۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'گروه ها' به 'گروهها') |
جز (جایگزینی متن - 'میتوان' به 'میتوان') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== ساختار انقلاب لیبی == | == ساختار انقلاب لیبی == | ||
چندین الگو و چارچوب تحلیلی برای تحلیل تاریخ [[لیبی]] و پیدایش دولت آن وجود دارد.<br> | چندین الگو و چارچوب تحلیلی برای تحلیل تاریخ [[لیبی]] و پیدایش دولت آن وجود دارد.<br> | ||
این الگو ها ما را در شناخت وضعیت نبود جنبش های اجتماعی در [[لیبی]] یاری میرساند. مقصود از جنبش های اجتماعی، جنبش هایی است که اهداف، منابع مالی و فرصت های سیاسی و فرهنگیای در اختیار دارند که | این الگو ها ما را در شناخت وضعیت نبود جنبش های اجتماعی در [[لیبی]] یاری میرساند. مقصود از جنبش های اجتماعی، جنبش هایی است که اهداف، منابع مالی و فرصت های سیاسی و فرهنگیای در اختیار دارند که میتوانند با استفاده از ابزار هایی (چه ابزار خشونتآمیز و چه ابزار صلحطلبانه) جامعه را به سمت اهداف مشخص هدایت کنند.<br> | ||
جنبش هایی به این معنا و شکل در [[لیبی]] وجود ندارد؛ لذا | جنبش هایی به این معنا و شکل در [[لیبی]] وجود ندارد؛ لذا نمیتوان به جنبش های اسلامی مستقر در این کشور به عنوان جنبش های اجتماعی مؤثر و برخوردار از منابع حامی و فرصت های سیاسی ـ تاریخی نگریست؛ چراکه این امتیازات، زمینه ساخت ن هاد هایی را فراهم میسازد که قادرند شبکهای توانمند برای هدایت جامعه ایجاد کنند.<br> | ||
بنابراین چگونه میتوان این ظهور و بروز جنبش های اسلامی و توانمندی آنها در مشارکت در انقلاب و بلکه فراتر از آن، یعنی هدایت جامعه در بسیاری از مراحل تحول را دریافت؟ این پرسشی است که این مقاله میکوشد تا بدان پاسخ گوید.<br> | بنابراین چگونه میتوان این ظهور و بروز جنبش های اسلامی و توانمندی آنها در مشارکت در انقلاب و بلکه فراتر از آن، یعنی هدایت جامعه در بسیاری از مراحل تحول را دریافت؟ این پرسشی است که این مقاله میکوشد تا بدان پاسخ گوید.<br> | ||
برای تحلیل دولت [[لیبی]]، | برای تحلیل دولت [[لیبی]]، میتوان چ هار نظریه اساسی را در نظر گرفت که هر چهار نظریه از وجود بحران در شکلگیری هویت ملی حکایت دارد.<br> | ||
ازاینرو، هویت دینی و مسائل قبیلهای در لیبی را همان عناصر اصلی تشکیل هویت و محیط سیاسی معرفی کرده و بر آن تأکید میورزد.<br> | ازاینرو، هویت دینی و مسائل قبیلهای در لیبی را همان عناصر اصلی تشکیل هویت و محیط سیاسی معرفی کرده و بر آن تأکید میورزد.<br> | ||
ما این نظریات را به سرعت مرور میکنیم.<br> | ما این نظریات را به سرعت مرور میکنیم.<br> | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
آخرین درگیری به جنگ ج هانی دوم مربوط میشود که جنگ، تمام زیرساخت ها و ساختمان هایی که استعمار ایتالیا بنا کرده بود، ویران ساخت.<br> | آخرین درگیری به جنگ ج هانی دوم مربوط میشود که جنگ، تمام زیرساخت ها و ساختمان هایی که استعمار ایتالیا بنا کرده بود، ویران ساخت.<br> | ||
