر، 1363، ص 5182- 5183؛ عزالدین ابن اثیر، الکافی فی التاریخ، المجلد السادس، دارصادر، داربیروت، بیروت - لبنان: 1385ه/1965م، ص 92- 93</ref> | ||
شور و شوق یعقوبی در کسب اخبار مورد اعتماد باعث میشد که هیچ گاه از این کار خسته نشود. سوگمندانه باید گفت درباره سیر جغرافیایی سفرهای یعقوبی اطلاعات دقیقی در دست نیست و در جریان سفرهایش چندان اشاراتی به مسیر حرکت خود ندارد. <ref>تاریخ یعقوبی، ج 2، همان، ص 407</ref> از این رو بازسازی نقشه حرکت و سیاحتهای او مشکل است. | شور و شوق یعقوبی در کسب اخبار مورد اعتماد باعث میشد که هیچ گاه از این کار خسته نشود. سوگمندانه باید گفت درباره سیر جغرافیایی سفرهای یعقوبی اطلاعات دقیقی در دست نیست و در جریان سفرهایش چندان اشاراتی به مسیر حرکت خود ندارد. <ref>تاریخ یعقوبی، ج 2، همان، ص 407</ref> از این رو بازسازی نقشه حرکت و سیاحتهای او مشکل است. | ||
ایجاد پیوند میان دو حوزه کلان از دانشهای [[مسلمین]] در آن زمان - جغرافیا و تاریخ - و نوآوری در این زمینه سبب شد که بسیاری از جغرافیانگاران و تاریخ دانان پس از وی مانند مسعودی، ابوریحان بیرونی و... به روش وی توجه خاصی مبذول دارند. <ref>برای اطلاع بیش تر از عنوان ها و القابی که به این مورخ داده شده ر.ک: مقدمه محمدابراهیم آیتی بر کتاب البلدان، ص 10- 13</ref> توجه به تاریخ اقتصادی، طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و بررسی اوضاع و احوال جغرافیایی اقالیم و سرزمینهای مختلف و اهتمام ویژه به «تاریخ جهانی» <ref>نیاز به توضیح ندارد که «تاریخ | ایجاد پیوند میان دو حوزه کلان از دانشهای [[مسلمین]] در آن زمان - جغرافیا و تاریخ - و نوآوری در این زمینه سبب شد که بسیاری از جغرافیانگاران و تاریخ دانان پس از وی مانند مسعودی، ابوریحان بیرونی و... به روش وی توجه خاصی مبذول دارند. <ref>برای اطلاع بیش تر از عنوان ها و القابی که به این مورخ داده شده ر. ک: مقدمه محمدابراهیم آیتی بر کتاب البلدان، ص 10- 13</ref> توجه به تاریخ اقتصادی، طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و بررسی اوضاع و احوال جغرافیایی اقالیم و سرزمینهای مختلف و اهتمام ویژه به «تاریخ جهانی» <ref>نیاز به توضیح ندارد که «تاریخ جهانی» به طور کامل با «تاریخ عمومی» تفاوت داشته و نباید با هم خلط شده و به یک معنا به کار روند</ref> میتواند بیان گر بینش فکری عمیق مورخ در نوع نگاه او به تاریخ باشد. | ||
=آثار= | =آثار= | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
یعقوبی از بزرگترین جغرافیدانان و تاریخنگاران مسلمان است. وی همچنین به دانش نجوم مسلط بود و شعر نیز میسرود. | یعقوبی از بزرگترین جغرافیدانان و تاریخنگاران مسلمان است. وی همچنین به دانش نجوم مسلط بود و شعر نیز میسرود. | ||
فهرستی از نام آثاری که در منابع مختلف به وی نسبت دادهاند از این قرار است: <ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی مقدمه مترجم، صبیست و | فهرستی از نام آثاری که در منابع مختلف به وی نسبت دادهاند از این قرار است: <ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی مقدمه مترجم، صبیست و یک،؛ عزیزی، ابن واضح یعقوبی و آثار او در میراث مکتوب، ص۸۳</ref> | ||
#البلدان | # البلدان | ||
# | # | ||
#مشاکلة الناس لازمانهم | # مشاکلة الناس لازمانهم | ||
# | # | ||
#التاریخ | # التاریخ | ||
# | # | ||
#المسالک و الممالک | # المسالک و الممالک | ||
# | # | ||
#فتح افریقیه و اخبارها | # فتح افریقیه و اخبارها | ||
# | # | ||
#اخبار الطاهریین | # اخبار الطاهریین | ||
# | # | ||
#اخبار الامم السالفه | # اخبار الامم السالفه | ||
# | # | ||
#اخبار بلاد روم | # اخبار بلاد روم | ||
# | # | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
[[رده: تاریخنگاران]] | [[رده:تاریخنگاران]] |