confirmed
۳۸٬۰۲۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
|- | |- | ||
|منطقه فعالیت | |منطقه فعالیت | ||
| | |[[سوریه|کشور سوریه]] | ||
|- | |- | ||
|موسسان | |موسسان | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''نصیریه''' یا همان جامعه [[علویان]] [[سوریه]] که با بیداری و قدرت گیری خود در منطقه [[غرب آسیا]] در یکی دو قرن اخیر، توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کردهاند، در قرن سوم هجری و در زمان حیات [[امام حسن عسکری (علیه السلام)]] و دوران غیبت صغرا در جغرافیای [[عراق]] پا به عرصه وجود گذاردند. | '''نصیریه''' یا همان جامعه [[علویان]] [[سوریه]] که با بیداری و قدرت گیری خود در منطقه [[غرب آسیا]] در یکی دو قرن اخیر، توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کردهاند، در قرن سوم هجری و در زمان حیات [[امام حسن عسکری|امام حسن عسکری(علیه السلام)]] و دوران غیبت صغرا در جغرافیای [[عراق]] پا به عرصه وجود گذاردند. | ||
[[محمد بن نصیر نمیری]] بنیانگذار این فرقه از کسانی بود که با استفاده از موقعیت خود در حلقه یاران عسکریین علیهماالسلام نیز بحران عقیدتی دوران [[غیبت صغرا]]، موفق شد با ادعای بابیت و ادعاهای گزاف دیگر، جماعتی را به دور خود جمع کند. | [[محمد بن نصیر نمیری]] بنیانگذار این فرقه از کسانی بود که با استفاده از موقعیت خود در حلقه یاران عسکریین علیهماالسلام نیز بحران عقیدتی دوران [[غیبت صغرا]]، موفق شد با ادعای بابیت و ادعاهای گزاف دیگر، جماعتی را به دور خود جمع کند. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
# این فرقه منسوب به محمد بن نصیر نمیری هستند که این قول نادرست است؛ زیرا محمد بن نصیر متوفی 359 در قرن چهارم است در حالی که اصطلاح نصیریه 200 سال بعد یعنی در اواخر قرن ششم ظهور پیدا کرد، و علاوه بر این پیروان وی را نمیریه گویند، نه نصیریه. | # این فرقه منسوب به محمد بن نصیر نمیری هستند که این قول نادرست است؛ زیرا محمد بن نصیر متوفی 359 در قرن چهارم است در حالی که اصطلاح نصیریه 200 سال بعد یعنی در اواخر قرن ششم ظهور پیدا کرد، و علاوه بر این پیروان وی را نمیریه گویند، نه نصیریه. | ||
# | # | ||
# منسوب به غلام [[حضرت علی (علیه السلام)]] به نام نصیر میباشند که این قول هم صحیح نیست؛ زیرا اساساً [[امیر المؤمنین]] غلامی بنام نصیر نداشته است. | # منسوب به غلام [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیه السلام)]] به نام نصیر میباشند که این قول هم صحیح نیست؛ زیرا اساساً [[امیر المؤمنین]] غلامی بنام نصیر نداشته است. | ||
# | # | ||
# منسوب به کوهی به نام «النصیریه» «Nasarie» میباشند که گروهی با عقاید خاص در اطراف این کوه زندگی میکردند و از نظر تاریخی بعد از سال 488 وجود داشتهاند. که با توجه به قراین، وجه تسمیه اخیر مناسب تر به نظر میرسد: <ref>هاشم عثمانی، العلویون بین الاسطورة و الحقیقه، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ص 30، 31، 32</ref> | # منسوب به کوهی به نام «النصیریه» «Nasarie» میباشند که گروهی با عقاید خاص در اطراف این کوه زندگی میکردند و از نظر تاریخی بعد از سال 488 وجود داشتهاند. که با توجه به قراین، وجه تسمیه اخیر مناسب تر به نظر میرسد: <ref>هاشم عثمانی، العلویون بین الاسطورة و الحقیقه، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ص 30، 31، 32</ref> | ||
فرقه نصیریه که افراد آن دوست دارند، علوی خوانده شوند، بنابر آنچه از کتب دانشمندان معاصر علوی بدست میآید، تمام عقایدشان همانند [[عقاید]] شیعیان اثنی عشریه است. شیخ عزیز ابراهیم علوی میگوید: | فرقه نصیریه که افراد آن دوست دارند، علوی خوانده شوند، بنابر آنچه از کتب دانشمندان معاصر علوی بدست میآید، تمام عقایدشان همانند [[عقاید]] شیعیان اثنی عشریه است. شیخ عزیز ابراهیم علوی میگوید: | ||
علویان همان شیعیان امامیه اثنی عشری هستند، آنها فرائض را أداء میکنند، [[نماز]] و [[روزه]] و [[حج]] زیر سایه [[ایمان]] و [[اسلام]]، آنگونه که شایسته است و خدا در [[قرآن]] امر فرموده است و در سنَت مطهره که از [[ | علویان همان شیعیان امامیه اثنی عشری هستند، آنها فرائض را أداء میکنند، [[نماز]] و [[روزه]] و [[حج]] زیر سایه [[ایمان]] و [[اسلام]]، آنگونه که شایسته است و خدا در [[قرآن]] امر فرموده است و در سنَت مطهره که از [[حضرت محمد (ص)|رسول اکرم]] و ائمه اطهار که اولین آنها امام علی بن ابیطالب و آخرین آنها [[مهدی موعود|محمد بن الحسن الحجه المهدی(عجل الله تعالي فرجه الشريف)]] است، ثابت شده، بدون هیچ تحریف و تغییر و تبدیل به انجام میرسد و اگر چه منکر برخی از شطحیات غلوّ گونه نمی شویم که علَت آنها انزوای صد ساله در غارها و کوهها و دوری از مدارس و علم و علماء و [[فقه]] و [[حدیث نبوی]]، بعلَت ظلم سلاطین خصوصاً در زمان ملوک و ترکهای [[عثمانی]] بوده است، اضافه بر این مخفی کاریهایی که بعلَت دستور برخی از مشایخ صورت میگرفته، هم میباشد، <ref>علی عزیز ابراهیم، العلویون بین الغلو و الفسلفه و التصوف و الشیعه بیروت، موسسه اعلمی المطبوعات، ص 61</ref> | ||
حضرت [[آیتالله سبحانی]] میفرماید: «علویان مذهب خاصَی ندارند که بتوان آن را وجه تمایز مذهب [[اهل بیت]] دانست، آنها شیعیان امامی و اثنی عشری هستند که رفتارهای مذهبی آنها طبق مذهب اهل بیت است. که همیشه در معاملات شرعی و احکام دینی بر آن تکیه دارند و فقط در دومسئله قدری متمایز میشوند: | حضرت [[آیتالله سبحانی]] میفرماید: «علویان مذهب خاصَی ندارند که بتوان آن را وجه تمایز مذهب [[اهل بیت]] دانست، آنها شیعیان امامی و اثنی عشری هستند که رفتارهای مذهبی آنها طبق مذهب اهل بیت است. که همیشه در معاملات شرعی و احکام دینی بر آن تکیه دارند و فقط در دومسئله قدری متمایز میشوند: | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
[[امامت]] یعنی: اعتقاد داریم امامت مقامیست که به اقتضای حکمت الهی برای مصالح بشر بعنوان وزارت انبیاء برای نشر دعوت الهی ایجاد شده است و در مورد قیام ائمه بعد از انبیاء معتقدیم که ما برای تطبیق احکام [[دین]] بین مردم و حفظ شریع از تغییر و تحریف و تفسیرهای اشتباه محتاج ائمه هستیم. | [[امامت]] یعنی: اعتقاد داریم امامت مقامیست که به اقتضای حکمت الهی برای مصالح بشر بعنوان وزارت انبیاء برای نشر دعوت الهی ایجاد شده است و در مورد قیام ائمه بعد از انبیاء معتقدیم که ما برای تطبیق احکام [[دین]] بین مردم و حفظ شریع از تغییر و تحریف و تفسیرهای اشتباه محتاج ائمه هستیم. | ||
و برای همین اقتضای حکم و لطف الهی این است که امام را به نصّ معین نماید و این که امام همه عیناْ مثل پیامبر معصوم باشند تا مؤمنین با اطمینان به اعمال و اقوال او اقتداء کنند. | و برای همین اقتضای حکم و لطف الهی این است که امام را به نصّ معین نماید و این که امام همه عیناْ مثل پیامبر معصوم باشند تا مؤمنین با اطمینان به اعمال و اقوال او اقتداء کنند. | ||
و اعتقاد داریم به این که امام بعد از [[پیامبر(صل الله عليه وسلم)]] امام علی بن ابیطالب و بعد از او پسرانش [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و سپس 9 تن از فرزندان امام حسین که آخرین آنها [[مهدی(عجل الله تعالي فرجه الشريف)]] است. | و اعتقاد داریم به این که امام بعد از [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صل الله عليه وسلم)]] امام علی بن ابیطالب و بعد از او پسرانش [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و سپس 9 تن از فرزندان امام حسین که آخرین آنها [[امام مهدی|مهدی(عجل الله تعالي فرجه الشريف)]] است. | ||
