۸۸٬۱۹۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' چشم پوشی' به ' چشمپوشی') |
جز (جایگزینی متن - ' سوء ظن' به ' سوءظن') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
قدرت در دموکراسىها، فقط مجازى نیست؛ بلکه خودش را در پول به رخ مىکشاند و در این جهت، ثروت خصوصى را از اموال عمومى تمیز نمىدهد. شاید از این رو است که رشوه دادن و دیگر فسادهاى مالى، انسان غربى را نگران نمىکند و وقتى که فساد مالى در کشورهاى قدیم اروپایى چون آلمان و فرانسه بروز مىکند، یگانه پاسخى که درچنته دارند، اصرار ورزیدن درباره خصوصیت طماع انسانى است، و هیچ گاه این فسادهاى مالى را از ویژگىهاى جامعه صنعتى تلقى نمىکنند؛ البته در دولتهاى غربى، اراده مبارزه با فساد وجود دارد؛ ولى ساختارهاى تصمیم گیرى و اجرایى، این نظارت و اقدام ضد فساد را هر روز دشوارتر مىکند؛ زیرا افراد دخیل در اتخاذ یک تصمیم فراوانند؛ پس قدرت رزمایش و بیرون رفت فساد کنندگان نیز زیاد مىشود. <br> | قدرت در دموکراسىها، فقط مجازى نیست؛ بلکه خودش را در پول به رخ مىکشاند و در این جهت، ثروت خصوصى را از اموال عمومى تمیز نمىدهد. شاید از این رو است که رشوه دادن و دیگر فسادهاى مالى، انسان غربى را نگران نمىکند و وقتى که فساد مالى در کشورهاى قدیم اروپایى چون آلمان و فرانسه بروز مىکند، یگانه پاسخى که درچنته دارند، اصرار ورزیدن درباره خصوصیت طماع انسانى است، و هیچ گاه این فسادهاى مالى را از ویژگىهاى جامعه صنعتى تلقى نمىکنند؛ البته در دولتهاى غربى، اراده مبارزه با فساد وجود دارد؛ ولى ساختارهاى تصمیم گیرى و اجرایى، این نظارت و اقدام ضد فساد را هر روز دشوارتر مىکند؛ زیرا افراد دخیل در اتخاذ یک تصمیم فراوانند؛ پس قدرت رزمایش و بیرون رفت فساد کنندگان نیز زیاد مىشود. <br> | ||
در نظام لیبرال دموکراسى غربى، انواع گوناگون فساد مالى ادارى دیده مىشود؛ براى مثال، قدرت کارمند، بیشتر از ظرفیت ارتباطى او با دیگران ناشى مىشود تا ناشى از دانش، و همین قدرت ناشى از ارتباطات است که فساد مىآفریند. همچنین وعده دادن به کارمندان عالى رتبه، به امید استخدام با حقوق مکفى در بخش خصوصى، پس از بازنشستگى نیز فسادآفرین است؛ از این رو، حتى در فرانسه، کشورى که اندیشه ارائه خدمات عمومى یا ضرورت خدمت به مردم، بیش از سایر کشورهاى صنعتى دوام داشته است، مشاغل عالى دولتى جاذبه و منزلت اجتماعى خود را از دست دادهاند، و کارمندان با آگاهى از این وضعیت، گاه فساد مالى را وسیله و شیوه مطبوعى براى متقاعدکردن و تایید عرضه خود تلقى مىکنند. به هر روى، انحطاط شأن مشاغل عمومى، ناشى از مناسبات غلط حوزه عمومى و خصوصى است؛ بنابراین، جاى شگفتى نیست که نخبگان ملى، کارشان را با دستگاه دولتى آغاز مىکنند، و در بخش خصوصى خاتمه مىدهند؛ در حالى که دولت، وقتى قابل احترام است که شبیه بنگاه یا شرکت خصوصى عمل کند. <br> | در نظام لیبرال دموکراسى غربى، انواع گوناگون فساد مالى ادارى دیده مىشود؛ براى