۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ترین' به 'ترین') |
جز (جایگزینی متن - ' فعالیت ها' به ' فعالیتها') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
=تحصیلات مقدماتی و بازگشت به وطن= | =تحصیلات مقدماتی و بازگشت به وطن= | ||
محمد ده ساله بود که خواندن و نوشتن را فرا گرفت. سپس به مکتب رفت و نزد یکی از حافظان قرآن، قرائت قرآن را آغاز کرد و پس از دو سال قرآن را حفظ کرد. پدرش که از حفظ قرآن توسط فرزندش بسیار خرسند بود، در سال 1279 ق برای تکمیل قرائت قرآن و تجوید و فراگیری دیگر علوم دینی، وی را به شهر «طنطا» (واقع در استان غربی مصر) فرستاد تا در «مسجد احمدی» تحصیلات خود را ادامه دهد. آن روزها مسجد احمدی در شهر طنطا مرکز آموزش علوم قرآنی اعم از حفظ، تجوید و تفسیر قرآن بود. برنامه | محمد ده ساله بود که خواندن و نوشتن را فرا گرفت. سپس به مکتب رفت و نزد یکی از حافظان قرآن، قرائت قرآن را آغاز کرد و پس از دو سال قرآن را حفظ کرد. پدرش که از حفظ قرآن توسط فرزندش بسیار خرسند بود، در سال 1279 ق برای تکمیل قرائت قرآن و تجوید و فراگیری دیگر علوم دینی، وی را به شهر «طنطا» (واقع در استان غربی مصر) فرستاد تا در «مسجد احمدی» تحصیلات خود را ادامه دهد. آن روزها مسجد احمدی در شهر طنطا مرکز آموزش علوم قرآنی اعم از حفظ، تجوید و تفسیر قرآن بود. برنامه فعالیتهای فرهنگی این مسجد هر شب بین نماز مغرب و عشا انجام میشد و هر هفته بعد از نماز جمعه، کلاس تجوید و حفظ قرآن برگزار میگردید و محصلان این کلاسها معلمان همین کلاسها میشدند.<ref>عثمان امین، شیخ محمد عبده مصلح بزرگ مصر، ص 10ـ12.</ref> دایی محمد عبده به نام «شیخ مجاهد» از استادان تجوید مسجد احمدی بود.<ref>عبدالحلیم جندی، الامام محمد عبده، ص 7.</ref><br> | ||
محمد پس از آموزش کامل قرآن و تجوید در سن پانزده سالگی در همان مسجد احمدی شروع به تحصیل ادبیات عرب نمود و فراگیری کتاب «شرح کفراوی بر اجرویمه» را آغاز کرد. اما به دلیل آن که کتاب های آموزشی که در زمینه ادبیات عرب تدریس میشد خصوصاً کتاب یادشده، از پیچیدگی خاصی برخوردار بود و در تألیف این کتاب، رعایت حال طلاب نوجوان نشده بود، محمد از ادامه تحصیل ناامید شد و قصد بازگشت کرد.<ref>عثمان امین، همان، ص 12ـ14.</ref> وی پس از این ماجرا، مدت سه ماه در منزل دایی اش پنهان شد تا این که برادر محمد متوجه انصراف او از تحصیل گشت و تلاش های او در بازگرداندن محمد به مسجد احمدی نیز فایده ای نداشت. سرانجام محمد لباس و وسایل همراه خود را برداشته و به وطن بازگشت و برای این که تا مدتی ذهن خانواده را از این مطلب دور نگه دارد، تصمیم به ازدواج گرفت و در سال 1282 ق با یکی از دختران روستای خودش ازدواج نمود.<ref>عبدالحلیم جندی، الامام محمد عبده، ص 7و8 و عثمان امین، همان، ص 14ـ18.