۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' انان ' به ' آنان ') |
جز (جایگزینی متن - ' انجا ' به ' آنجا ') |
||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
علاوه بر ایاتی که ذکر شد میتوان ادعا نمود که ایاتی نظیر: و یعلمهم الکتاب و الحکمه و.... - که دلالت بر تعلیم قرآن توسط پیامبر به مسلمانان دارد نیز بیانگر اصل فهم پذیری فی الجمله قرآن کریم میباشد | علاوه بر ایاتی که ذکر شد میتوان ادعا نمود که ایاتی نظیر: و یعلمهم الکتاب و الحکمه و.... - که دلالت بر تعلیم قرآن توسط پیامبر به مسلمانان دارد نیز بیانگر اصل فهم پذیری فی الجمله قرآن کریم میباشد | ||
نتیجه: باید گفت بر اساس آیات ذکر شده فهم پذیری قرآن اختصاص به عدهای خاص نداشته بلکه همه انسانها به تناسب ظرفیت شان میتوانند از محتوای قرآن بهره گیرند و از | نتیجه: باید گفت بر اساس آیات ذکر شده فهم پذیری قرآن اختصاص به عدهای خاص نداشته بلکه همه انسانها به تناسب ظرفیت شان میتوانند از محتوای قرآن بهره گیرند و از آنجا که مراتب فهم و سطح تدبر انسانها متفاوت میباشد بنابراین هر قدر ظرفیت علمی و معنوی افراد بیشتر باشد به همان نسبت در مقایسه با دیگران قادر به بهره برداری بیشتر از قرآن کریم را خواهند داشت. | ||
خط ۲۴۴: | خط ۲۴۴: | ||
ج - در بیانات اهل بیت ع، قرآن، بعنوان مادبه الله شمرده شده است: آن هذا القرآن مادبه الله فتعلموا مادبته <ref>ما استطعتم وسائل الشیعه ج 6ص 168</ref>، مفهوم این گفتار آن است که قرآن از ظرفیت گستردهای برخوردار بوده که هر یک از انسانها به تناسب استعداد و توانائی فکری شان میتوانند از آن بهره گیرند. | ج - در بیانات اهل بیت ع، قرآن، بعنوان مادبه الله شمرده شده است: آن هذا القرآن مادبه الله فتعلموا مادبته <ref>ما استطعتم وسائل الشیعه ج 6ص 168</ref>، مفهوم این گفتار آن است که قرآن از ظرفیت گستردهای برخوردار بوده که هر یک از انسانها به تناسب استعداد و توانائی فکری شان میتوانند از آن بهره گیرند. | ||
تبصره: از | تبصره: از آنجا که مراتب فهم قرآن بحسب ظرفیتها و سطح علمی انسانها متفاوت میباشد این امر سبب پیدایش تفاسیر گوناگون ادبی، هنری، فلسفی، عرفانی و.... در سطوح مختلف گردیده است. | ||
سوال: چگونه ممکن است قرآن برای همه اعصار و همه اقشار انسانها در طول زمان قابل بهره برداری باشد؟ | سوال: چگونه ممکن است قرآن برای همه اعصار و همه اقشار انسانها در طول زمان قابل بهره برداری باشد؟ | ||
خط ۳۰۳: | خط ۳۰۳: | ||
