پرش به محتوا

حوزه علمیه اصفهان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:


[[ابن حوقل]] ضمن توصیف اصفهان در نیمه دوم قرن چهارم هجری و اشاره به منسوجات ابریشمی و پنبه‌­ای، زعفران و میوه­‌های گوناگون آن که به سایر نقاط صادر می‌­شد، می‌­گوید: از [[عراق]] تا [[خراسان]] شهری تجاری بزرگتر از اصفهان، جز [[ری]] وجود نداشته است<ref>مقدمه­‌ای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران، سلطان­زاده، ص 94، به نقل از صورةالارض، ص 106.</ref>.
[[ابن حوقل]] ضمن توصیف اصفهان در نیمه دوم قرن چهارم هجری و اشاره به منسوجات ابریشمی و پنبه‌­ای، زعفران و میوه­‌های گوناگون آن که به سایر نقاط صادر می‌­شد، می‌­گوید: از [[عراق]] تا [[خراسان]] شهری تجاری بزرگتر از اصفهان، جز [[ری]] وجود نداشته است<ref>مقدمه­‌ای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران، سلطان­زاده، ص 94، به نقل از صورةالارض، ص 106.</ref>.
این موقعیت همچنان روبه رشد بود تا آنکه یورش تیمور سبب خرابی و سقوط تعدادی از شهر و آباد‌­های [[ایران]] شد. وی در اصفهان دستور داد که مناره­‌هایی از سر هفتاد هزار نفر مقتول برپا دارند<ref>زندگانی شگفت­آور تیمور، ابن عبرشاه، ترجمه محمدعلی نجاتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1339، ص 50.</ref>.
این موقعیت همچنان روبه رشد بود تا آنکه یورش تیمور سبب خرابی و سقوط تعدادی از شهر و آباد‌­های [[ایران]] شد. وی در اصفهان دستور داد که مناره­‌هایی از سر هفتاد هزار نفر مقتول برپا دارند<ref>زندگانی شگفت ­آور تیمور، ابن عبرشاه، ترجمه محمدعلی نجاتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1339، ص 50.</ref>.
در سال 1000ق، پایتخت [[صفویه]] از [[قزوین]] به اصفهان منتقل شد و اصفهان بار دیگر از آبادترین شهرهای ایران گردید و علاوه بر مرکز سیای – اجتماعی، مرکز فرهنگی – علمی نیز به شمار آمد و حوزه­ای بزرگ با دانشمندانی والا مقام به جهان [[مذهب شیعه|شیعه]] ارزانی داشت.
در سال 1000ق، پایتخت [[صفویه]] از [[قزوین]] به اصفهان منتقل شد و اصفهان بار دیگر از آبادترین شهرهای ایران گردید و علاوه بر مرکز سیای – اجتماعی، مرکز فرهنگی – علمی نیز به شمار آمد و حوزه­ای بزرگ با دانشمندانی والا مقام به جهان [[مذهب شیعه|شیعه]] ارزانی داشت.


خط ۶۱: خط ۶۱:


== دوره سوم ==
== دوره سوم ==
این دوره یکی از پر رونق­‌ترین دوره­‌های حوزه علمیه اصفهان است. با دعوت علما و دانشمندان [[جبل عامل]] به ایران و مرکزیّت یافتن اصفهان در عهد صفوی، حوزه علمیه اصفهان به اوج شکوفایی رسید. نقطه مقابل دوره دوم – که نهضت احداث مدارس از سوی خواجه نظام­‌الملک برای ترویج مذهب شافعی به وجود آمده بود – در سومین دوره از حوزه اصفهان نهضت احداث مدارس علمیه شیعی روی داد و دهها مدرسه در دورافتاده­ ترین نقاط ایران بنیان نهاده شد. لیکن شیوع خرافات و فساد اخلاق و روی آوری به دنیا و مظاهر مادّی، بی­‌توجهی به علوم و ادبیّات عوامل انحطاط [[صفویه]] را فراهم ساخت.
این دوره یکی از پر رونق­‌ترین دوره­‌های حوزه علمیه اصفهان است. با دعوت علما و دانشمندان [[جبل عامل]] به ایران و مرکزیّت یافتن اصفهان در عهد صفوی، حوزه علمیه اصفهان به اوج شکوفایی رسید. نقطه مقابل دوره دوم – که نهضت احداث مدارس از سوی خواجه نظام­‌الملک برای ترویج مذهب شافعی به وجود آمده بود – در سومین دوره از حوزه اصفهان نهضت احداث مدارس علمیه شیعی روی داد و ده‌ها مدرسه در دورافتاده­ ترین نقاط ایران بنیان نهاده شد. لیکن شیوع خرافات و فساد اخلاق و روی آوری به دنیا و مظاهر مادّی، بی­‌توجهی به علوم و ادبیّات عوامل انحطاط [[صفویه]] را فراهم ساخت.