محیط سیاسی لیبی، از قبیله آغاز میشود و کشور به سمت قومگرایی یا وابستگی به امت اسلامی به پیش میرود.<br> | محیط سیاسی لیبی، از قبیله آغاز میشود و کشور به سمت قومگرایی یا وابستگی به امت اسلامی به پیش میرود.<br> | ||
این نکته را | این نکته را میتوان از پژوهش «'''لیزا اندرسون'''» و نتایج تحقیق دکتر «'''آمال العبیدی'''»<ref>Amal Obeidi (2001) Political Culture in Libya (London: Routledge)</ref> در مورد محیط سیاسی لیبی در زمان «معمر قذافی» استنباط کرد.<br> | ||
=== دخالت بیگانگان === | === دخالت بیگانگان === | ||
این روند مستمر نبود دولت و دخالت بیگانگان، نقش رهبران سیاسی، نظامی و قبیلهای را برجستهتر کرد.<br> | این روند مستمر نبود دولت و دخالت بیگانگان، نقش رهبران سیاسی، نظامی و قبیلهای را برجستهتر کرد.<br> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
جنبش «اخوان» از سال 1949 در لیبی ظهور و بروز یافت؛ یعنی پس از حوادثی که در مصر پیش آمد و «ملک [[ادریس]]» کسانی را که پس از ات هام قتل «محمود فهمی النقراشی» نخستوزیر مصر، به وی پناه آوردند را پذیرفت. با آمدن آن دسته از اعضای اخوانالمسلمین از مصر به لیبی و مشارکت در نبرد 1948 و تداوم حمایت پادشاه از آنان، اخوانالمسلمین در لیبی بال و پر گرفت و سازمان تشکیلاتی آن، در سال 1968 در «طرابلس» آغاز به کار کرد. یک سال بعد که کودتای نظامی «قذافی» و مجموعهای از افسران واقع شد، قذافی در سال 1974 دو گزینه پیش روی این جماعت ن هاد: ماندن در لیبی یا فعالیت اسلامی. بسیاری از اعضای جماعت، این کشور را ترک کردند. «جبهه ملی نجات» در سال 1982 تأسیس شد، ولی این جبهه تن ها متشکل از اسلامگرایان نبود. | جنبش «اخوان» از سال 1949 در لیبی ظهور و بروز یافت؛ یعنی پس از حوادثی که در مصر پیش آمد و «ملک [[ادریس]]» کسانی را که پس از ات هام قتل «محمود فهمی النقراشی» نخستوزیر مصر، به وی پناه آوردند را پذیرفت. با آمدن آن دسته از اعضای اخوانالمسلمین از مصر به لیبی و مشارکت در نبرد 1948 و تداوم حمایت پادشاه از آنان، اخوانالمسلمین در لیبی بال و پر گرفت و سازمان تشکیلاتی آن، در سال 1968 در «طرابلس» آغاز به کار کرد. یک سال بعد که کودتای نظامی «قذافی» و مجموعهای از افسران واقع شد، قذافی در سال 1974 دو گزینه پیش روی این جماعت ن هاد: ماندن در لیبی یا فعالیت اسلامی. بسیاری از اعضای جماعت، این کشور را ترک کردند. «جبهه ملی نجات» در سال 1982 تأسیس شد، ولی این جبهه تن ها متشکل از اسلامگرایان نبود. | ||
این امر باعث شد تا اخوانی ها در موضع خود نسبت به این جبهه به دو دسته تقسیم شوند؛ زیرا برخی اقدامات از این جبهه سر زد که به مذاق برخی از اخوانی ها خوش نیامد. از جمله این معارضان | این امر باعث شد تا اخوانی ها در موضع خود نسبت به این جبهه به دو دسته تقسیم شوند؛ زیرا برخی اقدامات از این جبهه سر زد که به مذاق برخی از اخوانی ها خوش نیامد. از جمله این معارضان میتوان به استاد «عبدالله الشیبانی» یکی از رهبران جماعت اخوان اشاره نمود (وی بعد ها در زندان های قذافی جان سپرد، و گفته میشود که به قتل رسیده است). | ||