وللکل وصف ظاهر وباطن، وحد ومطلع، فالظاهر التلاوة، والباطن الفهم، ایشان درادامه به اقوال برخی از عالمان در زمینه مراتب گسترده فهم قرآن اشاره نموده و از برخی آنان نقل میکند که هر ایه، ظرفیت 60 هزار برداشت را داراست و از برخی دیگر نقل میکند که قرآن مشتمل بر 77هزار نوع علم میباشد.<ref>البرهان: ج 2ص 154 قال ابن سبع فی " شفاء الصدور " : ...وقد قال بعض العلماء: لکل آیة ستون الف فهم، وما بقی من فهمها أکثر. وقال آخر: القرآن یحوی سبعة وسبعین ألف علم ومائتی علم ،إذ لکل کلمة علم، ثم یتضاعف ذلک أربعة، إذ لکل کلمة ظاهر وباطن، وحد ومطلع </ref> | وللکل وصف ظاهر وباطن، وحد ومطلع، فالظاهر التلاوة، والباطن الفهم، ایشان درادامه به اقوال برخی از عالمان در زمینه مراتب گسترده فهم قرآن اشاره نموده و از برخی آنان نقل میکند که هر ایه، ظرفیت 60 هزار برداشت را داراست و از برخی دیگر نقل میکند که قرآن مشتمل بر 77هزار نوع علم میباشد.<ref>البرهان: ج 2ص 154 قال ابن سبع فی " شفاء الصدور " : ...وقد قال بعض العلماء: لکل آیة ستون الف فهم، وما بقی من فهمها أکثر. وقال آخر: القرآن یحوی سبعة وسبعین ألف علم ومائتی علم ،إذ لکل کلمة علم، ثم یتضاعف ذلک أربعة، إذ لکل کلمة ظاهر وباطن، وحد ومطلع </ref> | ||
ایشان در ادامه به تبین نکته مذکور پرداخته و مینویسد: از | ایشان در ادامه به تبین نکته مذکور پرداخته و مینویسد: از آنجا که همه علوم زیر مجموعه افعال و صفات الهی قرار دارند بنابراین قرآن را میتوان شرح همه این علوم که- بیانگر ذات، صفات و افعال خداوند هستند- دانست. بدیهی است این امر مستلزم وجود مراتب گسترده در معانی قرآن و فهم آن میباشد. <ref>همان: وبالجملة فالعلوم کلها داخلة فی أفعال الله تعالی وصفاته، وفی القرآن شرح ذاته وصفاته وأفعاله، فهذه الأمور تدل علی أن فهم معانی القرآن مجالا " رحبا، ومتسعا بالغا، وأن المنقول من ظاهر التفسیر لیس ینتهی الإدراک فیه بالنقل، والسماع لا بد منه فی ظاهر التفسیر، لیتقی به مواضع الغلط، ثم بعد ذلک یتسع الفهم ولاستنباط، والغرائب التی لا تفهم إلا باستماع فنون کثیرة ....ومن ادعی فهم أسرار القرآن ولم یحکم التفسیر الظاهر، فهو کمن ادعی البلوغ إلی صدرالبیت قبل تجاوز الباب، فظاهر التفسیر یجری مجری تعلم اللغة التی لا بد منها للفهم، وما لا بد فیها من استماع کثیر، لأن القرآن نزل بلغة العرب، فما کان الرجوع فیه إلی لغتهم، فلا بد من معرفتها أو معرفة أکثرها، إذ الغرض مما ذکرناه التنبیه علی طریق الفهم لیفتح بابه ، ... </ref> | ||
ایشان به نقل از سهل بن عبدالله دربارة لایههای معنایی قرآن (بطون) میگوید: | ایشان به نقل از سهل بن عبدالله دربارة لایههای معنایی قرآن (بطون) میگوید: | ||
خط ۳۶۳: | خط ۳۶۳: | ||
ایشان تحت عنوان: لماذا تکلم القرآن بأسلوب الظاهر والباطن بعد از بیان سه مقدمه میفرماید: | ایشان تحت عنوان: لماذا تکلم القرآن بأسلوب الظاهر والباطن بعد از بیان سه مقدمه میفرماید: | ||
