پرش به محتوا

آرماگدون و مسیحیت صهیونیستی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' در این باره' به ' دراین‌باره'
جز (تمیزکاری)
جز (جایگزینی متن - ' در این باره' به ' دراین‌باره')
خط ۴۲: خط ۴۲:
صهیونیسم با تمسک به پاره‌ای از مطالب کتاب مقدس و نسبت دادن تفسیر آنها به آرماگدون، این جنگ جهانی خانمان‌سوز را به امری قدسی و ایمانی تبدیل کرده است و در پس آن اهداف شوم خود را از مقدمات این حادثه معرفی می‌کند و کشیش‌های ایوانجلیک را بر آن گمارده است تا با تبلیغات بسیار گسترده و ساختن برنامه‌های متعدد تلویزیونی در شبکه‌های جهانی این باور را در میان مردم دنیا و به‌ویژه ایالات متحده نهادینه کنند که تحقق این حادثه ناگزیر خواهد بود و چون این حادثه مقدمه ظهور مسیحای موعود است باید مقدمات وقوع آن را فراهم کنیم و از جمله مقدمات آن بازگشت یهود به ارض موعود (فلسطین) و برپایی حکومت یهودی در آن سرزمین و نیز تخریب مسجدالأقصی و بازسازی هیکل سلیمان در جای آن است. <br>
صهیونیسم با تمسک به پاره‌ای از مطالب کتاب مقدس و نسبت دادن تفسیر آنها به آرماگدون، این جنگ جهانی خانمان‌سوز را به امری قدسی و ایمانی تبدیل کرده است و در پس آن اهداف شوم خود را از مقدمات این حادثه معرفی می‌کند و کشیش‌های ایوانجلیک را بر آن گمارده است تا با تبلیغات بسیار گسترده و ساختن برنامه‌های متعدد تلویزیونی در شبکه‌های جهانی این باور را در میان مردم دنیا و به‌ویژه ایالات متحده نهادینه کنند که تحقق این حادثه ناگزیر خواهد بود و چون این حادثه مقدمه ظهور مسیحای موعود است باید مقدمات وقوع آن را فراهم کنیم و از جمله مقدمات آن بازگشت یهود به ارض موعود (فلسطین) و برپایی حکومت یهودی در آن سرزمین و نیز تخریب مسجدالأقصی و بازسازی هیکل سلیمان در جای آن است. <br>
آن‌چه نگارنده را بر نگاشتن این مرقومه برانگیخته، آن است که به مخاطبان خود بگوید آرماگدون، صرفاً دسیسه‌ای است برای عده‌ای سیاست‌باز که در صدد دست‌یابی به اهداف چپاول‌گرانۀ خویش‌اند؛ بنابراین کسانی که در چند سال اخیر به تکاپو افتاده‌اند تا این حادثه را در جوامع اسلامی نیز تبلیغ و ترویج کنند، بی‌آنکه شاید خود بدانند، در خدمت انگاره‌سازی این باور خرافی‌اند؛ چه اگر مسلمانان نیز، که صهیونیست‌ها در این جنگ بزرگ آنان را دشمنان اصلی مسیح موعود معرفی کرده‌اند، این حادثه را حتمی‌الوقوع بپندارند، ممکن است در برابر آن دچار انفعال شوند و این همان چیزی است که صهیونیسم می‌خواهد. این انفعال در نهایت به گونه‌ای همان کارکرد منفی انتظار را سبب می‌شود؛ یعنی مسلمانان امر را به خداوند و موعود خویش وامی‌گذار‌ند و منتظر می‌مانند تا آن جنگ واقع شود و آن‌گاه آن موعود ظهور کند و ایشان را بر یهود و نصاری پیروز گرداند؛ دقیقاً همان دیدگاهی که یهود و نصارای صهیونیست نسبت به موعود خویش دارند؛ در نتیجه، چنان‌چه صهیونیست‌ها مسجدالأقصی، قبلۀ نخستین مسلمانان را تخریب کنند ـ که به گونه جدی مقدمات این تخریب را فراهم آورده‌اند ـ یا به جنایت‌های دیگر از این نوع، دست بزنند، مسلمانان واکنش لازم را در برابر آنان نشان نمی‌دهند. <br>
