۵٬۵۶۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'کم نظیر' به 'کمنظیر') |
جز (Heydari صفحهٔ تحریف قرآن از منظر فریقین را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به تحریف قرآن از منظر فریقین (مقاله) منتقل کرد) |
||
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
=== ابوحیان محمد بن یوسف – قرن هشتم هجری –=== | === ابوحیان محمد بن یوسف – قرن هشتم هجری –=== | ||
ایشان نیزذیل آیه شریفه حفظ مینویسد: قرآن کریم بدلیل محافظت الهی در تمامی | ایشان نیزذیل آیه شریفه حفظ مینویسد: قرآن کریم بدلیل محافظت الهی در تمامی زمانها از خطر تحریف مصون بوده و امکان عروض زیادت یا نقصان در آن از طریق شیاطین وجود ندارد. <ref>تفسیر النهر المارد من البحر المحیط القسم الاول ج2 ص 215</ref> | ||
=== سید محمد طنطاوی –معاصر -=== | === سید محمد طنطاوی –معاصر -=== | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
1-نسخ تلاوت و حکم 2-نسخ حکم بدون نسخ تلاوت 3-نسخ تلاوت بدون نسخ حکم | 1-نسخ تلاوت و حکم 2-نسخ حکم بدون نسخ تلاوت 3-نسخ تلاوت بدون نسخ حکم | ||
ایشان در پاسخ این سئوال که فلسفه نسخ تلاوت بدون نسخ حکم- نوع سوم نسخ- چیست از قول صاحب الفنون نقل میکند که: غرض از نوع سوم نسخ | ایشان در پاسخ این سئوال که فلسفه نسخ تلاوت بدون نسخ حکم- نوع سوم نسخ- چیست از قول صاحب الفنون نقل میکند که: غرض از نوع سوم نسخ آشکار شدن مقدار اطاعت پذیری و تسلیم انسان در برابر خداوند میباشد بدین معنا که وقتی انسان بمجرد ظن به محبوبیت عملی در نزد خداوند به سرعت در مقام انجام آن بر میآید – بدون اینکه نصی بران دلالت کند – میزان تسلیم او در مقابل خداوند معلوم میگردد نظیر اقدام ابراهیم ع در ذبح فرزند <ref>الاتقان ج 2ص 58-66</ref> | ||
باید گفت لازمه پذیرش نسخ تلاوت و حکم و نیز نسخ تلاوت بدون حکم وقوع تحریف در قرآن میباشد. تفصیل این امر و نقد و بررسی گفتار سیوطی در ادامه مباحث خواهد بود. | باید گفت لازمه پذیرش نسخ تلاوت و حکم و نیز نسخ تلاوت بدون حکم وقوع تحریف در قرآن میباشد. تفصیل این امر و نقد و بررسی گفتار سیوطی در ادامه مباحث خواهد بود. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
نکته دوم: تاملی درگفتار شیخ مفید | نکته دوم: تاملی درگفتار شیخ مفید | ||
از گفتار شیخ مفید در کتاب "المسائل السرویه "استظهار میشود که- ایشان گرچه قرآن موجود را کلام و حجت الهی دانسته و التزام به آن را بر همگان لازم میداند اما از منظر او بین قرآن موجود با قرآنی که در نزد | از گفتار شیخ مفید در کتاب "المسائل السرویه "استظهار میشود که- ایشان گرچه قرآن موجود را کلام و حجت الهی دانسته و التزام به آن را بر همگان لازم میداند اما از منظر او بین قرآن موجود با قرآنی که در نزد آخرینحجت الهی است تفاوتهائی وجود دارد. | ||
تبیین گفتار شیخ مفید ره: | تبیین گفتار شیخ مفید ره: | ||
ایشان در پاسخ این سئوال که: ایا قرآن موجود بین مسلمآنان همان قرآن نازل شده بر پیامبر ص بوده و نیز هماهنگ با قرآنی که علی ع به جمع آن اقدام فرمود میباشد یا خیر؟ مینویسد: | ایشان در پاسخ این سئوال که: ایا قرآن موجود بین مسلمآنان همان قرآن نازل شده بر پیامبر ص بوده و نیز هماهنگ با قرآنی که علی ع به جمع آن اقدام فرمود میباشد یا خیر؟ مینویسد: | ||