جبل عامل که از دیرباز دانشگاه [[شیعه امامیه]] و مرکز پرورش دانشمندان و فرزانگان در علوم مختلف اسلامی چون [[حدیث]] و [[فقه]]، [[تفسیر]] و [[کلام]] و [[اخلاق]] بود، با گرایش [[شاه اسماعیل]] به تشیّع و دعوت فقهای شیعه از آن سامان، زمینه ­ساز رونق تفکر شیعی گردید. هرچند سابقه تشیّع در ایران از قرن اوّل و دوم هجری است و [[شهید اول]] کتاب «اللمعةالدمشقیة» را در مقابل درخواست حاکم [[خراسان]] «نجم­الدین، علی بن المؤید علوی طوسی» حاکم بین سالهای 766-783 هجری به ایران ارسال نمود<ref>الهجرة العاملیة الی ایران فی العصر الصفوی، جعفر المهاجر، ص 66.</ref>، لیکن این بار به دعوت ایرانیان پاسخ مثبت داده شد و دانشمندانی از آن دیار به ایران آمدند. از آن جمله­‌اند:
جبل عامل که از دیرباز دانشگاه [[شیعه امامیه]] و مرکز پرورش دانشمندان و فرزانگان در علوم مختلف اسلامی چون [[حدیث]] و [[فقه]]، [[تفسیر]] و [[کلام]] و [[اخلاق]] بود، با گرایش [[شاه اسماعیل]] به تشیّع و دعوت فقهای شیعه از آن سامان، زمینه ­ساز رونق تفکر شیعی گردید. هرچند سابقه تشیّع در ایران از قرن اوّل و دوم هجری است و [[شهید اول]] کتاب «اللمعةالدمشقیة» را در مقابل درخواست حاکم [[خراسان]] «نجم­الدین، علی بن المؤید علوی طوسی» حاکم بین سالهای 766-783 هجری به ایران ارسال نمود<ref>الهجرة العاملیة الی ایران فی العصر الصفوی، جعفر المهاجر، ص 66.</ref>، لیکن این بار به دعوت ایرانیان پاسخ مثبت داده شد و دانشمندانی از آن دیار به ایران آمدند. از آن جمله­‌اند:
خط ۷۱: خط ۷۱:
# بهاءالدین العاملی (953 – 1030 ق.)
# بهاءالدین العاملی (953 – 1030 ق.)


همچنین برای نشر تفکر شیعی و مذهب تشیع در ایران لازم بود حرکتی فرهنگی در پی ترجمه و تألیف فراهم آید که با حضور دانشمندان [[جبل عامل]] به ایران این حرکت سرعت پذیرفت.
هم‌چنین برای نشر تفکر شیعی و مذهب تشیع در ایران لازم بود حرکتی فرهنگی در پی ترجمه و تألیف فراهم آید که با حضور دانشمندان [[جبل عامل]] به ایران این حرکت سرعت پذیرفت.


از جمله کتبی که در این دوره ترجمه شد تا اصول اعتقادات شیعه را بیان دارد و به فروغ احکام آشنا سازد کتاب‌های زیر است:
از جمله کتبی که در این دوره ترجمه شد تا اصول اعتقادات شیعه را بیان دارد و به فروغ احکام آشنا سازد کتاب‌های زیر است:
خط ۹۱: خط ۹۱:


== عناوین شغلی علما در دوره صفویه ==
== عناوین شغلی علما در دوره صفویه ==
صفویّه دولتی برخاسته از «[[تصوف]]» بود که صورت روحانی آن تبدیل به سیستم سیاسی روحانی شده و پیروزی آنان را فراهم ساخته بود و «[[قطب]]» آنان با «[[امام]]» شیعیان مفهوم واحدی را در امور سیاسی به نظر می‌­آورد؛ لیکن محدوده امام هر قطبی را نمی­گرفت و ولایت نمی­توانست به هر مرشدی تعلق گیرد. از این­رو و در دولت صفوی سه قدرت نمایان شد.
صفویّه دولتی برخاسته از «[[تصوف]]» بود که صورت روحانی آن تبدیل به سیستم سیاسی روحانی شده و پیروزی آنان را فراهم ساخته بود و «[[قطب]]» آنان با «[[امام]]» شیعیان مفهوم واحدی را در امور سیاسی به نظر می‌­آورد؛ لیکن محدوده امام هر قطبی را نمی­‌گرفت و ولایت نمی­‌توانست به هر مرشدی تعلق گیرد. از این­رو و در دولت صفوی سه قدرت نمایان شد.


# تصوف
# تصوف
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:


== دوره چهارم ==
== دوره چهارم ==
چهارمین دوره از حوزه علمیه اصفهان برابر است با حکومت‌های افشار، [[زند]]، [[قاجار]] و [[پهلوی]]. حُکّام این رژیم‌ها، افرادی نالایق و فرومایه و توجهی به فرهنگ و علوم نداشته‌­اند و بلکه تنها هدف‌شان «انباشتن خزاین»<ref>ژنرال گاسپار دروویل که مدتها در ایران حضور داشت و با فتحعلیشاه از نزدیک آشنا بود، در مورد خست او می­گوید: «بخل و خست فتحعلی شاه نامنتها است، گویی لذتی جز روی هم انباشتن خزاین ندارد. او همه ساله ده تا دوازده میلیون فرانک جواهر گرانبها می­‌خرد و آنها را در صندوق‌ها روی هم می‌­ریزد. ضمناً طلای بی­‌حسابی نیز جمع­ آوری می­‌کند. از این ­رو شکی نیست که به زودی زود کشور خویش را دچار ورشکستگی خواهد کرد.» سفرنامه دروویل، ترجمه جواد یحیی، ص 181.</ref> و «دادن امتیاز»<ref>از جمله امتیازات، اعطای امتیاز رویتر بود که به نهضت تنباکو انجامید.</ref> به کشورهای خارجی است. فقر اقتصادی منجر به قبول هر نوع قراردادی با دولت‌های بیگانه شد و تهاجم فرهنگی را به همراه خود روانه کشور کرد. از جمله قراردادها قبول تأسیس مدارس خارجی در ایران بود که برخی از کشورها چون [[انگلیس]]، [[آلمان]]، [[فرانسه]] و [[روسیه]] در ایران دایر کردند.
چهارمین دوره از حوزه علمیه اصفهان برابر است با حکومت‌های افشار، [[زند]]، [[قاجار]] و [[پهلوی]]. حُکّام این رژیم‌ها، افرادی نالایق و فرومایه و توجهی به فرهنگ و علوم نداشته‌­اند و بلکه تنها هدف‌شان «انباشتن خزاین»<ref>ژنرال گاسپار دروویل که مدتها در ایران حضور داشت و با فتحعلی شاه از نزدیک آشنا بود، در مورد خست او می­گوید: «بخل و خست فتحعلی شاه نام نتها است، گویی لذتی جز روی هم انباشتن خزاین ندارد. او همه ساله ده تا دوازده میلیون فرانک جواهر گران‌بها می­‌خرد و آنها را در صندوق‌ها روی هم می‌­ریزد. ضمناً طلای بی­‌حسابی نیز جمع­ آوری می­‌کند. از این ­رو شکی نیست که به زودی زود کشور خویش را دچار ورشکستگی خواهد کرد.» سفرنامه دروویل، ترجمه جواد یحیی، ص 181.</ref> و «دادن امتیاز»<ref>از جمله امتیازات، اعطای امتیاز رویتر بود که به نهضت تنباکو انجامید.</ref> به کشورهای خارجی است. فقر اقتصادی منجر به قبول هر نوع قراردادی با دولت‌های بیگانه شد و تهاجم فرهنگی را به همراه خود روانه کشور کرد. از جمله قراردادها قبول تأسیس مدارس خارجی در ایران بود که برخی از کشورها چون [[انگلیس]]، [[آلمان]]، [[فرانسه]] و [[روسیه]] در ایران دایر کردند.


