۸۷٬۶۴۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' انان ' به ' آنان ') |
جز (جایگزینی متن - ' ایه ' به ' آیه ') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== دلائل نیاز به تفسیر قرآن از منظر عالمان فریقین == | == دلائل نیاز به تفسیر قرآن از منظر عالمان فریقین == | ||
از جمله سئوالاتی که قبل از ورود در مباحث اصلی مبانی تفسیری لازم است مورد بررسی قرار گیرد این است که اساسا وقتی [[قرآن]] خود را بعنوان "احسن تفسیرا" معرفی میکند (وَ لا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناکَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِیراً <ref>فرقان | از جمله سئوالاتی که قبل از ورود در مباحث اصلی مبانی تفسیری لازم است مورد بررسی قرار گیرد این است که اساسا وقتی [[قرآن]] خود را بعنوان "احسن تفسیرا" معرفی میکند (وَ لا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناکَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِیراً <ref>فرقان آیه 33 ترجمه: کافران بر تو هیچ مثل (باطل و اعتراض ناحق) نیاورند مگر آنکه ما در مقابل برای تو سخن حق را با بهترین بیان پاسخ آنها آریم)</ref> چه نیازی به تفسیر قرآن خواهد بود؟ | ||
در پاسخ این سئوال جوابهای گوناگونی از طرف مفسران و عالمان فریقین داده شده است که در اینجا گفتار برخی از آنها را بیان میکنیم: | در پاسخ این سئوال جوابهای گوناگونی از طرف مفسران و عالمان فریقین داده شده است که در اینجا گفتار برخی از آنها را بیان میکنیم: | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
وتعلم التفسیر واجب لقوله تعالی: (کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ) (صّ:29) ولقوله تعالی: (أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا)<ref>محمد:24</ref> | وتعلم التفسیر واجب لقوله تعالی: (کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ) (صّ:29) ولقوله تعالی: (أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا)<ref>محمد:24</ref> | ||
ایشان در تبیین دلالت | ایشان در تبیین دلالت آیه نخست- کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ... -: بر لزوم تعلم تفسیر قرآن مینویسد: | ||
مفاد | مفاد آیه مذکور ان است که حکمت نزول قرآن تدبر در آیات جهت متاثر شدن از ان میباشد بنابراین بدون تدبردر آیات و فهم دقیق آنها هدف مذکور از نزول محقق نمیگردد. <ref>أصول فی التفسیر ص 21-22وجه الدلالة من الآیة الأولی أن الله تعالی بین أن الحکمة من إنزال هذا القرآن المبارک؛ أن یتدبر الناس آیاته، ویتعظوا بما فیها والتدبر هو التأمل فی الألفاظ للوصول إلی معانیها، فإذا لم یکن ذلک، فاتت الحکمة من إنزال القرآن، وصار مجرد ألفاظ لا تأثیر لها ولأنه لا یمکن الاتعاظ بما فی القرآن بدون فهم معانیه.</ref> | ||
ایشان در بیان دلالت | ایشان در بیان دلالت آیه دوم - أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ - نسبت به لزوم تعلم تفسیر مینویسد: | ||
درایه مذکورخداوند متعال کسانی را که ازتدبر در آیات فاصله می گیرند مورد سرزنش قرار داده و قلوب آنان را بجهت آنکه بوسیله قفلها و زنجیرهای جهالت مسدود گردیده است محروم از نیل به برکات قرآن میداند. <ref>همان: ووجه الدلالة من الآیة الثانیة أن الله تعالی وبخ أولئک الذین لا یتدبرون القرآن، وأشار إلی أن ذلک من الإقفال علی قلوبهم، وعدم وصول الخیر إلیها </ref> | درایه مذکورخداوند متعال کسانی را که ازتدبر در آیات فاصله می گیرند مورد سرزنش قرار داده و قلوب آنان را بجهت آنکه بوسیله قفلها و زنجیرهای جهالت مسدود گردیده است محروم از نیل به برکات قرآن میداند. <ref>همان: ووجه الدلالة من الآیة الثانیة أن الله تعالی وبخ أولئک الذین لا یتدبرون القرآن، وأشار إلی أن ذلک من الإقفال علی قلوبهم، وعدم وصول الخیر إلیها </ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