</ref> | محمد پس از آموزش کامل قرآن و تجوید در سن پانزده سالگی در همان مسجد احمدی شروع به تحصیل ادبیات عرب نمود و فراگیری کتاب «شرح کفراوی بر اجرویمه» را آغاز کرد. اما به دلیل آن که کتاب های آموزشی که در زمینه ادبیات عرب تدریس میشد خصوصاً کتاب یادشده، از پیچیدگی خاصی برخوردار بود و در تألیف این کتاب، رعایت حال طلاب نوجوان نشده بود، محمد از ادامه تحصیل ناامید شد و قصد بازگشت کرد.<ref>عثمان امین، همان، ص 12ـ14.</ref> وی پس از این ماجرا، مدت سه ماه در منزل دایی اش پنهان شد تا این که برادر محمد متوجه انصراف او از تحصیل گشت و تلاش های او در بازگرداندن محمد به مسجد احمدی نیز فایده ای نداشت. سرانجام محمد لباس و وسایل همراه خود را برداشته و به وطن بازگشت و برای این که تا مدتی ذهن خانواده را از این مطلب دور نگه دارد، تصمیم به ازدواج گرفت و در سال 1282 ق با یکی از دختران روستای خودش ازدواج نمود.<ref>عبدالحلیم جندی، الامام محمد عبده، ص 7و8 و عثمان امین، همان، ص 14ـ18.</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
هدف عمده این حزب این بود که از نفوذ بیگانه جلوگیری کند و مصر را از دست عناصر ناشایست که در ارکان نظام نفوذ کرده بودند، نجات دهد و کشور را از سلطه یک نفر در آورده و مقید به قانون کند.<ref>به ترتیب پاورقی قبل: همان، ص 24؛ همان، ص 47.</ref> شیخ محمد عبده به عنوان شخصیت دوم این حزب فعالیتهای قلمی و بیانی زیادی انجام داد.<br> | هدف عمده این حزب این بود که از نفوذ بیگانه جلوگیری کند و مصر را از دست عناصر ناشایست که در ارکان نظام نفوذ کرده بودند، نجات دهد و کشور را از سلطه یک نفر در آورده و مقید به قانون کند.<ref>به ترتیب پاورقی قبل: همان، ص 24؛ همان، ص 47.</ref> شیخ محمد عبده به عنوان شخصیت دوم این حزب فعالیتهای قلمی و بیانی زیادی انجام داد.<br> | ||
وی در جلسههایی که برای برنامههای مفید این حزب در جامعه تشکیل میشد هفده ماده مهم را تصویب کرد که باعث انقلابی در مصر شد. پس از فعالیت یک ماهه این حزب، «لرد کرومر» مستشار مالی انگلیس در مصر، متوجه شد به یک باره 45% از نفوذ دولت انگلیس در مصر کاسته شده و تجارت انگلستان 35% تنزل یافته است. در آماری که تقدیم کرومر شد، | وی در جلسههایی که برای برنامههای مفید این حزب در جامعه تشکیل میشد هفده ماده مهم را تصویب کرد که باعث انقلابی در مصر شد. پس از فعالیت یک ماهه این حزب، «لرد کرومر» مستشار مالی انگلیس در مصر، متوجه شد به یک باره 45% از نفوذ دولت انگلیس در مصر کاسته شده و تجارت انگلستان 35% تنزل یافته است. در آماری که تقدیم کرومر شد، فعالیتهای 35ساله مبلغین مسیحی در مصر نسبت به عملیات یکماهه حزب وطنی مصر، یک به شانزده گزارش شده است. کرومر که از این نتایج وحشت کرده بود در یکی از گزارشهای خود مینویسد: «بدین وسیله به زمامداران انگلستان اعلام خطر میکنم که اگر یکسال دیگر حزب وطنی تحت رهبری سیدجمال الدین اسدآبادی ادامه پیدا کند نه تنها سیاست و تجارت دولت انگلیس در آسیا و آفریقا یکسره نابود خواهد شد بلکه ترس آن است که نفوذ کشورهای اروپایی یک باره در سراسر جهان به خطر افتد».<ref>سید عبدالکریم هاشمی نژاد، مناظره دکتر وپیر، ص 404ـ410.</ref><br> | ||