جبهه نجات کوشید تا در سال 1984 از «باب العزیزیة»، کودتایی را ترتیب دهد، ولی این کودتا شکست خورد و بسیاری از اعضای اخوان و جبهه نجات به زندان افتادند. جنبش اخوان مخفیانه و بدون هیچ اعلام حضوری، به عنوان یک جنبش اجتماعی به کار خود ادامه داد. وضعیت این جماعت در مصر و اردن نیز همینگونه بود. | جبهه نجات کوشید تا در سال 1984 از «باب العزیزیة»، کودتایی را ترتیب دهد، ولی این کودتا شکست خورد و بسیاری از اعضای اخوان و جبهه نجات به زندان افتادند. جنبش اخوان مخفیانه و بدون هیچ اعلام حضوری، به عنوان یک جنبش اجتماعی به کار خود ادامه داد. وضعیت این جماعت در مصر و اردن نیز همینگونه بود. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
در این کنفرانس چندین چشمانداز با موضوع رابطه میان تبلیغ و سیاست مطرح و تجارب جنبش های اسلامی در منطقه به اشتراک گذارده شد. این چشمانداز ها مبتنی بر این بود که آیا جماعت اخوان به عنوان یک جماعت تبلیغی میتواند به فعالیت خود ادامه دهد یا به حزبی سیاسی مبدل گردد؟ یا اینکه یک حزب باز برای تمام مردم لیبی تأسیس کند تا در مرحله بشارتآفرین پس از انقلاب، امکان مشارکت سیاسی آنان فراهم آید؟ این راهبرد جماعت به مثابه تشکیل دو مؤسسه جدید بود؛ درحالیکه منابع حمایتی محدودی در اختیار داشت و از ن هاد هایی در داخل جامعه که بتواند بودجهای به سوی آن سرازیر کند، برخوردار نبود. | در این کنفرانس چندین چشمانداز با موضوع رابطه میان تبلیغ و سیاست مطرح و تجارب جنبش های اسلامی در منطقه به اشتراک گذارده شد. این چشمانداز ها مبتنی بر این بود که آیا جماعت اخوان به عنوان یک جماعت تبلیغی میتواند به فعالیت خود ادامه دهد یا به حزبی سیاسی مبدل گردد؟ یا اینکه یک حزب باز برای تمام مردم لیبی تأسیس کند تا در مرحله بشارتآفرین پس از انقلاب، امکان مشارکت سیاسی آنان فراهم آید؟ این راهبرد جماعت به مثابه تشکیل دو مؤسسه جدید بود؛ درحالیکه منابع حمایتی محدودی در اختیار داشت و از ن هاد هایی در داخل جامعه که بتواند بودجهای به سوی آن سرازیر کند، برخوردار نبود. | ||
از سوی دیگر برای اجرای دو تصمیم کنفرانس، نیروی لازم را در اختیار نداشت. در جریان ارتباط میان جماعت و جامعه لیبی، تشکیل حزب را | از سوی دیگر برای اجرای دو تصمیم کنفرانس، نیروی لازم را در اختیار نداشت. در جریان ارتباط میان جماعت و جامعه لیبی، تشکیل حزب را نمیتوان یک گام معمولی دانست. حوادث بعدی، چگونگی اضمحلال نقش جماعت را برجستهتر کرد و حزب به عنوان یک عنصر تأثیرگذار در عرصه سیاسی ـ اجتماعی ظاهر شد. | ||
