پرش به محتوا

مشرک: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۶۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
چنانکه گفته شد، شرک خفی، نوعی از شرک است که مومنان بدان گرفتار هستند؛ زیرا اینان در حوزه اعتقادی و رفتاری به گونه‌ای فکر و عمل می‌کنند که ربوبیت الهی به نوعی مخدوش می‌شود و دیگرانی در این امر مشارکت دارند. وقتی کسی غیر خدا را در کارها دخالت می‌دهد، در حقیقت از نظر فلسفی، بینشی و نگرشی بر این باور و اعتقاد است که آن غیر در این کار، نقش مستقلی دارد و این گونه نیست که نقش او در کارها تابعی باشد. همین نگاه استقلالی به آن چیز در کارها به این معنا است که دو علت، در تحقق امری نقش دارد؛ زیرا اگر معتقد باشد که خدا تنها علهًْ العلل است، دیگر نیازی نمی‌بیند که در همه سطح به چیز دیگری توسل جوید. به عنوان نمونه کسی که در سطح خدا، برای پزشک یا دارو تاثیر درمانی قائل است، گرفتار شرک خفی است.
چنانکه گفته شد، شرک خفی، نوعی از شرک است که مومنان بدان گرفتار هستند؛ زیرا اینان در حوزه اعتقادی و رفتاری به گونه‌ای فکر و عمل می‌کنند که ربوبیت الهی به نوعی مخدوش می‌شود و دیگرانی در این امر مشارکت دارند. وقتی کسی غیر خدا را در کارها دخالت می‌دهد، در حقیقت از نظر فلسفی، بینشی و نگرشی بر این باور و اعتقاد است که آن غیر در این کار، نقش مستقلی دارد و این گونه نیست که نقش او در کارها تابعی باشد. همین نگاه استقلالی به آن چیز در کارها به این معنا است که دو علت، در تحقق امری نقش دارد؛ زیرا اگر معتقد باشد که خدا تنها علهًْ العلل است، دیگر نیازی نمی‌بیند که در همه سطح به چیز دیگری توسل جوید. به عنوان نمونه کسی که در سطح خدا، برای پزشک یا دارو تاثیر درمانی قائل است، گرفتار شرک خفی است.


[[امام صادق(ع)]] فرموده است: شخصی که بگوید: اگر فلانی نبود هلاک می‌شدم و اگر فلانی نبود چنان و چنان بر سرم می‌آمد و اگر فلانی نبود خانواده‌ام از دست رفته بود، برای [[خداوند]] شریک قرار داده است. راوی خطاب به امام گفت: (آیا‌اشکال دارد) بگوییم اگر خدا بر من به سبب فلانی منت نگذاشته بود هلاک شده بودم. امام(ع) فرمود: این خوب است و این گونه سخن گفتن و مانند آن‌اشکالی ندارد<ref>بحارالأنوار، ج۹، ص۱۰۶.</ref>.
[[امام صادق(علیه السلام)]] فرموده است: شخصی که بگوید: اگر فلانی نبود هلاک می‌شدم و اگر فلانی نبود چنان و چنان بر سرم می‌آمد و اگر فلانی نبود خانواده‌ام از دست رفته بود، برای [[خداوند]] شریک قرار داده است. راوی خطاب به امام گفت: (آیا‌اشکال دارد) بگوییم اگر خدا بر من به سبب فلانی منت نگذاشته بود هلاک شده بودم. امام(علیه السلام) فرمود: این خوب است و این گونه سخن گفتن و مانند آن‌اشکالی ندارد<ref>بحارالأنوار، ج۹، ص۱۰۶.</ref>.
اشخاصی که گرفتار نفاق و ریا و مانند آنها هستند، ارزشی در سطح ارزشی که برای خدا قائل هستند، برای چیز یا کسی قائل می‌شوند که این گونه رفتار را در پیش می‌گیرند. این بدان معناست که شرک رفتاری بر آمده از شرک باوری و اعتقادی است.
اشخاصی که گرفتار نفاق و ریا و مانند آنها هستند، ارزشی در سطح ارزشی که برای خدا قائل هستند، برای چیز یا کسی قائل می‌شوند که این گونه رفتار را در پیش می‌گیرند. این بدان معناست که شرک رفتاری بر آمده از شرک باوری و اعتقادی است.
این شرک را از آن جهت شرک خفی گفته‌اند که حقیقت آن در جان و روان مردم وجود دارد و حتی گاه مومنان از وجود آن در قلب خویش خبر ندارند در حالی که خود را جزو موحدین مطلق می‌شمارند؛ زیرا شرک به طور کلی، قرار دادن هر چیزی در ردیف و هم سطح خدا است<ref>تفسیر نمونه، ج 1، ص 123.</ref>، نه در طول یا به عنوان مظهر تجلیات اسمای الهی.
این شرک را از آن جهت شرک خفی گفته‌اند که حقیقت آن در جان و روان مردم وجود دارد و حتی گاه مومنان از وجود آن در قلب خویش خبر ندارند در حالی که خود را جزو موحدین مطلق می‌شمارند؛ زیرا شرک به طور کلی، قرار دادن هر چیزی در ردیف و هم سطح خدا است<ref>تفسیر نمونه، ج 1، ص 123.</ref>، نه در طول یا به عنوان مظهر تجلیات اسمای الهی.


