پرش به محتوا

مروان بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سرنوشت ساز' به 'سرنوشت‌ساز')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
گویند وی در اواخر عمر به دین مانوی گراییده بود.
گویند وی در اواخر عمر به دین مانوی گراییده بود.


=معرفی اجمالی مروان بن محمد=
== معرفی اجمالی مروان بن محمد ==
 
مروان بن محمد بن مروان بن حکم، آخرین فرد از خلفای [[بنی امیه]] بود. چون مربی او [[جعد بن درهم]] بود، او را مروان جعدی می‌گفتند <ref>ابن اثیر، عزالدین؛ الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371، ج 14، ص 55</ref> و چون در جنگ‌ها بسیار شجاع، جنگجو و شکیبا بود به او حمار می‌گفتند <ref>محمد بن علی بن طباطبا، تاریخ فخری، ترجمه محمد وحید گلپایگانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360، ج 2، ص 184</ref> و به قولی برای آن که عرب هر صد سال را حمار می‌نامد و چون سلطنت بنی امیه نزدیک صد سال شد مروان را حمار لقب دادند. <ref>یعقوبى، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1371، چاپ ششم، ج 2، ص 286</ref>
مروان بن محمد بن مروان بن حکم، آخرین فرد از خلفای [[بنی امیه]] بود. چون مربی او [[جعد بن درهم]] بود، او را مروان جعدی می‌گفتند <ref>ابن اثیر، عزالدین؛ الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371، ج 14، ص 55</ref> و چون در جنگ‌ها بسیار شجاع، جنگجو و شکیبا بود به او حمار می‌گفتند <ref>محمد بن علی بن طباطبا، تاریخ فخری، ترجمه محمد وحید گلپایگانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360، ج 2، ص 184</ref> و به قولی برای آن که عرب هر صد سال را حمار می‌نامد و چون سلطنت بنی امیه نزدیک صد سال شد مروان را حمار لقب دادند. <ref>یعقوبى، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1371، چاپ ششم، ج 2، ص 286</ref>


مروان بن محمد کنیه‌اش ابوعبدالملک و ابوعبدالله و مادرش کنیزی به نام زباده <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1365، چاپ دوم، ص 281</ref> بود. او مدت 5 سال و دو ماه خلافت کرد. <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1374، چاپ پنجم، ج 2، ص 238</ref> در شهر حرّان با او بیعت کردند و همه مردم [[شام]] به جز عده‌ای از بنی امیه با او بیعت کردند. <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1374، چاپ پنجم، ج 2،ص 236</ref>
مروان بن محمد کنیه‌اش ابوعبدالملک و ابوعبدالله و مادرش کنیزی به نام زباده <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1365، چاپ دوم، ص 281</ref> بود. او مدت 5 سال و دو ماه خلافت کرد. <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1374، چاپ پنجم، ج 2، ص 238</ref> در شهر حرّان با او بیعت کردند و همه مردم [[شام]] به جز عده‌ای از بنی امیه با او بیعت کردند. <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1374، چاپ پنجم، ج 2،ص 236</ref>


=چگونگی به خلافت رسیدن مروان بن محمد=
== چگونگی به خلافت رسیدن مروان بن محمد ==
 
در دوران [[یزید بن ولید]] (یزید سوم) کار مروان بن محمد (که به دستور هشام بن عبدالملک) <ref>ابن اثیر، پیشین، ج 14، ص 77</ref> حاکم جزیره و آذربایجان و ارمنستان بود بالا گرفت. او که به خلافت چشم دوخته بود، خلافت ابراهیم بن ولید را به رسمیت نشناخت و او را خلع کرد. <ref>طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، چاپ پنجم، ج 10، ص 4438</ref>
در دوران [[یزید بن ولید]] (یزید سوم) کار مروان بن محمد (که به دستور هشام بن عبدالملک) <ref>ابن اثیر، پیشین، ج 14، ص 77</ref> حاکم جزیره و آذربایجان و ارمنستان بود بالا گرفت. او که به خلافت چشم دوخته بود، خلافت ابراهیم بن ولید را به رسمیت نشناخت و او را خلع کرد. <ref>طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، چاپ پنجم، ج 10، ص 4438</ref>


