۸۷٬۸۱۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'داستانها' به 'داستانها') |
جز (جایگزینی متن - 'علی رغم' به 'علیرغم') |
||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
فرقه قادیانی نیز در بنگلادش در حال رشد است. آمار دقیق جمعیت قادیانیها به دست نیست. اینان شبکه تبلیغاتی گستردهای در سراسر بنگلادش دارند. تعداد قابل توجهی از قادیانیها در پایتخت دیده میشوند. این مذهبها تحت عناوین بشر دوستانه و زیر نظر N.G.O. (مؤسسه غیر دولتی) کار میکنند. و بودجه آنها از طرف آمریکا و کشورهایی غربی تامین میشود. | فرقه قادیانی نیز در بنگلادش در حال رشد است. آمار دقیق جمعیت قادیانیها به دست نیست. اینان شبکه تبلیغاتی گستردهای در سراسر بنگلادش دارند. تعداد قابل توجهی از قادیانیها در پایتخت دیده میشوند. این مذهبها تحت عناوین بشر دوستانه و زیر نظر N.G.O. (مؤسسه غیر دولتی) کار میکنند. و بودجه آنها از طرف آمریکا و کشورهایی غربی تامین میشود. | ||
=نتیجهگیری:= | =نتیجهگیری:= | ||
از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود: دین یهود به 71 فرقه و امت حضرت عیسی به 72 فرقه تقسیم شداند و امت من به 73 فرقه تقسیم خواهند شد که از میان آنان فقط یک فرقه رستگار است و بقیه تباه خواهند شد. نخستین نویسندگان ملل و نحل، مانند ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (متوفی 330ق/941م)، عبدالقاهر بغدادی (متوفی 429ق/ 1037م)، ابن حزم (متوفی 456ق/1064م) و شهرستانی (متوفی 456ق/1064م)، کتابهایی در تبیین رفتار و افکار فرقههای مختلف اسلامی- که بر اساس نوشتههای اهل سنت، آنان را خارج از دین و فاسد میدانستند- نوشتند. آنها تاکید فراوان بر اختلاف میان فرقههای شیعه داشتند، اما نتوانستند کثرت فرقههای مختلف اهل سنت را- که | از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود: دین یهود به 71 فرقه و امت حضرت عیسی به 72 فرقه تقسیم شداند و امت من به 73 فرقه تقسیم خواهند شد که از میان آنان فقط یک فرقه رستگار است و بقیه تباه خواهند شد. نخستین نویسندگان ملل و نحل، مانند ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (متوفی 330ق/941م)، عبدالقاهر بغدادی (متوفی 429ق/ 1037م)، ابن حزم (متوفی 456ق/1064م) و شهرستانی (متوفی 456ق/1064م)، کتابهایی در تبیین رفتار و افکار فرقههای مختلف اسلامی- که بر اساس نوشتههای اهل سنت، آنان را خارج از دین و فاسد میدانستند- نوشتند. آنها تاکید فراوان بر اختلاف میان فرقههای شیعه داشتند، اما نتوانستند کثرت فرقههای مختلف اهل سنت را- که علیرغم تلاش دولتها برای حفظ ظاهر و حدت، پدید آمدند- نادیده بگیرند. | ||
در حقیقت، رقابتهای طایفهای و قبیلهای عرب، در دوران حیات پیامبر(ص) کاملاً نابود نشد. مهاجرین و انصار با یکدیگر برادر محسوب میشدند، اما همزمان با رحلت پیامبر (ص)، انصار از مهاجرین جدا شدند. قریش با بی میلی تمام، پیامبری حضرت محمد (ص) را پذیرفته بود. از طرفی، پیش از رحلت رسول خدا، عده منافقان به نحو چشمگیری زیاد شده بود. پیامبر (ص) از آغاز رسالت تا زمان رحلتشان، بر اساس حکم الهی، در مجامع عمومی و محافل خصوصی اعلام میکرد که علی (ع) وزیر و خلیفه اوست. این تصمیم مسلّماً تحت تاثیر ملاحظات خانوادگی نبود، بلکه سابقه