این جنبش ها هیچ فرصت سیاسی در اختیار نداشتند؛ زیرا دولت باثباتی وجود نداشت؛ علاوه بر این، مسئله اساسی جنبش های اسلامی در لیبی، تقریبا تمام شده بود؛ مانند پیادهسازی دین، که تقریبا محل اجماع همه جنبش ها از جمله جنبش های اسلامی قرار گرفته بود؛ لذا | این جنبش ها هیچ فرصت سیاسی در اختیار نداشتند؛ زیرا دولت باثباتی وجود نداشت؛ علاوه بر این، مسئله اساسی جنبش های اسلامی در لیبی، تقریبا تمام شده بود؛ مانند پیادهسازی دین، که تقریبا محل اجماع همه جنبش ها از جمله جنبش های اسلامی قرار گرفته بود؛ لذا نمیتوان به فرصت سیاسی ایجاد شده پس از انقلاب پرداخت؛ چراکه تناقضات فکری یا اختلافات ایدئولوژیک تندی وجود نداشت. حتی آن دسته از اختلافاتی که میان دکتر «الصادق الغریانی» مفتی کشور لیبی و دکتر «محمود جبریل» رهبر ائتلاف قدرت های ملی درباره مفهوم سکولاریسم درز کرد، اختلافاتی پن هان در دل جامعه نبود. | ||
بنابراین درباره مسائلی مانند ارتباط دین و سیاست که در ج هان عرب محل جدال و اختلاف بود، لیبی هیچگونه اختلافی به خود ندید. در این کشور هیچ آشنایی قبلی با این مسائل وجود نداشت؛ زیرا قذافی با انتشار مفاهیم مشابه، حکومت میکرد و این مفاهیم بود که تفکر جمعی را در لیبی شکل داد؛ لذا این جدال به عنوان یک اتفاق جدید در عرصه سیاسی شناخته میشود؛ عرصهای که پیش از انتخابات کنفرانس ملی، اندک آرامشی به خود دید. | بنابراین درباره مسائلی مانند ارتباط دین و سیاست که در ج هان عرب محل جدال و اختلاف بود، لیبی هیچگونه اختلافی به خود ندید. در این کشور هیچ آشنایی قبلی با این مسائل وجود نداشت؛ زیرا قذافی با انتشار مفاهیم مشابه، حکومت میکرد و این مفاهیم بود که تفکر جمعی را در لیبی شکل داد؛ لذا این جدال به عنوان یک اتفاق جدید در عرصه سیاسی شناخته میشود؛ عرصهای که پیش از انتخابات کنفرانس ملی، اندک آرامشی به خود دید. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
انتخاب نام حزب نیز بر اساس تجربیات مراکش و ترکیه صورت گرفت. در دوم و سوم مارس 2012 دموکراسی و حقوق بشر به محل جدال میان دو گروه «جماعت اسلامی» و «جماعت اخوان» تبدیل شد. | انتخاب نام حزب نیز بر اساس تجربیات مراکش و ترکیه صورت گرفت. در دوم و سوم مارس 2012 دموکراسی و حقوق بشر به محل جدال میان دو گروه «جماعت اسلامی» و «جماعت اخوان» تبدیل شد. | ||
در طرح ملی، میان تشکیل نشدن یک حزب مشترک با جماعت اسلامی مبارز و گرایش به سمت کسانی که با اخوانالمسلمین موافق بودند، تناقض وجود دارد. این تناقض را | در طرح ملی، میان تشکیل نشدن یک حزب مشترک با جماعت اسلامی مبارز و گرایش به سمت کسانی که با اخوانالمسلمین موافق بودند، تناقض وجود دارد. این تناقض را میتوان به عنوان تمایل در ایجاد یک جریان ملی گسترده و باز در مدار جریان اسلامی تحلیل کرد. | ||
از جمله سیاست های مهمی که جماعت اخوانالمسلمین لیبی در پیش گرفته، میتوان به قطع ارتباط با تشکیلات بین المللی اخوانالمسلمین اشاره کرد؛ زیرا در لایحهای که جماعت پس از انقلاب اعلام کرد، آشکارا بر منطقهای بودن جماعت به عنوان یک جماعت لیبیایی تأکید نموده؛ بدون اینکه به تشکیلات بین المللی اشاره نماید. | از جمله سیاست های مهمی که جماعت اخوانالمسلمین لیبی در پیش گرفته، میتوان به قطع ارتباط با تشکیلات بین المللی اخوانالمسلمین اشاره کرد؛ زیرا در لایحهای که جماعت پس از انقلاب اعلام کرد، آشکارا بر منطقهای بودن جماعت به عنوان یک جماعت لیبیایی تأکید نموده؛ بدون اینکه به تشکیلات بین المللی اشاره نماید. | ||
گفتمان کلی حزب با گفتمان اخوانالمسلمین مغایرت ندارد. این حزب داری مرجعیت اسلامی است و دین، بخشی از دغدغه های آن را به خود اختصاص داده است. اهداف دین، در واقع همان خاستگاه فهم این دین است. البته این مسئله بعد ها در گفتمان حزب نمود نداشت؛ ولی به معنای انکار دین یا دست کشیدن از آن نیز نبود؛ بلکه در اینجا سخن از وابستگی و مشارکت سیاسی در برنامهای است که حزب برای انتخابات ارائه کرده است. | گفتمان کلی حزب با گفتمان اخوانالمسلمین مغایرت ندارد. این حزب داری مرجعیت اسلامی است و دین، بخشی از دغدغه های آن را به خود اختصاص داده است. اهداف دین، در واقع همان خاستگاه فهم این دین است. البته این مسئله بعد ها در گفتمان حزب نمود نداشت؛ ولی به معنای انکار دین یا دست کشیدن از آن نیز نبود؛ بلکه در اینجا سخن از وابستگی و مشارکت سیاسی در برنامهای است که حزب برای انتخابات ارائه کرده است. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
این توضیحات درباره خطِمشی جماعت، به ما کمک میکند تا بتوانیم میان حزب سیاسی و جماعت تبلیغی در سبک و سیاق لیبی تفکیک کنیم؛ بدون اینکه این جنبش، بخشی حقیقی از جامعه لیبی شمرده شود؛ زیرا گفتمان سیاسی بر آن غلبه دارد و تعامل با جامعه، از طریق افکار عمومی صورت میپذیرد؛ مسائلی مانند عزل سیاسی، یا مسائل مربوط به رتبهبندی ها. | این توضیحات درباره خطِمشی جماعت، به ما کمک میکند تا بتوانیم میان حزب سیاسی و جماعت تبلیغی در سبک و سیاق لیبی تفکیک کنیم؛ بدون اینکه این جنبش، بخشی حقیقی از جامعه لیبی شمرده شود؛ زیرا گفتمان سیاسی بر آن غلبه دارد و تعامل با جامعه، از طریق افکار عمومی صورت میپذیرد؛ مسائلی مانند عزل سیاسی، یا مسائل مربوط به رتبهبندی ها. | ||
البته نباید فراموش کنیم که حزب «العدالة و البناء» در اداره وزارتخانه ها مشارکت جسته؛ چراکه مسئولیت وزارتخانه های مهمیمانند مسکن و ورزش و مهمتر از آن، وزارت نفت و اقتصاد را برعهده داشته است. این امر وضعیت روشنی از قدرت جماعت و حزب برای عبور از جامعه را به نمایش گذاشت؛ بدین معنا که فرد تصمیمساز در جماعت گمان کرد که این جماعت، جنبشی با سرمایه اجتماعی است (یعنی از منابع و قدرت برای تحرک بخشیدن به جامعه برخوردار است)؛ ولی بر اساس آنچه قبلا گفته شد، این مطلب نادرست است؛ لذا شکلگیری یک حزب سیاسی در شکل و سیاق جامعه لیبی را | البته نباید فراموش کنیم که حزب «العدالة و البناء» در اداره وزارتخانه ها مشارکت جسته؛ چراکه مسئولیت وزارتخانه های مهمیمانند مسکن و ورزش و مهمتر از آن، وزارت نفت و اقتصاد را برعهده داشته است. این امر وضعیت روشنی از قدرت جماعت و حزب برای عبور از جامعه را به نمایش گذاشت؛ بدین معنا که فرد تصمیمساز در جماعت گمان کرد که این جماعت، جنبشی با سرمایه اجتماعی است (یعنی از منابع و قدرت برای تحرک بخشیدن به جامعه برخوردار است)؛ ولی بر اساس آنچه قبلا گفته شد، این مطلب نادرست است؛ لذا شکلگیری یک حزب سیاسی در شکل و سیاق جامعه لیبی را نمیتوان چیزی جز تداوم یک اشتباه تاریخی ناشی از رشدنایافته بودن جامعه دانست. معمولا عامل محرک این گروه ها و فعالان آن، در واقع افرادی هستند که بیش از آنکه تابع تشکیلات و ن هاد های خود باشند، گوش به فرمان رهبران خود هستند. | ||
جماعت اسلامی مبارز | جماعت اسلامی مبارز | ||
جماعت اسلامی از دهه هشتاد با عناوین مختلف آغاز به کار کرد. رهبری آن را شیخ «علی الشعبی» در سال 1982 و شیخ «عوض الزواوی» در سال 1989 برعهده داشتند. | جماعت اسلامی از دهه هشتاد با عناوین مختلف آغاز به کار کرد. رهبری آن را شیخ «علی الشعبی» در سال 1982 و شیخ «عوض الزواوی» در سال 1989 برعهده داشتند. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
این روش که جریان سلفی را وادار ساخت به فعالیتهای سیاسی بپردازد و دست به سلاح ببرد، نشان میدهد که به حاشیه راندن جامعه، شکست دولت و درک نشدن مفهوم جنبش و نهادهای اجتماعی، همگان را به سمت خشونت و افراطگرایی سوق میدهد. | این روش که جریان سلفی را وادار ساخت به فعالیتهای سیاسی بپردازد و دست به سلاح ببرد، نشان میدهد که به حاشیه راندن جامعه، شکست دولت و درک نشدن مفهوم جنبش و نهادهای اجتماعی، همگان را به سمت خشونت و افراطگرایی سوق میدهد. | ||
=== گروههای افراطی === | === گروههای افراطی === | ||
عواملی که به گسترش افراطگرایی پس از انقلاب کمک کرد را | عواملی که به گسترش افراطگرایی پس از انقلاب کمک کرد را میتوان به صورت خلاصه چنین بیان نمود. در این میان، نبود نهادها به عنوان دلیل اصلی گسترش خشونت دیده میشود. این عوامل عبارتند از: پخش اسلحه: دولت تهدید کرده بود که پس از انقلاب، در انبارهای مهمات را باز میکند. برآوردها از میزان این سلاحها متفاوت است. بودجهای که [[قدافی]] در دوره مابین دهه هفتاد و هشتاد برای خرید اسلحه هزینه کرده بود، چیزی حدود 28 میلیارد دلار برآورد میشود. بخش بحرانهای بین المللی تخمین زده است که حدود 150هزار کامیون حامل انواع اسلحه در لیبی وجود دارد. | ||
شکست ارتش و در صحنه نبودن آن پس از انقلاب: اهمیت ارتش در تونس و مصر خود را نشان داد. این اختلاف برخورد نهادهای نظامی، در تونس به صورت فعالیت برای ایجاد ثبات و آرامش ظاهر میشود. در مصر به صورت چیره شدن و در دست گرفتن صحنه سیاسی نمود مییابد و در لیبی با شکست کامل مواجه میشود؛ زیرا دهه های متمادی این نهاد، در عرصه حکومتی حضور نداشت و تحت تاثیر ماجراجویی های نظامی قذافی بود. در صحنه نبودن ارتش، کشور را در حالت تجزیه قرار داد و زمینه تأسیس بسیاری از گردانهای شبهنظامی را فراهم ساخت؛ بهگونهای که گاهی تعداد این گردانها، فقط در شهر «مصراته» به بیش از دویست گردان می رسید. | شکست ارتش و در صحنه نبودن آن پس از انقلاب: اهمیت ارتش در تونس و مصر خود را نشان داد. این اختلاف