شکی نیست که قرآن موجود کلام خدا بوده و مطلبی از کلام بشر در آن وجود ندارد. البته برخی از آیات نازل شده در نزد | شکی نیست که قرآن موجود کلام خدا بوده و مطلبی از کلام بشر در آن وجود ندارد. البته برخی از آیات نازل شده در نزد آخرینحجت الهی بوده و با حضورش در اختیار مردم قرار خواهد گرفت. لازم به ذکر است قرآن موجود توسط کسانی جمع اوری گردید که فاقد معرفت لازم به قرآن بودند ازاینرو با قرآنی که امیر المومنین به جمع آن اقدام نمود تفاوت دارد. چنانکه امام صادق ع فرمود هرگاه قرآن به همانگونه که نازل شده بود در اختیار مردم قرار میگرفت اسامی اهل بیت را در آن مشاهد میکردید. <ref>المسائل السرویه ص 78- 80</ref> | ||
نقد و بررسی: | نقد و بررسی: | ||
باید گفت: به رغم گفتاری که از شیخ مفید ره در زمینه تفاوت قرآن با قرآنی که امام علی ع به جمع آن اقدام نمود ذکر شد ایشان و همه کسانی که قائل به چنین امری هستند خود را در مقام عمل ملتزم به قرآن موجود دانسته و همه آن را کلام الله میدانند. اینان معتقدند که ائمه | باید گفت: به رغم گفتاری که از شیخ مفید ره در زمینه تفاوت قرآن با قرآنی که امام علی ع به جمع آن اقدام نمود ذکر شد ایشان و همه کسانی که قائل به چنین امری هستند خود را در مقام عمل ملتزم به قرآن موجود دانسته و همه آن را کلام الله میدانند. اینان معتقدند که ائمه علیهمالسلام امر به قرائت قرآن موجود نموده و انرا حجت الهی بر مردم میدانستند. | ||
در اینجا برخی از گفتار شیخ مفید را در این زمینه بیان میکنیم: | در اینجا برخی از گفتار شیخ مفید را در این زمینه بیان میکنیم: | ||
ایشان تحت عنوان:" لزوم التقید بما بین الدفتین" مینویسد: | ایشان تحت عنوان:" لزوم التقید بما بین الدفتین" مینویسد: | ||
اخبار صحیح از ناحیه ائمه ع مبنی بر لزوم قرائت قرآن موجود رسیده است تا | اخبار صحیح از ناحیه ائمه ع مبنی بر لزوم قرائت قرآن موجود رسیده است تا آنگاه که حضرت قائم ع ظهور نموده و قرآن کامل و جامع را در اختیار مردم قرار دهد. از طرفی در عصر غیبت از قرائت قرآنی غیر از قرآن موجود نهی شده است بنابراین تعبد و تقید به قرآن موجود لازم است. المسائل السرویه ص 82-81 | ||
نتیجه آنکه اجماع و اتفاق اعلام امامیه بر عدم تحریف قرآن امر قطعی میباشد از طرفی ادعای برخی از آنان به وجود تحریف به نقصان در قرآن تنها در مقام اندیشه و نظر بوده و همگی آنان قرآن موجود را کلام الهی دانسته و خود را در مقام عمل ملتزم به آن میدانند. | نتیجه آنکه اجماع و اتفاق اعلام امامیه بر عدم تحریف قرآن امر قطعی میباشد از طرفی ادعای برخی از آنان به وجود تحریف به نقصان در قرآن تنها در مقام اندیشه و نظر بوده و همگی آنان قرآن موجود را کلام الهی دانسته و خود را در مقام عمل ملتزم به آن میدانند. | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
1-دلیل عقلی: | 1-دلیل عقلی: | ||
این دلیل به شکلهای گوناگون قابل تقریراست که در اینجا به سه نوع آن اکتفا میشود: | این دلیل به شکلهای گوناگون قابل تقریراست که در اینجا به سه نوع آن اکتفا میشود: | ||
تقریر اول: تحریف قرآن مخالف حکمت الهی در امر | تقریر اول: تحریف قرآن مخالف حکمت الهی در امر آفرینش بشر خواهد بود. | ||
تبیین: | تبیین: | ||
الف - هدف خداوند از خلقت بشر، هدایت و ایصال او بسوی کمال مطلق میباشد. | الف - هدف خداوند از خلقت بشر، هدایت و ایصال او بسوی کمال مطلق میباشد. | ||
ج – قرآن تنها کتاب جامع اسمانی است که جهت هدایت انسانها و نیل او به غرض از خلقت – کمال مطلق – در اختیار بشر قرار گرفته است. | ج – قرآن تنها کتاب جامع اسمانی است که جهت هدایت انسانها و نیل او به غرض از خلقت – کمال مطلق – در اختیار بشر قرار گرفته است. | ||
ج - خاتمیت رسل با ارسال | ج - خاتمیت رسل با ارسال آخرینفرستاده الهی بمعنای آن است که بشر به مرحله ای از بلوغ فکری رسیده است که حتی بدون نبی و فرستاده الهی توان بهرهگیری از قرآن کریم را داراست. | ||