آن‌چه نگارنده را بر نگاشتن این مرقومه برانگیخته، آن است که به مخاطبان خود بگوید آرماگدون، صرفاً دسیسه‌ای است برای عده‌ای سیاست‌باز که در صدد دست‌یابی به اهداف چپاول‌گرانۀ خویش‌اند؛ بنابراین کسانی که در چند سال اخیر به تکاپو افتاده‌اند تا این حادثه را در جوامع اسلامی نیز تبلیغ و ترویج کنند، بی‌آنکه شاید خود بدانند، در خدمت انگاره‌سازی این باور خرافی‌اند؛ چه اگر مسلمانان نیز، که صهیونیست‌ها در این جنگ بزرگ آنان را دشمنان اصلی مسیح موعود معرفی کرده‌اند، این حادثه را حتمی‌الوقوع بپندارند، ممکن است در برابر آن دچار انفعال شوند و این همان چیزی است که صهیونیسم می‌خواهد. این انفعال در نهایت به گونه‌ای همان کارکرد منفی انتظار را سبب می‌شود؛ یعنی مسلمانان امر را به خداوند و موعود خویش وامی‌گذار‌ند و منتظر می‌مانند تا آن جنگ واقع شود و آن‌گاه آن موعود ظهور کند و ایشان را بر یهود و نصاری پیروز گرداند؛ دقیقاً همان دیدگاهی که یهود و نصارای صهیونیست نسبت به موعود خویش دارند؛ در نتیجه، چنان‌چه صهیونیست‌ها مسجدالأقصی، قبلۀ نخستین مسلمانان را تخریب کنند ـ که به گونه جدی مقدمات این تخریب را فراهم آورده‌اند ـ یا به جنایت‌های دیگر از این نوع، دست بزنند، مسلمانان واکنش لازم را در برابر آنان نشان نمی‌دهند. <br>
البته باید گفت خبر دادن و اطلاع‌رسانی پیرامون آرماگدون، به عنوان اندیشه‌ای صهیونیستی، به خودی خود اشکالی ندارد، اما به هیچ روی نباید در صدد نهادینه کردن آن در جوامع اسلامی بود که این بسیار خطرناک است. هم‌چنین محققان ارجمند باید در پژوهش و مطالعه در این باره بسیار دقت کنند تا مبادا از آموزه‌های اسلامی نیز در اثباتِ رخ دادن این دسیسۀ خرافی استفاده شود. در این نوشتار سعی می‌کنیم، در حدّ توان، جریان صهیونیسم مسیحی و باور پیروان آن به آرماگدون و ریشه‌ها و دلیل‌های پیدایش و نیز اهدافی را که طرفداران آن در سر دارند تا اندازه‌ای بازگو کنیم. <br>
البته باید گفت خبر دادن و اطلاع‌رسانی پیرامون آرماگدون، به عنوان اندیشه‌ای صهیونیستی، به خودی خود اشکالی ندارد، اما به هیچ روی نباید در صدد نهادینه کردن آن در جوامع اسلامی بود که این بسیار خطرناک است. هم‌چنین محققان ارجمند باید در پژوهش و مطالعه دراین‌باره بسیار دقت کنند تا مبادا از آموزه‌های اسلامی نیز در اثباتِ رخ دادن این دسیسۀ خرافی استفاده شود. در این نوشتار سعی می‌کنیم، در حدّ توان، جریان صهیونیسم مسیحی و باور پیروان آن به آرماگدون و ریشه‌ها و دلیل‌های پیدایش و نیز اهدافی را که طرفداران آن در سر دارند تا اندازه‌ای بازگو کنیم. <br>


