پرش به محتوا

تصوف در مغرب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'گرایشها' به 'گرایش‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'بخشها' به 'بخش‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'گرایشها' به 'گرایش‌ها')
خط ۶: خط ۶:
* برخی آن را متأثر از رهبانیت [[مسیحی]] می‌دانند، زیرا در سده‌های نخستین اسلامی هنوز دیرهای بسیاری در شمال [[آفریقا]] فعالیت داشتند <ref>غرمینی، ۲۷۹؛ وارمینگتن، ۱۶۰-۱۶۱</ref>؛
* برخی آن را متأثر از رهبانیت [[مسیحی]] می‌دانند، زیرا در سده‌های نخستین اسلامی هنوز دیرهای بسیاری در شمال [[آفریقا]] فعالیت داشتند <ref>غرمینی، ۲۷۹؛ وارمینگتن، ۱۶۰-۱۶۱</ref>؛
* برخی نیز وجود نام‌های متعدد فارسی را در میان صوفیۀ آنجا نشانه‌ای از تأثیر افکار ایرانی می‌شمارند؛
* برخی نیز وجود نام‌های متعدد فارسی را در میان صوفیۀ آنجا نشانه‌ای از تأثیر افکار ایرانی می‌شمارند؛
* گروهی هم تصوف مغرب را اصیل می‌دانند و آن را ادامۀ گرایشهای معنوی بربرهایی که پیش از اسلام در غارها منزوی بودند، می‌شمارند. به اعتقاد این گروه، زهدطلبی، موعودباوری و معجزه‌گرایی ۳ ویژگی مهم بومیان مغـرب بود که بعـدها زیربنای تصـوف اسلامـی در ایـن دیـار را تشکیل داد <ref>واکر، ۳۱؛ مکین، همان، ۴۰۳؛ غنیمی، ۱۶</ref>.
* گروهی هم تصوف مغرب را اصیل می‌دانند و آن را ادامۀ گرایش‌های معنوی بربرهایی که پیش از اسلام در غارها منزوی بودند، می‌شمارند. به اعتقاد این گروه، زهدطلبی، موعودباوری و معجزه‌گرایی ۳ ویژگی مهم بومیان مغـرب بود که بعـدها زیربنای تصـوف اسلامـی در ایـن دیـار را تشکیل داد <ref>واکر، ۳۱؛ مکین، همان، ۴۰۳؛ غنیمی، ۱۶</ref>.


با این‌همه، چنین به نظر می‌رسد که تصوف در مغرب نیز مانند تصوف اولیۀ [[حجاز]]، [[عراق]] و [[ایران]]، نخست مبتنی بر آموزه‌های شفاهی اولیای مسلمان بوده، و سپس صورتی منسجم به خود گرفته است.  
با این‌همه، چنین به نظر می‌رسد که تصوف در مغرب نیز مانند تصوف اولیۀ [[حجاز]]، [[عراق]] و [[ایران]]، نخست مبتنی بر آموزه‌های شفاهی اولیای مسلمان بوده، و سپس صورتی منسجم به خود گرفته است.  
خط ۹۹: خط ۹۹:


=== سده سوم و چهارم هجری ===
=== سده سوم و چهارم هجری ===
سده‌های ۳ و ۴ق در مغرب، دوران روی کار آمدن دولتهای [[اغالبه]]، [[رستمیون]] و [[فاطمیان]] بود. گزارشهای [[ابن خلدون]] حاکی از آن است که به‌ویژه در زمان فاطمیان گرایشهای موعودباورانه به شدت در مغرب رواج داشت. جالب توجه آنکه این اندیشه ــ که از جملـه ویژگی‌های مهـم تصوف مغـرب به شمـار می‌رود ــ در دوره‌های پیش از اسلام نیز در میان بربرهای بومی پیشینه‌ای طولانی، و مدعیان فراوان داشت. این جریان با ورود عقاید شیعی که در اواخر سدۀ ۲ق برخی از شاگردان [[امام صادق(ع)]] با خود به آنجا آوردند، شدت گرفت <ref>ابن خلدون، مقدمه، ۱/ ۶۵۹-۶۶۳؛ عبدالحمید، ۲/ ۲۱؛ بن عربی، ۱۷؛ زبیب، ۱۱۴، ۱۲۰</ref>.
سده‌های ۳ و ۴ق در مغرب، دوران روی کار آمدن دولتهای [[اغالبه]]، [[رستمیون]] و [[فاطمیان]] بود. گزارشهای [[ابن خلدون]] حاکی از آن است که به‌ویژه در زمان فاطمیان گرایش‌های موعودباورانه به شدت در مغرب رواج داشت. جالب توجه آنکه این اندیشه ــ که از جملـه ویژگی‌های مهـم تصوف مغـرب به شمـار می‌رود ــ در دوره‌های پیش از اسلام نیز در میان بربرهای بومی پیشینه‌ای طولانی، و مدعیان فراوان داشت. این جریان با ورود عقاید شیعی که در اواخر سدۀ ۲ق برخی از شاگردان [[امام صادق(ع)]] با خود به آنجا آوردند، شدت گرفت <ref>ابن خلدون، مقدمه، ۱/ ۶۵۹-۶۶۳؛ عبدالحمید، ۲/ ۲۱؛ بن عربی، ۱۷؛ زبیب، ۱۱۴، ۱۲۰</ref>.