مقدمات سه گانه مذکور، مستلزم مصونیت قرآن از تحریف خواهد بود چون هر نوع تحریف در قرآن اعتماد بشر را نسبت بدان سلب نموده و او را در رسیدن به مقصد اصلی اش – کمال مطلق – ناکام خواهد گذاشت. بدیهی است این امر بمعنای لغویت در خلقت بشر بوده که امری باطل و ضد حکمت الهی میباشد. | مقدمات سه گانه مذکور، مستلزم مصونیت قرآن از تحریف خواهد بود چون هر نوع تحریف در قرآن اعتماد بشر را نسبت بدان سلب نموده و او را در رسیدن به مقصد اصلی اش – کمال مطلق – ناکام خواهد گذاشت. بدیهی است این امر بمعنای لغویت در خلقت بشر بوده که امری باطل و ضد حکمت الهی میباشد. | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
تقریر سوم: تحریف قرآن مستلزم عجز الهی در ایصال بشر به غرض از خلقت – نیل به کمال مطلق - میباشد: | تقریر سوم: تحریف قرآن مستلزم عجز الهی در ایصال بشر به غرض از خلقت – نیل به کمال مطلق - میباشد: | ||
تبیین: شکی نیست که قرآن تنها سند مکتوب الهی و اطمینان بخش در نیل بشر به کمال مطلق میباشد. گرچه روایات معصومین | تبیین: شکی نیست که قرآن تنها سند مکتوب الهی و اطمینان بخش در نیل بشر به کمال مطلق میباشد. گرچه روایات معصومین علیهمالسلام نقش مهمی درهدایت بشریت داشته اما بدلیل وقوع تحریفات گسترده در آنها و نیز بدلیل لزوم عرضه روایات به قرآن -جهت سنجش صحت وسقم انها- قابلیت اکتفا بشر به آنها را دارا نخواهد بود. | ||
از طرفی مقتضای حکم قطعی عقل آن است که خداوند قدرت محافظت کتابش را از هر نوع تحریف داراست در نتیجه هر نوع تحریف قرآن بمعنای عجزخداوند در محافظت ازان خواهد بود که امری محال میباشد. | از طرفی مقتضای حکم قطعی عقل آن است که خداوند قدرت محافظت کتابش را از هر نوع تحریف داراست در نتیجه هر نوع تحریف قرآن بمعنای عجزخداوند در محافظت ازان خواهد بود که امری محال میباشد. | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
علامه محمد تقی حکیم | علامه محمد تقی حکیم | ||
علامه محمد تقی حکیم در کتاب" الاصول العامه للفقه المقارن " دلیل نخست بر عدم تحریف قرآن را مهمترین دلیل عدم تحریف قرآن میداند. ایشان تواتر قرآن را از ادوار گذشته تا کنون امری قطعی دانسته و مینویسد: | علامه محمد تقی حکیم در کتاب" الاصول العامه للفقه المقارن " دلیل نخست بر عدم تحریف قرآن را مهمترین دلیل عدم تحریف قرآن میداند. ایشان تواتر قرآن را از ادوار گذشته تا کنون امری قطعی دانسته و مینویسد: | ||
متواتربودن قرآن بدلیل وضوح، | متواتربودن قرآن بدلیل وضوح، بینیاز از بحث میباشد همانگونه که سید مرتضی بخوبی و زیبائی فرمود: علم به صحت نقل قرآن همانندعلم به شهرها و حوادث قطعی تاریخی است. این امر بدان جهت است که مسلمآنان و علمای اسلام به حفظ و قرائت قرآن مراقبت و ممارست زیادی داشتند بگونهای که حتی در جزئیات کلمات از جهت اعراب و...دقتهای زیادی داشتند. این امر سبب حفظ قرآن از تحریف گردید. <ref>الاصول العامه للفقه المقارن ص 116-117</ref> | ||
ایشان دلیل مذکور – تواتر قرآن – را جامع و کافی در اثبات عدم تحریف قرآن دانسته و استناد به ایاتی نظیر انا نحن نزلنا الذکر و... را – در اثبات عدم تحریف قرآن - بدلیل مناقشاتی که در آنها وجود دارد لازم نمیداند. <ref>همان</ref> | ایشان دلیل مذکور – تواتر قرآن – را جامع و کافی در اثبات عدم تحریف قرآن دانسته و استناد به ایاتی نظیر انا نحن نزلنا الذکر و... را – در اثبات عدم تحریف قرآن - بدلیل مناقشاتی که در آنها وجود دارد لازم نمیداند. <ref>همان</ref> | ||
خط ۲۰۶: | خط ۲۰۶: | ||
