۸۷٬۷۷۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' بنابر این' به ' بنابراین') |
جز (جایگزینی متن - ' جریانها' به ' جریانها') |
||
خط ۱٬۴۰۸: | خط ۱٬۴۰۸: | ||
تسلّطی که امام موسی صدر که پیدا کرد و بدان متمایز گردید، مبتنی بر آگاهی بخشی فرهنگی ساده و روان به شیعیان بود. او باعث شد، شیعیان وجود دینی و فرهنگی خود را بیشتر احساس کنند، بدون این که از فضای متکثّری که لبنان از سالهای طولانی پیش میشناخت و از همزیستی اسلامی- مسیحی که امام صدر، از سالهای بسیار گذشته، شروع نموده بود، گسسته شوند. هدف این بود که شیعه در برابر امواج خونین جدیدی که در لبنان با آن مواجه میشوند، حمایت گردند. | تسلّطی که امام موسی صدر که پیدا کرد و بدان متمایز گردید، مبتنی بر آگاهی بخشی فرهنگی ساده و روان به شیعیان بود. او باعث شد، شیعیان وجود دینی و فرهنگی خود را بیشتر احساس کنند، بدون این که از فضای متکثّری که لبنان از سالهای طولانی پیش میشناخت و از همزیستی اسلامی- مسیحی که امام صدر، از سالهای بسیار گذشته، شروع نموده بود، گسسته شوند. هدف این بود که شیعه در برابر امواج خونین جدیدی که در لبنان با آن مواجه میشوند، حمایت گردند. | ||
پروژه فرهنگی و فکری امام موسی صدر، بر مبانی دینی مشخصی استوار بود. امام موسی صدر برخلاف پسرعموی خود- شهید محمد باقر صدر- از | پروژه فرهنگی و فکری امام موسی صدر، بر مبانی دینی مشخصی استوار بود. امام موسی صدر برخلاف پسرعموی خود- شهید محمد باقر صدر- از جریانهای انقلابی مصر یا از حزب تحریر در سرزمین شام و همچنین از جریانهای انقلابی اسلامی در ایران و عراق متأثر نگردید. ایشان منادی برپاسازی نظام اسلامی در لبنان نبود همچنان که تأسیس احزاب دینی را به معنایی که امروز میشناسیم، جزو اولویتهای کاری خود قرار نداده بود. نگاه او به لبنان همانند نگاه سید محمد باقر صدر به عراق نبود و روش شهید محمدباقر صدر را در پشتیبانی از انقلاب اسلامی ایران در پی نگرفته بود؛ بلکه فعالیتهای فرهنگی او به شکل ساده بر اساس گسترش فرهنگ شیعی بود. هدف امام موسی صدر این بود که شیعیان هویّت خویش را احساس کنند، جایگاه خود را دوباره بازگردانده، منظومه شیعه را پدید آورند و بر خلاف انزوایی که بعد از سقوط حکومت عثمانی به آنان تحمیل شده بود، به قدرتی تأثیرگذار در صحنه تبدیل شوند. بله این هدف اساسی امام موسی صدر در پروژههای فرهنگی و سیاسی ایشان در دهه شصت و هفتاد سده گذشته بود. ایشان شبکهای شگفت آور از ارتباطات بینالمللی و محلی را برقرار کرده بود. این حقیقت را در سخنرانیها و درسهای تفسیر ایشان مشاهده میکنیم. شاید وضعیت شیعیان لبنان، باعث شده بود، در ترسیم اولویتها با دغدغه شیعیان لبنان و عراق، متفاوت رفتار کند و شاید وضعیت شیعیان لبنان، این تفاوت را به او تحمیل کرده بود. | ||
بر اساس تقسیمبندی رایج در دستهبندی جنبشهای اسلامی، سید موسی صدر در خطوط اعتدالی شیعیان قرار داده میشود. ایشان در رویارویی با دشمنان داخلی از سلاح استفاده نکرد، برای تغییر واقعیتهای جامعه از روش انقلابی بهره نبرد و در تعامل با زندگی شیعیان لبنان، شخصیت رادیکال دینی نداشت. گفته میشود: ایشان از نظر فکری به برخی جریانهای ایرانی قرابت داشت که با خطّ حاکم و جریانی که تا امروز در ایران پیروز است، اندکی متفاوت اند. صاحب نظران معتقدند ارتباط امام موسی صدر با نشریه «مکتب اسلام» و جریانهایی مانند دکتر شریعتی و همفکرانش، از ارتباط ایشان با اندیشۀ امام خمینی بیشتر بود. به همین جهت برخی شخصیتهای انقلابی اسلامگرا که در دهه هشتاد میلادی به میدان آمدند، معتقد بودند امام موسی صدر با پروژه آنان هماهنگ نیست. این همان نقطه آغاز دگرگونیهای تند و اختلاف دیدگاهها در میان شیعیان بود. | بر اساس تقسیمبندی رایج در دستهبندی جنبشهای اسلامی، سید موسی