از | از آنجا که تعالیم عالی قرآن ناظر به مقام والای انسانیت بوده و او را قابل سیر در مدارج کمال میداند و از طرفی استعداد انسانها در فهم امور معنوی با یکدیگر متفاوت بوده و نمیتوان مسائل عالی را در یک سطح ارائه داد به همین دلیل قرآن کریم مسائل را بصورت ساده در اختیار بشریت گذاشته اما در باطن این معانی بظاهر ساده معارف عمیقی نهاده است که تنها اهل معرفت قادر به درک آنها میباشند. <ref>القرآن فی الاسلام ص 30-32 بعد تقدیم هذه المقدمات الثلاث نقول: ان القرآن الکریم ینظر فی تعالیمه القیمة إلی الانسانیة بما أنها انسانیة، ونعنی أنه یوسع تعالیمه علی الانسان باعتباره قابلا للتربیة والسیر فی مدارج الکمال .ونظرا إلی أن الأفهام والعقول تختلف فی ادراک المعنویات ولا یؤمن الخطر عند القاء المعارف العالیة کما أسلفنا . .. یستعرض القرآن الکریم تعالیمه بأبسط المستویات التی تناسب العامة ویتکلم فی حدود فهمهم ومدارکهم الساذجة. | ||
ایشان ادامه میدهد: ان هذه الطریقة الحکیمة نتیجتها أن تبث المعارف العالیة بلغة ساذجة یفهمها عامة الناس، وتؤدی ظواهر الألفاظ فی هذه الطریقة عملیة الالقاء بشکل محسوس أو ما یقرب منه وتبقی الحقائق المعنویة وراء ستار الظواهر فتتجلی حسب الأفهام ویدرک منها کل شخص بقدر عقله ومدارکه یقول تعالی: (انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون. وانه فی أم الکتاب لدینا لعلی حکیم). ویقول ممثلا للحق والباطل ومقدار الأفهام: (أنزل من السماء ماءا فسالت أودیة بقدرها) ویقول الرسول صلی الله علیه وآله فی حدیث مشهور: انا معاشر الأنبیاء نکلم الناس علی قدر عقولهم. ونتیجة أخری لهذه الطریقة ان ظواهر الآیات تکون کأمثلة بالنسبة إلی البواطن، یعنی بالنسبة إلی المعارف الإلهیة التی هی أعلی مستوی من أفهام العامة </ref> | ایشان ادامه میدهد: ان هذه الطریقة الحکیمة نتیجتها أن تبث المعارف العالیة بلغة ساذجة یفهمها عامة الناس، وتؤدی ظواهر الألفاظ فی هذه الطریقة عملیة الالقاء بشکل محسوس أو ما یقرب منه وتبقی الحقائق المعنویة وراء ستار الظواهر فتتجلی حسب الأفهام ویدرک منها کل شخص بقدر عقله ومدارکه یقول تعالی: (انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون. وانه فی أم الکتاب لدینا لعلی حکیم). ویقول ممثلا للحق والباطل ومقدار الأفهام: (أنزل من السماء ماءا فسالت أودیة بقدرها) ویقول الرسول صلی الله علیه وآله فی حدیث مشهور: انا معاشر الأنبیاء نکلم الناس علی قدر عقولهم. ونتیجة أخری لهذه الطریقة ان ظواهر الآیات تکون کأمثلة بالنسبة إلی البواطن، یعنی بالنسبة إلی المعارف الإلهیة التی هی أعلی مستوی من أفهام العامة </ref> | ||
خط ۳۷۷: | خط ۳۷۷: | ||
ایشان در ادامه مینویسد: | ایشان در ادامه مینویسد: | ||
از | از آنجا که کلام خداوند و انبیاء و اولیای الهی مشتمل بر معانی و اسرار گوناگون است از اینرو لازم است در تبین کلمات آنان به معانی ظاهری شان بسنده نکرده و در فهم وجوه گوناگون آن همت گماشت. <ref>تفسیر المحیط الاعظم ج 1ص 303-302، وهذان الخبران دالان علی أن للقرآن ظواهر تجب التفسیر، وبواطن تجب التأویل، إلی أن یصل التأویل إلی نهایة المراتب السبع، وبل لکل آیة منه، وبل لکل حرف، وعلی هذا التقدیر یجب الشروع فی بیانهما حتی یتحقق بعض هذا المعنی عندک وعند غیرک . ... ، وحیث إن کلام اللَّه تعالی وکلام أنبیائه وأولیائه (ع)، یجب أن یکون محتملا علی معان مختلفة وأسرار متنوعة لیشمل الکل بقدر فهمهم واستعدادهم ویأخذ کل أحد من العباد منه حظَّه ونصیبه، ولا یلزم منه ومن نفیه الإخلال بالواجب بالنسبة إلی بعض العبید، نشرع فیه بوجوه مختلفة ممّا ذهب إلیه أهل الظاهر وأهل الباطن، لیحصل المقصود فی الوسط </ref> | ||