ایشان در ادامه برخی از آیات را که بیانگر عجز بشر از اوردن همانند قرآن هستند بیان نموده و مینویسد: | ایشان در ادامه برخی از آیات را که بیانگر عجز بشر از اوردن همانند قرآن هستند بیان نموده و مینویسد: | ||
...و نیز میبینیم که در آیه «أفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِیه اخْتِلافاً کَثِیراً» به اختلاف نداشتن قرآن تحدی نموده و این خصوصیت در قرآن عصر ما نیز هست، هیچ ابهام و یا خللی در آیهای دیده نمیشود مگر آنکه آیهای دیگر آن را بر طرف | ...و نیز میبینیم که در آیه «أفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِیه اخْتِلافاً کَثِیراً» به اختلاف نداشتن قرآن تحدی نموده و این خصوصیت در قرآن عصر ما نیز هست، هیچ ابهام و یا خللی در آیهای دیده نمیشود مگر آنکه آیهای دیگر آن را بر طرف میسازد، و هیچ تناقض و اختلافی که در به دو نظر تناقض و اختلاف باشد، پیش نمیآید، مگر آنکه آیاتی آن را دفع میسازد. | ||
باز میبینیم که با معارف حقیقی و کلیات شرایع فطری و جزئیات فضائل عقلی که مبتکر آن است تحدی نموده، و عموم دانشمندان عالم را نه تنها اهل لغت و ادبیات را به آوردن مانند آن دعوت کرده و از آن جمله فرموده است: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِه وَلَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً» و نیز فرموده: «إِنَّه لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَما هُوَ بِالْهَزْلِ» | باز میبینیم که با معارف حقیقی و کلیات شرایع فطری و جزئیات فضائل عقلی که مبتکر آن است تحدی نموده، و عموم دانشمندان عالم را نه تنها اهل لغت و ادبیات را به آوردن مانند آن دعوت کرده و از آن جمله فرموده است: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِه وَلَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً» و نیز فرموده: «إِنَّه لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَما هُوَ بِالْهَزْلِ» | ||
خط ۲۲۸: | خط ۲۲۸: | ||
علامه طباطبائی در تبیین جایگاه وصف ذکر برای قرآن و نقش آن در تحریف ناپذیری این کتاب اسمانی مینویسد: | علامه طباطبائی در تبیین جایگاه وصف ذکر برای قرآن و نقش آن در تحریف ناپذیری این کتاب اسمانی مینویسد: | ||
از جامعترین اوصافی که برای خود قائل شده صفت یادآوری خداست و اینکه در راهنمایی به سوی خدا همیشه زنده است، و همه جا از اسمای حسنی و صفات علیای خدا اسم میبرد، و سنت او را در صنع و ایجاد وصف | از جامعترین اوصافی که برای خود قائل شده صفت یادآوری خداست و اینکه در راهنمایی به سوی خدا همیشه زنده است، و همه جا از اسمای حسنی و صفات علیای خدا اسم میبرد، و سنت او را در صنع و ایجاد وصف میکند، و اوصاف ملائکه و کتب و رسل خدا را ذکر مینماید، شرایع و احکام خدا را وصف میکند، منتهی الیه و سرانجام امر خلقت یعنی معاد و برگشت به سوی خدا و جزئیات سعادت و شقاوت و آتش و بهشت را بیان میکند. | ||
و همه اینها ذکر و یاد خداست، و همانست که قرآن کریم به قول مطلق، خود را بدان نامیده است. <ref>همان</ref> | و همه اینها ذکر و یاد خداست، و همانست که قرآن کریم به قول مطلق، خود را بدان نامیده است. <ref>همان</ref> | ||
ایشان در ادامه با استناد به آیات حفظ و نفی باطل در تحریف ناپذیری قرآن میفرماید: | ایشان در ادامه با استناد به آیات حفظ و نفی باطل در تحریف ناپذیری قرآن میفرماید: | ||