[[معاد]] یعنی: اعتقاد داریم به این که خدای تعالی باز میگرداند مردم را بعد از مرگ برای محاسبه اعمال و جزاء میدهد نیکوکار را برای نیکو کاریش و گناهکار را بعلت گناه کاریش و ایمان داریم به آنچه در قرآن است و آنچه [[حدیث]] پیامبر است از اخبار روز قیامت و نشور و [[بهشت]] و [[جهنم]] و آتش و عذاب و نعمت و صراط و میزان و غیر از اینها از آنچه که ثابت شده در کتاب خدا و احادیث صحیح که از پیامبر رسیده است. | [[معاد]] یعنی: اعتقاد داریم به این که خدای تعالی باز میگرداند مردم را بعد از مرگ برای محاسبه اعمال و جزاء میدهد نیکوکار را برای نیکو کاریش و گناهکار را بعلت گناه کاریش و ایمان داریم به آنچه در قرآن است و آنچه [[حدیث]] پیامبر است از اخبار روز قیامت و نشور و [[بهشت]] و [[جهنم]] و آتش و عذاب و نعمت و صراط و میزان و غیر از اینها از آنچه که ثابت شده در کتاب خدا و احادیث صحیح که از پیامبر رسیده است. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
== بزرگان فرقة نصیریه از ابتدا تاکنون = | == بزرگان فرقة نصیریه از ابتدا تاکنون = | ||
دربارة فرقة نصیریه دیدگاههای مختلف و متعارض بیان شده است. عدّهای این فرقه را پیروان محمّد بن نصیر نمیری دانسته و اعتقاد دارند که آنها [[امامان معصوم (علیه السلام)]] را خدا دانسته و به تناسخ و [[حلال]] بودن محارم اعتقاد دارند و بنیانگذار آن را محمد بن نصیر نمیری میدانند، نمیری به امامان [[امامیه]] تا امام دهم اعتقاد داشته و دربارة امام حسن عسکری (علیه السلام) غلو کرده و او را خدا دانسته و خود را [[پیامبر]] میدانست. او در سال 395 هـ .ق درگذشت. <ref>ربّانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ دوم، 1381ش، ص 325؛ و نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، نجف، حیدریه، 1355، ص93؛ و برنجكار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، نشر كتابخانه طه، چاپ پنجم، 1382ش، ص 160</ref> | دربارة فرقة نصیریه دیدگاههای مختلف و متعارض بیان شده است. عدّهای این فرقه را پیروان محمّد بن نصیر نمیری دانسته و اعتقاد دارند که آنها [[امامان معصوم |امامان معصوم (علیه السلام)]] را خدا دانسته و به تناسخ و [[حلال]] بودن محارم اعتقاد دارند و بنیانگذار آن را محمد بن نصیر نمیری میدانند، نمیری به امامان [[امامیه]] تا امام دهم اعتقاد داشته و دربارة امام حسن عسکری (علیه السلام) غلو کرده و او را خدا دانسته و خود را [[پیامبر]] میدانست. او در سال 395 هـ .ق درگذشت. <ref>ربّانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ دوم، 1381ش، ص 325؛ و نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، نجف، حیدریه، 1355، ص93؛ و برنجكار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، نشر كتابخانه طه، چاپ پنجم، 1382ش، ص 160</ref> | ||
ولی امروزه کسانی که از نصیریه در سوریه و [[لبنان]] زندگی میکنند، خود را شیعة دوازده امامىدانسته و خود را [[علویّون]] معرفی کرده و موارد بالا مثل [[تناسخ]] و [[غلو]] را ردّ کرده و اعتقادات شیعة امامیّه را کاملاً قبول داشته و میگویند: محمد بن نصیر نمیری، رئیس فرقة نمیریه بوده و در میان نصیریه و علویّون فقط عدّة کمی غلو کرده و [[ائمه]] را خدا دانسته و به تناسخ اعتقاد دارند. آنها تأسیس علویّون را در سال 488 تا 690 دانستهاند، این در حالی است که محمد بن نمیر در سال 359 درگذشته بود. <ref>ربّانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ دوم، 1381ش، ص 325؛ و نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، نجف، حیدریه، 1355، ص93؛ و برنجكار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، نشر كتابخانه طه، چاپ پنجم، 1382ش، ص 160</ref> | ولی امروزه کسانی که از نصیریه در سوریه و [[لبنان]] زندگی میکنند، خود را شیعة دوازده امامىدانسته و خود را [[علویان|علویّون]] معرفی کرده و موارد بالا مثل [[تناسخ]] و [[غلات|غلو]] را ردّ کرده و اعتقادات شیعة امامیّه را کاملاً قبول داشته و میگویند: محمد بن نصیر نمیری، رئیس فرقة نمیریه بوده و در میان نصیریه و علویّون فقط عدّة کمی غلو کرده و [[ائمه]] را خدا دانسته و به تناسخ اعتقاد دارند. آنها تأسیس علویّون را در سال 488 تا 690 دانستهاند، این در حالی است که محمد بن نمیر در سال 359 درگذشته بود. <ref>ربّانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ دوم، 1381ش، ص 325؛ و نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، نجف، حیدریه، 1355، ص93؛ و برنجكار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، نشر كتابخانه طه، چاپ پنجم، 1382ش، ص 160</ref> | ||