مروان در راس نیروهایش از حران به [[دمشق]] حمله کرد و هنگام حمله بر قنسرین و حمص استیلا یافت و با سپاه خلیفه در محلی - میان [[بلبعک]] و دمشق- درگیر شدند و بر آنها چیره شد. ابراهیم هنگامی که نتیجه جنگ را دریافت، از دمشق فرار کرد. مروان در سال 127 پیروزمندانه وارد دمشق شد و مردم با او برای خلافت بیعت کردند. <ref>یعقوبی، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، بی تا، ج 2، ص 337</ref>
مروان در راس نیروهایش از حران به [[دمشق]] حمله کرد و هنگام حمله بر قنسرین و حمص استیلا یافت و با سپاه خلیفه در محلی - میان [[بلبعک]] و دمشق- درگیر شدند و بر آنها چیره شد. ابراهیم هنگامی که نتیجه جنگ را دریافت، از دمشق فرار کرد. مروان در سال 127 پیروزمندانه وارد دمشق شد و مردم با او برای خلافت بیعت کردند. <ref>یعقوبی، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، بی تا، ج 2، ص 337</ref>


=اوضاع سیاسی دوران مروان=
== اوضاع سیاسی دوران مروان ==
 
حکومت اموی در دوران مروان محمد پایان یافت. در حالی که او در حکمرانی از عمل و نظری درست برخوردار بود و عامل سقوط نبود. زیرا عوامل ضعف و زوال حکومت اموی از زمان‌های بسیار دور فراهم شده بود و او فقط توانست با رخ دادهای بسیاری که بر ضد او بود، دست و پنجه نرم کند و این سقوط را چند سال به تاخیر بیندازد.
حکومت اموی در دوران مروان محمد پایان یافت. در حالی که او در حکمرانی از عمل و نظری درست برخوردار بود و عامل سقوط نبود. زیرا عوامل ضعف و زوال حکومت اموی از زمان‌های بسیار دور فراهم شده بود و او فقط توانست با رخ دادهای بسیاری که بر ضد او بود، دست و پنجه نرم کند و این سقوط را چند سال به تاخیر بیندازد.
از عواملی که فضا را برای قیام بر حکومت مروان دوم آماده کرد، انتقال پایتخت از دمشق به حران بود. چون مروان در حران و در زیر سیطره قیسی‌ها پرورش یافته بود. این مسئله به دور شدن یمنی‌ها از او و پیوستن‌شان به دعوت عباسیان منجر شد. <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۳۴۵، ترجمه ابوالقاسم پاینده</ref>
از عواملی که فضا را برای قیام بر حکومت مروان دوم آماده کرد، انتقال پایتخت از دمشق به حران بود. چون مروان در حران و در زیر سیطره قیسی‌ها پرورش یافته بود. این مسئله به دور شدن یمنی‌ها از او و پیوستن‌شان به دعوت عباسیان منجر شد. <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۳۴۵، ترجمه ابوالقاسم پاینده</ref>
خط ۴۸: خط ۴۵:
و از عوامل دیگر منازعات قبایلی و درگیری‌های داخلی میان خاندان اموی برای رسیدن به قدرت بود. از جمله شورش‌هایی که مروان دوم با آنها روبه روبه بود:
و از عوامل دیگر منازعات قبایلی و درگیری‌های داخلی میان خاندان اموی برای رسیدن به قدرت بود. از جمله شورش‌هایی که مروان دوم با آنها روبه روبه بود:


== شورش ساکنان حمص ==
=== شورش ساکنان حمص ===
 
هنگامی‌که مروان به سر کار آمد، مردم از جمله حمصی‌ها با او بیعت کردند. ولی بعدا بر او شوریدند و رهبر آنها ثابت بن نعیم جذامی‌ بود. وقتی خبر به مروان رسید به مقابله با آنها رفت و مردم حمص از کلبی‌ها در تدمر کمک خواستند و آنها هم با نیروی نظامی‌ به کمک‌شان آمدند. اما مروان و سپاهیانش در نبرد با آنها پیروز شدند و حصار شهرشان را ویران کردند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۱۳- ۳۱۲.</ref>
هنگامی‌که مروان به سر کار آمد، مردم از جمله حمصی‌ها با او بیعت کردند. ولی بعدا بر او شوریدند و رهبر آنها ثابت بن نعیم جذامی‌ بود. وقتی خبر به مروان رسید به مقابله با آنها رفت و مردم حمص از کلبی‌ها در تدمر کمک خواستند و آنها هم با نیروی نظامی‌ به کمک‌شان آمدند. اما مروان و سپاهیانش در نبرد با آنها پیروز شدند و حصار شهرشان را ویران کردند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۱۳- ۳۱۲.</ref>


