۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
در اعتقاد و تصور عامۀ مردم، بسیاری از این خانقاهها بهعنوان مکانی [[مقدس]] مورد توجه بودهاند، چنانکه صاحب کتاب مقامات ژندهپیل از مراجعۀ مردم به خانقاه [[شیخ عبدالله انصاری]] برای شفا یاد میکند. در همین خانقاه، شیخالاسلام احمد جام کودکی نابینا را به اذن خداوند شفا میدهد<ref>غزنوی، ۸۱-۸۲</ref>. | در اعتقاد و تصور عامۀ مردم، بسیاری از این خانقاهها بهعنوان مکانی [[مقدس]] مورد توجه بودهاند، چنانکه صاحب کتاب مقامات ژندهپیل از مراجعۀ مردم به خانقاه [[شیخ عبدالله انصاری]] برای شفا یاد میکند. در همین خانقاه، شیخالاسلام احمد جام کودکی نابینا را به اذن خداوند شفا میدهد<ref>غزنوی، ۸۱-۸۲</ref>. | ||
این تقدس | این تقدس حتی نزد سلاطین و امیران نیز پذیرفته بود، چنانکه از گِلکاری و کارگری یکی از امیران در خانقاه شیخ احمد جام به امید نجات در قیامت یاد شده است<ref>همو، ۱۹۳</ref>. گفتنی است بسیاری از سلاطین روزگار، ساختمانها و اسباب و وسایل نفیسی را وقف خانقاهها میکردند<ref>معصومعلیشاه، ۳ / ۱۳۰</ref>. | ||
از دیگر جلوههای مشارکت مردم، حضور آنان در خانقاه آقاتقی خویی معروف به صمدعلیشاه، از قطبهای طریقۀ نعمتاللٰهیه در چالهمیدان [[تهران]] بود که هر هفته عصر پنجشنبه مجلس [[روضهخوانی]] در آنجا برپا میکرد و مردم در آن حضور داشتند و شب جمعه هم [[نماز]] بهجماعت میخواند<ref>همو، ۳ / ۱۱۲، ۱۱۳</ref>. | از دیگر جلوههای مشارکت مردم، حضور آنان در خانقاه آقاتقی خویی معروف به صمدعلیشاه، از قطبهای طریقۀ نعمتاللٰهیه در چالهمیدان [[تهران]] بود که هر هفته عصر پنجشنبه مجلس [[روضهخوانی]] در آنجا برپا میکرد و مردم در آن حضور داشتند و شب جمعه هم [[نماز]] بهجماعت میخواند<ref>همو، ۳ / ۱۱۲، ۱۱۳</ref>. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
اوحدی مراغهای (سدۀ ۷- ۸ ق) نیز در مثنوی جام جم خود، نظر خوشی به رسوم خانقاهی و سماع روزگار ایلخانی ندارد و آن را بهسختی مورد انتقاد قرار میدهد؛ اشعار وی دراینباره حاکی از تداول و رواج کامل سماع صوفیانه و توجه مفرط اهل خانقاه و صوفیان به ظاهر رسوم و دوری و بیبهرگی آنان از حقیقت تصوف است (نک: مرتضوی، ۳۲۱، ۳۲۳، ۳۲۹، ۳۳۷). البته، صوفیگریهای دروغین و خانقاهنشینی ظاهری تنها برای بهدستآوردن مسکن و طعام رایگان، ادعای شیخی، جریان مرید و مرادی، و انتقاد از این امور، از دیرباز در متون نظم و نثر فارسی بازتاب داشته، چنانکه مولوی داستانی از این صوفیان را نقل کرده است؛ براساس این داستان، مسافری به خانقاهی وارد میشود و اهل خانقاه خر مسافر را میفروشند و پول آن را صرف عیشونوش خود میکنند<ref>دفتر ۲ / ۱۷۲- ۱۷۵</ref>. از این داستان، روایتی در ادب شفاهی نیز وجود دارد که مَثَل «خر برفت و خر برفت» از آن گرفته شده است<ref>نک: وکیلیان، ۲ / ۹۹-۱۰۲</ref>. | اوحدی مراغهای (سدۀ ۷- ۸ ق) نیز در مثنوی جام جم خود، نظر خوشی به رسوم خانقاهی و سماع روزگار ایلخانی ندارد و آن را بهسختی مورد انتقاد قرار میدهد؛ اشعار وی دراینباره حاکی از تداول و رواج کامل سماع صوفیانه و توجه مفرط اهل خانقاه و صوفیان به ظاهر رسوم و دوری و بیبهرگی آنان از حقیقت