چون از اسامی قرآن هیچ اسمی در دلالت بر آثار و شؤون قرآن به مثل اسم «ذکر» نیست، به همین جهت در آیاتی که راجع به حفظ قرآن از زوال و تحریف صحبت | چون از اسامی قرآن هیچ اسمی در دلالت بر آثار و شؤون قرآن به مثل اسم «ذکر» نیست، به همین جهت در آیاتی که راجع به حفظ قرآن از زوال و تحریف صحبت میکند آن را به نام ذکر یاد نموده، و از آن جمله میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیاتِنا لا یَخْفَوْنَ عَلَیْنا أفَمَنْ یُلْقی فِی النَّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِناً یَوْمَ الْقِیامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّه بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَإِنَّه لَکِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیه الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْه وَلا مِنْ خَلْفِه تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ» که میفرماید: قرآن کریم از این جهت که ذکر است باطل بر آن غلبه نمیکند، نه روز نزولش و نه در زمان آینده، نه باطل در آن رخنه میکند و نه نسخ و تغییر و تحریفی که خاصیت ذکریتش را از بین ببرد. | ||
و نیز در آیات مورد بحث ذکر را به طور مطلق بر قرآن کریم اطلاق نموده، و نیز به طور مطلق آن را محفوظ به حفظ خدای تعالی دانسته و فرموده: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ» که از آن دو اطلاق این معنا استفاده میشود که گفتیم قرآن کریم از هر زیاده و نقصان و تغییر لفظی و یا ترتیبی که ذکر بودن آن را از بین ببرد محفوظ خواهد بود.<ref>همان</ref> | و نیز در آیات مورد بحث ذکر را به طور مطلق بر قرآن کریم اطلاق نموده، و نیز به طور مطلق آن را محفوظ به حفظ خدای تعالی دانسته و فرموده: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ» که از آن دو اطلاق این معنا استفاده میشود که گفتیم قرآن کریم از هر زیاده و نقصان و تغییر لفظی و یا ترتیبی که ذکر بودن آن را از بین ببرد محفوظ خواهد بود.<ref>همان</ref> | ||
خط ۲۴۹: | خط ۲۴۹: | ||
== گفتار اعلام اهل سنت دردلالت آیه حفظ: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ... بر عدم تحریف در قرآن == | == گفتار اعلام اهل سنت دردلالت آیه حفظ: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ... بر عدم تحریف در قرآن == | ||
== آلوسی در روح المعانی == | |||
آلوسی در تبیین دلالت آیه مذکور - إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ - بر نفی تحریف قرآن مینویسد: | |||
خداوند متعال در این آیه از مقام شامخ ربوبی اش نزول قرآن را بر پبامبر بیان نموده و مصونیت انرا از هر نوع تحریفی – زیاده یا نقصان و... - متعهد شده است بگونهای که حتی اگر نقطه ای از آن تغییر یابد مورد اعتراض کودکان – که حافظ قرآن هستند - قرار خواهد گرفت. | خداوند متعال در این آیه از مقام شامخ ربوبی اش نزول قرآن را بر پبامبر بیان نموده و مصونیت انرا از هر نوع تحریفی – زیاده یا نقصان و... - متعهد شده است بگونهای که حتی اگر نقطه ای از آن تغییر یابد مورد اعتراض کودکان – که حافظ قرآن هستند - قرار خواهد گرفت. | ||
ایشان در تبیین بیشتر دلالت آیه برتحریف ناپذیری قرآن به گفتار برخی از عالمان اهل سنت نیز استناد میکند. <ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم ج7 ص 263 </ref> | ایشان در تبیین بیشتر دلالت آیه برتحریف ناپذیری قرآن به گفتار برخی از عالمان اهل سنت نیز استناد میکند. <ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم ج7 ص 263 </ref> | ||
سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن | |||
== سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن == | |||
بر اساس آیه مذکور قرآن در همه | |||
سید قطب ذیل آیه شریفه"انا نحن نزلنا الذکر" مینویسد: | |||