== شورش مردم غوطه ==
=== شورش مردم غوطه ===
 
وقتی مروان دوم مشغول متوقف کردن حرکت حمصی‌ها بود، شورش دیگری در برابر حکومت او در غوطه ایجاد شد. ساکنان آن یزید بن خالد قسری یمنی را استاندار غوطه کرده و شهر دمشق را محاصره نمودند. مروان دوم با شکستن محاصره به تعقیب شورشیان پرداخت و مره و روستاهای یمنی‌ها را آتش زده و یزید بن خالد را کشت. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۱۰، ص۴۴۵۶، ترجمه ابوالقاسم پاینده</ref>
وقتی مروان دوم مشغول متوقف کردن حرکت حمصی‌ها بود، شورش دیگری در برابر حکومت او در غوطه ایجاد شد. ساکنان آن یزید بن خالد قسری یمنی را استاندار غوطه کرده و شهر دمشق را محاصره نمودند. مروان دوم با شکستن محاصره به تعقیب شورشیان پرداخت و مره و روستاهای یمنی‌ها را آتش زده و یزید بن خالد را کشت. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۱۰، ص۴۴۵۶، ترجمه ابوالقاسم پاینده</ref>


== شورش فلسطینی‌ها ==
=== شورش فلسطینی‌ها ===
 
قیام فلسطینی‌ها در برابر حکومت مروان دوم از خطرناک‌ترین جنبش‌های مخالف با حکومت این خلیفه محسوب می‌شود. ثابت بن نعیم جذامی‌ روستاهای سرزمین شام را به شورش تشویق کرد. او در ادامه این مخالفت، مروان را خلع کرد و فلسطینی‌ها را در شورش بر ضد نظام اموی رهبری نمود. مروان با گسیل کردن نیروهای نظامی‌ به فرماندهی ابوالورد بن کوثر بر شورش پیروز شد. استاندار منتخب مروان دوم در [[فلسطین]]، ثابت را اسیر کرده، نزد [[خلیفه]] فرستاد و خلیفه او را کشت. <ref> ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۰۹. </ref>
قیام فلسطینی‌ها در برابر حکومت مروان دوم از خطرناک‌ترین جنبش‌های مخالف با حکومت این خلیفه محسوب می‌شود. ثابت بن نعیم جذامی‌ روستاهای سرزمین شام را به شورش تشویق کرد. او در ادامه این مخالفت، مروان را خلع کرد و فلسطینی‌ها را در شورش بر ضد نظام اموی رهبری نمود. مروان با گسیل کردن نیروهای نظامی‌ به فرماندهی ابوالورد بن کوثر بر شورش پیروز شد. استاندار منتخب مروان دوم در [[فلسطین]]، ثابت را اسیر کرده، نزد [[خلیفه]] فرستاد و خلیفه او را کشت. <ref> ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۰۹. </ref>


== نا آرامی‌ها در [[عراق]] ==
=== نا آرامی‌ها در عراق ===
 
'''حرکت خوارج'''  
'''حرکت خوارج'''  


خط ۸۰: خط ۷۳:
سپس عبدالله به سیستان فرار کرد و از آن‌جا به امید این‌که ابومسلم او را یاری دهد به هرات رفت، ابومسلم او را دستگیر کرد و به قتل رساند. <ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۷۴-۳۷۱</ref>
سپس عبدالله به سیستان فرار کرد و از آن‌جا به امید این‌که ابومسلم او را یاری دهد به هرات رفت، ابومسلم او را دستگیر کرد و به قتل رساند. <ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۷۴-۳۷۱</ref>


=جنبش‌های اموی داخلی=
== جنبش‌های اموی داخلی ==
 
با روی کار آمدن مروان جنبش‌هایی علیه او به پا خواست.
با روی کار آمدن مروان جنبش‌هایی علیه او به پا خواست.


