۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'جامع ترین' به 'جامعترین') |
جز (جایگزینی متن - ' ترین' به 'ترین') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
=مبارزههای اصلاحطلبانه= | =مبارزههای اصلاحطلبانه= | ||
قبل از این که مبارزههای شیخ محمد عبده را که غالباً به همراه سیدجمال بوده، بیان کنیم بهتر است مروری بر وضعیت سیاسی و فرهنگی جامعه آن روز بیفکنیم. در فرهنگ مصریان آن روز، به پادشاه و سلطان آن کشور «خدیو» میگفتند. در زمان شیخ محمد عبده چندین خدیو حکومت کردند. نخستین آنها که بخشی از مبارزههای شیخ محمد عبده در عصر وی صورت گرفت، «اسماعیل پاشا» بود. وی فرزند ابراهیم پاشا و نوه محمدعلی پاشای بزرگ بود. اسماعیل پاشا مدت زیادی در پاریس به سر برد و به تحصیل مشغول بود. در طول حکومتش تلاش داشت تمدن و آداب مصری را به فرهنگ غربی سوق دهد. وی شانزده سال حکومت کرد و سلطنت را در خانواده خود موروثی نمود. وی گر چه تمایلات غربی داشت سرانجام در اثر فشارهای مردم و برخی عوامل دیگر، در مقابل غربیها ایستادگی کرد و تن به خواستههای اقتصادی انگلیس نداد. در همین راستا نخستین مجلس مشورتی مصر که شامل 75 نفر بود به دستور خدیو اسماعیل و در پی فشارهایی که سیدجمال وارد کرده بود، تحقق پذیرفت. | قبل از این که مبارزههای شیخ محمد عبده را که غالباً به همراه سیدجمال بوده، بیان کنیم بهتر است مروری بر وضعیت سیاسی و فرهنگی جامعه آن روز بیفکنیم. در فرهنگ مصریان آن روز، به پادشاه و سلطان آن کشور «خدیو» میگفتند. در زمان شیخ محمد عبده چندین خدیو حکومت کردند. نخستین آنها که بخشی از مبارزههای شیخ محمد عبده در عصر وی صورت گرفت، «اسماعیل پاشا» بود. وی فرزند ابراهیم پاشا و نوه محمدعلی پاشای بزرگ بود. اسماعیل پاشا مدت زیادی در پاریس به سر برد و به تحصیل مشغول بود. در طول حکومتش تلاش داشت تمدن و آداب مصری را به فرهنگ غربی سوق دهد. وی شانزده سال حکومت کرد و سلطنت را در خانواده خود موروثی نمود. وی گر چه تمایلات غربی داشت سرانجام در اثر فشارهای مردم و برخی عوامل دیگر، در مقابل غربیها ایستادگی کرد و تن به خواستههای اقتصادی انگلیس نداد. در همین راستا نخستین مجلس مشورتی مصر که شامل 75 نفر بود به دستور خدیو اسماعیل و در پی فشارهایی که سیدجمال وارد کرده بود، تحقق پذیرفت. | ||
پس از اسماعیل پاشا، فرزندش توفیق پاشا بر مسند حکومت نشست که به مراتب بدتر از پدر خود عمل کرد. وی ابتدا با سید جمال از در دوستی وارد شد اما پس از اندکی در مقابل وی موضع گرفت. سید جمال عقیده داشت باید مصلحین اجتماعی گرد هم آمده و در قالب یک سازمان و تشکیلات به فعالیت بپردازند تا بتوانند با نیروی استعمار که آن روز به شدت در مصر نفوذ کرده بود، مبارزه کنند. سیدجمال برای دستیابی به این هدف به تأسیس یک تشکل سیاسی به نام «حزب وطنی» اقدام نمود و از دانشجویان زبده و خوش فکر خود عدهای را که بیش از سیصد تن میشدند، جمع کرد. محمد عبده