=معرفی و تاریخچۀ مسیحیت صهیونیستی=
=معرفی و تاریخچۀ مسیحیت صهیونیستی=
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:


=بازگشت یهود به ارض موعود در کتاب مقدس=
=بازگشت یهود به ارض موعود در کتاب مقدس=
در کتاب حزقیال نبی در این باره آیاتی وجود دارد که در ذیل به ترتیب بیان می‌شود: <br>
در کتاب حزقیال نبی دراین‌باره آیاتی وجود دارد که در ذیل به ترتیب بیان می‌شود: <br>
«پس بگو خداوند یهوه چنین می‌فرماید: شما را از میان امت‌ها جمع خواهم کرد و شما را از کشورهایی که در آنها پراکنده شده‌اید فراهم خواهم آورد و زمین اسرائیل را به شما خواهم داد. و به آنها داخل شده، تمامی مکروهات و جمیع رجاسات آن را از میانش دور خواهند کرد. و ایشان را یک دل خواهم داد و در اندرون ایشان روح تازه خواهم نهاد و دل سنگی را از جسد ایشان دور کرده، دل گوشتی به ایشان خواهم بخشید تا در فرایض من سلوک نمایند و احکام مرا نگاه داشته، آنها را به جا آورند و ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود، اما آنانی که دل ایشان از عقب مکروهات و رجاسات ایشان می‌رود، پس خداوند یهوه می‌گوید: من رفتار ایشان را بر سر ایشان وارد خواهم آورد.» (حزقیال، 11: 17ـ21). <br>
«پس بگو خداوند یهوه چنین می‌فرماید: شما را از میان امت‌ها جمع خواهم کرد و شما را از کشورهایی که در آنها پراکنده شده‌اید فراهم خواهم آورد و زمین اسرائیل را به شما خواهم داد. و به آنها داخل شده، تمامی مکروهات و جمیع رجاسات آن را از میانش دور خواهند کرد. و ایشان را یک دل خواهم داد و در اندرون ایشان روح تازه خواهم نهاد و دل سنگی را از جسد ایشان دور کرده، دل گوشتی به ایشان خواهم بخشید تا در فرایض من سلوک نمایند و احکام مرا نگاه داشته، آنها را به جا آورند و ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود، اما آنانی که دل ایشان از عقب مکروهات و رجاسات ایشان می‌رود، پس خداوند یهوه می‌گوید: من رفتار ایشان را بر سر ایشان وارد خواهم آورد.» (حزقیال، 11: 17ـ21). <br>
«و ایشان را از میان قوم‌ها بیرون آورده، از کشورها جمع خواهم نمود و به زمین خودشان درآورده، بر کوه‌های اسرائیل و در وادی‌ها و جمیع معمورات زمین ایشان را خواهم چرانید. ایشان را بر مرتع نیکو خواهم چرانید و آرامگاه ایشان بر کوه‌های بلند اسرائیل خواهد بود و آنجا در آرامگاه نیکو و مرتع پرگیاه خواهند خوابید و بر کوه‌های اسرائیل خواهند چرید.» (پیشین، 34: 13ـ14). <br>
«و ایشان را از میان قوم‌ها بیرون آورده، از کشورها جمع خواهم نمود و به زمین خودشان درآورده، بر کوه‌های اسرائیل و در وادی‌ها و جمیع معمورات زمین ایشان را خواهم چرانید. ایشان را بر مرتع نیکو خواهم چرانید و آرامگاه ایشان بر کوه‌های بلند اسرائیل خواهد بود و آنجا در آرامگاه نیکو و مرتع پرگیاه خواهند خوابید و بر کوه‌های اسرائیل خواهند چرید.» (پیشین، 34: 13ـ14). <br>