تصوف است (نک: مرتضوی، ۳۲۱، ۳۲۳، ۳۲۹، ۳۳۷). البته، صوفیگریهای دروغین و خانقاهنشینی ظاهری تنها برای بهدستآوردن مسکن و طعام رایگان، ادعای شیخی، جریان مرید و مرادی، و انتقاد از این امور، از دیرباز در متون نظم و نثر فارسی بازتاب داشته، چنانکه مولوی داستانی از این صوفیان را نقل کرده است؛ براساس این داستان، مسافری به خانقاهی وارد میشود و اهل خانقاه خر مسافر را میفروشند و پول آن را صرف عیشونوش خود میکنند<ref>دفتر ۲ / ۱۷۲- ۱۷۵</ref>. از این داستان، روایتی در ادب شفاهی نیز وجود دارد که مَثَل «خر برفت و خر برفت» از آن گرفته شده است<ref>نک: وکیلیان، ۲ / ۹۹-۱۰۲</ref>. | ||
در دورۀ صفوی نیز صوفی و خانقاه مورد انتقادهای شدید قرار میگرفت. در این انتقادها، خانقاه شیخ صفی یک استثنا به شمار میآمد و | در دورۀ صفوی نیز صوفی و خانقاه مورد انتقادهای شدید قرار میگرفت. در این انتقادها، خانقاه شیخ صفی یک استثنا به شمار میآمد و حتی ضدصوفیترین عالمان بر خود لازم میدیدند تا از شیخ صفیالدین اردبیلی دفاع کنند<ref>جعفریان، ۲/ ۵۲۵</ref>. | ||
بااینحال، امروزه برخی از محققان به خانقاهها بهعنوان مکانی برای آزاداندیشی مینگرند، چنانکه باستانی پاریزی معتقد است که از جهت اعتقادی، در تمام دورههای تاریخی، خانقاه در برخورد عقاید و آراء، تنها جایی بوده که بیطرف میمانده، یا بهصورت نیروی سوم کوشش میکرده است که از میزان تعصبات طرفین بکاهد و آتش حرارت آنها را فروتر بنشاند. بدین طریق در تاریخ ایران، خانقاه پدیدهای اجتماعی بوده که پناهگاه درماندگان و آوارگان جنگ بوده است، آوارگانی که طرفین متخاصم در جنگ، هیچکدام آنان را قبول نداشتهاند. این خانقاهها که معمولاً مهمانسرا و محل پذیرایی مسافران بود، با پول مردم و اشارۀ آنها ساخته، و در بسیاری از موارد با موقوفات اداره میشد<ref>جعفریان،2/ ص ۴۵، ۵۹</ref>. | بااینحال، امروزه برخی از محققان به خانقاهها بهعنوان مکانی برای آزاداندیشی مینگرند، چنانکه باستانی پاریزی معتقد است که از جهت اعتقادی، در تمام دورههای تاریخی، خانقاه در برخورد عقاید و آراء، تنها جایی بوده که بیطرف میمانده، یا بهصورت نیروی سوم کوشش میکرده است که از میزان تعصبات طرفین بکاهد و آتش حرارت آنها را فروتر بنشاند. بدین طریق در تاریخ ایران، خانقاه پدیدهای اجتماعی بوده که پناهگاه درماندگان و آوارگان جنگ بوده است، آوارگانی که طرفین متخاصم در جنگ، هیچکدام آنان را قبول نداشتهاند. این خانقاهها که معمولاً مهمانسرا و محل پذیرایی مسافران بود، با پول مردم و اشارۀ آنها ساخته، و در بسیاری از موارد با موقوفات اداره میشد<ref>جعفریان،2/ ص ۴۵، ۵۹</ref>. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
حکمت، علیاصغر، «مذهب»، ایرانشهر، تهران، ۱۳۴۲ ش، ج ۱؛ | حکمت، علیاصغر، «مذهب»، ایرانشهر، تهران، ۱۳۴۲ ش، ج ۱؛ | ||
سهروردی، عمر، «فتوتنامه»، رسایل جوانمردان، به کوشش | سهروردی، عمر، «فتوتنامه»، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ ش؛ | ||
شفیعی کدکنی، محمدرضا، «راههای انتشار یک شعر در قدیم»، بخارا، تهران، ۱۳۸۳ ش، شم ۳۶؛ | شفیعی کدکنی، محمدرضا، «راههای انتشار یک شعر در قدیم»، بخارا، تهران، ۱۳۸۳ ش، شم ۳۶؛ |