مثال، قدرت کارمند، بیشتر از ظرفیت ارتباطى او با دیگران ناشى مىشود تا ناشى از دانش، و همین قدرت ناشى از ارتباطات است که فساد مىآفریند. همچنین وعده دادن به کارمندان عالى رتبه، به امید استخدام با حقوق مکفى در بخش خصوصى، پس از بازنشستگى نیز فسادآفرین است؛ از این رو، حتى در فرانسه، کشورى که اندیشه ارائه خدمات عمومى یا ضرورت خدمت به مردم، بیش از سایر کشورهاى صنعتى دوام داشته است، مشاغل عالى دولتى جاذبه و منزلت اجتماعى خود را از دست دادهاند، و کارمندان با آگاهى از این وضعیت، گاه فساد مالى را وسیله و شیوه مطبوعى براى متقاعدکردن و تایید عرضه خود تلقى مىکنند. به هر روى، انحطاط شأن مشاغل عمومى، ناشى از مناسبات غلط حوزه عمومى و خصوصى است؛ بنابراین، جاى شگفتى نیست که نخبگان ملى، کارشان را با دستگاه دولتى آغاز مىکنند، و در بخش خصوصى خاتمه مىدهند؛ در حالى که دولت، وقتى قابل احترام است که شبیه بنگاه یا شرکت خصوصى عمل کند. <br> | ||
در این راه، استعانت از چهرههاى سرشناس دنیاى کسب و کار، براى تصدى فلان پست وزارت، شاید به انتقال کارایى بنگاه خصوصى به دولت نینجامد؛ ولى به زینت دادن دولت در انظار عمومى مدد مىرساند؛ اما دولتهاى مدرن غربى، با از دست دادن اقتدار منجر به امانتدارى منافع عمومى و... بیش از گذشته، در معرض این | در این راه، استعانت از چهرههاى سرشناس دنیاى کسب و کار، براى تصدى فلان پست وزارت، شاید به انتقال کارایى بنگاه خصوصى به دولت نینجامد؛ ولى به زینت دادن دولت در انظار عمومى مدد مىرساند؛ اما دولتهاى مدرن غربى، با از دست دادن اقتدار منجر به امانتدارى منافع عمومى و... بیش از گذشته، در معرض این سوءظن قرار دارند که فساد مالى را فقط به این سبب محکوم مىکنند تا بتوانند آنچه را از قدرت و ثروت بادآورده برایشان مانده است، حفظ کنند؛ بنابراین، افزایش افتضاحات مالى در دموکراسىهاى بزرگ، هنجارشکنى نیست؛ بلکه نتیجه منطقى پیروزى نهاد پول در جایگاه یگانه معیار کامیابى، و به مثابه یگانه وسیله ارتباطى با دیگران جهت کسب قدرت و ثروت بیشتر است. <br> | ||
=خشونت= | =خشونت= | ||
برخورد هستهاى پنجاه سال گذشته، عالىترین نمونه خشونت در عصر دموکراسى است. به بیان دیگر، وسعت کشتار انسانى در دهههاى اخیر، نشان از آن دارد که به نام ملت و دموکراسى، بسى شادمانهتر مىکشند که پیشتر از آن به نام شاه مىکشتند. جالب آنکه در جنگهاى امروزین دموکراسى ضد سرزمینهاى فاقد دموکراسى، دیگر شکست دادن ارتش کافى نیست؛ بلکه باید پایههاى قدرت ملت را نیز نابود کرد. <br> | برخورد هستهاى پنجاه سال گذشته، عالىترین نمونه خشونت در عصر دموکراسى است. به بیان دیگر، وسعت کشتار انسانى در دهههاى اخیر، نشان از آن دارد که به نام ملت و دموکراسى، بسى شادمانهتر مىکشند که پیشتر از آن به نام شاه مىکشتند. جالب آنکه در جنگهاى امروزین دموکراسى ضد سرزمینهاى فاقد دموکراسى، دیگر شکست دادن ارتش کافى نیست؛ بلکه باید پایههاى قدرت ملت را نیز نابود کرد. <br> |