پرش به محتوا

مروان بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' آن‌ها ' به ' آنها '
جز (تمیزکاری)
جز (جایگزینی متن - ' آن‌ها ' به ' آنها ')
خط ۳۹: خط ۳۹:
در دوران [[یزید بن ولید]] (یزید سوم) کار مروان بن محمد (که به دستور هشام بن عبدالملک) <ref>ابن اثیر، پیشین، ج 14، ص 77</ref> حاکم جزیره و آذربایجان و ارمنستان بود بالا گرفت. او که به خلافت چشم دوخته بود، خلافت ابراهیم بن ولید را به رسمیت نشناخت و او را خلع کرد. <ref>طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، چاپ پنجم، ج 10، ص 4438</ref>
در دوران [[یزید بن ولید]] (یزید سوم) کار مروان بن محمد (که به دستور هشام بن عبدالملک) <ref>ابن اثیر، پیشین، ج 14، ص 77</ref> حاکم جزیره و آذربایجان و ارمنستان بود بالا گرفت. او که به خلافت چشم دوخته بود، خلافت ابراهیم بن ولید را به رسمیت نشناخت و او را خلع کرد. <ref>طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، چاپ پنجم، ج 10، ص 4438</ref>


مروان در راس نیروهایش از حران به [[دمشق]] حمله کرد و هنگام حمله بر قنسرین و حمص استیلا یافت و با سپاه خلیفه در محلی - میان [[بلبعک]] و دمشق- درگیر شدند و بر آن‌ها چیره شد. ابراهیم هنگامی که نتیجه جنگ را دریافت، از دمشق فرار کرد. مروان در سال 127 پیروزمندانه وارد دمشق شد و مردم با او برای خلافت بیعت کردند. <ref>یعقوبی، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، بی تا، ج 2، ص 337</ref>
مروان در راس نیروهایش از حران به [[دمشق]] حمله کرد و هنگام حمله بر قنسرین و حمص استیلا یافت و با سپاه خلیفه در محلی - میان [[بلبعک]] و دمشق- درگیر شدند و بر آنها چیره شد. ابراهیم هنگامی که نتیجه جنگ را دریافت، از دمشق فرار کرد. مروان در سال 127 پیروزمندانه وارد دمشق شد و مردم با او برای خلافت بیعت کردند. <ref>یعقوبی، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، بی تا، ج 2، ص 337</ref>


=اوضاع سیاسی دوران مروان=
=اوضاع سیاسی دوران مروان=
خط ۴۶: خط ۴۶:
از عواملی که فضا را برای قیام بر حکومت مروان دوم آماده کرد، انتقال پایتخت از دمشق به حران بود. چون مروان در حران و در زیر سیطره قیسی‌ها پرورش یافته بود. این مسئله به دور شدن یمنی‌ها از او و پیوستن‌شان به دعوت عباسیان منجر شد. <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۳۴۵، ترجمه ابوالقاسم پاینده</ref>
از عواملی که فضا را برای قیام بر حکومت مروان دوم آماده کرد، انتقال پایتخت از دمشق به حران بود. چون مروان در حران و در زیر سیطره قیسی‌ها پرورش یافته بود. این مسئله به دور شدن یمنی‌ها از او و پیوستن‌شان به دعوت عباسیان منجر شد. <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۳۴۵، ترجمه ابوالقاسم پاینده</ref>


و از عوامل دیگر منازعات قبایلی و درگیری‌های داخلی میان خاندان اموی برای رسیدن به قدرت بود. از جمله شورش‌هایی که مروان دوم با آن‌ها روبه روبه بود:
و از عوامل دیگر منازعات قبایلی و درگیری‌های داخلی میان خاندان اموی برای رسیدن به قدرت بود. از جمله شورش‌هایی که مروان دوم با آنها روبه روبه بود:


== شورش ساکنان حمص ==
== شورش ساکنان حمص ==


هنگامی‌که مروان به سر کار آمد، مردم از جمله حمصی‌ها با او بیعت کردند. ولی بعدا بر او شوریدند و رهبر آن‌ها ثابت بن نعیم جذامی‌ بود. وقتی خبر به مروان رسید به مقابله با آن‌ها رفت و مردم حمص از کلبی‌ها در تدمر کمک خواستند و آن‌ها هم با نیروی نظامی‌ به کمک‌شان آمدند. اما مروان و سپاهیانش در نبرد با آن‌ها پیروز شدند و حصار شهرشان را ویران کردند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۱۳- ۳۱۲.</ref>
هنگامی‌که مروان به سر کار آمد، مردم از جمله حمصی‌ها با او بیعت کردند. ولی بعدا بر او شوریدند و رهبر آنها ثابت بن نعیم جذامی‌ بود. وقتی خبر به مروان رسید به مقابله با آنها رفت و مردم حمص از کلبی‌ها در تدمر کمک خواستند و آنها هم با نیروی نظامی‌ به کمک‌شان آمدند. اما مروان و سپاهیانش در نبرد با آنها پیروز شدند و حصار شهرشان را ویران کردند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۱۳- ۳۱۲.</ref>


