confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
|- | |- | ||
|عاقبت قیام | |عاقبت قیام | ||
|شکست در ۱۴ [[رمضان]] سال | |شکست در ۱۴ [[رمضان]] سال ۶۷ ق | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
</div | </div | ||
'''قیام مختار''' پنج سال پس از واقعه عاشورا، به خونخواهی [[امام حسین(ع)]] و [[شهدای کربلا]]، به پا خواست و بسیاری از قاتلان شهدای کربلا و کسانی که در این واقعه مشارکت داشتند را به هلاکت رساند که این اقدام او، موجب خوشنودی [[ائمه(ع)]] شد. | '''قیام مختار''' پنج سال پس از واقعه عاشورا، به خونخواهی [[امام حسین(ع)]] و [[شهدای کربلا]]، به پا خواست و بسیاری از قاتلان شهدای کربلا و کسانی که در این واقعه مشارکت داشتند را به هلاکت رساند که این اقدام او، موجب خوشنودی [[ائمه(ع)]] شد. | ||
=درباره مختار= | == درباره مختار == | ||
مختار بن ابی عبید بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف به عقده به غیرة بن عوف بن ثقیف ثقفی کنیهاش ابواسحاق بود. لقب وی کیسان است؛ به نقل از اصبغ بن نباته، روزی [[حضرت علی(ع)]] مختار را که طفلی کوچک بود بر زانوی خود نشاند و وی را کیس خطاب کرد، و چون حضرت علی(ع) دو بار وی را کیس خطاب کرد، به کیسان معروف شد. بعضی گفتهاند لقب کیسان برگرفته از نام یکی از مشاوران و فرماندهان وی است که کنیه ابوعمره داشت. | مختار بن ابی عبید بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف به عقده به غیرة بن عوف بن ثقیف ثقفی کنیهاش ابواسحاق بود. لقب وی کیسان است؛ به نقل از اصبغ بن نباته، روزی [[حضرت علی(ع)]] مختار را که طفلی کوچک بود بر زانوی خود نشاند و وی را کیس خطاب کرد، و چون حضرت علی(ع) دو بار وی را کیس خطاب کرد، به کیسان معروف شد. بعضی گفتهاند لقب کیسان برگرفته از نام یکی از مشاوران و فرماندهان وی است که کنیه ابوعمره داشت. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۶: | ||
شمس الدین ذهبی در سیر اعلام النبلاء از فعالیت مختار در عصر خلافت [[معاویه]] به نفع امام حسین(ع) خبر میدهد، در گزارش ذهبی آمده، مختار در زمان معاویه به [[بصره]] رفت و مردم را به سوی امام حسین(ع) فرا خواند، در این هنگام [[عبیدالله بن زیاد]] که والی بصره از طرف معاویه بود، وی را دستگیر کرده و ۱۰۰ ضربه شلاق زد. مختار پس از آن به [[طائف]] تبعید شد. | شمس الدین ذهبی در سیر اعلام النبلاء از فعالیت مختار در عصر خلافت [[معاویه]] به نفع امام حسین(ع) خبر میدهد، در گزارش ذهبی آمده، مختار در زمان معاویه به [[بصره]] رفت و مردم را به سوی امام حسین(ع) فرا خواند، در این هنگام [[عبیدالله بن زیاد]] که والی بصره از طرف معاویه بود، وی را دستگیر کرده و ۱۰۰ ضربه شلاق زد. مختار پس از آن به [[طائف]] تبعید شد. | ||
=مختار در زمان قیام امام حسین(ع)= | == مختار در زمان قیام امام حسین(ع) == | ||
در سال 61، زمانی که [[مسلم بن عقیل(ع)]] به [[کوفه]] آمد تا برای حضرت [[اباعبدالله(ع)]] [[بیعت]] بگیرد، او اولین نفری بود که با [[مسلم(ع)]] پیمان بست، سپس خانهاش را در اختیار مسلم قرار داد تا در آنجا، مسلم از مردم بیعت بگیرد. هنگام دستگیرى مسلم و [[هانى]]، مختار در کوفه نبود و او براى جذب نیرو به اطراف شهر رفته بود و وقتى خبر ناگوار دستگیرى مسلم را شنید، بـا جمعى از افراد و یارانش به کوفه آمد. هنگام ورود به شهر، با نیروهاى مسلح [[ابن زیاد]] برخورد کرد و در پى یک گفت و گوى لفظى شدید، بین آنان و مختار و افرادش درگیرى پـیـش آمـد و فـرمـانـده آن گـروه مـسـلح کـشته شد و افراد مختار متفرق