== حرکت عبدالله بن عبدالعزیز ==
=== حرکت عبدالله بن عبدالعزیز ===
 
عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز استاندار عراق و مرکز آن بود. بعد از چیرگی او بر عبدالله بن معاویه، نیرو و قدرت یافت و برایش آشکار شد که می‌تواند در برابر حکومت مروان قیام کند. و در نتیجه بیعتش را با مروان شکست. او در حرکتش به قبایل یمنی از اهالی شام – که در کوفه و حیره مقیم بودند و اطاعت از شامی‌ها را از قیسی‌ها خوش نداشتند - تکیه داشت. <ref>طقوش، محمد سهیل، دولت امویان، ص۱۸۵، ترجمه حجت الله جودکی</ref>
عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز استاندار عراق و مرکز آن بود. بعد از چیرگی او بر عبدالله بن معاویه، نیرو و قدرت یافت و برایش آشکار شد که می‌تواند در برابر حکومت مروان قیام کند. و در نتیجه بیعتش را با مروان شکست. او در حرکتش به قبایل یمنی از اهالی شام – که در کوفه و حیره مقیم بودند و اطاعت از شامی‌ها را از قیسی‌ها خوش نداشتند - تکیه داشت. <ref>طقوش، محمد سهیل، دولت امویان، ص۱۸۵، ترجمه حجت الله جودکی</ref>
مروان دوم به مقابله با او برخاست، و سپاهی را متشکل از اهالی شام به فرماندهی نصر بن سعید حرشی – یکی از مردان مشهور قیسی- به سوی او اعزام کرد. وی با او درگیر شد. بین دو سپاه برخوردهای خفیف صورت گرفت و به هیچ نتیجه سرنوشت‌سازی نینجامید. دو گروه به همین شکل بودند تا این‌که مشکل بسیار خطرناک‌تری پدیدار شد. خوارج از نو در صحنه رخدادهای عراق ظهور کردند و مروان دوم به مقابله با ایشان مشغول شد و مساله عبدالله بن عمر را رها کرد. <ref> ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۸۸، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی</ref>
مروان دوم به مقابله با او برخاست، و سپاهی را متشکل از اهالی شام به فرماندهی نصر بن سعید حرشی – یکی از مردان مشهور قیسی- به سوی او اعزام کرد. وی با او درگیر شد. بین دو سپاه برخوردهای خفیف صورت گرفت و به هیچ نتیجه سرنوشت‌سازی نینجامید. دو گروه به همین شکل بودند تا این‌که مشکل بسیار خطرناک‌تری پدیدار شد. خوارج از نو در صحنه رخدادهای عراق ظهور کردند و مروان دوم به مقابله با ایشان مشغول شد و مساله عبدالله بن عمر را رها کرد. <ref> ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۸۸، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی</ref>


=عاقبت مروان بن محمد=
== عاقبت مروان بن محمد ==
 
مشغول شدن مروان دوم به سرکوب شورش و آشوب‌ها، او را از آن چه در شرق به ویژه در [[خراسان]] مرکز دعوت عباسیان می‌گذشت باز داشت. این دعوت در آن منطقه گسترش یافت و کار بنی عباس بالا گرفت و به قانع شدن داعیان عباسی، مبنی بر فرا رسیدن وقت دعوت علنی منجر شد. این داعیان موافقت ابراهیم کسی که در آن نزدیکی به انتظار دعوت علنی شورش بر [[امویان]] می‌زیست را به دست آوردند. [[ابومسلم خراسانی]] که رئیس دعوت در خراسان بود با شعار <big>الرضا من آل محمد</big> بیعت با شخصیت پسندیده از خاندان [[محمد (ص)]]، از مردم بیعت می‌گرفت. <ref>طقوش، محمد سهیل؛ پیشین، ج 7، ص 353</ref>
مشغول شدن مروان دوم به سرکوب شورش و آشوب‌ها، او را از آن چه در شرق به ویژه در [[خراسان]] مرکز دعوت عباسیان می‌گذشت باز داشت. این دعوت در آن منطقه گسترش یافت و کار بنی عباس بالا گرفت و به قانع شدن داعیان عباسی، مبنی بر فرا رسیدن وقت دعوت علنی منجر شد. این داعیان موافقت ابراهیم کسی که در آن نزدیکی به انتظار دعوت علنی شورش بر [[امویان]] می‌زیست را به دست آوردند. [[ابومسلم خراسانی]] که رئیس دعوت در خراسان بود با شعار <big>الرضا من آل محمد</big> بیعت با شخصیت پسندیده از خاندان [[محمد (ص)]]، از مردم بیعت می‌گرفت. <ref>طقوش، محمد سهیل؛ پیشین، ج 7، ص 353</ref>


confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴

ویرایش