[[پیامبر(ص)]] درباره شرک خفی می‌فرماید: نیه الشرک فی امتی اخفی من دبیب النمله السوداء علی الصخره الصماء فی اللیله الظلماء، شرک، پنهان‌تر است از صدای پای مورچگان کوچک بر روی سنگ صاف در شب ظلمانی و کمترین درجه شرک این است که ظلم (ظالمی) را دوست و عدل(عادلی) را دشمن بدارد<ref>المیزان، ج ۳، ذیل آیه ۱۳ سوره آل عمران- نقل از الدر المنثور، ج ۲، ص۷۱.</ref>.
[[پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)]] درباره شرک خفی می‌فرماید: نیه الشرک فی امتی اخفی من دبیب النمله السوداء علی الصخره الصماء فی اللیله الظلماء، شرک، پنهان‌تر است از صدای پای مورچگان کوچک بر روی سنگ صاف در شب ظلمانی و کمترین درجه شرک این است که ظلم (ظالمی) را دوست و عدل(عادلی) را دشمن بدارد<ref>المیزان، ج ۳، ذیل آیه ۱۳ سوره آل عمران- نقل از الدر المنثور، ج ۲، ص۷۱.</ref>.


در این باره آمده است که آن حضرت(ص) فرمودند: انّ اَخوَفُ ما اَخافُ عَلَیکُم الشِّرک الاَصغَر، قالُوا وَ ما الشِّرکُ الاَصغَرِ؟ قالَ (ص) الرِّیاء. یقول الله تعالی یوم القیامه اذا جاء الناس باعمالهم اذهبو الی الذین کنتم ترائون فی الدنیا، فانظروا هل تجدون عندهم من جزاء؟!؛ خطرناکترین چیزی که از آن برشما می‌ترسم، شرک اصغر است. اصحاب گفتند: شرک اصغر چیست‌ای رسول خدا؟ فرمود: ریاکاری، روز قیامت هنگامی که مردم با اعمال خود در پیشگاه خدا حاضر می‌شوند، پروردگار به آنها که در دنیا ریا کردند می‌فرماید: به سراغ کسانی که به خاطر آنها ریا کردید بروید، ببینید پاداشی نزد آنها می‌یابید<ref>جامع السعادات، ج 2، ص 290؛ بحارالانوار، مجلسی، ج 72، ص 303، ح50.</ref>؟  
در این باره آمده است که آن حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: انّ اَخوَفُ ما اَخافُ عَلَیکُم الشِّرک الاَصغَر، قالُوا وَ ما الشِّرکُ الاَصغَرِ؟ قالَ (صلی الله علیه و آله و سلم) الرِّیاء. یقول الله تعالی یوم القیامه اذا جاء الناس باعمالهم اذهبو الی الذین کنتم ترائون فی الدنیا، فانظروا هل تجدون عندهم من جزاء؟!؛ خطرناکترین چیزی که از آن برشما می‌ترسم، شرک اصغر است. اصحاب گفتند: شرک اصغر چیست‌ای رسول خدا؟ فرمود: ریاکاری، روز قیامت هنگامی که مردم با اعمال خود در پیشگاه خدا حاضر می‌شوند، پروردگار به آنها که در دنیا ریا کردند می‌فرماید: به سراغ کسانی که به خاطر آنها ریا کردید بروید، ببینید پاداشی نزد آنها می‌یابید<ref>جامع السعادات، ج 2، ص 290؛ بحارالانوار، مجلسی، ج 72، ص 303، ح50.</ref>؟  
کمترین شرک این است که انسان کمی از ظلم را دوست بدارد و از آن راضی باشد و یا کمی از عدل را دشمن بدارد. آیا [[دین]] چیزی جز دوست داشتن و دشمن داشتن برای خداست؟ خداوند می‌فرماید: بگو اگر خدا را دوست می‌دارید مرا (دستورهای مرا) پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد<ref>آل عمران، آیات 31 و 32.</ref>.
کمترین شرک این است که انسان کمی از ظلم را دوست بدارد و از آن راضی باشد و یا کمی از عدل را دشمن بدارد. آیا [[دین]] چیزی جز دوست داشتن و دشمن داشتن برای خداست؟ خداوند می‌فرماید: بگو اگر خدا را دوست می‌دارید مرا (دستورهای مرا) پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد<ref>آل عمران، آیات 31 و 32.</ref>.
همچنین [[پیامبر اسلام]] فرمودند: نزدیکترین به شرک خفی آن است که چیزی از ستم را دوست بداری، یا بخشی از عدالت، مورد پسندت نباشد<ref>المستدرک علی الصحیحین، ‌ ج۲، ص۳۱۹.</ref>. چرا که این‌گونه رفتار به معنای یومن ببعض و یکفر ببعض و از مصادیق شرک است.<ref>سوره نساء، آیه 150.</ref>.
همچنین [[پیامبر اسلام]] فرمودند: نزدیکترین به شرک خفی آن است که چیزی از ستم را دوست بداری، یا بخشی از عدالت، مورد پسندت نباشد<ref>المستدرک علی الصحیحین، ‌ ج۲، ص۳۱۹.</ref>. چرا که این‌گونه رفتار به معنای یومن ببعض و یکفر ببعض و از مصادیق شرک است.<ref>سوره نساء، آیه 150.</ref>.