به عنوان | پس از اسماعیل پاشا، فرزندش توفیق پاشا بر مسند حکومت نشست که به مراتب بدتر از پدر خود عمل کرد. وی ابتدا با سید جمال از در دوستی وارد شد اما پس از اندکی در مقابل وی موضع گرفت. سید جمال عقیده داشت باید مصلحین اجتماعی گرد هم آمده و در قالب یک سازمان و تشکیلات به فعالیت بپردازند تا بتوانند با نیروی استعمار که آن روز به شدت در مصر نفوذ کرده بود، مبارزه کنند. سیدجمال برای دستیابی به این هدف به تأسیس یک تشکل سیاسی به نام «حزب وطنی» اقدام نمود و از دانشجویان زبده و خوش فکر خود عدهای را که بیش از سیصد تن میشدند، جمع کرد. محمد عبده به عنوان شاخصترین فرد بعد از سیدجمال، در این حزب فعالیت میکرد. | ||
اهداف «حزب وطنی» مصر | اهداف «حزب وطنی» مصر | ||
هدف عمده این حزب این بود که از نفوذ بیگانه جلوگیری کند و مصر را از دست عناصر ناشایست که در ارکان نظام نفوذ کرده بودند، نجات دهد و کشور را از سلطه یک نفر در آورده و مقید به قانون کند. شیخ محمد عبده به عنوان شخصیت دوم این حزب فعالیتهای قلمی و بیانی زیادی انجام داد. | هدف عمده این حزب این بود که از نفوذ بیگانه جلوگیری کند و مصر را از دست عناصر ناشایست که در ارکان نظام نفوذ کرده بودند، نجات دهد و کشور را از سلطه یک نفر در آورده و مقید به قانون کند. شیخ محمد عبده به عنوان شخصیت دوم این حزب فعالیتهای قلمی و بیانی زیادی انجام داد. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
پس از تعطیلی مجله عروة الوثقی، سیدجمال برای ادامه مبارزه به ایران سفر کرد. شیخ محمد عبده نیز از استاد خود جدا شد و به بیروت بازگشت، زیرا از رفتن به مصر محروم بود. این آخرین دیدار دو مرد بزرگ الهی بود. شیخ محمد در بیروت بیشتر به کارهای اصلاحی از طریق نوشتن کتاب و مقالات بیدارگرانه میپرداخت و مقالات او در روزنامه «ثمرات الفنون» به چاپ میرسید. وی در بیروت با کتاب ارزشمند نهج البلاغه آشنا شد و چنان شیفته آن گردید که تصمیم گرفت شرحی ادبی بر این کتاب بنگارد. | پس از تعطیلی مجله عروة الوثقی، سیدجمال برای ادامه مبارزه به ایران سفر کرد. شیخ محمد عبده نیز از استاد خود جدا شد و به بیروت بازگشت، زیرا از رفتن به مصر محروم بود. این آخرین دیدار دو مرد بزرگ الهی بود. شیخ محمد در بیروت بیشتر به کارهای اصلاحی از طریق نوشتن کتاب و مقالات بیدارگرانه میپرداخت و مقالات او در روزنامه «ثمرات الفنون» به چاپ میرسید. وی در بیروت با کتاب ارزشمند نهج البلاغه آشنا شد و چنان شیفته آن گردید که تصمیم گرفت شرحی ادبی بر این کتاب بنگارد. | ||
وی درباره آشنایی اش با نهج البلاغه میگوید: «بر حسب تقدیر و به طور تصادفی با کتاب نهج البلاغه آشنا شدم و این تصادف در وقتی بود که دچار دگرگونی و تشویش خاطر و افسردگی شده و از کارهایم بازمانده بودم. هر گاه از مطالعه قسمتی صرف نظر میکردم و به قسمت دیگر کتاب میپرداختم، کاملاً موضوع جدید و مطلب تازه ای را احساس میکردم». | وی درباره آشنایی اش با نهج البلاغه میگوید: «بر حسب تقدیر و به طور تصادفی با کتاب نهج البلاغه آشنا شدم و این تصادف در وقتی بود که دچار دگرگونی و تشویش خاطر و افسردگی شده و از کارهایم بازمانده بودم. هر گاه از مطالعه قسمتی صرف نظر میکردم و به قسمت دیگر کتاب میپرداختم، کاملاً موضوع جدید و مطلب تازه ای را احساس میکردم». | ||