بر اساس آیه مذکور قرآن در همه زمانها از گزند هر نوع تحریف و تبدیلی محفوظ بوده و راهنمای کسانی است که جویای حقیقت هستند. | |||
ایشان در ادامه نسبت به تحریف ناپذیری قرآن از قرون گذشته تا کنون مینویسد: | ایشان در ادامه نسبت به تحریف ناپذیری قرآن از قرون گذشته تا کنون مینویسد: | ||
مطالعه تاریخ قرون گذشته گواهی میدهد که وعده الهی در حفظ قرآن همچنان محقق شد ه است و نیز بیانگر آن است که در تمامی این دوران برغم حوادث سنگین و شرائط پیچیده ای که در جهان اسلام واقع شده است دشمنان اسلام هنوز نتوانستهاند کلمه ای از آن را تغییر دهند. <ref>فی ظلال القرآن ج 4ص 2128-2129 | مطالعه تاریخ قرون گذشته گواهی میدهد که وعده الهی در حفظ قرآن همچنان محقق شد ه است و نیز بیانگر آن است که در تمامی این دوران برغم حوادث سنگین و شرائط پیچیده ای که در جهان اسلام واقع شده است دشمنان اسلام هنوز نتوانستهاند کلمه ای از آن را تغییر دهند. <ref>فی ظلال القرآن ج 4ص 2128-2129 | ||
</ref> | </ref> | ||
ایشان در ادامه به وقوع برخی از | ایشان در ادامه به وقوع برخی از بحرانها و فتنههای اجتماعی در جوامع اسلامی که سبب پیدایش فرقههای گوناگونی گردید اشاره نموده و با اذعان به توانائی و اقدام عملی دشمنان در تحریف برخی روایات اظهار میدارد: اینان برغم تلاش گسترده شان در تحریف قرآن همچنان عاجز از این هدف شومشان بودهاند که این امرحاکی از اعجاز قرآن میباشد. | ||
== طبری در "جامع البیان فی تفسیر القرآن" == | |||
ابن جریر طبری ذیل آیه "وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ "مینویسد: | |||
بر اساس آیه مذکور قرآن از هر نوع تحریفی که بخواهد توسط شیاطین جنی یا انسی در آن صورت بگیرد محفوظ است چون آنان عاجز از دسترسی به چنین هدفی هستند. جامع <ref>البیان فی تفسیر القرآن ج24 79-80</ref> | بر اساس آیه مذکور قرآن از هر نوع تحریفی که بخواهد توسط شیاطین جنی یا انسی در آن صورت بگیرد محفوظ است چون آنان عاجز از دسترسی به چنین هدفی هستند. جامع <ref>البیان فی تفسیر القرآن ج24 79-80</ref> | ||
خط ۲۸۶: | خط ۲۹۷: | ||
ایشان در ادامه به روایات دیگری تمسک میکند که بیانگر سیره اهل بیت ع در تمسک به قرآن موجود و معیار قرار دادن آن در مواجهه با احادیث دیگر میباشد: | ایشان در ادامه به روایات دیگری تمسک میکند که بیانگر سیره اهل بیت ع در تمسک به قرآن موجود و معیار قرار دادن آن در مواجهه با احادیث دیگر میباشد: | ||
دلیل دیگر عدم تحریف از نظر روایات، روایاتی است که در آنها امامان اهل بیت (ع) آیات کریمه قرآن را در هر باب موافق و هماهنگ با آنچه در قرآن موجود در عصر کنونی قرائت کردهاند، حتی در آن روایات، اخبار آحادی که | دلیل دیگر عدم تحریف از نظر روایات، روایاتی است که در آنها امامان اهل بیت (ع) آیات کریمه قرآن را در هر باب موافق و هماهنگ با آنچه در قرآن موجود در عصر کنونی قرائت کردهاند، حتی در آن روایات، اخبار آحادی که میخواهند قرآن را تحریف شده معرفی کنند آیه را آن طور که در قرآن عصر کنونی است تلاوت کردهاند و این بهترین شاهد است بر اینکه مراد در بسیاری از آنها که دارد آیه فلان جور نازل شده است تفسیر بر حسب تنزیل و در مقابل بطن و تاویل استدلیل دیگر، روایاتی است که از امیرالمؤمنین و سائر ائمه معصومین (ع) وارد شده که قرآن موجود در دست مردم همان قرآنی است که از ناحیه خدا نازل شده، اگرچه غیر آن قرآنی است که علی (ع) آن را به خط خود تنظیم نموده است، و در زمان ابوبکر و همچنین در زمان عثمان که به تنظیم و کتابت قرآن پرداختند آن حضرت را مشارکت ندادند. و از همین باب است اینکه به شیعیان خود فرمودهاند «اقرؤا کما قرء الناس - قرآن را همانطور که مردم میخوانند بخوانید» <ref>ترجمه المیزان ج 12ص 157</ref> | ||