در روایت است: «قال رسولُ اللّه ـ و قد رَآهُ شَدَّادُ بنُ أوسٍ یبکی فَسَألَهُ عمّا یبکیهِ ـ: إنّی تَخَوَّفتُ علی اُمَّتِی الشِّرک، أما إنّهُم لا یعبُدُونَ صَنَما و لا شَمسا و لا قَمَرا و لکنّهُم یراؤونَ بأعمالِهِم؛ پیامبر خدا(ص) در پاسخ به شدّاد بن اوس که ایشان را در حال‌گریه دید و علت را جویا شدـ فرمود: برای امتم از شرک می‌ترسم. نه اینکه آنان بت و خورشید و ماه را بپرستند، بلکه اعمال خود را ریاکارانه انجام دهند<ref>شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید، ج3، ص 179.</ref>.
در روایت است: «قال رسولُ اللّه ـ و قد رَآهُ شَدَّادُ بنُ أوسٍ یبکی فَسَألَهُ عمّا یبکیهِ ـ: إنّی تَخَوَّفتُ علی اُمَّتِی الشِّرک، أما إنّهُم لا یعبُدُونَ صَنَما و لا شَمسا و لا قَمَرا و لکنّهُم یراؤونَ بأعمالِهِم؛ پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ به شدّاد بن اوس که ایشان را در حال‌گریه دید و علت را جویا شدـ فرمود: برای امتم از شرک می‌ترسم. نه اینکه آنان بت و خورشید و ماه را بپرستند، بلکه اعمال خود را ریاکارانه انجام دهند<ref>شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید، ج3، ص 179.</ref>.


امام صادق(ع) فرمودند: در عمل خود ریا مکن آن هم برای مخلوقی که قدرت ندارد کسی را زنده کند و یا بمیراند و هیچ‌گونه توانایی ندارد که تو را از چیزی بی‌نیاز کند. ریاء درختی است که میوه و نتیجه آن شرک پنهانی است<ref>بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۹، ص۳۰۰.</ref>.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: در عمل خود ریا مکن آن هم برای مخلوقی که قدرت ندارد کسی را زنده کند و یا بمیراند و هیچ‌گونه توانایی ندارد که تو را از چیزی بی‌نیاز کند. ریاء درختی است که میوه و نتیجه آن شرک پنهانی است<ref>بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۹، ص۳۰۰.</ref>.