افـزون بر این، سادات حسنـی ــ معروف به شرفاء ــ همواره نزد عامۀ مردم بسیار گرامی بودند و قطعاً یکی از دلایل محبوبیت صوفیه نیز همین وجه انتساب مشایخ بزرگ ایشان به خاندان پیامبر(ص) بود.  
افـزون بر این، سادات حسنـی ــ معروف به شرفاء ــ همواره نزد عامۀ مردم بسیار گرامی بودند و قطعاً یکی از دلایل محبوبیت صوفیه نیز همین وجه انتساب مشایخ بزرگ ایشان به خاندان پیامبر(ص) بود.  
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
این گرایش در سده‌های بعد نیز ادامه یافت، چندان‌که اغلب سلسله‌های مهم همچون [[سنوسیه]]، [[جزولیه]]، [[درقاویه]]، [[کتانیه]] و [[تیجانیه]] به یکی از [[اهل بیت]](ع) ختم می‌گردید و گاه مشایخ آنها با تکیه بر چنین جایگاهی خود را خاتم‌الاولیاء می‌دانستند <ref>طعمی، ۲۰۲؛ ضریف، ۹۱؛ خلیفه، ۱/ ۳۲۹؛ ابن مریم، ۱۶۴؛ گرونباوم، ۳۵۴</ref>.  
این گرایش در سده‌های بعد نیز ادامه یافت، چندان‌که اغلب سلسله‌های مهم همچون [[سنوسیه]]، [[جزولیه]]، [[درقاویه]]، [[کتانیه]] و [[تیجانیه]] به یکی از [[اهل بیت]](ع) ختم می‌گردید و گاه مشایخ آنها با تکیه بر چنین جایگاهی خود را خاتم‌الاولیاء می‌دانستند <ref>طعمی، ۲۰۲؛ ضریف، ۹۱؛ خلیفه، ۱/ ۳۲۹؛ ابن مریم، ۱۶۴؛ گرونباوم، ۳۵۴</ref>.  


با این همه، این گرایشها به مفهوم موافقت رسمی حکومت با مذهب [[شیعه]] نبود و برخی دولتها، همچون [[موحدون]] که با بهره‌گیری از تعالیم مهدوی بر سرکار آمدند، مخالف [[امامیه]] و [[اسماعیلیه]] بودند <ref>عمار، ۱/ ۴۵</ref>.
با این همه، این گرایش‌ها به مفهوم موافقت رسمی حکومت با مذهب [[شیعه]] نبود و برخی دولتها، همچون [[موحدون]] که با بهره‌گیری از تعالیم مهدوی بر سرکار آمدند، مخالف [[امامیه]] و [[اسماعیلیه]] بودند <ref>عمار، ۱/ ۴۵</ref>.


یکی از آثار مهم این دوره تذکره‌ای با عنوان [[طبقات علماء مغرب]]، نوشتۀ [[ابوعرب قیروانی]] (د ۳۳۳ق) بود که نشان‌دهندۀ وجود پرشمار صوفیه در سده‌های ۳ و ۴ق است. به نظر می‌رسد که تاریخ تألیف این اثر به مراتب زودتر از کتاب [[طبقات الصوفیۀ سلمی]] در مشرق باشد. از صوفیان این دوره نیز می‌توان به [[ابوالحسن علی]] (۳۲۴ق) و [[ابوعبدالله نِفَّری]] (د ۳۵۴ق) اشاره نمود <ref>مکین، «تاریخ اولیه»، ۴۰۷؛ قیروانی، ۱/ ۵۴۶-۵۵۱؛ مرزوقی، ۱۷-۲۲، ۲۵</ref>.
یکی از آثار مهم این دوره تذکره‌ای با عنوان [[طبقات علماء مغرب]]، نوشتۀ [[ابوعرب قیروانی]] (د ۳۳۳ق) بود که نشان‌دهندۀ وجود پرشمار صوفیه در سده‌های ۳ و ۴ق است. به نظر می‌رسد که تاریخ تألیف این اثر به مراتب زودتر از کتاب [[طبقات الصوفیۀ سلمی]] در مشرق باشد. از صوفیان این دوره نیز می‌توان به [[ابوالحسن علی]] (۳۲۴ق) و [[ابوعبدالله نِفَّری]] (د ۳۵۴ق) اشاره نمود <ref>مکین، «تاریخ اولیه»، ۴۰۷؛ قیروانی، ۱/ ۵۴۶-۵۵۱؛ مرزوقی، ۱۷-۲۲، ۲۵</ref>.
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
افزایش قابل توجه سطح دانش صوفیه، نشان از کارکرد کیفی زوایای این دوره دارد و عارفان پرشماری که [[ابن زیات]] در کتاب التشوف خویش نام می‌برد، نیز گویای رشد کمی تصوف در این دوره است <ref>بن عربی، همانجا؛ سایح، ۷۹، ۱۳۷؛ ابن ابی زرع، ۱۷۲، ۱۷۶؛ کرنل، ۱۰۶؛ موسی، ۵۳-۵۴</ref>.
افزایش قابل توجه سطح دانش صوفیه، نشان از کارکرد کیفی زوایای این دوره دارد و عارفان پرشماری که [[ابن زیات]] در کتاب التشوف خویش نام می‌برد، نیز گویای رشد کمی تصوف در این دوره است <ref>بن عربی، همانجا؛ سایح، ۷۹، ۱۳۷؛ ابن ابی زرع، ۱۷۲، ۱۷۶؛ کرنل، ۱۰۶؛ موسی، ۵۳-۵۴</ref>.