مدرسه «ستاره صبح» از جمله مدارسی بود که در ماه سپتامبر سال 1910 م. در اصفهان گشایش یافت در حالی که «مدرسه جلفا» پیشتر در این شهر مشغول تربیت دانش‌­آموزان خود بود<ref>تاریخ روابط ایران و فرانسه، ابوالحسن غفاری، ص 155.</ref>.
مدرسه «ستاره صبح» از جمله مدارسی بود که در ماه سپتامبر سال 1910 م. در اصفهان گشایش یافت در حالی که «مدرسه جلفا» پیشتر در این شهر مشغول تربیت دانش‌­آموزان خود بود<ref>تاریخ روابط ایران و فرانسه، ابوالحسن غفاری، ص 155.</ref>.
خط ۱۹۲: خط ۱۹۲:
'''شیخ بهایی (1030 ق.)'''
'''شیخ بهایی (1030 ق.)'''


بهاءالملة والدین محمدبن حسین مشهور به شیخ بهایی در روستای (جبع) به دنیا آمد و به همراه پدر، راه ایران را در پیش گرفت تا در نشر معارف علوی گام نهد و علاوه بر رسیدگی به امور سیاسی – اجتماعی به تدریس فقه و اصول و فلسفه در حوزه علمیه اصفهان مشغول بود و علوم نقلی و عقلی را به خوبی آموخته و در تدریس و تألیف دانشمندان موفق بود. دهها کتاب و رساله از وی باقی است که می‌­توان به «جامع عباسی»، «حبل المتین» در فقه، «عروةالوثقی» و «عین الصلاة» در تفسیر، «اربعین» و «شرح و حاشیه من لا یحضره الفقیه» در حدیث اشاره کرد. وی در ریاضیات و نجوم و آنچه که امروز به روان­شناسی شناخته می‌­شود دارای تألیفاتی است و در هنر معماری دست داشت.
بهاءالملة والدین محمدبن حسین مشهور به شیخ بهایی در روستای (جبع) به دنیا آمد و به همراه پدر، راه ایران را در پیش گرفت تا در نشر معارف علوی گام نهد و علاوه بر رسیدگی به امور سیاسی – اجتماعی به تدریس فقه و اصول و فلسفه در حوزه علمیه اصفهان مشغول بود و علوم نقلی و عقلی را به خوبی آموخته و در تدریس و تألیف دانشمندان موفق بود. ده‌ها کتاب و رساله از وی باقی است که می‌­توان به «جامع عباسی»، «حبل المتین» در فقه، «عروةالوثقی» و «عین الصلاة» در تفسیر، «اربعین» و «شرح و حاشیه من لا یحضره الفقیه» در حدیث اشاره کرد. وی در ریاضیات و نجوم و آنچه که امروز به روان­شناسی شناخته می‌­شود دارای تألیفاتی است و در هنر معماری دست داشت.


'''ملا محمدتقی مجلسی'''
'''ملا محمدتقی مجلسی'''
خط ۲۱۶: خط ۲۱۶:
وی در اصفهان متولد شد و در همان‌­جا به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و پس از چندی به [[عتبات عالیات]] رفت. از اساتید حوزه علمیه نجف بهره­ برد و از حضرت علامه آیةالله شیخ محمدحسن نجفی، صاحب جواهر، درجه [[اجتهاد]] گرفت و به اصفهان بازگشت. سال 1304 ق. [[ناصرالدین شاه]] وی را از اصفهان به تهران [[تبعید]] کرد تا مانع اجرای حدود از سوی ایشان گردد، اما با این تبعید، مبارزات این فقیه متقی پایان نیافت و در طول اقامت‌شان در تهران نیز ادامه پیدا کرد. معظم­له پدر میرزا محمدعلی – معروف به شاه‌­آبادی – است.
وی در اصفهان متولد شد و در همان‌­جا به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و پس از چندی به [[عتبات عالیات]] رفت. از اساتید حوزه علمیه نجف بهره­ برد و از حضرت علامه آیةالله شیخ محمدحسن نجفی، صاحب جواهر، درجه [[اجتهاد]] گرفت و به اصفهان بازگشت. سال 1304 ق. [[ناصرالدین شاه]] وی را از اصفهان به تهران [[تبعید]] کرد تا مانع اجرای حدود از سوی ایشان گردد، اما با این تبعید، مبارزات این فقیه متقی پایان نیافت و در طول اقامت‌شان در تهران نیز ادامه پیدا کرد. معظم­له پدر میرزا محمدعلی – معروف به شاه‌­آبادی – است.


