پرش به محتوا

جنگ: تفاوت میان نسخه‌ها

۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'انسانها' به 'انسان‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'هدفها' به 'هدف‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'انسانها' به 'انسان‌ها')
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
انگیزه‌‏های مادی و معنوی در جنگ و جنگ تحمیلی مواردی چون عشق به قدرت، سودجویی، قدرت‏طلبی، خودنمایی و نظایر آن، از جمله علل جنگ معرفی شده‌‏اند؛ در حالی که این موارد، معلول علت دیگری هستند. در حقیقت، علل اصلی جنگ به ابعاد مادی و روانی انسان برمی گردد. به بیان دیگر، جنگ از درون انسان سرچشمه می‌گیرد، به گونه‏‌ای که هرگاه یکی از دو بُعد انسان، بر بُعد دیگر وی غلبه پیدا کند، آن بُعد غالب، علتِ واقعی جنگ را می‌سازد<ref>تاکنون هیچ گونه تبیین کلی از علل جنگ ارائه نشده است. تقسیم فوق قرارداری است. علت چنین تقسیمی آن است که عللی چون سیاست، اقتصاد، تکنولوژی و ایدئولوژی را میتوان در چارچوب دو بعد مادی و معنوی قرار داد. به بیان دیگر، جنگ از خشونت برمی خیزد و خشونت یک پدیده روانی است. </ref>. با وجود این که علت اصلی جنگ را یکی از دو بُعد مادی و روانی انسان تشکیل می‌دهد؛ ولی به وسیله ابزارها و اهدافی چون سیاست، اقتصاد، تکنولوژی، ایدئولوژی و مانند آن خود را نشان می‌دهد. این بدان مفهوم نیست که یک جنگ، دارای یک هدف و ابزار است، بلکه ممکن است مجموعه‌‏ای از ابزارها و اهداف در آن به کار گرفته شود؛ امّا یکی از آنها ظهور و بروز بیشتری داشته باشد.
انگیزه‌‏های مادی و معنوی در جنگ و جنگ تحمیلی مواردی چون عشق به قدرت، سودجویی، قدرت‏طلبی، خودنمایی و نظایر آن، از جمله علل جنگ معرفی شده‌‏اند؛ در حالی که این موارد، معلول علت دیگری هستند. در حقیقت، علل اصلی جنگ به ابعاد مادی و روانی انسان برمی گردد. به بیان دیگر، جنگ از درون انسان سرچشمه می‌گیرد، به گونه‏‌ای که هرگاه یکی از دو بُعد انسان، بر بُعد دیگر وی غلبه پیدا کند، آن بُعد غالب، علتِ واقعی جنگ را می‌سازد<ref>تاکنون هیچ گونه تبیین کلی از علل جنگ ارائه نشده است. تقسیم فوق قرارداری است. علت چنین تقسیمی آن است که عللی چون سیاست، اقتصاد، تکنولوژی و ایدئولوژی را میتوان در چارچوب دو بعد مادی و معنوی قرار داد. به بیان دیگر، جنگ از خشونت برمی خیزد و خشونت یک پدیده روانی است. </ref>. با وجود این که علت اصلی جنگ را یکی از دو بُعد مادی و روانی انسان تشکیل می‌دهد؛ ولی به وسیله ابزارها و اهدافی چون سیاست، اقتصاد، تکنولوژی، ایدئولوژی و مانند آن خود را نشان می‌دهد. این بدان مفهوم نیست که یک جنگ، دارای یک هدف و ابزار است، بلکه ممکن است مجموعه‌‏ای از ابزارها و اهداف در آن به کار گرفته شود؛ امّا یکی از آنها ظهور و بروز بیشتری داشته باشد.


