۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' آن گاه ' به ' آنگاه ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
ملائکه گرفته شده از تازی است. [[فرشتگان]] جمع ملک است؛ در اصل ملائک بود (تاء) را به جهت تأکید معنی جمع زیاد کرده اند. در اصطلاح [[فلاسفه]] مراد از ملائکه عقول مجرده و نفوس فلکیه و ارواح مجرده اند که تصرف در عنصریات کنند. ملائکه الروحانیه، مراد ارواح مجرده است و ملائکه الطباع الارضیه مراد طبایع کلیه اند و ملائکه موکله مراد عقول است. <ref>لغت نامه دهخدا، ذیل کلمه ملائکه</ref> | ملائکه گرفته شده از تازی است. [[فرشتگان]] جمع ملک است؛ در اصل ملائک بود (تاء) را به جهت تأکید معنی جمع زیاد کرده اند. در اصطلاح [[فلاسفه]] مراد از ملائکه عقول مجرده و نفوس فلکیه و ارواح مجرده اند که تصرف در عنصریات کنند. ملائکه الروحانیه، مراد ارواح مجرده است و ملائکه الطباع الارضیه مراد طبایع کلیه اند و ملائکه موکله مراد عقول است. <ref>لغت نامه دهخدا، ذیل کلمه ملائکه</ref> | ||
ملک (به فتح میم و لام) فرشته. جمع آن ملائکه است؛ اکثر علماء معتقدند که آن از الوک مشتق است و الوک به معنی رسالت است. <ref> قاموس قرآن، ذیل کلمه ملک</ref> در [[مفردات راغب]] آمده است <ref>المفردات فی غریب القرآن، ذیل کلمه ملک</ref> هر ملک ملائکه است و هر ملائکه ملک نیست؛ بلکه ملک او اشاره شده به سویش به قول «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا؛ و آنها که امور را تدبیر | ملک (به فتح میم و لام) فرشته. جمع آن ملائکه است؛ اکثر علماء معتقدند که آن از الوک مشتق است و الوک به معنی رسالت است. <ref> قاموس قرآن، ذیل کلمه ملک</ref> در [[مفردات راغب]] آمده است <ref>المفردات فی غریب القرآن، ذیل کلمه ملک</ref> هر ملک ملائکه است و هر ملائکه ملک نیست؛ بلکه ملک او اشاره شده به سویش به قول «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا؛ و آنها که امور را تدبیر میکنند!»، <ref>نازعات، 5</ref> «فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا؛ و سوگند به فرشتگانی که کارها را تقسیم میکنند.»، <ref>ذاریات، 4</ref> «وَ النَّازِعَاتِ غَرْقًا؛ سوگند به فرشتگانی که (جان مجرمان را به شدّت از بدنهایشان) برمیکشند.» <ref>نازعات، 1</ref> و مانند آن. | ||
و از آن فرموده [[ملک الموت]] است: «وَ الْمَلَکُ | و از آن فرموده [[ملک الموت]] است: «وَ الْمَلَکُ عَلَی أَرْجَائِهَا؛ فرشتگان در اطراف آسمان قرار میگیرند (و برای انجام مأموریتها آماده میشوند).»، <ref> الحاقه، 17</ref> «وَ مَا أُنزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ؛ و از آن چه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، [[نازل]] شد پیروی کردند.» <ref> بقره، 102</ref> «قُلْ یَتَوَفَّاکُم مَّلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ؛ بگو: «فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، ([[روح]]) شما را میگیرد.» <ref>سجده، 11</ref> | ||