نقل می‌­کنند در بین راه ایشان – از منزل تا [[مسجد]] – یک مشروب­سازی قرار داشت که متعلق به «کنت ارمنی» بود و مشروب‌های دربار قاجار را تأمین می‌­کرد. روزی به اتفاق جمعی از نمازگزاران وارد مشروب­‌سازی شده، خمره بزرگ مشروب را می‌­شکنند و همراهان، بقیه آثار را از بین می‌­برند. چون ناصرالدین شاه از این عمل ایشان خشمگین شد و به ایشان اعتراض می‌­کند با شهامت تمام می‌­گوید: «گمان می‌­کردم که تو ناصر دینی، ولی حالا دانستم که تو کاسر (شکننده) دینی.»
نقل می‌­کنند در بین راه ایشان – از منزل تا [[مسجد]] – یک مشروب‌ ­سازی قرار داشت که متعلق به «کنت ارمنی» بود و مشروب‌های دربار قاجار را تأمین می‌­کرد. روزی به اتفاق جمعی از نمازگزاران وارد مشروب­‌ سازی شده، خمره بزرگ مشروب را می‌­شکنند و همراهان، بقیه آثار را از بین می‌­برند. چون ناصرالدین شاه از این عمل ایشان خشمگین شد و به ایشان اعتراض می‌­کند با شهامت تمام می‌­گوید: «گمان می‌­کردم که تو ناصر دینی، ولی حالا دانستم که تو کاسر (شکننده) دینی.»


وی دارای تألیفات عدیده­ای است که می‌­توان به «بساتین الریاحین»، «کنوز اللیالی»، «السراج الوهاب فی شرح نتایج الاصول» و «الریاحین» اشاره نمود که سه کتاب اوّل در اصول و کتاب چهارم در [[فقه]] است. وی در اصفهان دار فانی را وداع گفته است.
وی دارای تألیفات عدیده­ای است که می‌­توان به «بساتین الریاحین»، «کنوز اللیالی»، «السراج الوهاب فی شرح نتایج الاصول» و «الریاحین» اشاره نمود که سه کتاب اوّل در اصول و کتاب چهارم در [[فقه]] است. وی در اصفهان دار فانی را وداع گفته است.
خط ۲۳۱: خط ۲۳۱:
از آن همه، اجازه اجتهاد میرزای شیرازی که به ایشان داده محفوظ مانده است. وی یکی از شش نفری است که آیةالله میرزا محمدتقی شیرازی به او اجازه اجتهاد داده است<ref>استادزاده، از نشریات حوزه علمیه شهید شاه­آبادی، ص 39.</ref>.
از آن همه، اجازه اجتهاد میرزای شیرازی که به ایشان داده محفوظ مانده است. وی یکی از شش نفری است که آیةالله میرزا محمدتقی شیرازی به او اجازه اجتهاد داده است<ref>استادزاده، از نشریات حوزه علمیه شهید شاه­آبادی، ص 39.</ref>.


از آنجایی که ایشان پس از بازگشت به [[تهران]] در خیابان جمهوری اسلامی – شاه­‌آباد سابق – سکنی گزید به «شاه‌­آبادی» معروف گردید. آن­گاه حدود هفت سال در حوزه علمیه قم حضور یافتند و شاگردانی بسان حضرت [[امام خمینی]] – قدس سره – پرورش دادند<ref>از دیگر شاگردان آیةالله شاه­آبادی، آیةالله العظمی مرعشی نجفی، آیةالله العظمی حاج میرزا هاشم آملی، آیةالله حاج میرزا محمد ثقفی تهرانی و حجةالاسلام حاج سید حسن احمدی را می­توان نام برد. (همان، ص 51 و 52).
از آنجایی که ایشان پس از بازگشت به [[تهران]] در خیابان جمهوری اسلامی – شاه­‌آباد سابق – سکنی گزید به «شاه‌­آبادی» معروف گردید. آن­گاه حدود هفت سال در حوزه علمیه قم حضور یافتند و شاگردانی بسان حضرت [[امام خمینی]] – قدس سره – پرورش دادند<ref>از دیگر شاگردان آیةالله شاه­آبادی، آیةالله العظمی مرعشی نجفی، آیةالله العظمی حاج میرزا هاشم آملی، آیةالله حاج میرزا محمد ثقفی تهرانی و حجةالاسلام حاج سید حسن احمدی را می­‌توان نام برد. (همان، ص 51 و 52).