شدند؛ زیرا مقاومت را به صـلاح نـدیـدنـد؛ مـخـتـار از آنـان خـواست محل را ترک گویند تا ببینند چه پیش خواهد آمد. مختار به حمایت عمرو نزد ابن زیاد رفت. | در سال 61، زمانی که [[مسلم بن عقیل(ع)]] به [[کوفه]] آمد تا برای حضرت [[اباعبدالله(ع)]] [[بیعت]] بگیرد، او اولین نفری بود که با [[مسلم(ع)]] پیمان بست، سپس خانهاش را در اختیار مسلم قرار داد تا در آنجا، مسلم از مردم بیعت بگیرد. هنگام دستگیرى مسلم و [[هانى]]، مختار در کوفه نبود و او براى جذب نیرو به اطراف شهر رفته بود و وقتى خبر ناگوار دستگیرى مسلم را شنید، بـا جمعى از افراد و یارانش به کوفه آمد. هنگام ورود به شهر، با نیروهاى مسلح [[ابن زیاد]] برخورد کرد و در پى یک گفت و گوى لفظى شدید، بین آنان و مختار و افرادش درگیرى پـیـش آمـد و فـرمـانـده آن گـروه مـسـلح کـشته شد و افراد مختار متفرق شدند؛ زیرا مقاومت را به صـلاح نـدیـدنـد؛ مـخـتـار از آنـان خـواست محل را ترک گویند تا ببینند چه پیش خواهد آمد. مختار به حمایت عمرو نزد ابن زیاد رفت. | ||
خط ۵۰: | خط ۴۷: | ||
پس از واقعه کربلا با وساطت عبدالله بن عمر نزد [[یزید]] آزاد شد، چرا که خواهر مختار یعنی صفیه بنت ابوعبید همسر عبدالله بن عمر بود. البته عبیدالله هنگام آزادی مختار با وی شرط کرد که نباید بیشتر از سه روز در کوفه بماند، و اگر بعد از سه روز در کوفه دیده شد، خونش هدر است. | پس از واقعه کربلا با وساطت عبدالله بن عمر نزد [[یزید]] آزاد شد، چرا که خواهر مختار یعنی صفیه بنت ابوعبید همسر عبدالله بن عمر بود. البته عبیدالله هنگام آزادی مختار با وی شرط کرد که نباید بیشتر از سه روز در کوفه بماند، و اگر بعد از سه روز در کوفه دیده شد، خونش هدر است. | ||
=مختار و توابین= | == مختار و توابین == | ||
مختار در قیام توابین شرکت نکرد، چون قیام را بیفایده میدانست، و [[سلیمان بن صرد خزاعی]] را ناآشنا با فنون و تاکتیکهای رزمی میدانست. به دنبال عدم شرکت مختار، ۴۰۰۰ نفر از ۱۶۰۰۰ نفری که با سلیمان بیعت کرده بودند، پا پس کشیدند، چون وی را در تاکیتکهای جنگی زبده نمیدیدند. | مختار در قیام توابین شرکت نکرد، چون قیام را بیفایده میدانست، و [[سلیمان بن صرد خزاعی]] را ناآشنا با فنون و تاکتیکهای رزمی میدانست. به دنبال عدم شرکت مختار، ۴۰۰۰ نفر از ۱۶۰۰۰ نفری که با سلیمان بیعت کرده بودند، پا پس کشیدند، چون وی را در تاکیتکهای جنگی زبده نمیدیدند. | ||
البته وی در حین قیام توابین به زندان افتاد، و پس از شکست توابین از زندان به بازماندگان آنان نامهای نوشت و از آنان دلجویی کرد. سران توابین قصد آزادسازی وی از زندان را داشتند که مختار آنان را برحذر داشت و گفت بزودی از زندان آزاد خواهد شد. این بار نیز با وساطت عبدالله بن عمر آزاد شد. | البته وی در حین قیام توابین به زندان افتاد، و پس از شکست توابین از زندان به بازماندگان آنان نامهای نوشت و از آنان دلجویی کرد. سران توابین قصد آزادسازی وی از زندان را داشتند که مختار آنان را برحذر داشت و گفت بزودی از زندان آزاد خواهد شد. این بار نیز با وساطت عبدالله بن عمر آزاد شد. | ||
=قیام مختار= | == قیام مختار == | ||