ایمان، سلحشوری، فداکاری و دانش علی (ع) بیانگر حقانیت این انتخاب الهی بود. به هر حال، سران قریش خواب به دست آوردن شکوه و جلالی را که خداوند به پیامبر(ص) عنایت کرده بود، میدیدند و برای رسیدن به این آرزو، هیچ فرصتی را از دست نمیدادند. | در حقیقت، رقابتهای طایفهای و قبیلهای عرب، در دوران حیات پیامبر(ص) کاملاً نابود نشد. مهاجرین و انصار با یکدیگر برادر محسوب میشدند، اما همزمان با رحلت پیامبر (ص)، انصار از مهاجرین جدا شدند. قریش با بی میلی تمام، پیامبری حضرت محمد (ص) را پذیرفته بود. از طرفی، پیش از رحلت رسول خدا، عده منافقان به نحو چشمگیری زیاد شده بود. پیامبر (ص) از آغاز رسالت تا زمان رحلتشان، بر اساس حکم الهی، در مجامع عمومی و محافل خصوصی اعلام میکرد که علی (ع) وزیر و خلیفه اوست. این تصمیم مسلّماً تحت تاثیر ملاحظات خانوادگی نبود، بلکه سابقه ایمان، سلحشوری، فداکاری و دانش علی (ع) بیانگر حقانیت این انتخاب الهی بود. به هر حال، سران قریش خواب به دست آوردن شکوه و جلالی را که خداوند به پیامبر(ص) عنایت کرده بود، میدیدند و برای رسیدن به این آرزو، هیچ فرصتی را از دست نمیدادند. | ||
عمربن خطاب، با تمسک به این تئوری که کتاب خدا به تنهایی آنها را کفایت میکند، از وصیت کتبی رسول خدا جلوگیری کرد. کوشش انصار برای جلوگیری از کار عمر و حامیانش در انتخاب جانشین پیامبر(ص) به نتیجه نرسید. حرکتهای زیرکانه ابوبکر وعمر، زیرپای انصار را که به علت حسادتهای قبیلهای میانشان شکاف وجود داشت، خالی کرد. ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح، با تکیه بر اینکه امامت حق ذاتی و لاینفک قریش است، برنده جنگ شدند و بنیهاشم از حق خود محروم ماندند. انبوه جمعیت در مسجد مدینه به این عمل انجام شده تن در دادند. اما در عین حال، بنیهاشم و گروهی دیگر از اصحاب برجسته پیامبر (ص)، دست از مخالفت و مقاومت نکشیدند. | عمربن خطاب، با تمسک به این تئوری که کتاب خدا به تنهایی آنها را کفایت میکند، از وصیت کتبی رسول خدا جلوگیری کرد. کوشش انصار برای جلوگیری از کار عمر و حامیانش در انتخاب جانشین پیامبر(ص) به نتیجه نرسید. حرکتهای زیرکانه ابوبکر وعمر، زیرپای انصار را که به علت حسادتهای قبیلهای میانشان شکاف وجود داشت، خالی کرد. ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح، با تکیه بر اینکه امامت حق ذاتی و لاینفک قریش است، برنده جنگ شدند و بنیهاشم از حق خود محروم ماندند. انبوه جمعیت در مسجد مدینه به این عمل انجام شده تن در دادند. اما در عین حال، بنیهاشم و گروهی دیگر از اصحاب برجسته پیامبر (ص)، دست از مخالفت و مقاومت نکشیدند. | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
هرچند انقلاب اسلامی معاصر ایران، فقط برای صهیونیسم و استعمارگران غربی و حامیان عربی آنها تهدید مهمی است، متعصبان علمای سنی هم، خشمگینانه با تشیع مخالفت میورزند. آنان به منظور مبارزه با اتحاد مسلمانان که خواسته انقلاب ایران است، نه تنها شیخ نشینها و حکومتهای سلطنتی و مرتجع عرب را حمایت میکنند، بلکه با امپریالیسم غرب نیز همدل و همصدا شدهاند. آنها عقاید شیعه را بخصوص در مسأله امامت و غیبت امام دوازدهم، آماج حملههای خود قرار دادهاند. | هرچند انقلاب اسلامی معاصر ایران، فقط برای صهیونیسم و استعمارگران غربی و حامیان عربی آنها تهدید مهمی است، متعصبان علمای سنی هم، خشمگینانه با تشیع مخالفت میورزند. آنان به منظور مبارزه با اتحاد مسلمانان که خواسته انقلاب ایران است، نه تنها شیخ نشینها و حکومتهای سلطنتی و مرتجع عرب را حمایت میکنند، بلکه با امپریالیسم غرب نیز همدل و همصدا شدهاند. آنها عقاید شیعه را بخصوص در مسأله امامت و غیبت امام دوازدهم، آماج حملههای خود قرار دادهاند. | ||