صدر در خطوط اعتدالی شیعیان قرار داده میشود. ایشان در رویارویی با دشمنان داخلی از سلاح استفاده نکرد، برای تغییر واقعیتهای جامعه از روش انقلابی بهره نبرد و در تعامل با زندگی شیعیان لبنان، شخصیت رادیکال دینی نداشت. گفته میشود: ایشان از نظر فکری به برخی جریانهای ایرانی قرابت داشت که با خطّ حاکم و جریانی که تا امروز در ایران پیروز است، اندکی متفاوت اند. صاحب نظران معتقدند ارتباط امام موسی صدر با نشریه «مکتب اسلام» و جریانهایی مانند دکتر شریعتی و همفکرانش، از ارتباط ایشان با اندیشۀ امام خمینی بیشتر بود. به همین جهت برخی شخصیتهای انقلابی اسلامگرا که در دهه هشتاد میلادی به میدان آمدند، معتقد بودند امام موسی صدر با پروژه آنان هماهنگ نیست. این همان نقطه آغاز دگرگونیهای تند و اختلاف دیدگاهها در میان شیعیان بود. | ||
خط ۱٬۴۵۶: | خط ۱٬۴۵۶: | ||
جریانهایی در این فضا وجود داشت که از نظر فرهنگی کاملا با الگوی فرهنگ ایرانی تشابه نداشت. سه الگوی فکری در صحنه آشکار شد: الگوی جریان سید محمد حسین فضل الله، الگوی جریان شیخ محمد مهدی شمس الدین و الگوی جریان محمد حسن امین و سید هانی فحص. این جریانهای سه گانه مشترکات بسیاری داشتند ولی در مسایل زیادی نیز با هم متفاوت بودند. در این گزارش به اختصار به این مسایل اشاره میکنیم. باید بدانیم که این نامها، بیانگر سه خط فکری است هر چند هر کدام تشکیلات جداگانهای نداشتند، همچنانکه در میان هواداران نیز این خطوط نیز شخصیتهای مشترکی پیدا میشد. | جریانهایی در این فضا وجود داشت که از نظر فرهنگی کاملا با الگوی فرهنگ ایرانی تشابه نداشت. سه الگوی فکری در صحنه آشکار شد: الگوی جریان سید محمد حسین فضل الله، الگوی جریان شیخ محمد مهدی شمس الدین و الگوی جریان محمد حسن امین و سید هانی فحص. این جریانهای سه گانه مشترکات بسیاری داشتند ولی در مسایل زیادی نیز با هم متفاوت بودند. در این گزارش به اختصار به این مسایل اشاره میکنیم. باید بدانیم که این نامها، بیانگر سه خط فکری است هر چند هر کدام تشکیلات جداگانهای نداشتند، همچنانکه در میان هواداران نیز این خطوط نیز شخصیتهای مشترکی پیدا میشد. | ||
الگوی تشیع رسمی که در گرایش علامه شمس الدین و مجموعهای از قاضیان و کارکنان مجلس اعلای شیعیان و هوادارانشان نمایان میشد، در آغاز دهه هشتاد در پروژه مقاومت علیه اشغالگران اسرائیلی مشارکت داشت. علامه شمس الدین این حرکت را «مقاومت مردمی فراگیر» نامیده بود و از نظر مالی، بسیج معنوی و فکری از آن حمایت میکرد. ولی این جریان به سرعت با | الگوی تشیع رسمی که در گرایش علامه شمس الدین و مجموعهای از قاضیان و کارکنان مجلس اعلای شیعیان و هوادارانشان نمایان میشد، در آغاز دهه هشتاد در پروژه مقاومت علیه اشغالگران اسرائیلی مشارکت داشت. علامه شمس الدین این حرکت را «مقاومت مردمی فراگیر» نامیده بود و از نظر مالی، بسیج معنوی و فکری از آن حمایت میکرد. ولی این جریان به سرعت با جریانهای دینی که ایران را منبع فکری و الهام گیری فرهنگی انتخاب کرده بودند، متفاوت شد. این تفاوت از سال ۱۹۸۳ روشن و آشکار گردید به گونهای که این جریان به جنبش امل نزدیکتر شده بود تا به حزب الله، زیرا هر یک از دو گروه، روش خاصّی از نظر فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشتند. | ||