در جریان محاصره [[مکه]] توسط سپاه اموی، مختار نیز در کنار دیگران به شدت از حرم الهی دفاع کرد. پس از پایان محاصره، مختار به کوفه بازگشت. در این زمان کوفه به دست طرفداران [[عبدالله بن زبیر]] افتاده بود. ورود او به کوفه مصادف با آمادگی [[توابین]] برای خروج از شهر بود. طبعاً مختار نمیتوانست در مقابل سران توابین قد علم کند. به همین جهت صبر کرد تا عاقبت کار توابین مشخص گردد. | در جریان محاصره [[مکه]] توسط سپاه اموی، مختار نیز در کنار دیگران به شدت از حرم الهی دفاع کرد. پس از پایان محاصره، مختار به کوفه بازگشت. در این زمان کوفه به دست طرفداران [[عبدالله بن زبیر]] افتاده بود. ورود او به کوفه مصادف با آمادگی [[توابین]] برای خروج از شهر بود. طبعاً مختار نمیتوانست در مقابل سران توابین قد علم کند. به همین جهت صبر کرد تا عاقبت کار توابین مشخص گردد. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۳: | ||
مختار حتی نامهای هم به محمد بن حنفیه نوشت که در آن هدفش را تصرف بلاد برای حاکمیت او ذکر کرده و از او خواست تا سپاهی را به سوی مدینه گسیل کند. اما محمد بن حنفیه با تمجید از او و نیتش، آنرا نپذیرفت. | مختار حتی نامهای هم به محمد بن حنفیه نوشت که در آن هدفش را تصرف بلاد برای حاکمیت او ذکر کرده و از او خواست تا سپاهی را به سوی مدینه گسیل کند. اما محمد بن حنفیه با تمجید از او و نیتش، آنرا نپذیرفت. | ||
=واکنش | == واکنش امام سجاد به قیام مختار == | ||
مختار پس از قیام نافرجام سلیمان بن صرد (رهبر نهضت توّابین)، شیعیان را آماده نبرد ساخت. او میدانست؛ اگر بخواهد حرکتش به نتیجه برسد، باید یکی از اعضای خاندان [[پیامبر]] آن را رهبری کند یا دستکم جنبش به نام او آغاز شود؛ چه کسی برای این کار مناسب است؟ امام سجاد (ع) و اگر او نپذیرد؟ محمد فرزند [[علی بن ابیطالب(ع)]] عموی امام سجاد(ع). | مختار پس از قیام نافرجام سلیمان بن صرد (رهبر نهضت توّابین)، شیعیان را آماده نبرد ساخت. او میدانست؛ اگر بخواهد حرکتش به نتیجه برسد، باید یکی از اعضای خاندان [[پیامبر]] آن را رهبری کند یا دستکم جنبش به نام او آغاز شود؛ چه کسی برای این کار مناسب است؟ امام سجاد (ع) و اگر او نپذیرد؟ محمد فرزند [[علی بن ابیطالب(ع)]] عموی امام سجاد(ع). | ||
مختار به هر دو نامه نوشت؛ امام سجاد (ع) که بیوفائی عراقیان و رنگپذیری آنان را دیده بود و میدانست به گفته پدر بزرگوارش این مردم «[[دین]] را تا آنجا میخواهند که زندگانی خود را بدان سروسامان دهند و هنگام آزمایش پای پس مینهند»، به مختار پاسخ مساعد نداد؛ اما تنها تا آنجا که کار او با کیفر قاتلان پدرش مربوط میشد، کردار او را تصویب نمود؛ وقتی مختار سر عبیدالله بن زیاد و [[عمر بن سعد]] را نزد او فرستاد، امام به [[سجده]] رفت و گفت: «سپاس مخصوص آن خدائی است که انتقام ما را از | مختار به هر دو نامه نوشت؛ امام سجاد (ع) که بیوفائی عراقیان و رنگپذیری آنان را دیده بود و میدانست به گفته پدر بزرگوارش این مردم «[[دین]] را تا آنجا میخواهند که زندگانی خود را بدان سروسامان دهند و هنگام آزمایش پای پس مینهند»، به مختار پاسخ مساعد نداد؛ اما تنها تا آنجا که کار او با کیفر قاتلان پدرش مربوط میشد، کردار او را تصویب نمود؛ وقتی مختار سر عبیدالله بن زیاد و [[عمر بن سعد]] را نزد او فرستاد، امام به [[سجده]] رفت و گفت: «سپاس مخصوص آن خدائی است که انتقام ما را از دشمنانمان گرفت. خدا به مختار جزای خیر عطا فرماید.» | ||
[[یعقوبی]] مینویسد: «مختار سر عبیدالله بن زیاد را نزد [[علی بن الحسین(ع)]] به مدینه فرستاد و به پیک خود گفت: «بر در خانه حضرتش بنشین، همینکه دیدی در خانه گشوده شد و مردم به درون خانه رفتند، بدان که هنگام غذا خوردن او است، تو هم به درون خانه برو!»