در صحاح از [[کسائی]] نقل شده اصل ملک، مالک است از الوک به معنی [[رسالت]]، سپس لام به جای همزه آمده و ملائک شده و آنگاه همزه در اثر کثرت استعمال حذف شده و ملک گشته است و در وقت جمع، همزه را آورده و ملائکه گفتهاند؛ بنابراین میم آن زائد است در مجمع از [[ابن کیسان]] نقل شده که اصل آن از ملک است؛ بنابراین، میم زائد نیست. به هر حال ملک به صورت مفرد و مثنی و جمع در حدود هشتاد بار در [[قرآن مجید]] آمده است و مراد از آن پیوسته فرشته و فرشتگان است و اگر آن از الوک باشد شاید بدین جهت است که هر یک از ملائکه رسالت و مأموریت به خصوصی دارند. <ref>قاموس قرآن، ذیل کلمه ملائکه</ref> | در صحاح از [[کسائی]] نقل شده اصل ملک، مالک است از الوک به معنی [[رسالت]]، سپس لام به جای همزه آمده و ملائک شده و آنگاه همزه در اثر کثرت استعمال حذف شده و ملک گشته است و در وقت جمع، همزه را آورده و ملائکه گفتهاند؛ بنابراین میم آن زائد است در مجمع از [[ابن کیسان]] نقل شده که اصل آن از ملک است؛ بنابراین، میم زائد نیست. به هر حال ملک به صورت مفرد و مثنی و جمع در حدود هشتاد بار در [[قرآن مجید]] آمده است و مراد از آن پیوسته فرشته و فرشتگان است و اگر آن از الوک باشد شاید بدین جهت است که هر یک از ملائکه رسالت و مأموریت به خصوصی دارند. <ref>قاموس قرآن، ذیل کلمه ملائکه</ref> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
ملائکه، ساکنان عالم غیب هستند و اهالی عالم [[غیب]] از دیدگان ما نهانند و ما مأمور و [[مکلّف]] به اعتقاد به وجود آنان. با مراجعه به آیات و روایات میبینیم تعدادی از ملائک به شکل [[انسان]] نمایان شدهاند. در [[قرآن کریم]] <ref>سورة هود(11)، آیة 69 به بعد</ref> اشارهای به ماجرای ورود ملائکه به منزل [[حضرت ابراهیم]]<ref>ر. ک:مقاله حضرت ابراهیم</ref>(ع) پیش از [[نزول]] عذاب بر [[قوم لوط]] شده که تفصیل ماجرا در روایتی از [[امام صادق(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام صادق(ع)</ref> بیان شده و علاقهمندان میتوانند به منابع آن مراجعه نمایند. <ref>بحار الأنوار، ج 56، ص 256</ref> | ملائکه، ساکنان عالم غیب هستند و اهالی عالم [[غیب]] از دیدگان ما نهانند و ما مأمور و [[مکلّف]] به اعتقاد به وجود آنان. با مراجعه به آیات و روایات میبینیم تعدادی از ملائک به شکل [[انسان]] نمایان شدهاند. در [[قرآن کریم]] <ref>سورة هود(11)، آیة 69 به بعد</ref> اشارهای به ماجرای ورود ملائکه به منزل [[حضرت ابراهیم]]<ref>ر. ک:مقاله حضرت ابراهیم</ref>(ع) پیش از [[نزول]] عذاب بر [[قوم لوط]] شده که تفصیل ماجرا در روایتی از [[امام صادق(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام صادق(ع)</ref> بیان شده و علاقهمندان میتوانند به منابع آن مراجعه نمایند. <ref>بحار الأنوار، ج 56، ص 256</ref> | ||
از مجموع روایات چنین برداشت میشود که ظاهراً قابلیّت و امکان دیده شدن برای برخی از ملائکه مانند [[جبرائیل]]، [[میکائیل]] و [[عزرائیل]] و تعداد محدود دیگری قابل بررسی است و برای، برخی از شخصیّتها و اولیای الهی، همانند [[رسول خدا(ص)]]، [[ائمه(ع)]] یا [[انبیا]] و | از مجموع روایات چنین برداشت میشود که ظاهراً قابلیّت و امکان دیده شدن برای برخی از ملائکه مانند [[جبرائیل]]، [[میکائیل]] و [[عزرائیل]] و تعداد محدود دیگری قابل بررسی است و برای، برخی از شخصیّتها و اولیای الهی، همانند [[رسول خدا(ص)]]، [[ائمه(ع)]] یا [[انبیا]] و رسل(ع) و برخی از عرفای بزرگ مانند مرحوم [[سید محمد حسین طباطبایی]] توانایی و امکان این وجود دارد که آنان را ببینند. | ||
