۸۸٬۱۷۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می ماند' به 'میماند') |
جز (جایگزینی متن - 'می برد' به 'میبرد') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
تهیدستی بسیار نعمت الله، سرانجام وی را از انزوای ویژه روزگار آغازین درس بیرون آورده، به نسخه برداری از کتابها، تصحیح نسخه ها و حاشیه نویسی کشاند. <ref>الانوار النعمانیة، فی بیان معرفة النشاة الانسانیة، سید نعمت الله جزایری، ج 4، ص 304 - 307</ref> فرزند سید عبدالله گاه تا بامداد کار میکرد، درس میخواند و پس از نماز صبح و مطالعه ویژه بامدادی سر بر کتاب نهاده، لحظه ای می آرامید. آنگاه تا نیمروز تدریس میکرد و پس از نماز ظهر به درس یکی از استادان می شتافت. <ref>الانوار النعمانیة، فی بیان معرفة النشاة الانسانیة، سید نعمت الله جزایری، ج 4، ص 312</ref> | تهیدستی بسیار نعمت الله، سرانجام وی را از انزوای ویژه روزگار آغازین درس بیرون آورده، به نسخه برداری از کتابها، تصحیح نسخه ها و حاشیه نویسی کشاند. <ref>الانوار النعمانیة، فی بیان معرفة النشاة الانسانیة، سید نعمت الله جزایری، ج 4، ص 304 - 307</ref> فرزند سید عبدالله گاه تا بامداد کار میکرد، درس میخواند و پس از نماز صبح و مطالعه ویژه بامدادی سر بر کتاب نهاده، لحظه ای می آرامید. آنگاه تا نیمروز تدریس میکرد و پس از نماز ظهر به درس یکی از استادان می شتافت. <ref>الانوار النعمانیة، فی بیان معرفة النشاة الانسانیة، سید نعمت الله جزایری، ج 4، ص 312</ref> | ||
بنابراین نوجوان [[بین النهرین]] گاه چنان در تهیدستی فرو میرفت که حتی توان خرید لقمه نانی را نداشت. در چنین موقعیت دشواری چراغ [[حجره]] اش به سبب بی روغنی خاموش میماند و سید نعمت الله را در اندوهی جانکاه فرو | بنابراین نوجوان [[بین النهرین]] گاه چنان در تهیدستی فرو میرفت که حتی توان خرید لقمه نانی را نداشت. در چنین موقعیت دشواری چراغ [[حجره]] اش به سبب بی روغنی خاموش میماند و سید نعمت الله را در اندوهی جانکاه فرو میبرد. او برای تحمل گرسنگی توان بسیار داشت ولی هرگز نمیتوانست به دلیل ناداری درس شامگاهی را ترک کند. بنابراین به مهتاب، خانه دوستان یا مسجد جامع پناه میبرد. <ref>الانوار النعمانیة، فی بیان معرفة النشاة الانسانیة، سید نعمت الله جزایری، ج 4، ص 312</ref> | ||
سرانجام پیامهای پیوسته پدر، نعمت الله را به سمت صباغیه رهسپار ساخت. پدر و مادر، که برای دیدار فرزند روز شماری میکردند برای آنکه او را در روستا ماندگار سازند مراسم ازدواج بر پا داشتند و پیوند سید نعمت الله با دختر عمویش را جشن گرفتند. | سرانجام پیامهای پیوسته پدر، نعمت الله را به سمت صباغیه رهسپار ساخت. پدر و مادر، که برای دیدار فرزند روز شماری میکردند برای آنکه او را در روستا ماندگار سازند مراسم ازدواج بر پا داشتند و پیوند سید نعمت الله با دختر عمویش را جشن گرفتند. |