۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' عده ای' به ' عدهای') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
=نسبت= | =نسبت= | ||
نسب او به [[حسن]] بن [[علی بن | نسب او به [[حسن بن علی (مجتبی)|حسن]] بن [[علی بن ابی طالب]] و [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه الزهرا]] دختر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول اسلام]] (ص) میرسد. این هم نسب کامل او: | ||
«عبدالسلام الأسمر بن سلیم بن محمد بن سالم بن حمید بن عمران المعروف بالخلیفة بن محیا بن سلیمان -دفین مقبرة سیدی الشعاب بطرابلس لیبیا- بن سالم بن خلیفة بن عمران بن أحمد بن خلیفة -الملقب بفیتور- بن عبدالعزیز بن عبدالله -وهو المعروف بنبیل ولد بفاس ودفن بمکة المکرمة- بن عمران بن أحمد بن عبدالله بن عبدالعزیز بن عبدالقادر بن عبدالرحیم بن أحمد بن عبدالله بن إدریس الأصغر بن إدریس الأکبر بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنى بن الحسن السبط بن علی بن أبیطالب وابن السیدة فاطمة الزهراء بنت رسول الإسلام محمد بن عبدالله» البته بسیاری از علما در صحت انتساب وی به خاندان | «عبدالسلام الأسمر بن سلیم بن محمد بن سالم بن حمید بن عمران المعروف بالخلیفة بن محیا بن سلیمان -دفین مقبرة سیدی الشعاب بطرابلس لیبیا- بن سالم بن خلیفة بن عمران بن أحمد بن خلیفة -الملقب بفیتور- بن عبدالعزیز بن عبدالله -وهو المعروف بنبیل ولد بفاس ودفن بمکة المکرمة- بن عمران بن أحمد بن عبدالله بن عبدالعزیز بن عبدالقادر بن عبدالرحیم بن أحمد بن عبدالله بن إدریس الأصغر بن إدریس الأکبر بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنى بن الحسن السبط بن علی بن أبیطالب وابن السیدة فاطمة الزهراء بنت رسول الإسلام محمد بن عبدالله» البته بسیاری از علما در صحت انتساب وی به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله تردید کردهاند<ref>أغسطینی، سکان لیبیا - القسم الخاص بطرابلس الغرب, ص 110</ref>. مادرش خانم سلیمه دختر شیخ عبدالرحمن بن عبدالواحد الدرعی و ادریسی حسنی از نوادگان شیخ عبدالسلام بن مشیش است. | ||
شیخ عبدالسلام را «الاسمر» مینامیدند، زیرا او شبهای تاریک را به اطاعت خدا میگذراند. این نژاد در مغرب دور زندگی میکرد. این سلسله در سایه دولت ادریسی که توسط رئیس آن ادریس بزرگ تأسیس شد و در پی فروپاشی این دولت و تعقیب و آزار اعضای خانه ادریسی، «در قبایل مراکش و مراکش پراکنده شد. به مفقود شدن پناه بردند تا اینکه علامت آن نسب را برداشتند و رنگ خود را بادیه نشین کردند» و در اواخر قرن چهارم هجری عدهای از این سلسله در «[[تونس]]» به [[آفریقا]] آمدند: عبدالله بن عمران ملقب به «نبیل». الادریسی و خانواده او و برخی از پسر عموهایش و در تونس و تحت سرپرستی اولاد <ref>مخلوف، تنقیح روضة الأزهار، ص: 62</ref>. سعید - نبیل و خاندانش از یاران وفادار اولاد سعید شدند<ref>مصطفى عمران رابعة، رسائل الأسمر"عبدالسلام بن سلیم الأدریسی الحسنی" إلى مریدیه، ط 1، المدار الإسلامی، ص 13</ref>. | شیخ عبدالسلام را «الاسمر» مینامیدند، زیرا او شبهای تاریک