از صوفیان صاحب مکتب این دوره می‌توان [[علی بن اسماعیل حرزهم]] <ref>د ۵۵۹ق</ref> را نام برد که فقیه و مفسری اهل [[فاس]] بود و سلسلۀ تصوف او به غزالی می‌رسید. وی گرایشهای ملامتی داشت و زاویه‌ای براساس تعالیم [[حارث محاسبی]] بنا نهاد. مکتب [[حرزیه]] بعدها به [[مصر]] و اندلس گسترش یافت <ref>ابن عیشون، ۵۸؛ ابن زیات، ۱۴۸، ۳۱۹؛ ضریف، ۳۶- ۳۸</ref>.  
از صوفیان صاحب مکتب این دوره می‌توان [[علی بن اسماعیل حرزهم]] <ref>د ۵۵۹ق</ref> را نام برد که فقیه و مفسری اهل [[فاس]] بود و سلسلۀ تصوف او به غزالی می‌رسید. وی گرایش‌های ملامتی داشت و زاویه‌ای براساس تعالیم [[حارث محاسبی]] بنا نهاد. مکتب [[حرزیه]] بعدها به [[مصر]] و اندلس گسترش یافت <ref>ابن عیشون، ۵۸؛ ابن زیات، ۱۴۸، ۳۱۹؛ ضریف، ۳۶- ۳۸</ref>.  


صوفی دیگر این دوره، [[علی بن خلف بن غالب]] (د ۵۶۸ق)، در اصل اهل اندلس و از شاگردان ابن عریف بود و مکتب سلوکی [[غالبیه]] را به وجود آورد. وی تألیفات متعددی داشت و در شهر کتامه زاویه‌ای بنا کرد که مجلس درس و حدیث نیز در آن برقرار بود. مکتب غالبیه پس از وی توسط [[عبدالجلیل قصری]] (د ۶۰۶ق) تداوم یافت <ref>مغراوی، ۷۷-۸۲؛ ابن زیات، ۲۱۱</ref>. [[ابوعبدالله امغار]]، [[ابوشعیب ساریه]]، [[ابوالعباس سبتی]] و [[ابویعقوب صنهاجی]] نیز از صوفیان صاحب‌نامی بودند که در اواخر دورۀ مرابطون، مکتب [[شعیبیۀ امغاریه]] را ایجاد نمودند <ref>غرمینی، ۲۷۱-۲۷۳؛ ابن زیات، ۱۹۰-۱۹۲؛ فتحی، ۱۳</ref>.  
صوفی دیگر این دوره، [[علی بن خلف بن غالب]] (د ۵۶۸ق)، در اصل اهل اندلس و از شاگردان ابن عریف بود و مکتب سلوکی [[غالبیه]] را به وجود آورد. وی تألیفات متعددی داشت و در شهر کتامه زاویه‌ای بنا کرد که مجلس درس و حدیث نیز در آن برقرار بود. مکتب غالبیه پس از وی توسط [[عبدالجلیل قصری]] (د ۶۰۶ق) تداوم یافت <ref>مغراوی، ۷۷-۸۲؛ ابن زیات، ۲۱۱</ref>. [[ابوعبدالله امغار]]، [[ابوشعیب ساریه]]، [[ابوالعباس سبتی]] و [[ابویعقوب صنهاجی]] نیز از صوفیان صاحب‌نامی بودند که در اواخر دورۀ مرابطون، مکتب [[شعیبیۀ امغاریه]] را ایجاد نمودند <ref>غرمینی، ۲۷۱-۲۷۳؛ ابن زیات، ۱۹۰-۱۹۲؛ فتحی، ۱۳</ref>.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۶

ویرایش