۸۸٬۱۷۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' آن ها' به ' آنها') |
جز (جایگزینی متن - 'می برد' به 'میبرد') |
||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
غروب نزدیک شد. این عارف عظیمالشأن که در روزهای آخر عمر از عارضه ی سکته ی قلبی رنج | غروب نزدیک شد. این عارف عظیمالشأن که در روزهای آخر عمر از عارضه ی سکته ی قلبی رنج میبرد، از اوایل ماه مبارک [[رمضان]] در بستر بیماری به سر میبرد. وقتی شاگردان و یا خواص به عیادت وی میرفتند و ساعت معمول درس ایشان فرا می رسید، چون خود را محروم از این فیض عظیم می دید، به آرامی اشک می ریخت و این جملات پر ارزش را میفرمود: «من از مرگ نمی ترسم، ولی از این می ترسم که وجود عاطل و باطلی باشم و نتوانم انجام وظیفه ی شرعی کنم.». <ref>مجله ی نور علم؛ ش ۱۷؛ ص ۹۸؛ درسهایی از مکتب اسلام، سال دهم، ش ۴، ص ۲۲۶٫</ref> | ||
به دنیا و ما فیها چشمی ندوخته بود تا بگویند: «چشم بر جهان فروبست» و آخرت و جهان برتر آن چنان درآمیخته با جوهره ی لحظه های مبارک زندگی دنیوی اش بود که هرگز نمیتوان گفت: «به دیار باقی شتافت». شاید بتوان این گونه فریاد کرد که روحی بزرگ که بیش از نیم قرن در حصار کالبدی کوچک اسیر بود، از این خاک پرواز کرد تا در جوار اولیای حق منزل گزیند. | به دنیا و ما فیها چشمی ندوخته بود تا بگویند: «چشم بر جهان فروبست» و آخرت و جهان برتر آن چنان درآمیخته با جوهره ی لحظه های مبارک زندگی دنیوی اش بود که هرگز نمیتوان گفت: «به دیار باقی شتافت». شاید بتوان این گونه فریاد کرد که روحی بزرگ که بیش از نیم قرن در حصار کالبدی کوچک اسیر بود، از این خاک پرواز کرد تا در جوار اولیای حق منزل گزیند. |