برخورد نهادهای نظامی، در تونس به صورت فعالیت برای ایجاد ثبات و آرامش ظاهر میشود. در مصر به صورت چیره شدن و در دست گرفتن صحنه سیاسی نمود مییابد و در لیبی با شکست کامل مواجه میشود؛ زیرا دهه های متمادی این نهاد، در عرصه حکومتی حضور نداشت و تحت تاثیر ماجراجویی های نظامی قذافی بود. در صحنه نبودن ارتش، کشور را در حالت تجزیه قرار داد و زمینه تأسیس بسیاری از گردانهای شبهنظامی را فراهم ساخت؛ بهگونهای که گاهی تعداد این گردانها، فقط در شهر «مصراته» به بیش از دویست گردان می رسید. | ||
مشکل تاریخی نبود نهادهای دولتی: این مسئله باعث شد تا ریاستهای متعددی شکلی بگیرد و ظهور جنبشهای اجتماعی را به تأخیر بیندازد. | مشکل تاریخی نبود نهادهای دولتی: این مسئله باعث شد تا ریاستهای متعددی شکلی بگیرد و ظهور جنبشهای اجتماعی را به تأخیر بیندازد. | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
زمانی که رهبران و سرکردگان سیاسی پا به عرصه میگذارند، جامعه خالی از نهادهایی میگردد که مسئولیت نمایندگی از آن را بر عهده داشته باشند. این امر موجب میشود تا جنبشهای اسلامی برای جدایی دین از سیاست و دیگر مفاهیم دوگانه یا مفاهیمی که در مورد آنها هیچگونه بحث علمی یا مباحثهای میان روشنفکران صورت نگرفته، همچنان از تجربه های خارجی نسخهبرداری کنند؛ بلکه منجر میشود تا قدرت، دانش و معرفت را تسخیر کند و چشماندازهای آن را آنگونه که میخواهد، در متون آموزشی، در دانشگاهها، مطبوعات و رسانهها ترسیم نماید. گذشته از این، در سایه شکست دولت، تجزیه سیاسی، دخالت خارجی و منطقهای، اسلحه فراوانی در دسترس قرار گرفته و منجر شده است تا گروههای تندرو ظاهر شوند. | زمانی که رهبران و سرکردگان سیاسی پا به عرصه میگذارند، جامعه خالی از نهادهایی میگردد که مسئولیت نمایندگی از آن را بر عهده داشته باشند. این امر موجب میشود تا جنبشهای اسلامی برای جدایی دین از سیاست و دیگر مفاهیم دوگانه یا مفاهیمی که در مورد آنها هیچگونه بحث علمی یا مباحثهای میان روشنفکران صورت نگرفته، همچنان از تجربه های خارجی نسخهبرداری کنند؛ بلکه منجر میشود تا قدرت، دانش و معرفت را تسخیر کند و چشماندازهای آن را آنگونه که میخواهد، در متون آموزشی، در دانشگاهها، مطبوعات و رسانهها ترسیم نماید. گذشته از این، در سایه شکست دولت، تجزیه سیاسی، دخالت خارجی و منطقهای، اسلحه فراوانی در دسترس قرار گرفته و منجر شده است تا گروههای تندرو ظاهر شوند. | ||
این امر در پیدایش داعش کاملا آشکار است. فقط در زمان پیدایش داعش، همگان به جامعه پناه آوردند و دریافتند که تنها قدرت جامعه | این امر در پیدایش داعش کاملا آشکار است. فقط در زمان پیدایش داعش، همگان به جامعه پناه آوردند و دریافتند که تنها قدرت جامعه میتواند شبح این تشکیلات را دفع کند؛ همانگونه که در شهر «درنه» و «صبراتة» نیز چنین شد. | ||
با این توضیحات | با این توضیحات میتوان آینده را پیشبینی کرد؛ زیرا فعالیت جنبشهای میانه رو به چهار برایند از صحنه لیبی مرتبط است: این سناریوها عبارتند از: | ||