امام صادق(ع) فرمودند: هر کس [[نماز]] بگزارد و یا [[روزه]] بگیرد و یا [[برده‌]] ای را آزاد کند و یا [[حج]] انجام دهد و مقصودش آن باشد که مردم از وی خوششان بیاید، مشرک به حساب می‌آید، ولی شرک او قابل گذشت است<ref>تفسیر عیاشی،، ج۲، ص۳۵۲.</ref>.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: هر کس [[نماز]] بگزارد و یا [[روزه]] بگیرد و یا [[برده‌]] ای را آزاد کند و یا [[حج]] انجام دهد و مقصودش آن باشد که مردم از وی خوششان بیاید، مشرک به حساب می‌آید، ولی شرک او قابل گذشت است<ref>تفسیر عیاشی،، ج۲، ص۳۵۲.</ref>.
از نظر آموزه‌های اسلام، اراده و مشیت پیامبر(ص) در طول مشیت و اراده الهی است؛ بر همین اساس اطاعت از ایشان نیز این گونه است؛ زیرا ولایت ایشان مظهر ولایت الهی و در طول آن است؛ بنابراین، حتی در اطاعت و ولایت اولیای الهی باید به این نکته توجه داشت که خواسته‌ها و فرمان‌های ایشان به عنوان مظهرخواسته‌ها و فرمان‌های الهی است و سخن گفتن<ref>نجم، آیات 3 و 4.</ref> و کارهای ایشان<ref>سوره انفال، آیه 17.</ref>، جز به معنای مظهریت از خدا نیست و ایشان و معصومان(ع) مظاهر اتم و کامل الهی و به یک معنا عین الله، اسدالله، یدالله و اُذُن الله هستند. از همین رو وقتی شخصی خطاب به پیامبر اسلام گفت: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهی، پیامبر(ص) فرمود: آیا برای خداوند شریک و هم‌ردیف قرار می‌دهی. تنها بگو اگر خدا بخواهد.
از نظر آموزه‌های اسلام، اراده و مشیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در طول مشیت و اراده الهی است؛ بر همین اساس اطاعت از ایشان نیز این گونه است؛ زیرا ولایت ایشان مظهر ولایت الهی و در طول آن است؛ بنابراین، حتی در اطاعت و ولایت اولیای الهی باید به این نکته توجه داشت که خواسته‌ها و فرمان‌های ایشان به عنوان مظهرخواسته‌ها و فرمان‌های الهی است و سخن گفتن<ref>نجم، آیات 3 و 4.</ref> و کارهای ایشان<ref>سوره انفال، آیه 17.</ref>، جز به معنای مظهریت از خدا نیست و ایشان و معصومان(علیه السلام) مظاهر اتم و کامل الهی و به یک معنا عین الله، اسدالله، یدالله و اُذُن الله هستند. از همین رو وقتی شخصی خطاب به پیامبر اسلام گفت: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهی، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آیا برای خداوند شریک و هم‌ردیف قرار می‌دهی. تنها بگو اگر خدا بخواهد.


از نظر قرآن، خدا غیور است و همین غیرت موجب می‌شود تا غیرزدایی کند و هیچ کس را در سطح خویش نپذیرد و مشرک را به سخت‌ترین عذاب‌ها گرفتار سازد. خدا درباره رفتار مشرکان این گونه می‌فرماید: و مشرکان برای خدا از آنچه از کشت و دامها که آفریده است‏ سهمی گذاشتند و به پندار خودشان گفتند: این ویژه خداست و این ویژه بتان ما! پس آنچه خاص بتانشان بود، به خدا نمی ‏رسید؛ و آنچه خاص خدا بود، به بتانشان می‌‏رسید. چه بد داوری می‌کنند<ref>سوره انعام، آیه ۱۳۶.</ref>؟!
از نظر قرآن، خدا غیور است و همین غیرت موجب می‌شود تا غیرزدایی کند و هیچ کس را در سطح خویش نپذیرد و مشرک را به سخت‌ترین عذاب‌ها گرفتار سازد. خدا درباره رفتار مشرکان این گونه می‌فرماید: و مشرکان برای خدا از آنچه از کشت و دامها که آفریده است‏ سهمی گذاشتند و به پندار خودشان گفتند: این ویژه خداست و این ویژه بتان ما! پس آنچه خاص بتانشان بود، به خدا نمی ‏رسید؛ و آنچه خاص خدا بود، به بتانشان می‌‏رسید. چه بد داوری می‌کنند<ref>سوره انعام، آیه ۱۳۶.</ref>؟!
خط ۵۷: خط ۵۷:
ناآگاهی به عظمت خدا و نقش او در تدبیر هستی، موجب شرک است؛ یعنی کسانی که از عقل و علم بهره‌ای نبرده اند، دچار شرک می‌شوند. البته انسان ممکن است خود اهل تعقل کامل نباشد، ولی می‌تواند با عقلاء ارتباط داشته و از نقل آنان بهره‌مند شود و با همان عقلی که خدا به او داده، نسبت به حوزه‌های هستی شناسی و خداشناسی تفکر داشته باشد. به هر حال، جهل عقلی و جهل علمی عاملی برای شرک انسان است<ref>سوره زمر، آیه 64؛ نحل، آیه 75؛ قصص، آیات 71 و 72؛ بقره، آیه 165.</ref>. جهل و ناآگاهی انسان نسبت به قدرت<ref>سوره بقره، آیه 165.</ref>، تدبیر<ref>سوره صافات، آیات 85 تا 87.</ref> خدا و مانند آنها. فقدان شناخت حقایق و عدم علم از مهم‌ترین عوامل شرک ورزی در انسان است<ref>انعام، آیات 22 و 25 و 108.</ref> و حتی مومنان به همین سبب فقدان شناخت کامل است که گرفتار شرک خفی می‌شوند.  
ناآگاهی به عظمت خدا و نقش او در تدبیر هستی، موجب شرک است؛ یعنی کسانی که از عقل و علم بهره‌ای نبرده اند، دچار شرک می‌شوند. البته انسان ممکن است خود اهل تعقل کامل نباشد، ولی می‌تواند با عقلاء ارتباط داشته و از نقل آنان بهره‌مند شود و با همان عقلی که خدا به او داده، نسبت به حوزه‌های هستی شناسی و خداشناسی تفکر داشته باشد. به هر حال، جهل عقلی و جهل علمی عاملی برای شرک انسان است<ref>سوره زمر، آیه 64؛ نحل، آیه 75؛ قصص، آیات 71 و 72؛ بقره، آیه 165.</ref>. جهل و ناآگاهی انسان نسبت به قدرت<ref>سوره بقره، آیه 165.</ref>، تدبیر<ref>سوره صافات، آیات 85 تا 87.</ref> خدا و مانند آنها. فقدان شناخت حقایق و عدم علم از مهم‌ترین عوامل شرک ورزی در انسان است<ref>انعام، آیات 22 و 25 و 108.</ref> و حتی مومنان به همین سبب فقدان شناخت کامل است که گرفتار شرک خفی می‌شوند.  


