۸۷٬۸۱۰
ویرایش
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '{{جعبه اطلاعات اشخاص' به '{{جعبه اطلاعات شخصیت') |
جز (جایگزینی متن - ' آنها ' به ' آنها ') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
«میخواهم چیزی به تو بگویم فقط به شرطی که تا روزی که من زنده هستم حتی به همسر و فرزندت و برادر و خواهرهایت هم در این مورد چیزی نگویی... قول میدهی؟» و بعد از اینکه من قول دادم که به کسی چیزی نخواهم گفت توضیح داد که مادر و پدرش ارمنی بودهاند.» | «میخواهم چیزی به تو بگویم فقط به شرطی که تا روزی که من زنده هستم حتی به همسر و فرزندت و برادر و خواهرهایت هم در این مورد چیزی نگویی... قول میدهی؟» و بعد از اینکه من قول دادم که به کسی چیزی نخواهم گفت توضیح داد که مادر و پدرش ارمنی بودهاند.» | ||
یک گروه ارمنی متشکل از دوازده، سیزده نفر، که از محل اقامتشان و از ترس جانشان فرار کرده بودند، در صدد بر میآیند که به روستای «توپال چاووش» ،[topal Çavüş] از توابع آشکاله، که اهالی آن سنی بودند، پناه میبرند اما از آن روستا اخراج میشوند. سپس، به روستای علوینشین «پرسر» در آن نزدیکیها میروند. مادرش در آن هنگام هوشانا را حامله بوده. اهالی این روستا (پرسر) | یک گروه ارمنی متشکل از دوازده، سیزده نفر، که از محل اقامتشان و از ترس جانشان فرار کرده بودند، در صدد بر میآیند که به روستای «توپال چاووش» ،[topal Çavüş] از توابع آشکاله، که اهالی آن سنی بودند، پناه میبرند اما از آن روستا اخراج میشوند. سپس، به روستای علوینشین «پرسر» در آن نزدیکیها میروند. مادرش در آن هنگام هوشانا را حامله بوده. اهالی این روستا (پرسر) آنها را میپذیرند. این گروه ارمنی در عین حال مورد تعقیب ژاندارمری بودند و چند روز بعد، ژاندارمها آنها را در روستای «پرسر» پیدا میکنند و پدر و برادرانش را به آشکاله میبرند و پدرش را در آنجا میکشند. بقیهٔ اعضای گروه ارمنی و روستاییها را نیز تهدید میکنند که در صورتی که این روستای علوی را ترک نکنند تمامی روستا را نابود خواهند کرد. ظاهراً، تمامی اعضای گروه، به جز مادر هوشانا که حامله بوده، روستا را ترک میکنند. | ||
== کتاب == | == کتاب == |