را به اطاعت خدا میگذراند. این نژاد در مغرب دور زندگی میکرد. این سلسله در سایه دولت ادریسی که توسط رئیس آن ادریس بزرگ تأسیس شد و در پی فروپاشی این دولت و تعقیب و آزار اعضای خانه ادریسی، «در قبایل مراکش و مراکش پراکنده شد. به مفقود شدن پناه بردند تا اینکه علامت آن نسب را برداشتند و رنگ خود را بادیه نشین کردند» و در اواخر قرن چهارم هجری عدهای از این سلسله در «[[تونس]]» به [[آفریقا]] آمدند: عبدالله بن عمران ملقب به «نبیل». الادریسی و خانواده او و برخی از پسر عموهایش و در تونس و تحت سرپرستی اولاد <ref>مخلوف، تنقیح روضة الأزهار، ص: 62</ref>. سعید - نبیل و خاندانش از یاران وفادار اولاد سعید شدند<ref>مصطفى عمران رابعة، رسائل الأسمر"عبدالسلام بن سلیم الأدریسی الحسنی" إلى مریدیه، ط 1، المدار الإسلامی، ص 13</ref>. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
وی در سال 880 هجری قمری منطبق بر حدود 1475 میلادی در شهر زلیتن (غرب لیبی) به دنیا آمد و در سال 981 هجری قمری مطابق با 1573 میلادی تقریباً در آنجا به خاک سپرده شد. پدر شیخ الاسمر در حالی که دو ماه کمتر از دو سال داشت از دنیا رفت، بنابراین مادرش او را بزرگ کرد تا اینکه درگذشت و پس از آن عمویش شیخ احمد بن محمد الفتوری بر تربیت او نظارت داشت. مورخان شیخ احمد را دارای بابی در فهم و حفظ و تسلط عربی و سایر علوم توصیف میکنند و در شعر مهارت داشت. | وی در سال 880 هجری قمری منطبق بر حدود 1475 میلادی در شهر زلیتن (غرب لیبی) به دنیا آمد و در سال 981 هجری قمری مطابق با 1573 میلادی تقریباً در آنجا به خاک سپرده شد. پدر شیخ الاسمر در حالی که دو ماه کمتر از دو سال داشت از دنیا رفت، بنابراین مادرش او را بزرگ کرد تا اینکه درگذشت و پس از آن عمویش شیخ احمد بن محمد الفتوری بر تربیت او نظارت داشت. مورخان شیخ احمد را دارای بابی در فهم و حفظ و تسلط عربی و سایر علوم توصیف میکنند و در شعر مهارت داشت. | ||
الاسمر در دامان | الاسمر در دامان خانوادهای پرورش یافت که دارای میراث علمی غنی و نسب بلندی از دو طرف پدر و مادر بود و همین موارد باعث شد تا او به سمت رشته پزشکی قانونی و وکالت هدایت شود. | ||
عمویش شیخ احمد بن محمد الفتوری او را برای فراگیری قرآن وارد کتاب کرد تا اینکه در مدت کوتاهی از حافظان ماهر شد. عمویش در اوایل نوجوانی او را نزد شیخ عبدالواحد دکالی که مهمترین استاد او به شمار میرود، برد و همچنین نزد بسیاری از علمای مالکی و شیوخ تعلیم و رفتار صوفیانه آموخت. | عمویش شیخ احمد بن محمد الفتوری او را برای فراگیری قرآن وارد کتاب کرد تا اینکه در مدت کوتاهی از حافظان ماهر شد. عمویش در اوایل نوجوانی او را نزد شیخ عبدالواحد دکالی که مهمترین استاد او به شمار میرود، برد و همچنین نزد بسیاری از علمای مالکی و شیوخ تعلیم و رفتار صوفیانه آموخت. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