ایشان در پایان استناد به روایات مذکور بر عدم تحریف قرآن مینویسد: | ایشان در پایان استناد به روایات مذکور بر عدم تحریف قرآن مینویسد: | ||
پس مجموع این اخبار - هر چند که مضامین آنها با یکدیگر مختلف است - دلالت قطعی دارد بر اینکه قرآنی که امروز در دست مردم است همان قرآنی است که از ناحیه خدای تعالی بر خاتم انبیاء (ص) نازل شده است، بدون اینکه چیزی از اوصاف کریمه اش و آثار و برکاتش از بین رفته باشد. | پس مجموع این اخبار - هر چند که مضامین آنها با یکدیگر مختلف است - دلالت قطعی دارد بر اینکه قرآنی که امروز در دست مردم است همان قرآنی است که از ناحیه خدای تعالی بر خاتم انبیاء (ص) نازل شده است، بدون اینکه چیزی از اوصاف کریمه اش و آثار و برکاتش از بین رفته باشد. | ||
نتیجه: دلائل قطعی بر عدم تحریف قرآن، حکم قطعی عقل، ضرورت و تواتر تاریخی، تحدی و اعجاز قرآن و نیز روایات متواتره نظیر حدیث ثقلین و احادیث عرض بر کتاب خواهد بود. | نتیجه: دلائل قطعی بر عدم تحریف قرآن، حکم قطعی عقل، ضرورت و تواتر تاریخی، تحدی و اعجاز قرآن و نیز روایات متواتره نظیر حدیث ثقلین و احادیث عرض بر کتاب خواهد بود. | ||
==3-نقد و بررسی دلائل قائلین به تحریف قرآن == | ==3-نقد و بررسی دلائل قائلین به تحریف قرآن == | ||
<ref>عمده ادله و نقدها در این قسمت از کتاب تفسیر المیزان علامه طباطبائی استفاده شده است:</ref> | |||
=== دلیل اول : روایات تحریف در کتب معتبر فریقین === | |||
دلیل نخست قائلین به تحریف در نقیصه این است که روایات زیادی در منابع فریقین وجود دارد که دلالت بر نقصان یا تغییر بعضی کلمات و اعراب قرآن دارد | دلیل نخست قائلین به تحریف در نقیصه این است که روایات زیادی در منابع فریقین وجود دارد که دلالت بر نقصان یا تغییر بعضی کلمات و اعراب قرآن دارد | ||
خط ۲۹۹: | خط ۳۱۴: | ||
روایات تحریف در کتب اهل سنت: | روایات تحریف در کتب اهل سنت: | ||
در کتب معتبر اهل سنت مفاد بسیاری از روایات آن است که قرآن کریم مورد تحریف قرار گرفته است بگونهای که آلوسی-متوفای1270- صاحب کتاب روح المعانی، از مفسران بنام أهل سنت اظهار میدارد روایات در تحریف قرآن قابل شمارش نیست. <ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم ج1 25</ref> | در کتب معتبر اهل سنت مفاد بسیاری از روایات آن است که قرآن کریم مورد تحریف قرار گرفته است بگونهای که آلوسی-متوفای1270- صاحب کتاب روح المعانی، از مفسران بنام أهل سنت اظهار میدارد روایات در تحریف قرآن قابل شمارش نیست. <ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم ج1 25</ref> | ||
گفتار الوسی در روح المعانی | گفتار الوسی در روح المعانی | ||
آلوسی بعد از بیان اجماع اهل سنت بر عدم تحریف قرآن -....لأنهم أجمعوا علی عدم وقوع النقص فیما تواتر قرآنا کما هو موجود بین الدفتین الیوم، -مینویسد: | |||
اری در زمان ابوبکر آیات غیر متواتر و نیز ایاتی که تلاوت آنها نسخ گردید از قرآن موجود حذف شد گرچه این کار – حذف آیات مذکور - بصورت رسمی در عهد عثمان انجام شد اما قبل از او بصورت غیر رسمی انجام گرفته بود. <ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم ج1 26-25</ref> | اری در زمان ابوبکر آیات غیر متواتر و نیز ایاتی که تلاوت آنها نسخ گردید از قرآن موجود حذف شد گرچه این کار – حذف آیات مذکور - بصورت رسمی در عهد عثمان انجام شد اما قبل از او بصورت غیر رسمی انجام گرفته بود. <ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم ج1 26-25</ref> | ||