به عبارت دیگر نمیتوان به طور یقین مدّعی شد همة مردم میتوانند ملائکه را ببینند. البتّه میتوان احتمال داد که بسیاری از مدّعیان ارتباط با ملائکه، در واقع با طایفة [[جن]] ارتباط برقرار کردهاند. نکتة بسیار مهمّی که در این باره باید مدّنظر داشته باشیم، این است که فرشتگان مأمور اجرای اوامر الهی هستند و هرکدام از آنان مأموریّت و وظیفة مشخّصی در جهان دارند. | به عبارت دیگر نمیتوان به طور یقین مدّعی شد همة مردم میتوانند ملائکه را ببینند. البتّه میتوان احتمال داد که بسیاری از مدّعیان ارتباط با ملائکه، در واقع با طایفة [[جن]] ارتباط برقرار کردهاند. نکتة بسیار مهمّی که در این باره باید مدّنظر داشته باشیم، این است که فرشتگان مأمور اجرای اوامر الهی هستند و هرکدام از آنان مأموریّت و وظیفة مشخّصی در جهان دارند. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
بر این اساس نمیتوان این جملة برخی از بزرگان را که «[[فرشتگان]] نیز به استخدام [[ساحران]] در میآیند تا از امور غیبی خبر دهند»، پذیرفت. با استفاده از برخی روایات درمییابیم که اساساً زمین و عالم مادّه، ظرفیّت تجسّم و شهود مادّی ملائک را ندارد؛ برای نمونه وقتی از [[امیرالمؤمنین]]<ref>ر. ک:مقاله امیرالمؤمنین</ref>(ع) دربارة قدرت [[خداوند]] و امکان ستایش او به نحو شایسته پرسیدند، عظمت خلقت را تنها با ذکر ویژگی برخی از ملائک چنین به تصویر کشیدند: | بر این اساس نمیتوان این جملة برخی از بزرگان را که «[[فرشتگان]] نیز به استخدام [[ساحران]] در میآیند تا از امور غیبی خبر دهند»، پذیرفت. با استفاده از برخی روایات درمییابیم که اساساً زمین و عالم مادّه، ظرفیّت تجسّم و شهود مادّی ملائک را ندارد؛ برای نمونه وقتی از [[امیرالمؤمنین]]<ref>ر. ک:مقاله امیرالمؤمنین</ref>(ع) دربارة قدرت [[خداوند]] و امکان ستایش او به نحو شایسته پرسیدند، عظمت خلقت را تنها با ذکر ویژگی برخی از ملائک چنین به تصویر کشیدند: | ||
«خداوند تبارک و تعالی فرشتگانی دارد. بعضی به اندازهای بزرگ که اگر یکی از آنان به زمین فرود آید از بس بزرگ است و از بس پر و بال دارد، زمین نمیتواند آن را در خود جا دهد. بعضی از آنها به اندازهای تنومند و زیبا هستند که اگر همة جنّ و انس همدست شوند، نمیتوانند او را وصف کنند، بعضی از ملائکة الهی چنان است که هفتصد سال راه مسافت میان دو شانه یا مسافت پرّة گوشش است، بعضی از آنها با یکی از بالهای خود میتواند همة افق را بپوشاند، به علاوه از بزرگی جسمش، بعضی از آنها به | «خداوند تبارک و تعالی فرشتگانی دارد. بعضی به اندازهای بزرگ که اگر یکی از آنان به زمین فرود آید از بس بزرگ است و از بس پر و بال دارد، زمین نمیتواند آن را در خود جا دهد. بعضی از آنها به اندازهای تنومند و زیبا هستند که اگر همة جنّ و انس همدست شوند، نمیتوانند او را وصف کنند، بعضی از ملائکة الهی چنان است که هفتصد سال راه مسافت میان دو شانه یا مسافت پرّة گوشش است، بعضی از آنها با یکی از بالهای خود میتواند همة افق را بپوشاند، به علاوه از بزرگی جسمش، بعضی از آنها به اندازهای بلندقامتند که آسمانها تا زیر ناف آنها است، بعضی از آنها بدون پایگاه، قدم در عمق هوای زیرین زمین نهاده و همة زمینها تا زانوی او است، بعضی از آنها هم گروهی هستند که اگر همة دریاها را به پشت ناخن بزرگش بریزند، جا میدهد؛ بعضی هستند که اگر کشتیها را در اشک چشمش بیندازند تا ابد سیر میکنند. «فَتَبارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ». <ref>الخصال، ج 2، ص 401</ref> | ||
در قرآن کریم دربارة [[حضرت مریم(س)]] نیز آمده که: | در قرآن کریم دربارة [[حضرت مریم(س)]] نیز آمده که: | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:مفاهیم]] | |||
[[رده: | [[رده:مفاهیم اسلامی]] |