confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۶: | ||
جمعیت العلمای اسلام نخست درسال ۱۹۴۵م. توسط مولانا شبیر احمد عثمانی به منظور حمایت از تشکیل کشور مستقل برای مسلمانان شبه قاره هند تأسیس شد.این گروه دارای تفکرات دیوبندی است که از زمان تشکیل خود تا کنون مانند حزب مسلم لیگ دچار انشعاب گردید و از آن، احزاب کوچک دیگر با رهبریهای جداگانه بوجود آمدند.<ref>فصل اول کتاب ما و پاکستان منتشر شده در سایت پژوهش سرای تاریخ افغانستان</ref> | جمعیت العلمای اسلام نخست درسال ۱۹۴۵م. توسط مولانا شبیر احمد عثمانی به منظور حمایت از تشکیل کشور مستقل برای مسلمانان شبه قاره هند تأسیس شد.این گروه دارای تفکرات دیوبندی است که از زمان تشکیل خود تا کنون مانند حزب مسلم لیگ دچار انشعاب گردید و از آن، احزاب کوچک دیگر با رهبریهای جداگانه بوجود آمدند.<ref>فصل اول کتاب ما و پاکستان منتشر شده در سایت پژوهش سرای تاریخ افغانستان</ref> | ||
=دولت ضیاءالحق و واکنش به انقلاب اسلامی ایران= | |||
پاکستان از اولین کشورهایی بود که [[جمهوری اسلامی ایران]] را به رسمیت شناخت. پاکستان که از ابتدای شروع تظاهرات علیه رژیم شاه با دقت تحولات ایران را از نظر داشت با اوج گیری مبارزات مردم در ارتباط با سیاست هایش نسبت به ایران تجدید نظر به عمل آورد. در این تصمیم گیری توجه و علاقمندی خاص مردم پاکستان نسبت به حرکت مردم ایران تاثیری اساسی داشت. مطبوعات و مردم پاکستان به استقبال از انقلاب اسلامی می شتافتند و در پی آن نیز حکومت ضیاء الحق در این کار پیشقدم شد و در روز ۲۱بهمن ماه نظام جدید ایران را به رسمیت شناخت؛ ولی به دلیل روابط نزدیک پاکستان با رژیم سابق ایران تلقی عمومی در مورد ایران خوب نبود و این مطلب در مطبوعات ایران منعکس می شد گرچه تا مدتی روابط دیپلماتیک بدون هیچ وقفه ای ادامه یافت . | |||
انتقادهای مطبوعات و رسانه های ایران از رژیم نظامی پاکستان، نزدیکی کاملا آشکار پاکستان به آمریکا، افزایش حمایت مالی عربستان و امارات متحده عربی از پاکستان و نزدیکی نسبی عمان به این کشور و بالاخره رقابت پاکستان با ایران در زمینه یافتن راه حل برای مسئله افغانستان بتدریج در مطبوعات پاکستان منعکس گردید و مدتی نیز روابط دیپلماتیک میان دو کشور را نیز تا حد کاردار تنزل داد. | |||
پیروزی انقلاب اسلامی ایران آثار عمیقی در داخل پاکستان به جای گذاشت و دولت نظامی ضیاءالاحق را واداشت تا اقداماتی را که قبلا به منظور اسلامی کردن اداره امور سیاس ی،اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور اعلام نموده بود با شتاب بیشتری دنبال نماید. | |||
برای اعلام مواضع دوستانه، پاکستان در تحریم اقتصادی از سوی غرب شرکت ننمود و در جریان جنگ ایران و عراق نیز موضع نسبتا بیطرفانه ای اتخاذ کرد تا اینکه در سال ۱۹۸۲با مذاکرات دو طرف و تغییرتلقی مطبوعات زمینه تحکیم و توسعه روابط فراهم آمد و مجددا روابط دو کشور به حد مبادله سفیر ارتقاء یافت . | |||
پس از حمله [[عراق]] به ایران، پاکستان برای آنکه رسیدن انواع کالاها به ایران را در شرایط جنگی تسهیل نماید، بندر کراچی را برای تخلیه بار در اختیار ایران قرار داد. ضیاءالحق در سپتامبر ۱۹۸۰ دو بار با سایر سران کشورهای اسلامی به منظور میانجیگری به تهران سفرنمود. آقا شاهی وزیر امور خارجه پاکستان نیز به همین منظور به ایران سفر کرد. وی در کنفرانس طائف در موافقت با مواضع ایران در جنگ تحمیلی اظهاراتی بیان نمود و موضوع احیای مجدد همکاری عمران منطقه ای مطرح شد. ایران نیز در مقابل، مدت اعتبار وامهای اعطایی پاکستان را تمدید نمود.<ref>فرزین نیا،زیبا،پاکستان ،( تهران : دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، چاپ اول ۱۳۷۶ )،ص ۲۳۲</ref> | |||
با وجود آنکه بیش از ۲۵درصد مردم این کشور را شیعیان تشکیل می دهند، ولی در دولت ضیاالحق نقش سیاسی شیعیان کاهش یافت. بعد از وقوع انقلاب اسلامی، بعضی بر این عقیده بودند که پاکستان حلقه ی دوم انقلاب اسلامی می باشد. علت این امر را شیرین هانتر<ref>Shireent.Hunte</ref> این گونه بیان می کند : | |||
«جاذبه ی ایران برای فعالان اسلامی و حتی آن هایی که به طور اخص فعالیتی ندارند، ولی مایلند جوامع آنها در راستای اصول اسلامی حرکت کند بدین جهت است که ایران تنها کشوری است که در آن اسلام به طور رسمی اساس حکومت قرار گرفته است لذا بسیاری از مسلمانان معتقدند که حمایت از این کشور وظیفه ی هر مسلمانی است.»<ref>روزنامه کیهان۲/۵/۶۷،به نقل از حمزه امرایی، انقلاب اسلامی ایران و جنبشهای اسلامی معاصر،ص۲۵۲</ref> | |||
بطورکلی تاثیر انقلاب بر دولت پاکستان را می توان در دو مورد بیان کرد: یکی نزدیک تر شدن ساختارسیاسی ایران و پاکستان و دیگری، پر رنگ شدن اسلامی کردن امور عمومی است. | |||
=روابط ایران و پاکستان= | =روابط ایران و پاکستان= |