جریان و جنبشی که علامه فضل الله رهبری میکرد، به الگوی ایران بسیار نزدیک شد تا جایی که در پروژه سیاسی، تقریباً- اگر نگوییم کاملاً- مطابق روش ایران بود ولی برخی نکات اختلافی درباره برخی ابعاد فرهنگی و ابزارهای عملکرد سیاسی و دینی، به اضافه تعیین طبیعت ارتباط شیعیان لبنان و ایران، در دورههای مختلف نمودار میشد. برخی سخنرانیها و مقالات علامه فضل الله که در نشریه «المنطلق»[۱] در نیمه دوم دهه هشتاد، منتشر شده بود در برخی محافل، بحث و جدلهایی را برانگیخت. ولی این مباحث نسبتاً محدود بود یعنی در مقایسه با مباحثی کهاندیشههای علامه فضل الله در نیمه دهه ۹۰ برانگیخت، محدودتر بود. | جریان و جنبشی که علامه فضل الله رهبری میکرد، به الگوی ایران بسیار نزدیک شد تا جایی که در پروژه سیاسی، تقریباً- اگر نگوییم کاملاً- مطابق روش ایران بود ولی برخی نکات اختلافی درباره برخی ابعاد فرهنگی و ابزارهای عملکرد سیاسی و دینی، به اضافه تعیین طبیعت ارتباط شیعیان لبنان و ایران، در دورههای مختلف نمودار میشد. برخی سخنرانیها و مقالات علامه فضل الله که در نشریه «المنطلق»[۱] در نیمه دوم دهه هشتاد، منتشر شده بود در برخی محافل، بحث و جدلهایی را برانگیخت. ولی این مباحث نسبتاً محدود بود یعنی در مقایسه با مباحثی کهاندیشههای علامه فضل الله در نیمه دهه ۹۰ برانگیخت، محدودتر بود. | ||
خط ۱٬۴۶۶: | خط ۱٬۴۶۶: | ||
۱. چالش ارتباط با رژیمها: | ۱. چالش ارتباط با رژیمها: | ||
شیخ مهدی شمس الدین معتقد بود جنبشهای اسلامی باید با رژیمهای عربی مصالحه کنند. او در موضوع کنارگذاشتن خشونت مسلّحانه علیه رژیمهای فاسد، نظریه پردازی کرده بود، در حالی که روح حاکم بر جنبشهای شیعۀ همسو با ایران، در دهه هشتاد، جهاد علیه این رژیمها با هدف سرنگونی آن و به دست گرفتن قدرت بود. به همین جهت ارتباط شمس الدین با رژیمهای عربی، در این چارچوب و به این معنا ارتباط ویژهای بود. میدانیم که جنبشها و | شیخ مهدی شمس الدین معتقد بود جنبشهای اسلامی باید با رژیمهای عربی مصالحه کنند. او در موضوع کنارگذاشتن خشونت مسلّحانه علیه رژیمهای فاسد، نظریه پردازی کرده بود، در حالی که روح حاکم بر جنبشهای شیعۀ همسو با ایران، در دهه هشتاد، جهاد علیه این رژیمها با هدف سرنگونی آن و به دست گرفتن قدرت بود. به همین جهت ارتباط شمس الدین با رژیمهای عربی، در این چارچوب و به این معنا ارتباط ویژهای بود. میدانیم که جنبشها و جریانهای اسلامی شیعه، ابتدای دهه نود میلادی، غالباً روشی را که علامه شمس الدین نپذیرفته بود، کنار گذاشتند تا جایی که سید حسن نصرالله در پایان دهه نود، آشکارا جنبشهای اسلامی را به این موضوع دعوت کرد. این مساله، تحوّل بزرگی بود. گفته میشود: علّت این تغییر روش، به سیاستهای در پیش گرفته شده، از طرف آقای هاشمی رفسنجانی، در ابتدای ریاست جمهوری ایشان در ایران، بازگشت دارد. | ||
سید محمد حسن امین، در این زمینه، گرایش چپ داشت ولی برای به وجود آوردن انقلاب علیه رژیمها نظریه پردازی نکرده بود، ولی در این دوره، تمایل علامه فضل الله به رویارویی با رژیمهای سیاسی، نمودار شده بود. البته روش ایشان حساب شده و به دور از هرج و مرج گرایی بود. نقدهای علامه فضل الله در نشریه «المنطلق» و در مهمترین کتابش به نام «جنبش اسلامی، دغدغهها و مسایل»[۲] منتشر شد. او در این نوشتهها به شکل تفصیلی، وسایل و راهکارهای فعالیت را برای جنبشها تبیین کرده بود؛ برخلاف علامه شمس الدین که بدون هیچ قید و شرطی، این حرکتها را نفی میکرد. این نگاه ایشان در کتابش با نام «فقه خشونت مسلّحانه در اسلام»[۳] تبیین شده بود. | سید محمد حسن امین، در این زمینه، گرایش چپ داشت ولی برای به وجود آوردن انقلاب علیه رژیمها نظریه پردازی نکرده بود، ولی در این دوره، تمایل علامه فضل الله به رویارویی با رژیمهای سیاسی، نمودار شده بود. البته روش ایشان حساب شده و به دور از هرج و مرج گرایی بود. نقدهای علامه فضل الله در نشریه «المنطلق» و در مهمترین کتابش به نام «جنبش اسلامی، دغدغهها و مسایل»[۲] منتشر شد. او در این نوشتهها به شکل تفصیلی، وسایل و راهکارهای فعالیت را برای جنبشها تبیین کرده بود؛ برخلاف علامه شمس الدین که بدون هیچ قید و شرطی، این حرکتها را نفی میکرد. این نگاه ایشان در کتابش با نام «فقه خشونت مسلّحانه در اسلام»[۳] تبیین شده بود. |