== شورش مردم غوطه ==
== شورش مردم غوطه ==
خط ۶۵: خط ۶۵:


بعد از این‌که شام پرچم عصیان در برابر حکومت مروان دوم برافراشت، طبیعی بود که در عراق حرکت‌ها خطرناک‌تر باشد. به ویژه اوضاع عراق بعد از این‌که شام مرکز حکومت شد، متشنج‌تر بود.
بعد از این‌که شام پرچم عصیان در برابر حکومت مروان دوم برافراشت، طبیعی بود که در عراق حرکت‌ها خطرناک‌تر باشد. به ویژه اوضاع عراق بعد از این‌که شام مرکز حکومت شد، متشنج‌تر بود.
در این دوران ویژگی حرکت ایشان (خوارج) فراگیر بودن آن‌ها بود. پیشتر نشان سپاه ایشان کمی‌ افراد آن بود. اما اکنون با عده بسیاری از توده‌ها می‌جنگیدند. <ref>طقوش، محمد سهیل، دولت امویان، ص۱۸۳، ترجمه حجت الله جودکی</ref>
در این دوران ویژگی حرکت ایشان (خوارج) فراگیر بودن آنها بود. پیشتر نشان سپاه ایشان کمی‌ افراد آن بود. اما اکنون با عده بسیاری از توده‌ها می‌جنگیدند. <ref>طقوش، محمد سهیل، دولت امویان، ص۱۸۳، ترجمه حجت الله جودکی</ref>


حرکت‌های خوارج بعد از کشته شدن خلیفه، ولید دوم در سال ۱۲۶ افرایش یافت. محل این حرکت‌ها عراق و جزیرة‌العرب بود تا آن‌جا که ایشان وارد کوفه شدند و بر بصره و حضرموت تسلط یافتند. اما مروان با آنان درگیر شد و در چندین جنگ ایشان را در منطقه کفرتوثا - از شهرهای ماردین – عین‌التمر، وادی‌القری در شمال شام شکست داد و بر آنان پیروز شد و ایشان را از عراق راند و قدرتش را از نو در حجاز و یمن گسترش داد. <ref> یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۸۱.</ref>
حرکت‌های خوارج بعد از کشته شدن خلیفه، ولید دوم در سال ۱۲۶ افرایش یافت. محل این حرکت‌ها عراق و جزیرة‌العرب بود تا آن‌جا که ایشان وارد کوفه شدند و بر بصره و حضرموت تسلط یافتند. اما مروان با آنان درگیر شد و در چندین جنگ ایشان را در منطقه کفرتوثا - از شهرهای ماردین – عین‌التمر، وادی‌القری در شمال شام شکست داد و بر آنان پیروز شد و ایشان را از عراق راند و قدرتش را از نو در حجاز و یمن گسترش داد. <ref> یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۸۱.</ref>
خط ۷۷: خط ۷۷:
بعد از پیوستن موالی، بردگان، عباسیان که بر حکومت اموی شورش کرده بودند و امویان مخالف مروان دوم به وی و هر کسی که به بخشش یا شغلی چشم داشت و بقایای خوارج که به دست مروان دوم از موصل رانده شدند، کار او بالا گرفت. <ref> ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۰۷-۳۰۶، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی.</ref>
بعد از پیوستن موالی، بردگان، عباسیان که بر حکومت اموی شورش کرده بودند و امویان مخالف مروان دوم به وی و هر کسی که به بخشش یا شغلی چشم داشت و بقایای خوارج که به دست مروان دوم از موصل رانده شدند، کار او بالا گرفت. <ref> ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۰۷-۳۰۶، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی.</ref>


چون افرادی که به او پیوسته بودند، کاملا نامتجانس بودند و هدفی که آن‌ها را دور او جمع کرده بود، دشمنی با مروان دوم بود. از این رو مدت طولانی دوام نیاورد و به سرعت بر اثر شکستی سهمگین در برابر نیروهای مروان دوم در سال ۱۲۹ (ه. ق)، در (مروالشاذان) خوردند، از هم پاشیدند. <ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۷۴-۳۷۱. </ref>
چون افرادی که به او پیوسته بودند، کاملا نامتجانس بودند و هدفی که آنها را دور او جمع کرده بود، دشمنی با مروان دوم بود. از این رو مدت طولانی دوام نیاورد و به سرعت بر اثر شکستی سهمگین در برابر نیروهای مروان دوم در سال ۱۲۹ (ه. ق)، در (مروالشاذان) خوردند، از هم پاشیدند. <ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۷۴-۳۷۱. </ref>
سپس عبدالله به سیستان فرار کرد و از آن‌جا به امید این‌که ابومسلم او را یاری دهد به هرات رفت، ابومسلم او را دستگیر کرد و به قتل رساند. <ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۷۴-۳۷۱</ref>
سپس عبدالله به سیستان فرار کرد و از آن‌جا به امید این‌که ابومسلم او را یاری دهد به هرات رفت، ابومسلم او را دستگیر کرد و به قتل رساند. <ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۷۴-۳۷۱</ref>


Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش