۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پذیرفته اند' به 'پذیرفتهاند') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
از موارد افتراق بین اهل تسنن و امامیه موضوع روات شیعی است. بیشتر اهل تسنن معتقدند که روایات روایان شیعی مطلقا مسموع نیست هر چند برخی از روشنفکران | از موارد افتراق بین اهل تسنن و امامیه موضوع روات شیعی است. بیشتر اهل تسنن معتقدند که روایات روایان شیعی مطلقا مسموع نیست هر چند برخی از روشنفکران آنها نظیر ابوزهره این سخن را مردود دانسته و معتقدند معیار در صدق روایت وثاقت شخص راوی است و اعتقاد به مذهب خاص در ان نقشی ندارد، | ||
== سخن محمد ابوزهره در زمینه روات شیعی و احادیث | == سخن محمد ابوزهره در زمینه روات شیعی و احادیث آنها == | ||
ایشان معتقد است عالمان دو مذهب سنی و شیعه در این راه مسیر افراط را رفته و از مدار انصاف و حقیقت خارج شدهاند چون اینان صدق و کذب راوی را به مذهب شخص مرتبط میدانند که این امر قطعا مسیر صحیحی نخواهد بود، | ایشان معتقد است عالمان دو مذهب سنی و شیعه در این راه مسیر افراط را رفته و از مدار انصاف و حقیقت خارج شدهاند چون اینان صدق و کذب راوی را به مذهب شخص مرتبط میدانند که این امر قطعا مسیر صحیحی نخواهد بود، | ||
ایشان در نقد سخن شیخ طوسی – که روایت نقل شده از راوی سنی را مردود | ایشان در نقد سخن شیخ طوسی – که روایت نقل شده از راوی سنی را مردود میداند – میگوید: مبنای شما منتهی به این میشود که افراد موثق اهل سنت از فاسق امامیه نیز نازلتر باشند: | ||
و ان الطوسی قد قبل روایه مستقیم العقیده ای الامامی اذا کان معروفا بالصدق ولو کان فاسقا و حکی ان عمل المتقدمین من الطائفه علی ذالک و ان کان المتاخرون قد ناقشوا حکایته و رایه ولکنهم لم یبلغوا شاوه فی روایه المذهب و تنتهی- الشیخ الطوسی - من هذا الی ان غیرالامامی اما لاتقبل روایته مطلقا و اما ان تقبل روایته ان وثق و مدح و ذالک بلا ریب یجعله فی مقام الروایه دون الامامی بل دون القاسق من الامامیه علی ما حکی الطوسی فی العده | و ان الطوسی قد قبل روایه مستقیم العقیده ای الامامی اذا کان معروفا بالصدق ولو کان فاسقا و حکی ان عمل المتقدمین من الطائفه علی ذالک و ان کان المتاخرون قد ناقشوا حکایته و رایه ولکنهم لم یبلغوا شاوه فی روایه المذهب و تنتهی- الشیخ الطوسی - من هذا الی ان غیرالامامی اما لاتقبل روایته مطلقا و اما ان تقبل روایته ان وثق و مدح و ذالک بلا ریب یجعله فی مقام الروایه دون الامامی بل دون القاسق من الامامیه علی ما حکی الطوسی فی العده | ||
ایشان در ادامه اظهار میدارد متاسفانه همین روش و مبنا در بین اهل تسنن نیز جاری است که روایات بسیاری از روات شیعی را بدلیل | ایشان در ادامه اظهار میدارد متاسفانه همین روش و مبنا در بین اهل تسنن نیز جاری است که روایات بسیاری از روات شیعی را بدلیل آنکه اینان از روافض هستند نمیپذیرند گرچه راوی ان موثق باشد: | ||
و نقول ان ذالک تعصب مذهبی نرجو ان لا یستمر و ان السنیین وقع منهم ذالک فهم یردون کثیرا من الرجال فی روایتهم علی اساس انهم من الروافض و لا مسوغ لرد روایتهم الا کونهم من الروافض و انهم لیقررون ان روایه اهل البدع لا تقبل و لو کان من المشهورین بالصدق فی ذات انفسهم | و نقول ان ذالک تعصب مذهبی نرجو ان لا یستمر و ان السنیین وقع منهم ذالک فهم یردون کثیرا من الرجال فی روایتهم علی اساس انهم من الروافض و لا مسوغ لرد روایتهم الا کونهم من الروافض و انهم لیقررون ان روایه اهل البدع لا تقبل و لو کان من المشهورین بالصدق فی ذات انفسهم | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
نکته مهم ان است که بدانیم منشا چنین مبنائی از اهل سنت – نسبت به روات شیعی - چیست؟ چرا اهل تسنن راویان شیعه را بعنوان اینکه رافضی هستند مردود میدانند؟ | نکته مهم ان است که بدانیم منشا چنین مبنائی از اهل سنت – نسبت به روات شیعی - چیست؟ چرا اهل تسنن راویان شیعه را بعنوان اینکه رافضی هستند مردود میدانند؟ | ||
در پاسخ این سئوال باید گفت: از | در پاسخ این سئوال باید گفت: از آنجا که شیعه از منظر اهل سنت اهل بدعت میباشد از اینرو احادیث و روایاتشان را نیز مردود میدانند، | ||
دراین رابطه گفتار مولف کتاب:" البحر المحیط" بسیار گویاست. ایشان بعد از بیان اشتراط عدالت و عدم فسق در قبول خبر راوی، اظهار میدارد که فسق مانع از پذیرش خبر دو نوع است: فسق عملی و فسق اعتقادی؛ | دراین رابطه گفتار مولف کتاب:" البحر المحیط" بسیار گویاست. ایشان بعد از بیان اشتراط عدالت و عدم فسق در قبول خبر راوی، اظهار میدارد که فسق مانع از پذیرش خبر دو نوع است: فسق عملی و فسق اعتقادی؛ آنگاه در بیان برای فسق اعتقادی، اهل بدعت را بعنوان نمونه ذکر میکند: | ||
ویتفرع علی اشتراط العدالة مسائل أحدها عدم قبول خبر الفاسق والفسق نوعان: أحدهما من حیث الأفعال فلا خلاف فی رده الثانی: من جهة الاعتقاد کالمبتدعة | ویتفرع علی اشتراط العدالة مسائل أحدها عدم قبول خبر الفاسق والفسق نوعان: أحدهما من حیث الأفعال فلا خلاف فی رده الثانی: من جهة الاعتقاد کالمبتدعة | ||
ایشان در بیان اختلاف | ایشان در بیان اختلاف آراءاهل سنت در پذیرش یا عدم پذیرش روایاتی که راویانش فسق اعتقادی دارند مینویسد: | ||
وفیه خلاف وحکی مسلم فی صحیحه الإجماع علی رد خبر الفاسق قال إنه غیر مقبول عند أهل العلم کما أن شهادته مردودة عند جمیعهم وذکر إمام الحرمین أن الحنفیة وإن باحوا بقبول شهادة الفاسق فلم یبوحوا بقبول روایته فإن قال به قائل فهو مسبوق بالإجماع، | وفیه خلاف وحکی مسلم فی صحیحه الإجماع علی رد خبر الفاسق قال إنه غیر مقبول عند أهل العلم کما أن شهادته مردودة عند جمیعهم وذکر إمام الحرمین أن الحنفیة وإن باحوا بقبول شهادة الفاسق فلم یبوحوا بقبول روایته فإن قال به قائل فهو مسبوق بالإجماع، | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
== گفتار غزالی در قبول خبر واحد ثقه هر چند دین و مذهبش مخالف مذهب اهل سنت باشد == | == گفتار غزالی در قبول خبر واحد ثقه هر چند دین و مذهبش مخالف مذهب اهل سنت باشد == | ||
از گفتار غزالی در المستصفی بدست میآید ایشان سخن و روایت کسانی را که کافر بوده ویا از منظر اهل سنت اهل بدعت خوانده میشوند معتبر میدانند مشروط به | از گفتار غزالی در المستصفی بدست میآید ایشان سخن و روایت کسانی را که کافر بوده ویا از منظر اهل سنت اهل بدعت خوانده میشوند معتبر میدانند مشروط به آنکه جهل به انحراف خویش نداشته و نیز در مظان اتهام کذب نباشند، | ||
ایشان موید سخن خویش را سیره امام علی ع در برخورد با خوارج و قاتلان عثمان | ایشان موید سخن خویش را سیره امام علی ع در برخورد با خوارج و قاتلان عثمان میداند. | ||
غزالی در کتاب المستصفی نخست در تبیین محل بحث میگوید: | غزالی در کتاب المستصفی نخست در تبیین محل بحث میگوید: | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
نتیجه | نتیجه آنکه در این مساله بین عالمان اهل سنت اختلاف وجود داشته اما از منظر مشهور عالمان اهل سنت روایاتی که راویانش شیعه باشند - از آنجا که شیعه را اهل بدعت میدانند <ref>صبحی صالح در کتاب علوم الحدیث و مصطلحه ص 133 مینویسد: محدثان اهل سنت قبول احادیثی را که از اهل بدعت نقل شده است جایز نمیدانند: و لا غرابه بعد هذا ان یکره المحدثون الروایه عن اهل الاهوا والبدع</ref> - مردود است هر چند بسیاری از متاخران اهل سنت ثقه بودن راوی را کافی در قبول خبر میدانند، | ||
== ب- آراء علمای شیعه – امامیه – نسبت به روات سنی == | == ب- آراء علمای شیعه – امامیه – نسبت به روات سنی == | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
در این مساله بین اعلام مذهب امامیه اختلافاتی است که لازم است دراین مرحله مطرح گردد، بسیاری از علمای امامیه همانند علمای اهل سنن – نسبت به امامیه – معتقدند که یکی از معیارها در قبول خبر، سلامت راوی از جنبه اعتقادی است از اینرو راوی اهل سنت روایتش مقبول نخواهد بود | در این مساله بین اعلام مذهب امامیه اختلافاتی است که لازم است دراین مرحله مطرح گردد، بسیاری از علمای امامیه همانند علمای اهل سنن – نسبت به امامیه – معتقدند که یکی از معیارها در قبول خبر، سلامت راوی از جنبه اعتقادی است از اینرو راوی اهل سنت روایتش مقبول نخواهد بود | ||
اینان بین ایمان و اسلام تفاوت قائل شده و معتقدند که ایمان بمعنای شیعی بودن، شرط قبول خبر است و کسی که فاقد این صفت باشد روایتش مقبول نیست، بعلاوه اینکه اینان معتقدند یکی از شرائط پذیرش خبر، عدالت راوی است و از | اینان بین ایمان و اسلام تفاوت قائل شده و معتقدند که ایمان بمعنای شیعی بودن، شرط قبول خبر است و کسی که فاقد این صفت باشد روایتش مقبول نیست، بعلاوه اینکه اینان معتقدند یکی از شرائط پذیرش خبر، عدالت راوی است و از آنجا که راوی مخالف با مذهب امامیه، اعتقادش فاسد است از اینرو روایتش نیز مقبول نخواهد بود، | ||
باید اذعان کرد مبنای مذکور مخالف با مبانی برخی دیگر از علمای امامیه است که وثاقه راوی را در قبول خبر کافی میدانند گرچه مذهب راوی مخالف مذهب امامیه باشد، | باید اذعان کرد مبنای مذکور مخالف با مبانی برخی دیگر از علمای امامیه است که وثاقه راوی را در قبول خبر کافی میدانند گرچه مذهب راوی مخالف مذهب امامیه باشد، | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
== دیدگاه شیخ طوسی در شرطیت امامی بودن راوی == | == دیدگاه شیخ طوسی در شرطیت امامی بودن راوی == | ||
شیخ طوسی در کتاب العده الاصول معتقد است که فقط روایاتی مقبول است که از طریق راوی امامیه وارد شده باشد مشروط بر | شیخ طوسی در کتاب العده الاصول معتقد است که فقط روایاتی مقبول است که از طریق راوی امامیه وارد شده باشد مشروط بر آنکه شرائط دیگر نظیر عدالت و،..را دارا باشد: | ||
والَّذی أذهب إلیه: أن خبر الواحد لا یوجب العلم وأنه کان یجوز أن ترد العبادة بالعمل به عقلا، وقد ورد جواز العمل به فی الشرع، إلا أن ذلک موقوف علی طریق مخصوص وهو ما یرویه من کان من الطائفة المحقة، ویختص بروایته، ویکون علی صفة یجوز معها قبول خبره من العدالة وغیرها،<ref>العده الاصول ج 1ص 100</ref> | والَّذی أذهب إلیه: أن خبر الواحد لا یوجب العلم وأنه کان یجوز أن ترد العبادة بالعمل به عقلا، وقد ورد جواز العمل به فی الشرع، إلا أن ذلک موقوف علی طریق مخصوص وهو ما یرویه من کان من الطائفة المحقة، ویختص بروایته، ویکون علی صفة یجوز معها قبول خبره من العدالة وغیرها،<ref>العده الاصول ج 1ص 100</ref> | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
فأما ما اخترته من المذهب فهو أن خبر الواحد إذا کان واردا من طریق أصحابنا القائلین بالإمامة، وکان ذلک مرویا عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم أو عن واحد من الأئمة | فأما ما اخترته من المذهب فهو أن خبر الواحد إذا کان واردا من طریق أصحابنا القائلین بالإمامة، وکان ذلک مرویا عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم أو عن واحد من الأئمة علیهمالسلام، وکان ممن لا یطعن فی روایته، ویکون سدیدا فی نقله، ولم تکن هناک قرینة تدل علی صحة ما تضمنه الخبر، لأنه إن کانت هناک قرینة تدل علی صحة ذلک، کان الاعتبار بالقرینة، وکان ذلک موجبا للعلم - ونحن نذکر القرائن فیما بعد - جاز العمل به، | ||
انگاه در مقام تعلیل بر اثبات مبنای فوق – شرطیت سلامت اعتقادی راوی در پذیرش خبرو... – مدعی است که اجماع امامیه بر قبولی این مبنا ثابت است: | انگاه در مقام تعلیل بر اثبات مبنای فوق – شرطیت سلامت اعتقادی راوی در پذیرش خبرو... – مدعی است که اجماع امامیه بر قبولی این مبنا ثابت است: | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
والَّذی یدل علی ذلک: إجماع الفرقة المحقة، فإنی وجدتها مجمعة علی العمل بهذه الأخبار التی رووها فی تصانیفهم ودونوها فی أصولهم، لا یتناکرون ذلک ولا یتدافعونه، حتی أن واحدا منهم إذا أفتی بشیء لا یعرفونه سألوه من أین قلت هذا؟ | والَّذی یدل علی ذلک: إجماع الفرقة المحقة، فإنی وجدتها مجمعة علی العمل بهذه الأخبار التی رووها فی تصانیفهم ودونوها فی أصولهم، لا یتناکرون ذلک ولا یتدافعونه، حتی أن واحدا منهم إذا أفتی بشیء لا یعرفونه سألوه من أین قلت هذا؟ | ||
فإذا أحالهم علی کتاب معروف، أو أصل مشهور، وکان راویه ثقة لا ینکر حدیثه، سکتوا وسلموا الأمر فی ذلک وقبلوا قوله، وهذه عادتهم وسجیتهم من عهد النبی صلی الله علیه وآله وسلم ومن بعده من الأئمة | فإذا أحالهم علی کتاب معروف، أو أصل مشهور، وکان راویه ثقة لا ینکر حدیثه، سکتوا وسلموا الأمر فی ذلک وقبلوا قوله، وهذه عادتهم وسجیتهم من عهد النبی صلی الله علیه وآله وسلم ومن بعده من الأئمة علیهمالسلام، ومن زمن الصادق جعفر بن محمد علیهالسلام الَّذی انتشر العلم عنه وکثرت الروایة من جهته، فلو لا أن العمل بهذه الأخبار کان جائزا لما أجمعوا علی ذلک ولأنکروه، لأن إجماعهم فیه معصوم لا یجوز علیه الغلط والسهو، انتهی <ref>المصدرالسابق ص 127</ref> | ||
شیخ طوسی در تعلیل علت افتراق بین پذیرش روایات راوایان امامی و عدم پذیرش روایات راویان غیر امامی میفرماید-: | شیخ طوسی در تعلیل علت افتراق بین پذیرش روایات راوایان امامی و عدم پذیرش روایات راویان غیر امامی میفرماید-: | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
اگر ایراد شود که وقتی از منظر عقل عمل بخبر واحد جائز وشرع نیز انرا تایید میکند پس چرا در پذیرش خبر، بین راویان امامیه و اهل سنت قائل به تفاوت هستید؟: | اگر ایراد شود که وقتی از منظر عقل عمل بخبر واحد جائز وشرع نیز انرا تایید میکند پس چرا در پذیرش خبر، بین راویان امامیه و اهل سنت قائل به تفاوت هستید؟: | ||
در پاسخ | در پاسخ میگوئیم: لازم است در جواز عمل به خبر واحد تابع شروط شریعت باشیم و در شریعت شرط عمل بخبر واحد عدالت میباشد بنابراین پیروان مذاهب غیر امامیه را شامل گردد: | ||
فإن قیل: إذا کان العقل یجوز العمل بخبر الواحد، والشرع قد ورد به، ما الَّذی حملکم علی الفرق بین ما ترویه الطائفة المحقة، وبین ما یرویه أصحاب الحدیث من العامة عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم؟ وهلا عملتم بالجمیع، أو منعتم من الکل؟ | فإن قیل: إذا کان العقل یجوز العمل بخبر الواحد، والشرع قد ورد به، ما الَّذی حملکم علی الفرق بین ما ترویه الطائفة المحقة، وبین ما یرویه أصحاب الحدیث من العامة عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم؟ وهلا عملتم بالجمیع، أو منعتم من الکل؟ | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
قیل: العمل بخبر الواحد إذا کان دلیلا شرعیا فینبغی أن نستعمله بحیث قررته الشریعة، والشرع یری العمل بما یرویه طائفة مخصوصة، فلیس لنا أن نتعدی إلی غیرها، کما أنه لیس لنا أن نتعدی من روایة العدل إلی روایة الفاسق وإن کان العقل مجوزا لذلک، أجمع علی أن من شرط العمل بخبر الواحد أن یکون راویه عدلا بلا خلاف، وکل من أسند إلیه ممن خالف الحق لم تثبت عدالته، بل ثبت فسقه، فلأجل ذلک لم یجز العمل بخبره، انتهی <ref>العده الاصول ج 1 ص 129</ref> | قیل: العمل بخبر الواحد إذا کان دلیلا شرعیا فینبغی أن نستعمله بحیث قررته الشریعة، والشرع یری العمل بما یرویه طائفة مخصوصة، فلیس لنا أن نتعدی إلی غیرها، کما أنه لیس لنا أن نتعدی من روایة العدل إلی روایة الفاسق وإن کان العقل مجوزا لذلک، أجمع علی أن من شرط العمل بخبر الواحد أن یکون راویه عدلا بلا خلاف، وکل من أسند إلیه ممن خالف الحق لم تثبت عدالته، بل ثبت فسقه، فلأجل ذلک لم یجز العمل بخبره، انتهی <ref>العده الاصول ج 1 ص 129</ref> | ||
در نتیجه از منظر ایشان پیروان مذاهب غیر امامیه از | در نتیجه از منظر ایشان پیروان مذاهب غیر امامیه از آنجا که مذاهب شان مخالف حق است عدالت شان ثابت نیست بلکه فسق شان ثابت است، | ||
تبیین بیشتر دیدگاه شیخ طوسی در عدم قبول راوی غیر امامی | تبیین بیشتر دیدگاه شیخ طوسی در عدم قبول راوی غیر امامی | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
انگاه در زمینه روایاتی که راویانش اهل سنت میباشد میگوید: | انگاه در زمینه روایاتی که راویانش اهل سنت میباشد میگوید: | ||
اگر راوی مخالف اصل مذهب باشد و مروی عنه او ائمه | اگر راوی مخالف اصل مذهب باشد و مروی عنه او ائمه علیهمالسلام باشد اگر از فرد موثوق وموافق مذهب، خبر ی مخالفش باشد در اینصورت چنین خبری بر خبر مخالف مذهب ترجیح دارد و اگر از موافق مذهب، خبر مخالفی نبود و قرائنی هم بر صحتش وجود داشت قول مخالف، مقبول خواهد بود: | ||
فأما إذا کان مخالفا فی الاعتقاد لأصل المذهب وروی مع ذلک عن الأئمة | فأما إذا کان مخالفا فی الاعتقاد لأصل المذهب وروی مع ذلک عن الأئمة علیهمالسلام نظر فیما یرویه فإن کان هناک من طرق الموثوق بهم ما یخالفه وجب إطراح خبره وإن لم یکن هناک ما یوجب إطراح خبره، ویکون هناک ما یوافقه وجب العمل به، | ||
ایشان در ادامه میفرماید: | ایشان در ادامه میفرماید: | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
اگر در مقابل خبر مخالف مذهب – که مروی عنه او امامان معصوم میباشد -خبری موافق یا مخالف او نبود و از اهل سنت نیز قولی در این زمینه وجود نداشت عمل به چنین قول مخالفی واجب است: | اگر در مقابل خبر مخالف مذهب – که مروی عنه او امامان معصوم میباشد -خبری موافق یا مخالف او نبود و از اهل سنت نیز قولی در این زمینه وجود نداشت عمل به چنین قول مخالفی واجب است: | ||
وإن لم یکن من الفرقة المحقة خبر یوافق ذلک ولا یخالفه، ولا یعرف لهم قول فیه، وجب أیضا العمل به، لما روی عن الصادق علیهالسلام أنه قال: «إذا نزلت بکم حادثة لا تجدون حکمها فیما رووا عنا فانظروا إلی ما رووا عن علی علیهالسلام فاعملوا به»، ولأجل ما قلناه عملت الطائفة بما رواه حفص بن غیاث، وغیاث بن کلوب، ونوح بن دراج والسکونی، وغیرهم من العامة عن أئمتنا | وإن لم یکن من الفرقة المحقة خبر یوافق ذلک ولا یخالفه، ولا یعرف لهم قول فیه، وجب أیضا العمل به، لما روی عن الصادق علیهالسلام أنه قال: «إذا نزلت بکم حادثة لا تجدون حکمها فیما رووا عنا فانظروا إلی ما رووا عن علی علیهالسلام فاعملوا به»، ولأجل ما قلناه عملت الطائفة بما رواه حفص بن غیاث، وغیاث بن کلوب، ونوح بن دراج والسکونی، وغیرهم من العامة عن أئمتنا علیهمالسلام، فیما لم ینکروه ولم یکن عندهم خلافه، انتهی – <ref>العده الاصول ج 1ص 148</ref> | ||
== سخن شیخ طوسی نسبت به راویانی که از فرقههای منحرف از شیعه – فرق غیر امامیه – میباشند == | == سخن شیخ طوسی نسبت به راویانی که از فرقههای منحرف از شیعه – فرق غیر امامیه – میباشند == | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
ایشان در ادامه میفرماید: | ایشان در ادامه میفرماید: | ||
وإن کان هناک ما یعضد روایتهم ویدل علی صحتها وجب العمل به، وإن لم یکن هناک ما یشهد لروایتهم بالصحّة وجب التوقف فی أخبارهم، ولأجل ذلک توقف المشایخ عن أخبار کثیرة هذه | وإن کان هناک ما یعضد روایتهم ویدل علی صحتها وجب العمل به، وإن لم یکن هناک ما یشهد لروایتهم بالصحّة وجب التوقف فی أخبارهم، ولأجل ذلک توقف المشایخ عن أخبار کثیرة هذه صورتها ولم یرووها واستثنوها فی فهارسهم من جملة ما یروونه من التصنیفات | ||
ایشان نسبت به روات فاسق از فرق انحرافی از مذهب شیعه میفرماید:فأما من کان مخطئا فی بعض الأفعال، أو فاسقا بأفعال الجوارح، وکان ثقة فی روایته متحرزا فیها، فإن ذلک لا یوجب رد خبره، ویجوز العمل به لأن العدالة المطلوبة فی الروایة حاصلة فیه، وإنما الفسق بأفعال الجوارح یمنع من قبول شهادته ولیس بمانع من قبول خبره، ولأجل ذلک قبلت الطائفة أخبار جماعة هذه صفتهم، انتهی <ref>العده ج 1 – ص 151</ref> | ایشان نسبت به روات فاسق از فرق انحرافی از مذهب شیعه میفرماید:فأما من کان مخطئا فی بعض الأفعال، أو فاسقا بأفعال الجوارح، وکان ثقة فی روایته متحرزا فیها، فإن ذلک لا یوجب رد خبره، ویجوز العمل به لأن العدالة المطلوبة فی الروایة حاصلة فیه، وإنما الفسق بأفعال الجوارح یمنع من قبول شهادته ولیس بمانع من قبول خبره، ولأجل ذلک قبلت الطائفة أخبار جماعة هذه صفتهم، انتهی <ref>العده ج 1 – ص 151</ref> | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
استاد غفاری نیز در کتاب دراسات فی علم الدرایه در بحث شرائط راوی مینویسد: | استاد غفاری نیز در کتاب دراسات فی علم الدرایه در بحث شرائط راوی مینویسد: | ||
یکی از شرائط قبول خبر راوی ایمان میباشد که بمعنای امامی بودن است و همه علمای امامیه انرا پذیرفتهاند که از جمله | یکی از شرائط قبول خبر راوی ایمان میباشد که بمعنای امامی بودن است و همه علمای امامیه انرا پذیرفتهاند که از جمله آنها فاضلان و شهیدان و صاحب معالم میباشد هر چند شیخ طوسی نیز دربرخی صور روایت غیر امامی را نیز مقبول میدانند: | ||
... - من شرائط الروای -: الإیمان والمراد به کونه إمامیا اثنی عشریا، وقد اعتبر هذا الشرط جمع، منهم الفاضلان والشهیدان وصاحب " المعالم " و " الکرکی وغیرهم، ومقتضاه عدم جواز العمل بخبرالمخالفین ولا سایر فرق الشیعة، وخالف فی ذلک الشیخ - رحمه الله - فی محکی العدة، حیث جوز العمل بخبر المخالفین إذا رووا عن أئمتنا | ... - من شرائط الروای -: الإیمان والمراد به کونه إمامیا اثنی عشریا، وقد اعتبر هذا الشرط جمع، منهم الفاضلان والشهیدان وصاحب " المعالم " و " الکرکی وغیرهم، ومقتضاه عدم جواز العمل بخبرالمخالفین ولا سایر فرق الشیعة، وخالف فی ذلک الشیخ - رحمه الله - فی محکی العدة، حیث جوز العمل بخبر المخالفین إذا رووا عن أئمتنا علیهمالسلام إذا لم یکن فی روایات الأصحاب ما یخالفه ولا یعرف لهم قول فیه، لما روی عن الصادق علیهالسلام أنه قال: | ||
" إذا نزلت بکم حادثة لا تجدون حکمها فیما روی عنا، فانظروا إلی ما رووه عن علی علیهالسلام فاعملوا به " - انتهی - <ref>دراسات فی علم الدرایه ص 80</ref> | " إذا نزلت بکم حادثة لا تجدون حکمها فیما روی عنا، فانظروا إلی ما رووه عن علی علیهالسلام فاعملوا به " - انتهی - <ref>دراسات فی علم الدرایه ص 80</ref> | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
باید گفت گفتار شیخ طوسی درعدم قبول روایت غیر امامی تمام نیست، | باید گفت گفتار شیخ طوسی درعدم قبول روایت غیر امامی تمام نیست، | ||
تبیین: شیخ طوسی در رد قبول روایت غیر امامی میفرماید: از | تبیین: شیخ طوسی در رد قبول روایت غیر امامی میفرماید: از آنجا که مذهب غیر امامی مخالف حق است از اینرو عدالتش ثابت نیست و لذ ا فاسق شمرده میشود: | ||
....العمل بخبر الواحد إذا کان دلیلا شرعیا فینبغی أن نستعمله بحیث قررته الشریعة، والشرع یری العمل بما یرویه طائفة مخصوصة، فلیس لنا أن نتعدی إلی غیرها، کما أنه لیس لنا أن نتعدی من روایة العدل إلی روایة الفاسق وإن کان العقل مجوزا لذلک، أجمع علی أن من شرط العمل بخبر الواحد أن یکون راویه عدلا بلا خلاف، وکل من أسند إلیه ممن خالف الحق لم تثبت عدالته، بل ثبت فسقه، فلأجل ذلک لم یجز العمل بخبره، انتهی <ref>العده الاصول ج 1 ص 129</ref> | ....العمل بخبر الواحد إذا کان دلیلا شرعیا فینبغی أن نستعمله بحیث قررته الشریعة، والشرع یری العمل بما یرویه طائفة مخصوصة، فلیس لنا أن نتعدی إلی غیرها، کما أنه لیس لنا أن نتعدی من روایة العدل إلی روایة الفاسق وإن کان العقل مجوزا لذلک، أجمع علی أن من شرط العمل بخبر الواحد أن یکون راویه عدلا بلا خلاف، وکل من أسند إلیه ممن خالف الحق لم تثبت عدالته، بل ثبت فسقه، فلأجل ذلک لم یجز العمل بخبره، انتهی <ref>العده الاصول ج 1 ص 129</ref> | ||
در پاسخ مطالب ذکر شده | در پاسخ مطالب ذکر شده میگوئیم: ادعای مذکور بدلائل ذیل تمام نیست: | ||
اولا مخالفت با مذهب حق در صورتی که بر اساس تحقیق و دلیل باشد سبب فسق نمیگردد شکی نیست که اغلب کسانی به مذاهبی غیر از امامیه معتقدند برای عقائدشان دلیل و مدرک دارند از اینرو نمیتوان همه | اولا مخالفت با مذهب حق در صورتی که بر اساس تحقیق و دلیل باشد سبب فسق نمیگردد شکی نیست که اغلب کسانی به مذاهبی غیر از امامیه معتقدند برای عقائدشان دلیل و مدرک دارند از اینرو نمیتوان همه آنان را به صرف اینکه مذهب شان مخالف با امامیه است غیر عادل و فاسق دانست، | ||
ثانیا: مخالفت با مذهب حق ویا موافقت با ان امری اعتقادی است در حالی که نقل روایت امری است که به صدق وکذب راوی مرتبط بوده و امر اعتقادی نمیباشد بنابراین بین | ثانیا: مخالفت با مذهب حق ویا موافقت با ان امری اعتقادی است در حالی که نقل روایت امری است که به صدق وکذب راوی مرتبط بوده و امر اعتقادی نمیباشد بنابراین بین ایندو ارتباط سبب و مسببی –ملازمه- نیست که یکی – مخالفت با مذهب حق – مستلزم وجود دیگری – کذب راوی معتقد به مذهب مخالف حق – گردد | ||
بعلاوه اینکه بین | بعلاوه اینکه بین ایندو نسبت عام و خاص من وجه میباشد چون ممکن است فردی مخالف با مذهب حق باشد اما فردی صادق باشد و بالعکس ممکن است فردی موافق با حق باشد اما فردی کاذب تلقی گردد، | ||
ثالثا مفاد | ثالثا مفاد آیه نبا این است که معیار قبول یا رد خبر احراز وثاقت راوی است نه مذهب ان بدین معنا که آیه نبا دلالت میکند که لازم است در هنگام شنیدن اخبار نسبت به قبول یا رد ان عجله ننموده بلکه عالمانه با ان مواجه شوید از اینرو شایسته است بهنگام شنیدن خبر در صحت و سقمش تحقیق نمایید بویژه زمانی که مخبر و راوی فرد فاسقی باشد – چون فردی که التزامی به رعایت حریم الهی ندارد در تعاملش با دیگران نیز ممکن است التزامی به صداقت در گفتار نداشته باشد – تا مبادا در اثر عدم احتیاط در مواجهه با خبر سبب خسارت به دیگران گردید، | ||
بعبارت دیگر وصف فاسق در | بعبارت دیگر وصف فاسق در آیه شریفه اشعار به علیت دارد بدین معنا که علت عدم قبول خبر فاسق عدم وثاقت درگفتارش میباشد نه مذهبش چون فسق و تظاهر به معصیت شخص را از وثاقت خارج میکند نه اینکه او را از مذهبش خارج نماید و هر چیزی که سبب خروج انسان از وثاقت گردد لازم است از ان اجتناب گردد و اخبار چنین شخصی مقبول نخواهد بود، بنابراین همانطور که فرد امامی و شیعی میتواند موثق یا غیر موثق باشد سنی نیز ممکن است اینچنین باشد بلکه حتی نسبت به پیروان سائر مذاهب نیز چنین امری ممکن است، | ||
چنانکه در روایات از پیامبر ص نقل شده است: کلمةُ الحکمةِ ضالّةُ المؤمنِ، فحیثُ وجدَها فهُو أحقُّ بها - <ref>کنزالفوائد ص 265</ref> | چنانکه در روایات از پیامبر ص نقل شده است: کلمةُ الحکمةِ ضالّةُ المؤمنِ، فحیثُ وجدَها فهُو أحقُّ بها - <ref>کنزالفوائد ص 265</ref> | ||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
و نیز: الحِکمَةُ ضَالّةُ المؤمنِ، فاطْلُبوها و لَو عندَ المُشرِکِ تکونوا أحَقَّ بها و أهلَها - إمامُ علیٌّ علیهالسلام - <ref>الامالی الطوسی ص 625</ref> | و نیز: الحِکمَةُ ضَالّةُ المؤمنِ، فاطْلُبوها و لَو عندَ المُشرِکِ تکونوا أحَقَّ بها و أهلَها - إمامُ علیٌّ علیهالسلام - <ref>الامالی الطوسی ص 625</ref> | ||
امام علی علیهالسلام: حکمت، گمشده مؤمن است؛ پس آن را بجویید | امام علی علیهالسلام: حکمت، گمشده مؤمن است؛ پس آن را بجویید گرچه نزد مشرک باشد زیرا که شما بدان سزاوارتر و شایسته ترید، | ||
رابعا روایاتی که ائمه | رابعا روایاتی که ائمه علیهمالسلام امر به لزوم قبول اخباری که راویانش پیرو برخی از فرق انحرافی از شیعه بودند نمودهاند با سخنان امثال شیخ طوسی – که معتقد به رد روایات اهل سنت هستند – مخالفت دارد نظیر روایت: | ||
خذوا ما رووا و ذروا ما راوا که در ان ائمه ع امربه روایات بنی فضال - که در برهه ای از زمان انحراف عقیدتی داشتند -نمودهاند، | خذوا ما رووا و ذروا ما راوا که در ان ائمه ع امربه روایات بنی فضال - که در برهه ای از زمان انحراف عقیدتی داشتند -نمودهاند، | ||
بر این اساس از شیخ ره و اتباعش سئوال میکنیم: بین راوی اهل سنت و راوی فرقه انحرافی از شیعیان چه تفاوتی است – با اینکه هر دو از نظر شما از ضالین شمرده میشود – که روایت گروه اول را با شرائطی پذیرفته اما روایت دیگری ر ا مطلقا - در غیر خبرین متعارضین - رد | بر این اساس از شیخ ره و اتباعش سئوال میکنیم: بین راوی اهل سنت و راوی فرقه انحرافی از شیعیان چه تفاوتی است – با اینکه هر دو از نظر شما از ضالین شمرده میشود – که روایت گروه اول را با شرائطی پذیرفته اما روایت دیگری ر ا مطلقا - در غیر خبرین متعارضین - رد میکنید؟ | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۱۲: | ||
فإن کان الخبران عنکم مشهورین قد رواهما الثقات عنکم؟ قال: ینظر فما وافق حکمه حکم الکتاب والسنة وخالف العامة فیؤخذ به ویترک ما خالف حکمه حکم الکتاب والسنة ووافق العامة، قلت: جعلت فداک إن رأیت إن کان الفقیهان عرفا حکمه من الکتاب والسنة ووجدنا أحد الخبرین موافقا للعامة والاخر مخالفا لهم بأی الخبرین یؤخذ؟ فقال: ما خالف العامة ففیه الرشاد، ،.. انتهی –<ref>وسائل الشیعه ج 27ص 107 – الناشرموسسه ال البیت –</ref> | فإن کان الخبران عنکم مشهورین قد رواهما الثقات عنکم؟ قال: ینظر فما وافق حکمه حکم الکتاب والسنة وخالف العامة فیؤخذ به ویترک ما خالف حکمه حکم الکتاب والسنة ووافق العامة، قلت: جعلت فداک إن رأیت إن کان الفقیهان عرفا حکمه من الکتاب والسنة ووجدنا أحد الخبرین موافقا للعامة والاخر مخالفا لهم بأی الخبرین یؤخذ؟ فقال: ما خالف العامة ففیه الرشاد، ،.. انتهی –<ref>وسائل الشیعه ج 27ص 107 – الناشرموسسه ال البیت –</ref> | ||
در پاسخ باید گفت: روایت مذکور از | در پاسخ باید گفت: روایت مذکور از آنجا که مربوط به معیارهای متنی میشود خارج ا زموضوع بحث بوده از این رو در بخش سوم رساله – که در زمینه معیارهای متنی میباشد – بصورت تفصیلی مورد بحث قرار خواهد گرفت بعلاوه آنکه روایت مذکور همانطور که درادامه بیان میگردد بیانگر حکم عقلی است که بازگشت ان به میزان بودن وثاقت در راوی جهت قبول خبر بر میگردد، | ||
بنابراین در پذیرش خبر، وثاقت کافی است و اعتقاد به مذهب خاص در راوی شرط اعتباران نخواهد بود، | بنابراین در پذیرش خبر، وثاقت کافی است و اعتقاد به مذهب خاص در راوی شرط اعتباران نخواهد بود، | ||
خط ۲۲۵: | خط ۲۲۵: | ||
[[پانویس]] | [[پانویس]] | ||
ّ | ّ | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||