۱. آرامش همراه با احتیاط و خشونتی که شاید برای سالهای متمادی به صورت مقطعی ظاهر شود. در سایه پیشرفتهایی که نیروهای لیبی در عملیاتی موسوم به «البنیان المرصوص» به دست آوردند، امکان تحقق این سناریو وجود دارد. | ۱. آرامش همراه با احتیاط و خشونتی که شاید برای سالهای متمادی به صورت مقطعی ظاهر شود. در سایه پیشرفتهایی که نیروهای لیبی در عملیاتی موسوم به «البنیان المرصوص» به دست آوردند، امکان تحقق این سناریو وجود دارد. | ||
۲. تجزیه کشور، که در پی آن دولتی ضعیف در شرق لیبی روی کار خواهد آمد. این امر زمینه را برای مداخله مصر فراهم میسازد، و نتیجه های جز شرایط بیثباتی و ادامه درگیریها به دنبال نخواهد داشت. | ۲. تجزیه کشور، که در پی آن دولتی ضعیف در شرق لیبی روی کار خواهد آمد. این امر زمینه را برای مداخله مصر فراهم میسازد، و نتیجه های جز شرایط بیثباتی و ادامه درگیریها به دنبال نخواهد داشت. | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
نتیجه این درگیری به قدرت «شورای ریاست» برای یک رفتار حکیمانه بستگی دارد، تا از انتقال درگیری از «بنغازی» به «طرابلس» جلوگیری کند. | نتیجه این درگیری به قدرت «شورای ریاست» برای یک رفتار حکیمانه بستگی دارد، تا از انتقال درگیری از «بنغازی» به «طرابلس» جلوگیری کند. | ||
بنابر این سناریو، اولین جماعتی که ممکن است سیاستهای خود را تغییر دهد، جماعت [[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]] است. بر اساس اطلاعاتی که از رایزنی های صورت گرفته در داخل جماعت به بیرون درز کرده، امکان انحلال این جماعت و ایجاد نهادهای مدنی وجود دارد؛ نهادهایی که فعالیت دینی و فرهنگی در جامعه داشته باشند. حزب «[[العدالة و البناء]]» مانند سابق در معادلات و صحنه سیاسی باقی ماند. در اینجا جریان اسلامی را | بنابر این سناریو، اولین جماعتی که ممکن است سیاستهای خود را تغییر دهد، جماعت [[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]] است. بر اساس اطلاعاتی که از رایزنی های صورت گرفته در داخل جماعت به بیرون درز کرده، امکان انحلال این جماعت و ایجاد نهادهای مدنی وجود دارد؛ نهادهایی که فعالیت دینی و فرهنگی در جامعه داشته باشند. حزب «[[العدالة و البناء]]» مانند سابق در معادلات و صحنه سیاسی باقی ماند. در اینجا جریان اسلامی را میتوان به عنوان بخشی از بازیگران صحنه سیاست و از قدرتهایی به شمار آورد که به تدریج شکل خواهند گرفت. | ||
ولی جنبشهای تندرو در چارچوب این سناریو، مقامات وابسته به «شورای ریاست» را تشکیل میدهند؛ لذا سرنوشت آن به تشکیل دولت وابسته خواهد بود. تجربه ثابت کرده است که جامعه این تروریسم را نمیپذیرد و توان مبارزه و دفع آن را دارد. | ولی جنبشهای تندرو در چارچوب این سناریو، مقامات وابسته به «شورای ریاست» را تشکیل میدهند؛ لذا سرنوشت آن به تشکیل دولت وابسته خواهد بود. تجربه ثابت کرده است که جامعه این تروریسم را نمیپذیرد و توان مبارزه و دفع آن را دارد. | ||