۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' میدانها' به ' میدانها') |
جز (جایگزینی متن - ' جریانها' به ' جریانها') |
||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
شیخ عبدالله العلایلی یکی از اندیشمندان عقلگرا بود که میان زمینه فرهنگی اسلامی و فلسفه و فهم معاصر جمع نمود و خواست از خلال کتابها و سخنرانیهایش با الهام از حدیث نبوی شریف «ان الله یرسل على رأس کل مئة سنة من یجدّد لهذه الأمة دینها» مجدّد دین این امّت باشد. تجدّد در اندیشه العلایلی نوعی انقلاب بر تقلید کورکورانه و فهم اشتباه، انقلاب بر جمود نص در زمانی یا اشخاصی مشخص بود. | شیخ عبدالله العلایلی یکی از اندیشمندان عقلگرا بود که میان زمینه فرهنگی اسلامی و فلسفه و فهم معاصر جمع نمود و خواست از خلال کتابها و سخنرانیهایش با الهام از حدیث نبوی شریف «ان الله یرسل على رأس کل مئة سنة من یجدّد لهذه الأمة دینها» مجدّد دین این امّت باشد. تجدّد در اندیشه العلایلی نوعی انقلاب بر تقلید کورکورانه و فهم اشتباه، انقلاب بر جمود نص در زمانی یا اشخاصی مشخص بود. | ||
مهمترین ویژگی وی جرأتی بود که در جامعه علمای شریعت و فقه کم نظیر است. جرأتی که نه متّکی بر تهوّر یا تعصّب بلکه متّکی بر دانش وسیع و فهم و شناخت بود. واضح وآشکار است که طرح علایلی طرحی تجدید نظر طلبانه در سطح امت است و بدون شک طرحی عقلانی و تحوّلگرا میباشد. او تلاش کرد تغییری ریشهای در نقش فقه معاصر ایجاد کند تا به تغییر در روش و رفتار امّت برسد. | مهمترین ویژگی وی جرأتی بود که در جامعه علمای شریعت و فقه کم نظیر است. جرأتی که نه متّکی بر تهوّر یا تعصّب بلکه متّکی بر دانش وسیع و فهم و شناخت بود. واضح وآشکار است که طرح علایلی طرحی تجدید نظر طلبانه در سطح امت است و بدون شک طرحی عقلانی و تحوّلگرا میباشد. او تلاش کرد تغییری ریشهای در نقش فقه معاصر ایجاد کند تا به تغییر در روش و رفتار امّت برسد. | ||
علایلی دو موضوع را در صحنه دنیا و روابط ملل و جوامع انسانی مسلّم میدانست. اولین موضوع مسلّم نزد علایلی اعتقاد او به این بود که دنیا به طور عموم از دو بحران رنج میبرد یکی بحران اخلاقی که آن را بحران وجدان انسانی مینامد، وجدانی که در حال از دست رفتن و نابودی است و از دو سرخوردگی رنج میبرد، سرخوردگی از تمدن حاکم بر جهان که تمدّن غربی باشد و پر از مخالفت با خیر و برتری جویی و شکست در ساختن انسان است و سرخوردگی دیگر در غرب ناشی از این سرخوردگی که منجر به پیدایش | علایلی دو موضوع را در صحنه دنیا و روابط ملل و جوامع انسانی مسلّم میدانست. اولین موضوع مسلّم نزد علایلی اعتقاد او به این بود که دنیا به طور عموم از دو بحران رنج میبرد یکی بحران اخلاقی که آن را بحران وجدان انسانی مینامد، وجدانی که در حال از دست رفتن و نابودی است و از دو سرخوردگی رنج میبرد، سرخوردگی از تمدن حاکم بر جهان که تمدّن غربی باشد و پر از مخالفت با خیر و برتری جویی و شکست در ساختن انسان است و سرخوردگی دیگر در غرب ناشی از این سرخوردگی که منجر به پیدایش جریانهای فلسفی و فکری با گرایش به تمدن و مذاهب شرقی شد. علایلی در مصاحبهای اظهار کرد: غرب از نظر تمدنی و انسانی متحیّر است و تاکنون خودش را درک نکرده و نشاخته است. علایلی کتاب «پُل هازار» در مورد بحران اندیشه اروپایی در قرن نوزدهم را در این زمینه مثال زد. | ||
دومین موضوع مسلّم نزد علایلی، چیزی است که او سه اصطلاح در توصیف آن بکار برده است، العالمیه، الکونیه و المسکونیه به معنای جهانی بودن. | دومین موضوع مسلّم نزد علایلی، چیزی است که او سه اصطلاح در توصیف آن بکار برده است، العالمیه، الکونیه و المسکونیه به معنای جهانی بودن. |