از بزرگان این فرقه در گذشته اطّلاعات زیادی در دست نیست. علویّون سوریه و لبنان در ضمن کتابی که <ref>شیرازی، سید حسن مهدی، العلویون شیعه اهل بیت، بیروت، دار الصادق، 1392، ص30</ref> در ردّ غلوّ و تناسخ و معرفی خود نگاشتهاند عدّهای از بزرگان خود را نام بردهاند. از این کتاب و منابع دیگر بزرگان آنها را در دو قسمت میتوان نام برد: | از بزرگان این فرقه در گذشته اطّلاعات زیادی در دست نیست. علویّون سوریه و لبنان در ضمن کتابی که <ref>شیرازی، سید حسن مهدی، العلویون شیعه اهل بیت، بیروت، دار الصادق، 1392، ص30</ref> در ردّ غلوّ و تناسخ و معرفی خود نگاشتهاند عدّهای از بزرگان خود را نام بردهاند. از این کتاب و منابع دیگر بزرگان آنها را در دو قسمت میتوان نام برد: | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
# شیخ ابراهیم حسن نجّار | # شیخ ابراهیم حسن نجّار | ||
# | # | ||
# شیخ ابراهیم کامل، خطیب [[مسجد]] [[امام علی (علیه السلام)]] طرابلس لبنان | # شیخ ابراهیم کامل، خطیب [[مسجد]] [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه السلام)]] [[طرابلس]] [[لبنان]] | ||
# شیخ احمد علی حلوم استاد و مقیم در لاذقیه | # شیخ احمد علی حلوم استاد و مقیم در لاذقیه | ||
# | # | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۷: | ||
# سلمان فارسی فرستادة علی (علیه السلام)است. | # سلمان فارسی فرستادة علی (علیه السلام)است. | ||
# کلمة سرّ عبارت است از سه حرف ع (علی)، م (محمد) و س (سلمان فارسی). | # کلمة سرّ عبارت است از سه حرف ع (علی)، م (محمد) و س (سلمان فارسی). | ||
# ارادت به [[ابن مجلم]]، زیرا او لاهوت را از بند ناسوت رها کرد، از این رو، کسانی را که به ابن ملجم لعنت میفرستند بر خطا میدانند. | # ارادت به [[ابن ملجم|ابن مجلم]]، زیرا او لاهوت را از بند ناسوت رها کرد، از این رو، کسانی را که به ابن ملجم لعنت میفرستند بر خطا میدانند. | ||
# [[شراب]] از نور است، و بر این اساس درخت مو را بزرگ میدارند و کندن آن را [[گناه]] میشمارند. <ref>فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی، ص 326، مركز جهانی علوم اسلامی، ط 3، 1383 ش</ref> | # [[شراب]] از نور است، و بر این اساس درخت مو را بزرگ میدارند و کندن آن را [[گناه]] میشمارند. <ref>فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی، ص 326، مركز جهانی علوم اسلامی، ط 3، 1383 ش</ref> | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
3. مشایخ آنها دوست دارند عوام دستشان را ببوسند. | 3. مشایخ آنها دوست دارند عوام دستشان را ببوسند. | ||
ما وقتی به روایات نگاه میکنیم میبینیم که در آموزههای اهل بیت (علیه السلام) بوسیدن دست بزرگان قبایل بخاطر رئیس قبیله بودنشان مذموم و مطرود است، چرا که [[امام رضا (علیه السلام)]] در حدیثی میفرمایند: هیچ مردی دست مرد دیگری را نبوسد؛ چرا که بوسیدن دست دیگران مانند نماز خواندن به آن شخص است» <ref> مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، المكتبة الاسلامیه، 1386ق، ج78، ص345، ح46(كتاب الروضه، باب 26 مواعظ الرضا(علیه السلام)</ref> | ما وقتی به روایات نگاه میکنیم میبینیم که در آموزههای اهل بیت (علیه السلام) بوسیدن دست بزرگان قبایل بخاطر رئیس قبیله بودنشان مذموم و مطرود است، چرا که [[علی بن موسی بن جعفر|امام رضا (علیه السلام)]] در حدیثی میفرمایند: هیچ مردی دست مرد دیگری را نبوسد؛ چرا که بوسیدن دست دیگران مانند نماز خواندن به آن شخص است» <ref> مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، المكتبة الاسلامیه، 1386ق، ج78، ص345، ح46(كتاب الروضه، باب 26 مواعظ الرضا(علیه السلام)</ref> | ||
4. مشایخ آنها زکات را حق اختصاصی خود میدانند | 4. مشایخ آنها زکات را حق اختصاصی خود میدانند |