این اعترافها نشان میدهد که شیخ محمد عبده به درستی تشخیص داده بود که باید به اسلام راستین بازگشت. خدیو مصر (توفیق پاشا) که از ادامه فعالیت این حزب نگران شده بود از سید جمال دعوت کرد تا اگر بتواند او را از ادامه کار بازدارد. اما در سخنانی که بین سید و خدیو مصر انجام شد، سید اعتنایی به سخنان خدیو نکرد و سرانجام در اثر فشار سفیر بریتانیا، سید جمال محکوم به اخراج از مصر گردید.<ref>عبدالحلیم جندی، الامام محمد عبده، ص 36.</ref> در پی آن شیخ محمد عبده از مقام استادی در مدرسه دارالعلوم و مدرسه الالسن، برکنار شد و در اواسط رمضان سال 1296 محکوم شد به دهکده خود بازگردد.<ref>شیخ محمد عبده مصلح بزرگ مصر، ص 51ـ52.</ref> هنگامی که [[سید جمال الدین اسد آبادی|سید جمال]] از مصر بیرون میرفت این جمله را بر زبان آورد: «إنی ترکت الشیخ محمد عبده و کفاه لمصر عالماً» «من شیخ محمد عبده را در [[مصر]] گذاشتم و برای کشور مصر دانشمندی چون او کافی است».<ref>محمد رشیدرضا، تاریخ الاستاذ الامام، ج 3، ص 2.</ref><br> | این اعترافها نشان میدهد که شیخ محمد عبده به درستی تشخیص داده بود که باید به اسلام راستین بازگشت. خدیو مصر (توفیق پاشا) که از ادامه فعالیت این حزب نگران شده بود از سید جمال دعوت کرد تا اگر بتواند او را از ادامه کار بازدارد. اما در سخنانی که بین سید و خدیو مصر انجام شد، سید اعتنایی به سخنان خدیو نکرد و سرانجام در اثر فشار سفیر بریتانیا، سید جمال محکوم به اخراج از مصر گردید.<ref>عبدالحلیم جندی، الامام محمد عبده، ص 36.</ref> در پی آن شیخ محمد عبده از مقام استادی در مدرسه دارالعلوم و مدرسه الالسن، برکنار شد و در اواسط رمضان سال 1296 محکوم شد به دهکده خود بازگردد.<ref>شیخ محمد عبده مصلح بزرگ مصر، ص 51ـ52.</ref> هنگامی که [[سید جمال الدین اسد آبادی|سید جمال]] از مصر بیرون میرفت این جمله را بر زبان آورد: «إنی ترکت الشیخ محمد عبده و کفاه لمصر عالماً» «من شیخ محمد عبده را در [[مصر]] گذاشتم و برای کشور مصر دانشمندی چون او کافی است».<ref>محمد رشیدرضا، تاریخ الاستاذ الامام، ج 3، ص 2.</ref><br> | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
=تأسیس مجله «عروة الوثقی» در پاریس= | =تأسیس مجله «عروة الوثقی» در پاریس= | ||
محمد عبده که در هنگام تبعید 33ساله بود، به بیروت مسافرت کرده و در آن جا رحل اقامت افکند. سیدجمال که در پاریس بود، طی نامهای از وی دعوت کرد تا به او بپیوندد و در کنار هم و با کمک یک دیگر | محمد عبده که در هنگام تبعید 33ساله بود، به بیروت مسافرت کرده و در آن جا رحل اقامت افکند. سیدجمال که در پاریس بود، طی نامهای از وی دعوت کرد تا به او بپیوندد و در کنار هم و با کمک یک دیگر فعالیتهای سیاسی خود را دوباره آغاز کنند. وقتی