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
=تخریب مسجدالاقصی و بازسازی هیکل سلیمان=
=تخریب مسجدالاقصی و بازسازی هیکل سلیمان=
همان‌گونه که بیان شد، بنیادگرایان یکی از مقدمه‌های زمینه‌ساز آرماگدون را تخریب مسجدالاقصی و قبه‌الصخره و بازسازی هیکل<ref> هیکل در زبان عبری مترادف معبد در زبان عربی و جمع آن هَیاکل است. </ref> سلیمان در جای آن می‌دانند. لازم به ذکر است هیکل سلیمان نخستین بار در حملۀ بابلیان به فلسطین و به دستور بُخت نُصّر، پادشاه بابل تخریب شد و یهودیان فلسطین قلع و قمع شدند و بخت نصر عده زیادی از آنها را به بابل کوچانید. <br>
همان‌گونه که بیان شد، بنیادگرایان یکی از مقدمه‌های زمینه‌ساز آرماگدون را تخریب مسجدالاقصی و قبه‌الصخره و بازسازی هیکل<ref> هیکل در زبان عبری مترادف معبد در زبان عربی و جمع آن هَیاکل است. </ref> سلیمان در جای آن می‌دانند. لازم به ذکر است هیکل سلیمان نخستین بار در حملۀ بابلیان به فلسطین و به دستور بُخت نُصّر، پادشاه بابل تخریب شد و یهودیان فلسطین قلع و قمع شدند و بخت نصر عده زیادی از آنها را به بابل کوچانید. <br>
بعدها در حملۀ کورش هخامنشی به بابل، یهودیان به دستور او به فلسطین بازگردانده شدند و هم‌زمان (در سال 538 قبل از میلاد) هیکل نیز به دستور کورش بازسازی شد و بعد از آنکه برخی اقوام ساکن در فلسطین به تجدید بنای هیکل اعتراض کردند داریوش اول، شاهنشاه ایرانی فرمان ادامۀ بنای هیکل را صادر کرد. (مسیری، 1383ش، ص 179). در کتاب اشعیا در این باره آمده است: <br>
بعدها در حملۀ کورش هخامنشی به بابل، یهودیان به دستور او به فلسطین بازگردانده شدند و هم‌زمان (در سال 538 قبل از میلاد) هیکل نیز به دستور کورش بازسازی شد و بعد از آنکه برخی اقوام ساکن در فلسطین به تجدید بنای هیکل اعتراض کردند داریوش اول، شاهنشاه ایرانی فرمان ادامۀ بنای هیکل را صادر کرد. (مسیری، 1383ش، ص 179). در کتاب اشعیا دراین‌باره آمده است: <br>
«و دربارۀ کورش می‌گوید که او شبان من است و تمامی مسرّت مرا به اتمام خواهد رسانید و دربارۀ اورشلیم می‌گوید بنا خواهد شد و دربارۀ هیکل که بنیاد تو نهاده خواهد گشت.» (اشعیا، 44: 28). <br>
«و دربارۀ کورش می‌گوید که او شبان من است و تمامی مسرّت مرا به اتمام خواهد رسانید و دربارۀ اورشلیم می‌گوید بنا خواهد شد و دربارۀ هیکل که بنیاد تو نهاده خواهد گشت.» (اشعیا، 44: 28). <br>
به باور بیشتر یهودیان بازسازی هیکل برای سومین بار فقط در آخرالزمان، پس از ظهور ماشیح (مشیا / مسیا)ی موعود و به رهبری او صورت خواهد پذیرفت و اقدام به بازسازی آن در پیش از این تاریخ بدعت و نکوهیده است؛ چنانکه در کتاب میکاه آمده است: <br>
