پرش به محتوا

سید محمد علی علوی گرگانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' سالها' به ' سال‌ها'
جز (تمیزکاری)
جز (جایگزینی متن - ' سالها' به ' سال‌ها')
خط ۷۸: خط ۷۸:
=تدریس=
=تدریس=


آیت‌الله العظمی علوی گرگانی از همان سالهای نخستین تحصیل علوم دینی به تدریس آموخته‌های خود پرداخته است. وی، بارها سیوطی و مغنی و مطول: شرح شمسیه و شرح نظام را تدریس کرد و در همان زمان نوجوانی <ref>(۱۷ سالگی، ۱۳۷۵ق)</ref> حاشیه ملا عبدالله را به نام «رفع کشف الغاشیة عن وجه الحاشیة» شرح نمود.
آیت‌الله العظمی علوی گرگانی از همان سال‌های نخستین تحصیل علوم دینی به تدریس آموخته‌های خود پرداخته است. وی، بارها سیوطی و مغنی و مطول: شرح شمسیه و شرح نظام را تدریس کرد و در همان زمان نوجوانی <ref>(۱۷ سالگی، ۱۳۷۵ق)</ref> حاشیه ملا عبدالله را به نام «رفع کشف الغاشیة عن وجه الحاشیة» شرح نمود.


وی، از سال ۱۳۸۲ق به تدریس سطوح <ref>(معالم، قوانین، شرح لمعه و شرح تجرید)</ref> پرداخت و به زودی درس شرح لمعه‌اش – که در زیر گنبد مسجد اعظم تشکیل می‌شد – یکی از شلوغ‌ترین درسهای حوزه علمیه قم شد و دروس رسائل و مکاسب و کفایه‌اش هم – که در حسینیه ارک برگزار می‌شد – از پرجمعیت‌ترین دروس حوزه بود. ایشان گاه روزی چهار درس را تدریس می‌نمود و به درس اساتیدش هم حاضر می‌شد.
وی، از سال ۱۳۸۲ق به تدریس سطوح <ref>(معالم، قوانین، شرح لمعه و شرح تجرید)</ref> پرداخت و به زودی درس شرح لمعه‌اش – که در زیر گنبد مسجد اعظم تشکیل می‌شد – یکی از شلوغ‌ترین درسهای حوزه علمیه قم شد و دروس رسائل و مکاسب و کفایه‌اش هم – که در حسینیه ارک برگزار می‌شد – از پرجمعیت‌ترین دروس حوزه بود. ایشان گاه روزی چهار درس را تدریس می‌نمود و به درس اساتیدش هم حاضر می‌شد.
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:


آیت‌الله العظمی علوی را همگان به تواضع و فروتنی‌اش می‌شناسند، او، با اینکه سنین کهولت را سپری می‌کند اما خود، حتی المقدور در را به روی میهمانان می‌گشایند، در مقابل آنان دست به سینه می‌گذارند و با فروتنی می‌نشینند و ابتدا به سلام می‌نمایند، بسیاری هم اصلا متوجه نمی‌شوند و جواب سلامشان را نمی‌دهند. خود ایشان می‌فرماید:
آیت‌الله العظمی علوی را همگان به تواضع و فروتنی‌اش می‌شناسند، او، با اینکه سنین کهولت را سپری می‌کند اما خود، حتی المقدور در را به روی میهمانان می‌گشایند، در مقابل آنان دست به سینه می‌گذارند و با فروتنی می‌نشینند و ابتدا به سلام می‌نمایند، بسیاری هم اصلا متوجه نمی‌شوند و جواب سلامشان را نمی‌دهند. خود ایشان می‌فرماید:
«در سالهایی که به تهران می‌رفتم، روزی خیاط سرکوچه – که همیشه داخل مغازه‌اش می‌شدم و با او سلام و احوالپرسی می‌کردم – پیش من آمد و گفت: حاج آقا! من می‌خواهم مسلمان بشوم.
«در سال‌هایی که به تهران می‌رفتم، روزی خیاط سرکوچه – که همیشه داخل مغازه‌اش می‌شدم و با او سلام و احوالپرسی می‌کردم – پیش من آمد و گفت: حاج آقا! من می‌خواهم مسلمان بشوم.
گفتم: مگر تو چه دینی داری؟
گفتم: مگر تو چه دینی داری؟
گفت: من یهودی هستم، اما این اخلاق شما مرا جذب کرده و این تواضع‌تان، مرا گرفته است. و همان جا مسلمان شد».
گفت: من یهودی هستم، اما این اخلاق شما مرا جذب کرده و این تواضع‌تان، مرا گرفته است. و همان جا مسلمان شد».
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۲۶

ویرایش