امامت جزو ارکان مذهب اهل سنت نیست، اما متکلمین آنها در هزاران اثر مستند، درباره این مسئله بحث کردهاند و نوشتههای متعددی نیز دراینباره وجود دارد. دشمنان هندی مخالف با روابط دوستانه اهل تشیع و تسنن، سخت خودشان را مشغول حمله به اعتقادات شیعه کردهاند. در مسیر این سنت سوء، مولانا محمد منظور نعمانی و مولانا شید ابوالحسن علی ندوی، دو کتاب به زبان اردو چاپ و منتشر کردهاند. آنان تاکید میکنند که اهل سنت به راحتی میتوانند اعتقادات غیر اسلامی را تحمل و هضم کنند، اما تحمل عقاید شیعه برای مذهب تسنن نابود کننده و مخرب است. مولانا محمد منظور نعمانی از ما میخواهد که بپذیریم، علمای اهل سنت در گذشته و حال از عقاید شیعه بی اطلاع بودهاند. او میگوید: | امامت جزو ارکان مذهب اهل سنت نیست، اما متکلمین آنها در هزاران اثر مستند، درباره این مسئله بحث کردهاند و نوشتههای متعددی نیز دراینباره وجود دارد. دشمنان هندی مخالف با روابط دوستانه اهل تشیع و تسنن، سخت خودشان را مشغول حمله به اعتقادات شیعه کردهاند. در مسیر این سنت سوء، مولانا محمد منظور نعمانی و مولانا شید ابوالحسن علی ندوی، دو کتاب به زبان اردو چاپ و منتشر کردهاند. آنان تاکید میکنند که اهل سنت به راحتی میتوانند اعتقادات غیر اسلامی را تحمل و هضم کنند، اما تحمل عقاید شیعه برای مذهب تسنن نابود کننده و مخرب است. مولانا محمد منظور نعمانی از ما میخواهد که بپذیریم، علمای اهل سنت در گذشته و حال از عقاید شیعه بی اطلاع بودهاند. او میگوید: | ||
مثلاً من به عنوان یک فرد، نه در دوره تحصیل و نه در دوران تدریس از شیعه چیزی بیش از یک انسان معمولی و عادی نمیدانستم، تا اینکه به طور اتفاقی، کتابهایی از چند عالم سنی که مذهب شیعه را بررسی کرده بودند، مطالعه کردم. به ویژه میتوانم از کتاب مولانا قاضی احتشام الدین مراد آبادی به عنوان اولین کتابی که در این موضوع خواندم، نام ببرم. همچنین بعضی از کتابهای مولانا عبدالشکور لکنهویی را درباره این موضوع مطالعه کردم و بعداً این احساس به من دست داد که دانش کافی درباره مذهب شیعه را فراگرفته ام و اطلاع کاملی به دست آورده ام. هنگامی که از تبلیغات فراوانی که علیه انقلاب ایران میشد و توطئهای که داشت افکار مردم را منحرف میکرد، با خبر شدم، وظیفه دینی خود دانستم که دراینباره چیزی بنویسم و برای رسیدن به این هدف، ضروری دانستم که از طریق مطالعه کتابهای اصلی و مستند شیعه و نیز نوشتههای شخص آقای (امام) خمینی (ره)، آگاهی کافی درباره مذهب تشیع کسب کنم. با اینکه من متجاوز از هشتاد سال سن دارم و دچار ضعف و ناتوانی و بیماریهای متعدد هستم و تلاش مستمر و جدی برای من آسان نیست، | مثلاً من به عنوان یک فرد، نه در دوره تحصیل و نه در دوران تدریس از شیعه چیزی بیش از یک انسان معمولی و عادی نمیدانستم، تا اینکه به طور اتفاقی، کتابهایی