محقق شمس الدین اللقانی دراینباره میگوید: «اگر با شیخم سیدی احمد زروق میرفتیم و سیدی عبدالسلام را نیز ملاقات میکردیم. وقتی او کوچک بودزروق در مورد او گفت:این پسر در طرابلس به بزرگ خواهد رسید تا اینکه از مردم زمان خود پیشی بگیرد.» | محقق شمس الدین اللقانی دراینباره میگوید: «اگر با شیخم سیدی احمد زروق میرفتیم و سیدی عبدالسلام را نیز ملاقات میکردیم. وقتی او کوچک بودزروق در مورد او گفت:این پسر در طرابلس به بزرگ خواهد رسید تا اینکه از مردم زمان خود پیشی بگیرد.» | ||
الاسمر به مدت هفت سال به دریافت علوم مختلف اسلامی نزد شیخ عبدالواحد الدکالی ادامه داد و پس از این مدت شیخ دکالی را شگفت زده کرد و گفت:((یا عبدالسلام برو تا مردم از تو بهرهمند شوند، پیرمرد پیر را خدمت | الاسمر به مدت هفت سال به دریافت علوم مختلف اسلامی نزد شیخ عبدالواحد الدکالی ادامه داد و پس از این مدت شیخ دکالی را شگفت زده کرد و گفت:((یا عبدالسلام برو تا مردم از تو بهرهمند شوند، پیرمرد پیر را خدمت نمیکند)). و شیخ الدکالی خود بر تدریسش بر او راضی نشد و او را در طلب علم و دانش تشویق نمود و جمعاً اساتید او به هشتاد شیخ رسید که از آنان بهرهمند شد که برجستهترین آنها عبارتند از<ref>الأنوار السنیة/ عبدالسلام الأسمر</ref>: | ||
الشیخ عبدالله العبادی. | الشیخ عبدالله العبادی. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
شیخ احمد الفتوری عموی شیخ عبدالسلام و مربّی او بود. او شعر میگفت و در آن تجربه و دانش داشت، به طوری که او را کعب بن زهیر و حسن بن ثابت تشبیه میکردند. این موضوع نقش بسزایی در نزدیک شدن الاسمر به شعر داشت. | شیخ احمد الفتوری عموی شیخ عبدالسلام و مربّی او بود. او شعر میگفت و در آن تجربه و دانش داشت، به طوری که او را کعب بن زهیر و حسن بن ثابت تشبیه میکردند. این موضوع نقش بسزایی در نزدیک شدن الاسمر به شعر داشت. | ||
منظومههای شعری و تربیتی و عرفانی او بسیار زیاد بود و برخی از اشعار او نزدیک به چهار هزار بیت را شامل | منظومههای شعری و تربیتی و عرفانی او بسیار زیاد بود و برخی از اشعار او نزدیک به چهار هزار بیت را شامل میشد. شیخ الاسمر مقطعات زیادی به [[زبان عربی]] دارد که باعث شد بسیاری از مردان و زنان سخنان او را حفظ و تکرار کنند<ref>أحمد حامد/ الطبقات العروسیة الشاذلیة ص 24</ref>. | ||
=آثار= | =آثار= | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
=گفتار= | =گفتار= | ||
به دنیا مغرور نشوید که خیانتکار است با غرور خود جز ذلت و حقارت | به دنیا مغرور نشوید که خیانتکار است با غرور خود جز ذلت و حقارت نمیافزاید. | ||
شترها را زیاد بار بر آنها نگذارید. زنان را در مسیرها و راهها مزاحمت نکنید. | شترها را زیاد بار بر آنها نگذارید. زنان را در مسیرها و راهها مزاحمت نکنید. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
=درباره او= | =درباره او= | ||
در ادامه به بررسی کتبی که به شخصیت و زندگی عبدالسلام الاسمر | در ادامه به بررسی کتبی که به شخصیت و زندگی عبدالسلام الاسمر میپردازد اشاره میشود: | ||
روضة الأزهار ومنیة السادة الأبرار/ الشیخ کریم الدین البرمونی. | روضة الأزهار ومنیة السادة الأبرار/ الشیخ کریم الدین البرمونی. | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
[[رده:تصوف]] | [[رده:تصوف]] | ||
[[رده:صوفیه]] |