۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' برده اند' به ' بردهاند') |
جز (جایگزینی متن - 'بنده اش' به 'بندهاش') |
||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
اشعری یگانه شرط ذاتی رؤیت را «وجود» میداند. بنابراین اگر مانعی در میان نباشد، برای دیده شدن، چیزی بیش از موجود بودن شرط نیست <ref>همو، 80، 90؛ شهرستانی، همان، 365</ref>. اشعری اذعان میکند که در رؤیت، منظر بیننده جهتی است قابل اشاره، و به این نتیجه غریب میرسد که خدا چون دیده شود، قابل اشاره است، اما این دریافتی مجازی است، بدینگونه که برای بینندة او دیدن جهتی خاص میتواند با دیدن او همراه شود، در حالی که آنچه جهت دار به نظر میآید، خود فارغ از جهت و مکان و اشاره است <ref>ابن فورک، 88، 89</ref>. خداوند آنگاه که مرئی شود، نیز منزه از هرگونه کیفیت است <ref>همو، 82</ref>. وی به موضوع رؤیت از این دیدگاه خاص خویش نیز مینگرد که فاعلیت خداوند چندان عام است که به روابط شناختة علت و معلول محدود نمیگردد. اگر ما رابطهای علّی میان رؤیت، و اوضاعی چون جوهر بودن مرئی یا رو به رو قرار داشتن آن تصور میکنیم، ناشی از عادت ما به رؤیتهایی است که خداوند آنها را همواره با آن اوضاع در ما آفریده است. بنابراین او میتواند بی آنکه شروط مادی رؤیت در میان باشد، در ما رؤیت بیافریند <ref>همو، 84، 88؛ نیز نک: نسفی، 1/393</ref>. | اشعری یگانه شرط ذاتی رؤیت را «وجود» میداند. بنابراین اگر مانعی در میان نباشد، برای دیده شدن، چیزی بیش از موجود بودن شرط نیست <ref>همو، 80، 90؛ شهرستانی، همان، 365</ref>. اشعری اذعان میکند که در رؤیت، منظر بیننده جهتی است قابل اشاره، و به این نتیجه غریب میرسد که خدا چون دیده شود، قابل اشاره است، اما این دریافتی مجازی است، بدینگونه که برای بینندة او دیدن جهتی خاص میتواند با دیدن او همراه شود، در حالی که آنچه جهت دار به نظر میآید، خود فارغ از جهت و مکان و اشاره است <ref>ابن فورک، 88، 89</ref>. خداوند آنگاه که مرئی شود، نیز منزه از هرگونه کیفیت است <ref>همو، 82</ref>. وی به موضوع رؤیت از این دیدگاه خاص خویش نیز مینگرد که فاعلیت خداوند چندان عام است که به روابط شناختة علت و معلول محدود نمیگردد. اگر ما رابطهای علّی میان رؤیت، و اوضاعی چون جوهر بودن مرئی یا رو به رو قرار داشتن آن تصور میکنیم، ناشی از عادت ما به رؤیتهایی است که خداوند آنها را همواره با آن اوضاع در ما آفریده است. بنابراین او میتواند بی آنکه شروط مادی رؤیت در میان باشد، در ما رؤیت بیافریند <ref>همو، 84، 88؛ نیز نک: نسفی، 1/393</ref>. | ||
تحلیل اشعری در این موضوع نشان میدهد که او رؤیت را از حیث تعلق گرفتن به مرئی، از مقوله علم میداند، به نحوی که بتوان آن را بدون تأثیر و تأثر میان بیننده و مرئی تصور کرد <ref>نک: شهرستانی، نهایة، 356</ref>. از همین رو خود را در برابر این اشکال میبیند که بنا بر همان برهان سلبی که بر امکان رؤیت اقامه شد، باید بتوان ادراک خدا را با حواس چهارگانه دیگر نیز روا دانست، و در نتیجه میگوید که اگر این معانی را به گونهای که مستلزم اتصال و جسمیت نباشد، بتوان پذیرفت، اطلاق آنها بر ذات الهی منعی ندارد، جز آنکه شارع اجازة سخن گفتن از آنها را نداده است. اما درباره سمع، چنانکه جمهور اصحاب حدیث با استناد به برخی آیات گفتهاند، رواست که خداوند در حالی که متکلم است، خود را مسموع | تحلیل اشعری در این موضوع نشان میدهد که او رؤیت را از حیث تعلق گرفتن به مرئی، از مقوله علم میداند، به نحوی که بتوان آن را بدون تأثیر و تأثر میان بیننده و مرئی تصور کرد <ref>نک: شهرستانی، نهایة، 356</ref>. از همین رو خود را در برابر این اشکال میبیند که بنا بر همان برهان سلبی که بر امکان رؤیت اقامه شد، باید بتوان ادراک خدا را با حواس چهارگانه دیگر نیز روا دانست، و در نتیجه میگوید که اگر این معانی را به گونهای که مستلزم اتصال و جسمیت نباشد، بتوان پذیرفت، اطلاق آنها بر ذات الهی منعی ندارد، جز آنکه شارع اجازة سخن گفتن از آنها را نداده است. اما درباره سمع، چنانکه جمهور اصحاب حدیث با استناد به برخی آیات گفتهاند، رواست که خداوند در حالی که متکلم است، خود را مسموع بندهاش قرار دهد <ref> اللمع، 33-34؛ ابن فورک، 80؛ نسفی، 1/413</ref>. | ||
اشعری پس از اثبات جایز بودن رؤیت، به ذکر دلایلی نقلی میپردازد که در اثبات وقوع رؤیت به آنها استناد میشود. بحث وی در این بخش به تفسیر آیات و یافتن قرائنی برای نفی معانی مجازی رؤیت در آنها اختصاص یافته است <ref>اشعری، همان، 34- 35، نیز نک: الابانة، 13- 18؛ ابن فورک، 79، 82، 85؛ شهرستانی، همان، 367- 369</ref>. وی این آیه را که «لاتُدْرِکه الاَبْصار: خداوند را دیدگان در نمییابند» <ref>انعام /6/103</ref>، به رؤیت در این جهان تفسیر میکند <ref> اللمع، 35، الابانة، 18-20؛ نسفی، 1/435</ref>. به عقیده او اختصاص رؤیت به مؤمنان و وقوع آن در آخرت، تنها با همان دلایل نقلی اثبات پذیر است <ref>ابن فورک،79، 81</ref>. | اشعری پس از اثبات جایز بودن رؤیت، به ذکر دلایلی نقلی میپردازد که در اثبات وقوع رؤیت به آنها استناد میشود. بحث وی در این بخش به تفسیر آیات و یافتن قرائنی برای نفی معانی مجازی رؤیت در آنها اختصاص یافته است <ref>اشعری، همان، 34- 35، نیز نک: الابانة، 13- 18؛ ابن فورک، 79، 82، 85؛ شهرستانی، همان، 367- 369</ref>. وی این آیه را که «لاتُدْرِکه الاَبْصار: خداوند را دیدگان در نمییابند» <ref>انعام /6/103</ref>، به رؤیت در این جهان تفسیر میکند <ref> اللمع، 35، الابانة، 18-20؛ نسفی، 1/435</ref>. به عقیده او اختصاص رؤیت به مؤمنان و وقوع آن در آخرت، تنها با همان دلایل نقلی اثبات پذیر است <ref>ابن فورک،79، 81</ref>. |