۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می دانیم' به 'میدانیم') |
جز (جایگزینی متن - 'میبرد' به 'میبرد') |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
هان ای مردم، سوگند به خدا، آن شخص جامهء خلافت را به تن کرد و او خود قطعا میدانست که موقعیت من نسبت به خلافت، موقعیت مرکز آسیاب به آسیاب است که به دور آن میگردد. | هان ای مردم، سوگند به خدا، آن شخص جامهء خلافت را به تن کرد و او خود قطعا میدانست که موقعیت من نسبت به خلافت، موقعیت مرکز آسیاب به آسیاب است که به دور آن میگردد. | ||
سیل انبوه فضیلتهای انسانی - الهی از قلههای روح من به سوی انسانها سرازیر میشود. ارتفاعات سر به ملکوت کشیدهء امتیازات من بلندتر از آن است که پرندگان دور پرواز بتوانند هوای پریدن روی آن ارتفاعات را در سر بپرورانند. | سیل انبوه فضیلتهای انسانی - الهی از قلههای روح من به سوی انسانها سرازیر میشود. ارتفاعات سر به ملکوت کشیدهء امتیازات من بلندتر از آن است که پرندگان دور پرواز بتوانند هوای پریدن روی آن ارتفاعات را در سر بپرورانند. | ||
[در آن هنگام که خلافت در مسیر دیگری افتاد]، پرده ای میان خود و زمامداری آویخته روی از آن گردانیدم، چون در انتخاب یکی از دو راه اندیشیدم، یا میبایست با دستی خالی به مخالفانم حمله کنم و یا شکیبائی در برابر حادثه ای ظلمانی و پر ابهام پیشه گیرم. [چه حادثه ای] حادثه ای بس کوبنده که بزرگسال را فرتوت و کم سال را پیر و انسان با ایمان را تا بدیدار پروردگارش در رنج و مشقت فرو | [در آن هنگام که خلافت در مسیر دیگری افتاد]، پرده ای میان خود و زمامداری آویخته روی از آن گردانیدم، چون در انتخاب یکی از دو راه اندیشیدم، یا میبایست با دستی خالی به مخالفانم حمله کنم و یا شکیبائی در برابر حادثه ای ظلمانی و پر ابهام پیشه گیرم. [چه حادثه ای] حادثه ای بس کوبنده که بزرگسال را فرتوت و کم سال را پیر و انسان با ایمان را تا بدیدار پروردگارش در رنج و مشقت فرو میبرد. | ||
به حکم عقل سلیم بر آن شدم که صبر و تحمل را بر حمله با دست خالی ترجیح بدهم. من راه بردباری را پیش گرفتم، چونان بردباری چشمی که خس و خاشاک در آن فرو رود و گلویی که استخوانی مجرایش را بگیرد. [چرا اضطراب سر تا پایم را نگیرد و اقیانوس درونم را نشوراند]. میدیدم حقی که به من رسیده و از آن من است به یغما میرود و از مجرای حقیقیاش منحرف میگردد | به حکم عقل سلیم بر آن شدم که صبر و تحمل را بر حمله با دست خالی ترجیح بدهم. من راه بردباری را پیش گرفتم، چونان بردباری چشمی که خس و خاشاک در آن فرو رود و گلویی که استخوانی مجرایش را بگیرد. [چرا اضطراب سر تا پایم را نگیرد و اقیانوس درونم را نشوراند]. میدیدم حقی که به من رسیده و از آن من است به یغما میرود و از مجرای حقیقیاش منحرف میگردد | ||
امام علیهالسلام در بخشی از نامه شان به اهالی مصر به شرائط سخت دوران بعد از ارتحال پیامیر ص اشاره نموده و ضمن اظهار شگفتی از برخورد نامناسب مسلمانان عرب با اهل بیت پیامبر، در تحلیلی دلیل بیعت خویش با خلیفه وقت و کنارهگیری از خلافت را اینچنین بیان میکند : | امام علیهالسلام در بخشی از نامه شان به اهالی مصر به شرائط سخت دوران بعد از ارتحال پیامیر ص اشاره نموده و ضمن اظهار شگفتی از برخورد نامناسب مسلمانان عرب با اهل بیت پیامبر، در تحلیلی دلیل بیعت خویش با خلیفه وقت و کنارهگیری از خلافت را اینچنین بیان میکند : |