به باور بیشتر یهودیان بازسازی هیکل برای سومین بار فقط در آخرالزمان، پس از ظهور ماشیح (مشیا / مسیا)ی موعود و به رهبری او صورت خواهد پذیرفت و اقدام به بازسازی آن در پیش از این تاریخ بدعت و نکوهیده است؛ چنانکه در کتاب میکاه آمده است: <br>
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:


=بازسازی هیکل سلیمان در کتاب مقدس=
=بازسازی هیکل سلیمان در کتاب مقدس=
همان‌گونه که گفته شد، متن کتاب مقدس نیز با نظریه بازسازی هیکل سلیمان در پیش از ظهور مسیح مخالفت دارد، که برخی از آیات آن ذکر گردید. در انجیل مرقس نیز در این باره آمده است: <br>
همان‌گونه که گفته شد، متن کتاب مقدس نیز با نظریه بازسازی هیکل سلیمان در پیش از ظهور مسیح مخالفت دارد، که برخی از آیات آن ذکر گردید. در انجیل مرقس نیز دراین‌باره آمده است: <br>
«و چون او از هیکل بیرون می‌رفت یکی از شاگردانش بدو گفت: ای استاد! ملاحظه فرما چه نوع سنگ‌ها و چه عمارت‌ها است! عیسی در جواب وی گفت: آیا این عمارت‌های عظیمه را می‌نگری؟ بدان که سنگی بر سنگی گذارده نخواهد شد، مگر آنکه به زیر افکنده شود! و چون او بر کوه زیتون، مقابل هیکل نشسته بود، پطرس و یعقوب و یوحنّا و اندریاس سراً از وی پرسیدند: ما را خبر بده که این امور کی واقع می‌شود و علامت نزدیک شدن این امور چیست؟ آن‌گاه عیسی در جواب ایشان سخنی آغاز کرد که: زنهار کسی شما را گمراه نکند! زیرا که بسیاری به نام من آمده، خواهند گفت که من هستم و بسیاری را گمراه خواهند نمود، اما چون جنگ‌ها و اخبار جنگ‌ها را بشنوید، مضطرب مشوید، زیرا که وقوع این حوادث ضروری است، لیکن انتها هنوز نیست، زیرا که امّتی بر امّتی و مملکتی بر مملکتی خواهند برخاست و زلزله‌ها در جای‌ها حادث خواهد شد و قحطی‌ها و اغتشاش‌ها پدید می‌آید؛ و اینها ابتدای دردهای زه می‌باشد.» (مرقس، 13: 1ـ8). <br>
«و چون او از هیکل بیرون می‌رفت یکی از شاگردانش بدو گفت: ای استاد! ملاحظه فرما چه نوع سنگ‌ها و چه عمارت‌ها است! عیسی در جواب وی گفت: آیا این عمارت‌های عظیمه را می‌نگری؟ بدان که سنگی بر سنگی گذارده نخواهد شد، مگر آنکه به زیر افکنده شود! و چون او بر کوه زیتون، مقابل هیکل نشسته بود، پطرس و یعقوب و یوحنّا و اندریاس سراً از وی پرسیدند: ما را خبر بده که این امور کی واقع می‌شود و علامت نزدیک شدن این امور چیست؟ آن‌گاه عیسی در جواب ایشان سخنی آغاز کرد که: زنهار کسی شما را گمراه نکند! زیرا که بسیاری به نام من آمده، خواهند گفت که من هستم و بسیاری را گمراه خواهند نمود، اما چون جنگ‌ها و اخبار جنگ‌ها را بشنوید، مضطرب مشوید، زیرا که وقوع این حوادث ضروری است، لیکن انتها هنوز نیست، زیرا که امّتی بر امّتی و مملکتی بر مملکتی خواهند برخاست و زلزله‌ها در جای‌ها حادث خواهد شد و قحطی‌ها و اغتشاش‌ها پدید می‌آید؛ و اینها ابتدای دردهای زه می‌باشد.» (مرقس، 13: 1ـ8). <br>
در انجیل متی نیز آمده است: <br>