از چند عالم سنی که مذهب شیعه را بررسی کرده بودند، مطالعه کردم. به ویژه میتوانم از کتاب مولانا قاضی احتشام الدین مراد آبادی به عنوان اولین کتابی که در این موضوع خواندم، نام ببرم. همچنین بعضی از کتابهای مولانا عبدالشکور لکنهویی را درباره این موضوع مطالعه کردم و بعداً این احساس به من دست داد که دانش کافی درباره مذهب شیعه را فراگرفته ام و اطلاع کاملی به دست آورده ام. هنگامی که از تبلیغات فراوانی که علیه انقلاب ایران میشد و توطئهای که داشت افکار مردم را منحرف میکرد، با خبر شدم، وظیفه دینی خود دانستم که دراینباره چیزی بنویسم و برای رسیدن به این هدف، ضروری دانستم که از طریق مطالعه کتابهای اصلی و مستند شیعه و نیز نوشتههای شخص آقای (امام) خمینی (ره)، آگاهی کافی درباره مذهب تشیع کسب کنم. با اینکه من متجاوز از هشتاد سال سن دارم و دچار ضعف و ناتوانی و بیماریهای متعدد هستم و تلاش مستمر و جدی برای من آسان نیست، علیرغم همه این مشکلات، هزاران صفحه از چنین کتابهایی را در طول یک سال مطالعه کردم. | ||
مولانا یکی از اعضای کمیته دائمی «رابطة العالم الاسلامی» (مجمع جهانی اسلامی) و عضو بسیاری از مؤسسات متعصب اهل تسنن با گرایش وهابی است. از اعترافات مولانا نعمانی چنین برمیآید که بسیاری از نویسندگان کتابهای جدلی اهل سنت در قرن هفدهم و هجدهم هندوستان، همچون مجدد و شاه ولی الله، کتابهای اصلی حدیث شیعه مانند اصول کافی را مطالعه نکردهاند. این مولانای فرتوت و مریض، در طول دوازده سال دریافت اعجازآمیزی از شیعه به دست آورد! وی در حقیقت نتوانست کاری بیش از تورق صفحات کتاب فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الرباب، نوشته نوری طبرسی (متوفی 1320ق/1902م)، و کتاب کشف الا سرار و حکومت الهی (ولایت فقیه) امام خمینی را انجام دهد. همچنین به نظر میرسد که او صرفاً فقرههایی از اصول کافی را که کراراً در آثار جدلی اهل سنت نقل شده، مطالعه کرده باشد. کتابهای جدلی مولانا عبدالشکور به زبان اردو، منابع اصلی او را تشکیل میدادند. | مولانا یکی از اعضای کمیته دائمی «رابطة العالم الاسلامی» (مجمع جهانی اسلامی) و عضو بسیاری از مؤسسات متعصب اهل تسنن با گرایش وهابی است. از اعترافات مولانا نعمانی چنین برمیآید که بسیاری از نویسندگان کتابهای جدلی اهل سنت در قرن هفدهم و هجدهم هندوستان، همچون مجدد و شاه ولی الله، کتابهای اصلی حدیث شیعه مانند اصول کافی را مطالعه نکردهاند. این مولانای فرتوت و مریض، در طول دوازده سال دریافت اعجازآمیزی از شیعه به دست آورد! وی در حقیقت نتوانست کاری بیش از تورق صفحات کتاب فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الرباب، نوشته نوری طبرسی (متوفی 1320ق/1902م)، و کتاب کشف الا سرار و حکومت الهی (ولایت فقیه) امام خمینی را انجام دهد. همچنین به نظر میرسد که او صرفاً فقرههایی از اصول کافی را که کراراً در آثار جدلی اهل سنت نقل شده، مطالعه کرده باشد. کتابهای جدلی مولانا عبدالشکور به زبان اردو، منابع اصلی او را تشکیل میدادند. | ||
مقدمه کتاب به قلم مولانا سید ابوالحسن علی ندوی است. وی تقریظ زیر را در مورد مولانا نعمانی نوشته است: | مقدمه کتاب به قلم مولانا سید ابوالحسن علی ندوی است. وی تقریظ زیر را در مورد مولانا نعمانی نوشته است: |