بسیاری از مردم به سبب اینکه قدرت تشخیص و شناخت کمی دارند، بر اساس آن رفتار می‌کنند و این گونه است که به جای پیروی از حق و رهبران حق، دنبال باطل و رهبران باطل می‌روند. البته برخی نیز از فقدان رهبری در زمان ومکانی خاص سوءاستفاده کرده و مردمان را به جای آب به سوی سراب می‌کشانند؛ چنانکه سامری این کار را با امت [[موسی(ع)]] کرد<ref>سوره بقره، آیه 52 و 95.</ref>. خدا بارها به مومنان هشدار می‌دهد که از هر کسی پیروی نکنند؛ زیرا برخی از همین کسانی که به ظاهر عالمان دینی هستند ممکن است کارگزاران [[شیطان]] باشند؛ چنانکه احبار و رهبان [[یهودی]] و [[مسیحی]] این گونه هستند<ref>سوره توبه، آیات 30 و 31.</ref> و کسانی که کورکورانه از آنان تقلید می‌کنند و فرمان‌ها و سخنان آنان را به عقل سلیم و وحی قطعی ارجاع نمی‌دهند، گرفتار شرک می‌شوند. (همان) این گونه است که به جای ولایت الله گرفتار ولایت شیطانی و طاغوتی می‌شوند<ref>سوره نساء، آیه 119؛ سوره انعام، آیه 14.</ref>.
بسیاری از مردم به سبب اینکه قدرت تشخیص و شناخت کمی دارند، بر اساس آن رفتار می‌کنند و این گونه است که به جای پیروی از حق و رهبران حق، دنبال باطل و رهبران باطل می‌روند. البته برخی نیز از فقدان رهبری در زمان ومکانی خاص سوءاستفاده کرده و مردمان را به جای آب به سوی سراب می‌کشانند؛ چنانکه سامری این کار را با امت [[موسی(علیه السلام)]] کرد<ref>سوره بقره، آیه 52 و 95.</ref>. خدا بارها به مومنان هشدار می‌دهد که از هر کسی پیروی نکنند؛ زیرا برخی از همین کسانی که به ظاهر عالمان دینی هستند ممکن است کارگزاران [[شیطان]] باشند؛ چنانکه احبار و رهبان [[یهودی]] و [[مسیحی]] این گونه هستند<ref>سوره توبه، آیات 30 و 31.</ref> و کسانی که کورکورانه از آنان تقلید می‌کنند و فرمان‌ها و سخنان آنان را به عقل سلیم و وحی قطعی ارجاع نمی‌دهند، گرفتار شرک می‌شوند. (همان) این گونه است که به جای ولایت الله گرفتار ولایت شیطانی و طاغوتی می‌شوند<ref>سوره نساء، آیه 119؛ سوره انعام، آیه 14.</ref>.


=== جهالت عقلی ===
=== جهالت عقلی ===
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱

ویرایش