پرش به محتوا

شیخ محمد عبده پرچم دار اصلاح (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بزرگترین' به 'بزرگ‌ترین'
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهج‌البلاغه')
جز (جایگزینی متن - 'بزرگترین' به 'بزرگ‌ترین')
خط ۲۹: خط ۲۹:


=پدر و مادر=
=پدر و مادر=
پدر وی «عبده» نام داشت و به دلیل موقعیت جغرافیایی سواحل نیل، به کار کشاورزی اشتغال داشت. محمد درباره پدرش می‌گوید: «در چشم من پدرم بزرگ‌ترین مرد روستا بود و حتی بزرگترین مرد دنیا، زیرا دنیا در چشم من همان روستا بود. بعضی از حاکمان منطقه وقتی به روستا می‌آمدند، با وجود آن که افراد ثروتمند در روستا اقامت داشتند، در خانه پدرم منزل می‌کردند. به همین سبب عقیده پیدا کردم که بلند مرتبگی به ثروت بستگی ندارد. منزلت مادرم نیز در میان زنان روستا، کمتر از پدرم در میان مردان روستا نبود. مادرم به فقیران ترحم می‌کرد و مهر می‌ورزید و همیشه خدا را شاکر بود».<ref>الامام محمد عبده بین المنهج الدینی و المنهج الاجتماعی، ص 27.</ref><br>
پدر وی «عبده» نام داشت و به دلیل موقعیت جغرافیایی سواحل نیل، به کار کشاورزی اشتغال داشت. محمد درباره پدرش می‌گوید: «در چشم من پدرم بزرگ‌ترین مرد روستا بود و حتی بزرگ‌ترین مرد دنیا، زیرا دنیا در چشم من همان روستا بود. بعضی از حاکمان منطقه وقتی به روستا می‌آمدند، با وجود آن که افراد ثروتمند در روستا اقامت داشتند، در خانه پدرم منزل می‌کردند. به همین سبب عقیده پیدا کردم که بلند مرتبگی به ثروت بستگی ندارد. منزلت مادرم نیز در میان زنان روستا، کمتر از پدرم در میان مردان روستا نبود. مادرم به فقیران ترحم می‌کرد و مهر می‌ورزید و همیشه خدا را شاکر بود».<ref>الامام محمد عبده بین المنهج الدینی و المنهج الاجتماعی، ص 27.</ref><br>


گفته می‌شود که پدرش در دوران جوانی به خاطر قساوت‌های حاکمان و ظلم آنان، مجبور به فرار شد و در اثنای مسافرت، با مادر محمد عبده در روستای «جنینه» ازدواج نمود و پس از مدتی به موطن خود روستای «محله نصر» بازگشت و برخی از اموال از دست رفته‌اش را باز ستاند. به همین دلیل هنگامی که محمد دیده به جهان گشود، پدرش از لحاظ تمکن مالی در وضع خوبی به سر می‌برد و توانست زمینه تعلیم و تربیت محمد را فراهم سازد، در حالی که برادران محمد، امکان تحصیل برایشان مهیا نشد و به کشاورزی پرداختند.<ref>همان.</ref><br>
گفته می‌شود که پدرش در دوران جوانی به خاطر قساوت‌های حاکمان و ظلم آنان، مجبور به فرار شد و در اثنای مسافرت، با مادر محمد عبده در روستای «جنینه» ازدواج نمود و پس از مدتی به موطن خود روستای «محله نصر» بازگشت و برخی از اموال از دست رفته‌اش را باز ستاند. به همین دلیل هنگامی که محمد دیده به جهان گشود، پدرش از لحاظ تمکن مالی در وضع خوبی به سر می‌برد و توانست زمینه تعلیم و تربیت محمد را فراهم سازد، در حالی که برادران محمد، امکان تحصیل برایشان مهیا نشد و به کشاورزی پرداختند.<ref>همان.</ref><br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۴۶

ویرایش