۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' خانواده اش' به ' خانوادهاش') |
جز (جایگزینی متن - ' آنها ' به ' آنها ') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
=ابن حنفیه در کنار امام علی(ع)= | =ابن حنفیه در کنار امام علی(ع)= | ||
در [[جنگ صفیّن]] نیز وی پرچمدار سپاه علی (ع) بود و شاهد سستی و تردید عراقیان در نبرد با [[معاویه]] و [[شامیان]] و ناخرسندی پدرش از آنان بود تا آن جا که علی (ع) از آنان به تنگ آمده، درباره اهل عراق چنین دعا کرد. «پروردگارا من از ایشان ملول و ایشان از من ملول شدهاند. به جای | در [[جنگ صفیّن]] نیز وی پرچمدار سپاه علی (ع) بود و شاهد سستی و تردید عراقیان در نبرد با [[معاویه]] و [[شامیان]] و ناخرسندی پدرش از آنان بود تا آن جا که علی (ع) از آنان به تنگ آمده، درباره اهل عراق چنین دعا کرد. «پروردگارا من از ایشان ملول و ایشان از من ملول شدهاند. به جای آنها چیزی بهتر از ایشان به من ارزانی فرمای و به جای من بدتر از من برای آنان قرار ده.» <ref>ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۶۸-۶۹، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰</ref> | ||
=ابن حنفیه دوران حکومت یزید= | =ابن حنفیه دوران حکومت یزید= | ||
هنگام شهادت امام حسین (ع) در کربلا، محمد حنفیه در [[مکّه]] بود. <ref>بلعمی، محمد بن محمد، تاریخنامه طبری، ج۴، ص۷۰۹، تحقیق محمد روشن، تهران، ج۱و۲، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش، ج۳، ۴، ۵ البرز، چاپ ۳، ۱۳۷۳ش</ref> | هنگام شهادت امام حسین (ع) در کربلا، محمد حنفیه در [[مکّه]] بود. <ref>بلعمی، محمد بن محمد، تاریخنامه طبری، ج۴، ص۷۰۹، تحقیق محمد روشن، تهران، ج۱و۲، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش، ج۳، ۴، ۵ البرز، چاپ ۳، ۱۳۷۳ش</ref> | ||
پس از مرگ یزید (اوّل ربیع الاخر ۶۴ هجری)، <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۹، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷</ref> ابن زبیر در مکّه از مردم برای خود بیعت گرفت و اعلام خودمختاری کرد. او خواست به زور از محمد حنفیه نیز که در مکّه به سر میبرد بیعت بگیرد، چون وی امتناع ورزید. او و افرادی از خاندانش را که با وی بودند و نیز ۱۷ تن از سران کوفه را که از بیعت با او سرباز زده و به حرم گریخته بودند، در زمزم زندانی کرد و سوگند خورد اگر بیعت نکنند | پس از مرگ یزید (اوّل ربیع الاخر ۶۴ هجری)، <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۹، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷</ref> ابن زبیر در مکّه از مردم برای خود بیعت گرفت و اعلام خودمختاری کرد. او خواست به زور از محمد حنفیه نیز که در مکّه به سر میبرد بیعت بگیرد، چون وی امتناع ورزید. او و افرادی از خاندانش را که با وی بودند و نیز ۱۷ تن از سران کوفه را که از بیعت با او سرباز زده و به حرم گریخته بودند، در زمزم زندانی کرد و سوگند خورد اگر بیعت نکنند آنها را بسوزاند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۷۶، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷</ref> | ||
محمد حنفیه سه تن از مردم [[کوفه]] را با نامهای نزد مختار فرستاد، مختار تعداد بسیاری را به یاری او فرستاد. آنان محمد و همراهانشان را آزاد کردند و خواستند بر ابن زبیر بتازند، امّا محمد بن حنفیه که جنگ در [[حرم خدا]] را روا نمیداشت مانع شد. سپس محمد حنفیه همراه چهار هزار تن به دره علی (ع) رفتند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۷۷-۷۸، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷</ref> | محمد حنفیه سه تن از مردم [[کوفه]] را با نامهای نزد مختار فرستاد، مختار تعداد بسیاری را به یاری او فرستاد. آنان محمد و همراهانشان را آزاد کردند و خواستند بر ابن زبیر بتازند، امّا محمد بن حنفیه که جنگ در [[حرم خدا]] را روا نمیداشت مانع شد. سپس محمد حنفیه همراه چهار هزار تن به دره علی (ع) رفتند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۷۷-۷۸، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷</ref> |