، پیک چنان کرد و چون داخل خانه شد، بانگ برداشت: «ای خانواده [[نبوّت]] و معدن [[رسالت]] و محل فرود فرشتگان و منزل [[وحی]]! من فرستاده مختار پسر ابوعبیده هستم و این سر پسر زیاد است که برای شما آوردهام». با شنیدن این بانگ، فریاد از زنان [[بنیهاشم]] برخاست و چون علی بن الحسین سر عبیدالله را دید، گفت: «[[دوزخ]] جای او باد!». بعضی گفتهاند: «علی بن الحسین (ع) را پس از مرگ پدرش جز آن روز خندان ندیدند». | [[یعقوبی]] مینویسد: «مختار سر عبیدالله بن زیاد را نزد [[علی بن الحسین(ع)]] به مدینه فرستاد و به پیک خود گفت: «بر در خانه حضرتش بنشین، همینکه دیدی در خانه گشوده شد و مردم به درون خانه رفتند، بدان که هنگام غذا خوردن او است، تو هم به درون خانه برو!»، پیک چنان کرد و چون داخل خانه شد، بانگ برداشت: «ای خانواده [[نبوّت]] و معدن [[رسالت]] و محل فرود فرشتگان و منزل [[وحی]]! من فرستاده مختار پسر ابوعبیده هستم و این سر پسر زیاد است که برای شما آوردهام». با شنیدن این بانگ، فریاد از زنان [[بنیهاشم]] برخاست و چون علی بن الحسین سر عبیدالله را دید، گفت: «[[دوزخ]] جای او باد!». بعضی گفتهاند: «علی بن الحسین (ع) را پس از مرگ پدرش جز آن روز خندان ندیدند». | ||
خط ۹۲: | خط ۸۷: | ||
گرچه مختار از قاتلان امام حسین(ع) انتقام گرفته و حکومتی در کوفه تشکیل داده بود، اما با توجه به اینکه با دشمنان زیادی در حال نبرد بود، حکومت او هنوز تثبیت نشده بود تا آن را به امام سجاد(ع) تحویل دهد. | گرچه مختار از قاتلان امام حسین(ع) انتقام گرفته و حکومتی در کوفه تشکیل داده بود، اما با توجه به اینکه با دشمنان زیادی در حال نبرد بود، حکومت او هنوز تثبیت نشده بود تا آن را به امام سجاد(ع) تحویل دهد. | ||
=پایان کار مختار= | == پایان کار مختار == | ||
مختار پس از ۱۸ ماه حکومت و جنگیدن با سه گروه یعنی [[مروانیان]] در [[شام]] و آل زبیر در حجاز و اشراف کوفه سرانجام در ۱۴ [[رمضان]] سال ۶۷ق در حالی که ۶۷سال داشت به دست [[مصعب بن زبیر]] به قتل رسید. به دستور مصعب دست مختار را بریده و به دیوار [[مسجد کوفه]] کوبیدند. هنگامی که [[حجاج بن یوسف]] بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به دفن آن داد. | مختار پس از ۱۸ ماه حکومت و جنگیدن با سه گروه یعنی [[مروانیان]] در [[شام]] و آل زبیر در حجاز و اشراف کوفه سرانجام در ۱۴ [[رمضان]] سال ۶۷ق در حالی که ۶۷سال داشت به دست [[مصعب بن زبیر]] به قتل رسید. به دستور مصعب دست مختار را بریده و به دیوار [[مسجد کوفه]] کوبیدند. هنگامی که [[حجاج بن یوسف]] بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به دفن آن داد. | ||
پس از مختار طرفداران وی که ۶۰۰۰ نفر بوده و در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند، ولی مصعب دستور اعدام همه آنها را صادر کرد. این کار چنان وحشتناک بود که وقتی عبدالله بن عمر، مصعب را دید گفت اگر این ۶۰۰۰ نفر گوسفندان پدرت بودند، نباید این کار را انجام میدادی. | پس از مختار طرفداران وی که ۶۰۰۰ نفر بوده و در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند، ولی مصعب دستور اعدام همه آنها را صادر کرد. این کار چنان وحشتناک بود که وقتی عبدالله بن عمر، مصعب را دید گفت اگر این ۶۰۰۰ نفر گوسفندان پدرت بودند، نباید این کار را انجام میدادی. | ||
= | == منابع == | ||
[https://www.yjc.news/fa/news/6380786/%D8%A2%D9%86%DA%86%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85 برگرفته ازسایت آنچه از قیام مختار باید بدانیم - باشگاه خبرنگاران جوان] | [https://www.yjc.news/fa/news/6380786/%D8%A2%D9%86%DA%86%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85 برگرفته ازسایت آنچه از قیام مختار باید بدانیم - باشگاه خبرنگاران جوان] | ||
[[رده:تاریخ اسلام]] | [[رده:تاریخ اسلام]] |