انگاه به تبیین مطلب فوق – مراد از معانی باطنی و تفاسیر مختلفی که از آنها شده است - میپردازد. | انگاه به تبیین مطلب فوق – مراد از معانی باطنی و تفاسیر مختلفی که از آنها شده است - میپردازد. | ||
خط ۳۹۶: | خط ۳۹۶: | ||
ایشان در کتاب"نظرات فی التصوف و الکرامات " نخست بخشی از گفتار متصوفه را در زمینه معانی باطنی قرآن و نیز روایاتی که در این باب وارد شده است بیان میکند. سپس به سبب تعدد معانی باطنی قرآن از منظر متصوفه پرداخته و از منظر آنان مینویسد: | ایشان در کتاب"نظرات فی التصوف و الکرامات " نخست بخشی از گفتار متصوفه را در زمینه معانی باطنی قرآن و نیز روایاتی که در این باب وارد شده است بیان میکند. سپس به سبب تعدد معانی باطنی قرآن از منظر متصوفه پرداخته و از منظر آنان مینویسد: | ||
از | از آنجا که حالات و استعداد مردم متفاوت است بنابراین بر حکیم لازم است که در تنزیلش مراعات همگان را بنماید بهمین دلیل قرآن مشتمل بر معانی باطنی میباشد مضافا به اینکه معانی باطنی نیز بدلیل اختلاف اهل معرفت در ظرفیتهای فکری و قلبی شان دارای مراتبی میباشد. <ref>نظرات فی التصوف و الکرامات – ص 35قال جماعة من الصوفیة: ان للنصوص الشرعیة ظاهرا، وباطنا، والظاهر هو النص الجلی الواضح، تماما کالصورة المحسوسة الملموسة، والنص الخفی هو الدقیق الغامض کالأرواح المحجوبة عن العیان، وقد جاء فی الأحادیث النبویة ان للقرآن ظهرأ و بطنا، وان لبطنه سبعة ابطن، وفی حدیث آخر سبعین بطنا، اما السبب لتعدد البطون فهو ان أحوال الناس مختلفة متباینة، وعلی الحکیم ان یخاطب المستمعین حسب أفهامهم وواقعهم، فمنهم من یخاطب بالظاهر فقط، لأنه لا یفهم سواه، ومنهم من یخاطب بالباطن، لأنه یدرکه ویفهمه، ثم إن أهل الباطن علی مراتب فی عمق الفهم وبعد الادراک، فمنهم من یخترق ادراکه حجابا واحدا، ومنهم من یخترق أکثر من حجاب إلی سبعین، والمدیر الحکیم یخاطب کلا حسب ما بلغ الیه من درجات الفهم والادراک. - وأیضا ان الله سبحانه خلق عالمین: عالم الشهادة، وهو عالمنا هذا الذی نحیاه، ونعیش فیه، وعالم الغیب، وهو عالم ما وراء الطبیعة، وکل شئ فی عالم الشهادة، له أصل فی عالم الغیب، وهذا الأصل هو الروح والحقیقة واللب الموجود فی عالم الشهادة، وهذا الموجود هو قشر لذلک اللب، وجسد لتلک الروح، وکما أن القشر ظاهر، واللب باطن، کذلک الموجودات فی هذا العالم هی ظواهر وإشارات إلی الباطن الذی هو اللب والحقیقة، ومن اجل هذا قیل: ان الدنیا طریق الآخرة </ref> | ||
ایشان در رد دیدگاه مذکور مینویسد: | ایشان در رد دیدگاه مذکور مینویسد: |