تهیه و تنظیم: یوسف شعبانعلی</ref>. سپس به اصرار مردم تهران به این شهر بازگشتند و مبارزه برضد [[احمدشاه]] و [[رضاخان]] را ادامه دادند. چنانکه رضاخان هیچ­گاه نتوانست [[مسجد]] و سخنرانی ایشان را به تعطیل کشاند.
تهیه و تنظیم: یوسف شعبانعلی</ref>. سپس به اصرار مردم تهران به این شهر بازگشتند و مبارزه برضد [[احمدشاه]] و [[رضاخان]] را ادامه دادند. چنانکه رضاخان هیچ­گاه نتوانست [[مسجد]] و سخنرانی ایشان را به تعطیل کشاند.
خط ۲۴۱: خط ۲۴۱:
وی فرزند آقا سیّد [[جعفر خادم­‌الشریعه]] بود که در اصفهان متولد یافته و به تحصیل علوم پرداخته است. آن­گاه در پی تکمیل تحصیلات حوزوی راهی نجف اشرف شد و از آیات عظام میرزا [[محمدحسین نایینی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی]] و آقا سیّد [[ابوالحسن اصفهانی]] و آیةالله سیّد ابوتراب خوانساری و آیةالله [[شیخ محمدجواد بلاغی]]، فقه و اصول، رجال، درایه، کلام ملل و نحل را فرا گرفت. در 26 سالگی به مقام اجتهاد نایل آمد و به موطن خویش بازگشت و تدریس خارج فقه و اصول را آغاز کرد. وی معتقد بود «طلبه تا به درس مشغول نشده تحصیل علم برایش واجب کفایی است ولی پس از شروع بدان واجب عینی می‌­شود.»
وی فرزند آقا سیّد [[جعفر خادم­‌الشریعه]] بود که در اصفهان متولد یافته و به تحصیل علوم پرداخته است. آن­گاه در پی تکمیل تحصیلات حوزوی راهی نجف اشرف شد و از آیات عظام میرزا [[محمدحسین نایینی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی]] و آقا سیّد [[ابوالحسن اصفهانی]] و آیةالله سیّد ابوتراب خوانساری و آیةالله [[شیخ محمدجواد بلاغی]]، فقه و اصول، رجال، درایه، کلام ملل و نحل را فرا گرفت. در 26 سالگی به مقام اجتهاد نایل آمد و به موطن خویش بازگشت و تدریس خارج فقه و اصول را آغاز کرد. وی معتقد بود «طلبه تا به درس مشغول نشده تحصیل علم برایش واجب کفایی است ولی پس از شروع بدان واجب عینی می‌­شود.»