قبل از ورود به بحث اصلی لازم است به سئوال زیر پاسخ داده شود و آن این که آیا انگیزه جنگ در ذات انسان وجود دارد؟ عده‌‏ای<ref>مانند افلاطون، ارسطو، فروید و توماس هابز (هابس).</ref> معتقدند جنگ در ذات انسان قرار دارد، زیرا در نهاد انسان همواره یک عنصر حیوانی غالب وجود دارد. بنابراین، جنگ ـ نه صلح ـ حالت واقعی انسان را تشکیل می‌دهد. مطابق این نظریه، جنگ ناشی از طبیعت انسان است و جنبه وراثتی دارد و نمی‌توان آن را تغییر داد. نظریه فوق به چند صورت دیگر نیز مطرح شده است که هر یک نشان می‌دهند در انسان صفاتی به صورت ذاتی وجود دارد که آن صفات ذاتی منشأ جنگ به شمار می‌روند. به عنوان مثال، بعضی عقیده دارند در هر انسانی تمایل به برتری جویی و سلطه‏ طلبی وجود دارد که ناخودآگاه وی را به سوی جنگ می‌کشاند. همچنین عده‏‌ای معتقدند همه انسانها خواهان کسب سود و افتخار بیشترند و برای دستیابی به آن چاره‏ای جز جنگ ندارند. این عده عقیده دارند خشم و غضبی که در هر انسانی یافت می‌شود، اگر به حد افراط برسد، جنگ حتمی است و نیز چون هیچ انسانی به انسان دیگر اعتماد ندارد، همواره از جنگ برای دفاع از خود استفاده می‌کند<ref>بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع، ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی دفاع، تهران، 1368، ج 1، ص198.</ref>.
قبل از ورود به بحث اصلی لازم است به سئوال زیر پاسخ داده شود و آن این که آیا انگیزه جنگ در ذات انسان وجود دارد؟ عده‌‏ای<ref>مانند افلاطون، ارسطو، فروید و توماس هابز (هابس).</ref> معتقدند جنگ در ذات انسان قرار دارد، زیرا در نهاد انسان همواره یک عنصر حیوانی غالب وجود دارد. بنابراین، جنگ ـ نه صلح ـ حالت واقعی انسان را تشکیل می‌دهد. مطابق این نظریه، جنگ ناشی از طبیعت انسان است و جنبه وراثتی دارد و نمی‌توان آن را تغییر داد. نظریه فوق به چند صورت دیگر نیز مطرح شده است که هر یک نشان می‌دهند در انسان صفاتی به صورت ذاتی وجود دارد که آن صفات ذاتی منشأ جنگ به شمار می‌روند. به عنوان مثال، بعضی عقیده دارند در هر انسانی تمایل به برتری جویی و سلطه‏ طلبی وجود دارد که ناخودآگاه وی را به سوی جنگ می‌کشاند. همچنین عده‏‌ای معتقدند همه انسان‌ها خواهان کسب سود و افتخار بیشترند و برای دستیابی به آن چاره‏ای جز جنگ ندارند. این عده عقیده دارند خشم و غضبی که در هر انسانی یافت می‌شود، اگر به حد افراط برسد، جنگ حتمی است و نیز چون هیچ انسانی به انسان دیگر اعتماد ندارد، همواره از جنگ برای دفاع از خود استفاده می‌کند<ref>بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع، ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی دفاع، تهران، 1368، ج 1، ص198.</ref>.
دلایل متعددی برای رد نظریه فوق ارائه شده است که با رعایت اختصار به چند نمونه آن اشاره می‌شود:
دلایل متعددی برای رد نظریه فوق ارائه شده است که با رعایت اختصار به چند نمونه آن اشاره می‌شود:


# اگر جنگ جزء ذات انسان است، در آن صورت باید سراسر تاریخ بشر پر از جنگ باشد، در حالی که چنین نیست.
# اگر جنگ جزء ذات انسان است، در آن صورت باید سراسر تاریخ بشر پر از جنگ باشد، در حالی که چنین نیست.
#
#
# اگر ما جنگ را جزء ذات انسان به شمار آوریم، باید انسانهایی را که برای برقراری صلح تلاش کرده یا می‌کنند را فاقد طبیعت کامل بدانیم. در صورتی که لازمه تلاش برای استقرار صلح، بهره‌‏مندی از قوای روانی کامل است.
# اگر ما جنگ را جزء ذات انسان به شمار آوریم، باید انسان‌هایی را که برای برقراری صلح تلاش کرده یا می‌کنند را فاقد طبیعت کامل بدانیم. در صورتی که لازمه تلاش برای استقرار صلح، بهره‌‏مندی از قوای روانی کامل است.
#
#
# اگر گفته شود جنگ جزء ذات انسان است، پس باید جلاّدان و جانیان تاریخ مانند [[چنگیز]]، [[هیتلر]] و مانند آن را، کسانی دانست که به مقتضای طبیعت خود عمل کرده‏اند، بنابراین آنان را نباید سرزنش کرد. در حالی که هر عاقلی آنان را سرزنش کرده و می‌کند<ref> همان.</ref>. در واقع، ریشه مادی یا روانی بودن جنگ به درون انسان برمیگردد نه اینکه انسان به صورت فطری و ذاتی جنگ طلب باشد؛ بلکه انسان موجود مختاری است که می‌تواند از وقوع جنگ جلوگیری نماید.
# اگر گفته شود جنگ جزء ذات انسان است، پس باید جلاّدان و جانیان تاریخ مانند [[چنگیز]]، [[هیتلر]] و مانند آن را، کسانی دانست که به مقتضای طبیعت خود عمل کرده‏اند، بنابراین آنان را نباید سرزنش کرد. در حالی که هر عاقلی آنان را سرزنش کرده و می‌کند<ref> همان.</ref>. در واقع، ریشه مادی یا روانی بودن جنگ به درون انسان برمیگردد نه اینکه انسان به صورت فطری و ذاتی جنگ طلب باشد؛ بلکه انسان موجود مختاری است که می‌تواند از وقوع جنگ جلوگیری نماید.
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:


'''انگیزه جنگ در اسلام''':
'''انگیزه جنگ در اسلام''':
# جنگی که با انگیزه ایجاد زمینه تکامل انسان‌ها و ریشه کن کردن فساد در جامعه بشری صورت می‌گیرد<ref> بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع، پیشین، ص 205.</ref>. [[قرآن مجید]] دراین‌باره چنین می‌فرماید: «وَ لَوْلا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْاَرضُ»<ref>بقره / 251.</ref> یعنی: و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند زمین را فساد فرا می‌گیرد. این جنگ (جهاد ابتدایی)، مشروط به تشکیل دولت اسلامی از سوی [[امام معصوم(ع)]] و یا به امر ایشان است و بر تعدادی از انسانها که واجد شرایط برای شرکت در جهاد هستند، واجب می‌شود. چنین جنگی یک جنگ تهاجمی و تعرضی نیست؛ بلکه در واقع به منظور دفاع از انسانیت، [[عدالت]] و مانند آن صورت می‌گیرد.
# جنگی که با انگیزه ایجاد زمینه تکامل انسان‌ها و ریشه کن کردن فساد در جامعه بشری صورت می‌گیرد<ref> بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع، پیشین، ص 205.</ref>. [[قرآن مجید]] دراین‌باره چنین می‌فرماید: «وَ لَوْلا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْاَرضُ»<ref>بقره / 251.</ref> یعنی: و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند زمین را فساد فرا می‌گیرد. این جنگ (جهاد ابتدایی)، مشروط به تشکیل دولت اسلامی از سوی [[امام معصوم(ع)]] و یا به امر ایشان است و بر تعدادی از انسان‌ها که واجد شرایط برای شرکت در جهاد هستند، واجب می‌شود. چنین جنگی یک جنگ تهاجمی و تعرضی نیست؛ بلکه در واقع به منظور دفاع از انسانیت، [[عدالت]] و مانند آن صورت می‌گیرد.
#
#
# انگیزه دیگر جنگ در اسلام، دفاع است. [[مسلمانان]] باید در مقابل عواملی که موجب تهدید آنان از ناحیه داخلی و یا خارجی می‌شود، از خود دفاع کنند<ref> امام خمینی رحمه‏الله، کشف اسرار، انتشارات آزادی، قم، ص 244.</ref>. [[قرآن کریم]] دراین‌باره می‌فرماید: «وَ لَوْلا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّهُدَّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَّ صَلَوتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرٌ فیهَا اسْمُ اللّهِ کَثیرا»<ref>حج / 40.</ref> یعنی: و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‏‌ها و [[معابد]] [[یهود]] و [[نصارا]] و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد.
# انگیزه دیگر جنگ در اسلام، دفاع است. [[مسلمانان]] باید در مقابل عواملی که موجب تهدید آنان از ناحیه داخلی و یا خارجی می‌شود، از خود دفاع کنند<ref> امام خمینی رحمه‏الله، کشف اسرار، انتشارات آزادی، قم، ص 244.</ref>. [[قرآن کریم]] دراین‌باره می‌فرماید: «وَ لَوْلا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّهُدَّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَّ صَلَوتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرٌ فیهَا اسْمُ اللّهِ کَثیرا»<ref>حج / 40.</ref> یعنی: و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‏‌ها و [[معابد]] [[یهود]] و [[نصارا]] و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۸۹

ویرایش