سیره سلف بر این بود که در جهت اموزش و یادگیری الفاظ و معانی قرآن اقدام میکردند چون عمل به قرآن بدون فهم مراد الهی ممکن نیست. | سیره سلف بر این بود که در جهت اموزش و یادگیری الفاظ و معانی قرآن اقدام میکردند چون عمل به قرآن بدون فهم مراد الهی ممکن نیست. | ||
انگاه در زمینه سیره نبوی در تعلیم قرآن به مسلمانان از برخی صحابه نقل میکند که یادگیری آنان از قرآن بدینگونه بود که نخست تفسیر و معانی ده | انگاه در زمینه سیره نبوی در تعلیم قرآن به مسلمانان از برخی صحابه نقل میکند که یادگیری آنان از قرآن بدینگونه بود که نخست تفسیر و معانی ده آیه را بخوبی از پیامبر اموخته و تا زمانی که اموزش های علمی و عملی نسبت به ان را به اتمام نمیرساندند اقدام به تعلیم آیات دیگر نمیکردند. <ref>همان: وکان سلف الأمة علی تلک الطریقة الواجبة، یتعلمون القرآن ألفاظه ومعانیه؛ لأنهم بذلک یتمکنون من العمل بالقرآن علی مراد الله به فإن العمل بما لا یعرف معناه غیر ممکن ....أنهم کانوا إذا تعلموا من النبی صلی الله علیه وسلم عشر آیات، لم یجاوزوها، حتی یتعلموا ما فیها من العلم والعمل، قالوا: فتعلمنا القرآن والعلم والعمل جمیعا</ref> | ||
ایشان در ادامه از ابن تیمیه نیز نقل میکند که تفسیر قرآن را از مصادیق عهد الهی بر عالمان دینی میدانست: | ایشان در ادامه از ابن تیمیه نیز نقل میکند که تفسیر قرآن را از مصادیق عهد الهی بر عالمان دینی میدانست: | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
ایشان استغناء قرآن در تفسیر، به اموری خارج از قرآن را لازمه ایاتی نظیر ایه: أفلا یتدبرون القرآن و...نیزدانسته ودر رد سخن کسانی که تفسیر قرآن را مبتنی بر رجوع به منابعی خارج از قرآن میدانند مینویسد: | ایشان استغناء قرآن در تفسیر، به اموری خارج از قرآن را لازمه ایاتی نظیر ایه: أفلا یتدبرون القرآن و...نیزدانسته ودر رد سخن کسانی که تفسیر قرآن را مبتنی بر رجوع به منابعی خارج از قرآن میدانند مینویسد: | ||
اگر چنین بود- بشری بودن قرآن - قطعا در ان ناهماهنگی و اختلاف مشاهده می شد در حالی که با کمترین تدبر اختلاف و ناهماهنگی بدوی درقرآن مرتفع میگردد. بعلاوه بر اساس | اگر چنین بود- بشری بودن قرآن - قطعا در ان ناهماهنگی و اختلاف مشاهده می شد در حالی که با کمترین تدبر اختلاف و ناهماهنگی بدوی درقرآن مرتفع میگردد. بعلاوه بر اساس آیه مذکور لازمه نیاز قرآن در تبیین مقاصدش به اموردیگر نظیر کلام پیامبر ص، حجت الهی بر کفار به اتمام نمیرسید بدلیل آنکه در موارد احتمال ناهماهنگی در آیات قرآن نمیتوان کافران را- بدلیل عدم اعتقادشان به عصمت پیامبر ص- به تفسیر ان حضرت ارجاع داد.<ref>همان: ...یقول محتجا علی أنه لیس من کلام البشر: (أفلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا. لیس فیه أی اختلاف، ولو وجد فیه اختلاف بالنظرة البدائیة یرتفع بالتدبر فی القرآن نفسه ومثل هذا الکتاب لو احتاج فی بیان مقاصده إلی شئ آخر لم تتم به الحجة، لأنه لو فرض أن أحد الکفار وجد اختلافا فی شئ من القرآن لا یرتفع من طریق الدلالة اللفظیة للآیات لم یقنع برفعه من طرق أخری، کأن یقول النبی مثلا یرتفع بکذا وکذا، ذلک لأن هذا الکافر لا یعتقد بصدق النبی ونبوته وعصمته، فلم یتنازل لقوله ودعاواه </ref> | ||
ایشان در مقام نتیجهگیری از مباحث شان میفرماید: | ایشان در مقام نتیجهگیری از مباحث شان میفرماید: |