در انجیل متی نیز آمده است: <br>
خط ۲۵۸: خط ۲۵۸:
به هر روی آنتی‌کریست هر شخصی و با هر ویژگی‌ای که باشد، از نگاه بنیادگرایان انجیلی نیروهایی را از روسیه، چین و برخی کشورهای عربی سازمان‌دهی خواهد کرد و علیه مسیح وارد جنگ خواهد شد. <br>
به هر روی آنتی‌کریست هر شخصی و با هر ویژگی‌ای که باشد، از نگاه بنیادگرایان انجیلی نیروهایی را از روسیه، چین و برخی کشورهای عربی سازمان‌دهی خواهد کرد و علیه مسیح وارد جنگ خواهد شد. <br>
به گفته عدنان اکتار تا پیش از فروپاشی شوروی آنان بر این گمان بودند که جنگ، میان ائتلافی از دولت‌های عربی به رهبری شوروی در یک سوی میدان و اسرائیل در سوی دیگر آن رخ خواهد داد؛ چه در جنگ‌های پیشین، به‌ویژه «جنگ شش روزه» و «یومکیپور» <ref> در اکتبر سال 1973 آخرین جنگ میان اعراب و اسرائیل اتفاق افتاد؛ ر. ک: اکتار، پیشین، ص 177. </ref>، شوروی از کشور‌های عربی حمایت می‌کرد. در اوایل دهۀ 1990، که جنگ سرد پایان یافت و اسراییل از دست دشمن دیرینه‌اش رهایی یافت، آخرین توافق سازمان آزادی بخش فلسطین و اسراییل، نشان دهنده نبود وحدت در جبهۀ اعراب در برابر رژیم صهیونیستی بود. از آنجا که یهودیان همیشه می‌بایست یکی را هدف دشمنی‌های خویش قرار دهند پس از آن رهبری جبهۀ مخالفان مسلمان خویش را «جمهوری اسلامی ایران» خواندند و آن را دشمن جدید اسرائیل در جنگ آرماگدون معرفی کردند و به این ترتیب سمت و سوی هدف‌گیری سلاح‌های هسته‌ای ایوانجلیک‌ها و اسراییل عوض شد. (پیشین، ص177ـ178). <br>
به گفته عدنان اکتار تا پیش از فروپاشی شوروی آنان بر این گمان بودند که جنگ، میان ائتلافی از دولت‌های عربی به رهبری شوروی در یک سوی میدان و اسرائیل در سوی دیگر آن رخ خواهد داد؛ چه در جنگ‌های پیشین، به‌ویژه «جنگ شش روزه» و «یومکیپور» <ref> در اکتبر سال 1973 آخرین جنگ میان اعراب و اسرائیل اتفاق افتاد؛ ر. ک: اکتار، پیشین، ص 177. </ref>، شوروی از کشور‌های عربی حمایت می‌کرد. در اوایل دهۀ 1990، که جنگ سرد پایان یافت و اسراییل از دست دشمن دیرینه‌اش رهایی یافت، آخرین توافق سازمان آزادی بخش فلسطین و اسراییل، نشان دهنده نبود وحدت در جبهۀ اعراب در برابر رژیم صهیونیستی بود. از آنجا که یهودیان همیشه می‌بایست یکی را هدف دشمنی‌های خویش قرار دهند پس از آن رهبری جبهۀ مخالفان مسلمان خویش را «جمهوری اسلامی ایران» خواندند و آن را دشمن جدید اسرائیل در جنگ آرماگدون معرفی کردند و به این ترتیب سمت و سوی هدف‌گیری سلاح‌های هسته‌ای ایوانجلیک‌ها و اسراییل عوض شد. (پیشین، ص177ـ178). <br>
هم‌چنین محمود النجیری در این باره نوشته است: <br>
هم‌چنین محمود النجیری دراین‌باره نوشته است: <br>