از زمانی که [[رضاشاه]] اقدام به [[کشف حجاب]] کرد و لباسها را متحدالشکل نمود، آیةالله خادمی در مقابل این اقدامات، شجاعانه قد برافراشت و به مبارزه با او برخاست. در ماجرای [[ملی شدن صنعت نفت]] با [[سید ابوالقاسم کاشانی|آیةالله کاشانی]] و شهید [[نواب صفوی]] رهبر [[فداییان اسلام]] ارتباط نزدیک داشت. وی پس از رضاخان با تشکیل هیأت علمی، رویدادهای هفته را مورد بررسی قرار می‌­داد و در مقابل آن موضع مشخص اتخاذ می‌­کرد و در نهضت امام خمینی – قدس سره – (سالهای 40 و 42) مردم را به شرکت در راهپیمایی­های عظیم [[عاشورا]] دعوت کرد و خود در آن روزها پیشاپیش دیگر روحانیون مبارز به راه افتاد. در سال 1342 هنگامی که حضرت امام به دست رژیم دستگیر و به تهران اعزام شد، به پیشنهاد [[آیةالله میلانی]] در تهران پیرامون مرجعیت امام سخن گفت و در پنجم [[رمضان]] 1357 ش. خانه معظم­له از سوی مأموران رژیم شاه تحت محاصره قرار گرفت و عده­ای نزدیک منزل ایشان به شهادت رسیدند. در دوره­های اوّل و دوم مجلس خبرگان نماینده مردم استان اصفهان گردید تا آنکه در 20 اسفند 1363 ش. – 1405 ق. به دیار ابدی شتافت.
از زمانی که [[رضاشاه]] اقدام به [[کشف حجاب]] کرد و لباسها را متحدالشکل نمود، آیةالله خادمی در مقابل این اقدامات، شجاعانه قد برافراشت و به مبارزه با او برخاست. در ماجرای [[ملی شدن صنعت نفت]] با [[سید ابوالقاسم کاشانی|آیةالله کاشانی]] و شهید [[نواب صفوی]] رهبر [[فداییان اسلام]] ارتباط نزدیک داشت. وی پس از رضاخان با تشکیل هیأت علمی، رویدادهای هفته را مورد بررسی قرار می‌­داد و در مقابل آن موضع مشخص اتخاذ می‌­کرد و در نهضت امام خمینی – قدس سره – (سالهای 40 و 42) مردم را به شرکت در راهپیمایی­‌های عظیم [[عاشورا]] دعوت کرد و خود در آن روزها پیشاپیش دیگر روحانیون مبارز به راه افتاد. در سال 1342 هنگامی که حضرت امام به دست رژیم دستگیر و به تهران اعزام شد، به پیشنهاد [[آیةالله میلانی]] در تهران پیرامون مرجعیت امام سخن گفت و در پنجم [[رمضان]] 1357 ش. خانه معظم­له از سوی مأموران رژیم شاه تحت محاصره قرار گرفت و عده­ای نزدیک منزل ایشان به شهادت رسیدند. در دوره­های اول و دوم مجلس خبرگان نماینده مردم استان اصفهان گردید تا آنکه در 20 اسفند 1363 ش. – 1405 ق. به دیار ابدی شتافت.


تقریرات فقه مرحوم نایینی در صوم و صلاة، تقریرات اصول و حاشیه بر طهارت و صلاة [[حاج آقا رضا همدانی]] از جمله تألیفات این [[فقیه]] فرزانه است.
تقریرات فقه مرحوم نایینی در صوم و صلاة، تقریرات اصول و حاشیه بر طهارت و صلاة [[حاج آقا رضا همدانی]] از جمله تألیفات این [[فقیه]] فرزانه است.


== زنان دانش­‌پژوه حوزه اصفهان ==
== زنان دانش­‌پژوه حوزه اصفهان ==
از دیرباز بیوت آیات عظام و دانشمندان اسلامی، مراکز تعلیم و تربیت بوده و این آموزش به گروهی خاص، اختصاص داده نشده است. برپایه همین امر از میان این خاندانها علم و فضیلت زنان دانشمندی در فقه و اصول و حدیث و ... برخاسته­‌اند. خاندان پرفضیلت [[علامه مجلسی]] از این قبیل است.
از دیرباز بیوت آیات عظام و دانشمندان اسلامی، مراکز تعلیم و تربیت بوده و این آموزش به گروهی خاص، اختصاص داده نشده است. برپایه همین امر از میان این خاندان‌ها علم و فضیلت زنان دانشمندی در فقه و اصول و حدیث و ... برخاسته­‌اند. خاندان پرفضیلت [[علامه مجلسی]] از این قبیل است.


در دوره اخیر از «بانوی مجتهد ایرانی، بانو نصرت امین» که از جمله دانشمندان و نویسندگان توانایی حوزه اصفهان است، باید نام برد.
در دوره اخیر از «بانوی مجتهد ایرانی، بانو نصرت امین» که از جمله دانشمندان و نویسندگان توانایی حوزه اصفهان است، باید نام برد.
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۲۸

ویرایش