شیخ محمد عبده عقیده داشت زبان عربی هر روز دچار تغییرات میشود و جوانان، نثر قدیم و بلیغ عرب را درک نمیکنند. به همین خاطر در شرحش بر نهج البلاغه تکیه زیادی بر بلاغت این کتاب نموده و از مطرح کردن مسائلی که باعث تنش میان شیعه و سنی میشود، پرهیز کرده است. وی در مقدمه شرح نهج البلاغه مینویسد: «در میان کسانی که به این لغت سخن میگویند کسی نیست مگر آن که اعتراف دارد سخن امام علی بن ابیطالب(علیه السلام) | شیخ محمد عبده عقیده داشت زبان عربی هر روز دچار تغییرات میشود و جوانان، نثر قدیم و بلیغ عرب را درک نمیکنند. به همین خاطر در شرحش بر نهج البلاغه تکیه زیادی بر بلاغت این کتاب نموده و از مطرح کردن مسائلی که باعث تنش میان شیعه و سنی میشود، پرهیز کرده است. وی در مقدمه شرح نهج البلاغه مینویسد: «در میان کسانی که به این لغت سخن میگویند کسی نیست مگر آن که اعتراف دارد سخن امام علی بن ابیطالب(علیه السلام) بلیغترین سخنان بعد از کلام خدای تعالی و گفتار پیامبر(صلی الله علیه وآله) است و مایه سخن از همه افزون تر و اسلوب گفتارش از همه والاتر و در فراهم آوردن معانی بزرگ، سخن او جامعترین گفتارهاست». | ||
=اصلاح برنامههای مدارس اسلامی در بیروت= | =اصلاح برنامههای مدارس اسلامی در بیروت= | ||
شیخ محمد عبده که شاگرد سیدجمال بود همانند او روحیه اصلاحگری و مبارزاتی فراتر از محدوده جغرافیایی خود داشت. او به تمام دنیای اسلام میاندیشید. هنگامی که وی در بیروت به سر میبرد از سوی سلطان عبدالحمید پادشاه عثمانی دستوری صادر شد که طی آن هیأتی با ریاست شیخ الاسلام عثمانی به اصلاح برنامههای مدارس اسلامی بپردازد. محمد که روح پر تلاطم او آرام نمیگرفت، لایحه ای دراینباره نوشت و پس از اکمال آن برای شیخ الاسلام عثمانی فرستاد و با این کار خود در اصلاح مدارس اسلامی شریک شد. وی در این لایحه پیشنهادهایی در مورد هر یک از دورههای تحصیلی و حتی معلمان ارائه داد. | شیخ محمد عبده که شاگرد سیدجمال بود همانند او روحیه اصلاحگری و مبارزاتی فراتر از محدوده جغرافیایی خود داشت. او به تمام دنیای اسلام میاندیشید. هنگامی که وی در بیروت به سر میبرد از سوی سلطان عبدالحمید پادشاه عثمانی دستوری صادر شد که طی آن هیأتی با ریاست شیخ الاسلام عثمانی به اصلاح برنامههای مدارس اسلامی بپردازد. محمد که روح پر تلاطم او آرام نمیگرفت، لایحه ای دراینباره نوشت و پس از اکمال آن برای شیخ الاسلام عثمانی فرستاد و با این کار خود در اصلاح مدارس اسلامی شریک شد. وی در این لایحه پیشنهادهایی در مورد هر یک از دورههای تحصیلی و حتی معلمان ارائه داد. |