شیخ محمد عبده به پاریس رفت در کنار سیدجمال دست به انتشار مجله ای به نام «العروةالوثقی» زدند که وحشتی در دل استعمار انداخت و باعث آگاهی امت اسلامی شد. مقالات این مجله ضمن این که لبه تیز خود را متوجه استعمار کهنه انگلیس کرده بود، در مورد وحدت مسلمانان و ادیان آسمانی به چاپ میرسید. مقالاتی با عناوین: «مسیحیت، اسلام و پیروان آن دو»، «وحدت اسلامی» و «دعوت مردم ایران برای اتحاد با افغانها» از این دسته اند.<ref>شیخ محمد عبده مصلح بزرگ مصر، ص 62.</ref> به تدریج با استقبال پرشوری که از سوی خوانندگان مجله دیده شد، شعبههایی از آن در کشورهای دیگر مانند هند، مصر و تونس تأسیس شد و به صورت مخفیانه در این کشورها پخش میشد. محمد عبده در ایجاد شعبههای یاد شده مسافرتهایی به این کشورها داشت و هماهنگیهای لازم را به عمل میآورد.<br> | ||
سیاستمداران انگلیس که از انتشار روزافزون این مجله وحشت داشتند برای خوانندگان آن جریمه تعیین کردند و برای تعدیل محتویات مجله از سیدجمال دعوت نمودند که به لندن سفر کرده و با آنان مذاکره نماید. سیدجمال که به شیخ محمد عبده از هر جهت اطمینان داشت و شجاعت او را هم امتحان کرده بود، وی را به نمایندگی از خود به لندن فرستاد. در این سفر شیخ محمد عبده حامل پیامهایی از سوی مصریها و سودانیها نیز بود تا شاید پارلمان انگلستان در رفتار خود با این کشورها تجدید نظر کند. سرانجام انگلیسیها از شیخ محمد عبده و سیدجمال مأیوس شدند و دانستند که نمیتوانند از آنها به نفع خود استفاده کنند و از طرفی محمد عبده میدانست که آنان در سیاستهای خود علیه کشورهای اسلامی تجدید نظر نمیکنند. به همین دلیل به پاریس بازگشت و به فعالیتهای مطبوعاتی خود در کنار سیدجمال ادامه داد، اما پس از هیجده ماه از عمر مجله به دلیل ممنوعیت چاپ و مشکلات دیگر در سال 1302 ق مجله تعطیل شد.<ref>عثمان امین، همان، صص 65ـ70.</ref><br> | سیاستمداران انگلیس که از انتشار روزافزون این مجله وحشت داشتند برای خوانندگان آن جریمه تعیین کردند و برای تعدیل محتویات مجله از سیدجمال دعوت نمودند که به لندن سفر کرده و با آنان مذاکره نماید. سیدجمال که به شیخ محمد عبده از هر جهت اطمینان داشت و شجاعت او را هم امتحان کرده بود، وی را به نمایندگی از خود به لندن فرستاد. در این سفر شیخ محمد عبده حامل پیامهایی از سوی مصریها و سودانیها نیز بود تا شاید پارلمان انگلستان در رفتار خود با این کشورها تجدید نظر کند. سرانجام انگلیسیها از شیخ محمد عبده و سیدجمال مأیوس شدند و دانستند که نمیتوانند از آنها به نفع خود استفاده کنند و از طرفی محمد عبده میدانست که آنان در سیاستهای خود علیه کشورهای اسلامی تجدید نظر نمیکنند. به همین دلیل به پاریس بازگشت و به فعالیتهای مطبوعاتی خود در کنار سیدجمال ادامه داد، اما پس از هیجده ماه از عمر مجله به دلیل ممنوعیت چاپ و مشکلات دیگر در سال 1302 ق مجله تعطیل شد.<ref>عثمان امین، همان، صص 65ـ70.</ref><br> |