«تا آن‌گاه که اتحاد شوروی پابرجا بود بنیادگرایان انجیلی آن را همان کشوری می‌دانستند که نیروهای شر را رهبری خواهد کرد و با متحد شدن با اعراب و مسلمانان به جنگ مسیح خواهد آمد؛ چه اتحاد شوروی دارای سلاح هسته‌ای، دشمن غرب، کافر و کمونیست بود. بی‌شک فروپاشی بلوک شرق، سبب شد سناریوی آرماگدون بازیگر اساسی و مهم خود را از دست بدهد، اما صاحبان این پیش‌گویی‌ها و کلاهبرداری‌ها از رخ ندادن پیش‌گویی‌های دروغین خویش شرمگین نشدند و از تغییر میدان و عرصۀ سیاست جهانی بر خلاف آرا و نظرهای عجیبشان خجل نگردیدند؛ از همین رو دوباره نقش‌ها را تقسیم کردند و این بار اعراب و مسلمانان را نیروهای جدید یاجوج و ماجوج معرفی کردند و از دولت‌هایشان خواستند بمب‌های هسته‌ای بیشتری تولید کنند و به اسرائیل بدهند؛ چه توقف روند تسلیحات جایز نبود و صداهایی به گوش رسید که توقف این روند را خلاف ارادۀ خداوند و پیش‌گویی‌های ایشان برای آینده به شمار می‌آورد. نظریۀ آرماگدون در بحران‌ها بسیار تکرار می‌شود و به گوش می‌رسد. آن‌گاه که اسرائیل لبنان را در سال 1982 م اشغال کرد، یکی از رهبران و مبلغان بارز این جنبش به نام «پت رابرتسون» در تلویزیون از رعب و وحشتی سخن گفت که جنگ آرماگدون به دنبال خود دارد و تأکید کرد در پایان سال 1982 م قیامت برپا خواهد شد. هسته و کانون این قیامت اتحاد شوروی است؛ چه آغازگر جنگ است و آمریکا را بمباران هسته‌ای خواهد کرد.» (آرمگدون، ص 17 ـ 16). <br>
«تا آن‌گاه که اتحاد شوروی پابرجا بود بنیادگرایان انجیلی آن را همان کشوری می‌دانستند که نیروهای شر را رهبری خواهد کرد و با متحد شدن با اعراب و مسلمانان به جنگ مسیح خواهد آمد؛ چه اتحاد شوروی دارای سلاح هسته‌ای، دشمن غرب، کافر و کمونیست بود. بی‌شک فروپاشی بلوک شرق، سبب شد سناریوی آرماگدون بازیگر اساسی و مهم خود را از دست بدهد، اما صاحبان این پیش‌گویی‌ها و کلاهبرداری‌ها از رخ ندادن پیش‌گویی‌های دروغین خویش شرمگین نشدند و از تغییر میدان و عرصۀ سیاست جهانی بر خلاف آرا و نظرهای عجیبشان خجل نگردیدند؛ از همین رو دوباره نقش‌ها را تقسیم کردند و این بار اعراب و مسلمانان را نیروهای جدید یاجوج و ماجوج معرفی کردند و از دولت‌هایشان خواستند بمب‌های هسته‌ای بیشتری تولید کنند و به اسرائیل بدهند؛ چه توقف روند تسلیحات جایز نبود و صداهایی به گوش رسید که توقف این روند را خلاف ارادۀ خداوند و پیش‌گویی‌های ایشان برای آینده به شمار می‌آورد. نظریۀ آرماگدون در بحران‌ها بسیار تکرار می‌شود و به گوش می‌رسد. آن‌گاه که اسرائیل لبنان را در سال 1982 م اشغال کرد، یکی از رهبران و مبلغان بارز این جنبش به نام «پت رابرتسون» در تلویزیون از رعب و وحشتی سخن گفت که جنگ آرماگدون به دنبال خود دارد و تأکید کرد در پایان سال 1982 م قیامت برپا خواهد شد. هسته و کانون این قیامت اتحاد شوروی است؛ چه آغازگر جنگ است و آمریکا را بمباران هسته‌ای خواهد کرد.» (آرمگدون، ص 17 ـ 16). <br>


Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۸۶

ویرایش