۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بوده اند' به 'بودهاند') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
مرحوم [[علامه طهرانی]] [[رمضان|ماه رمضان]] ۱۳۷۶ ه ق (فروردین ۱۳۳۶) را به طور کامل در کربلا ساکن شده و شبها را با مرحوم حداد به سر میبردند: | مرحوم [[علامه طهرانی]] [[رمضان|ماه رمضان]] ۱۳۷۶ ه ق (فروردین ۱۳۳۶) را به طور کامل در کربلا ساکن شده و شبها را با مرحوم حداد به سر میبردند: | ||
«پس از ادای [[نماز]] عشائين و صرف [[افطار]]، دو ساعت از شب گذشته به منزل آقا مشرّف میشدم تا | «پس از ادای [[نماز]] عشائين و صرف [[افطار]]، دو ساعت از شب گذشته به منزل آقا مشرّف میشدم تا نزدیک [[اذان]] صبح كه باز برای سَحور خوردن به خانه باز میگشتم، يعنی خود آقا وقت ملاقات را در شبها معيّن نموده بودند؛ زيرا كه روزها دنبال كار میرفتند». | ||
مرحوم علامه طهرانی از این جلسات شبانه با تعبیر «پذیرایی معنوی» یاد کرده و و اینگونه آن را وصف مینمایند: | مرحوم علامه طهرانی از این جلسات شبانه با تعبیر «پذیرایی معنوی» یاد کرده و و اینگونه آن را وصف مینمایند: | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
حضرت آقای حاج سيّد هاشم از حقير در تمام شبهای ماه مبارك در آن دكّه پذيرائی كرد. وه چه پذيرائيی! | حضرت آقای حاج سيّد هاشم از حقير در تمام شبهای ماه مبارك در آن دكّه پذيرائی كرد. وه چه پذيرائيی! | ||
…شب تا | …شب تا نزدیک اذان به گفتگو و قرائت قرآن و گريه و خواندن أشعار [[ابن فارض]] و تفسير نكات عميق عرفانی و دقائق أسرار عالم توحيد و عشق وافر و زائد الوصف به [[امام حسین|حضرت أبا عبد الله الحسين علیه السلام]] میگذشت. و برای رفقای ما كه حاضر در آن جلسه بودند همچون حاج عبد الزّهراء، باب مكاشفات باز بود و مطالبی جالب بيان میكرد. و حقيقةً در آن ماه رمضان بقدری شوريده و وارسته و بیپيرايه بود كه موجب تعجّب بود. آنقدر در جلسه میگريست كه چشمهايش متورّم میشد، و از ساعت میگذشت، آنگاه به درون مسجد ميرفت و بر روی حصير پس از ادامه گريه به [[سجده]] میافتاد. بسيار شور و وَلَه و آتش داشت؛ آتش سوزان كه ديگران را نيز تحت تأثير قرار ميداد. | ||
يك شب كه پس از اين گريههای ممتد و سرخ شدن چشمها به درون مسجد رفت، حضرت آقای حدّاد به من فرمود: سيّد محمّد حسين! اين گريهها و اين حِرقت دل را میبينی؟ من صد «قاط» (برابر و مقدار) بيشتر از او دارم ولی ظهور و بروزش به گونه دگر است»<ref>. روح مجرد ص ۳۲.</ref> | يك شب كه پس از اين گريههای ممتد و سرخ شدن چشمها به درون مسجد رفت، حضرت آقای حدّاد به من فرمود: سيّد محمّد حسين! اين گريهها و اين حِرقت دل را میبينی؟ من صد «قاط» (برابر و مقدار) بيشتر از او دارم ولی ظهور و بروزش به گونه دگر است»<ref>. روح مجرد ص ۳۲.</ref> |