انگاه روایات زیادی را که بیانگر وقوع تحریف درقرآن میباشد نقل میکند. <ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم ج1 26-25</ref> | انگاه روایات زیادی را که بیانگر وقوع تحریف درقرآن میباشد نقل میکند. <ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم ج1 26-25</ref> | ||
== طوائف روایات تحریف قرآن در منابع اهل سنت == | == طوائف روایات تحریف قرآن در منابع اهل سنت == | ||
خط ۳۳۰: | خط ۳۴۷: | ||
در روایات اهل سنت به مواردی برمی خوریم که این دو سوره را تنها دو تعویذ و دعا برای جلوگیری از چشم زخم و آسیب دیگران به افراد میدانند. | در روایات اهل سنت به مواردی برمی خوریم که این دو سوره را تنها دو تعویذ و دعا برای جلوگیری از چشم زخم و آسیب دیگران به افراد میدانند. | ||
عبدالرحمن بن یزید از عبدالله –بن مسعود- نقل میکند که معوذتین را از مصاحفش حذف نموده و میگفت این دو از سور قرآن نیستند. <ref>مسند احمد ج 5ص 130 -مجمع الزوائد ومنبع الفوائد - ج7 ص149</ref> | عبدالرحمن بن یزید از عبدالله –بن مسعود- نقل میکند که معوذتین را از مصاحفش حذف نموده و میگفت این دو از سور قرآن نیستند. <ref>مسند احمد ج 5ص 130 -مجمع الزوائد ومنبع الفوائد - ج7 ص149</ref> | ||
ابی نیز میگفت معوذتین در مصحف ابن مسعود ثبت نشده است و پیامبر ص | ابی نیز میگفت معوذتین در مصحف ابن مسعود ثبت نشده است و پیامبر ص ایندو را بعنوان تعویذ برای حسنین بکار میبرد و هیچگاه دیده نشد که پیامبر ص انرا در نمازش قرائت کند. <ref>مسند احمد ج 5ص130</ref> | ||
6 -روایاتی که مفادشان نابود شدن برخی از آیات قرآن توسط بزغاله میباشد: | 6 -روایاتی که مفادشان نابود شدن برخی از آیات قرآن توسط بزغاله میباشد: | ||
خط ۳۳۹: | خط ۳۵۶: | ||
در این کتاب - سنن ابی داوود - بعد از ذکر روایت مذکور امده است: | در این کتاب - سنن ابی داوود - بعد از ذکر روایت مذکور امده است: | ||
....عائشه به دختران خواهر و دختران برادرش دستور میداد به مردانی که عائشه دوست داشت، آن مردان وی را ببیند و بر او وارد شوند؛ پنج بار شیر بدهند؛ | ....عائشه به دختران خواهر و دختران برادرش دستور میداد به مردانی که عائشه دوست داشت، آن مردان وی را ببیند و بر او وارد شوند؛ پنج بار شیر بدهند؛ اگرچه آن مردان بزرگسال بودند. <ref>صحیح البخاری ج 3ص 150</ref> | ||
لازم به ذکر است که روایت مذکور معارض روایاتی است که رسول خدا خشم خود را از رفتارعائشه در مورد رضاعه الکبیر اظهار نموده است: | لازم به ذکر است که روایت مذکور معارض روایاتی است که رسول خدا خشم خود را از رفتارعائشه در مورد رضاعه الکبیر اظهار نموده است: | ||
خط ۳۷۵: | خط ۳۹۲: | ||
3-روایاتی که قرآن واقعی را – که نزد اهل بیت ع میباشد - متفاوت با قرآن موجود میداند: | 3-روایاتی که قرآن واقعی را – که نزد اهل بیت ع میباشد - متفاوت با قرآن موجود میداند: | ||
محمد بن سلیمان از برخی اصحاب امام رضا ع نقل میکند که از امام ع سئوال کردم گاه از برخی افراد، ایاتی - از قرآن- را میشنویم که با قرآنی که از شما به ما رسیده است متفاوت است – و چنین ایاتی در آن یافت نمیشود - اما نمیتوانیم همانند قرآن شما آن را قرائت کنیم ایا چنین عملی گناه محسوب میگردد؟ امام ع فرمود: انگونه که به شما | محمد بن سلیمان از برخی اصحاب امام رضا ع نقل میکند که از امام ع سئوال کردم گاه از برخی افراد، ایاتی - از قرآن- را میشنویم که با قرآنی که از شما به ما رسیده است متفاوت است – و چنین ایاتی در آن یافت نمیشود - اما نمیتوانیم همانند قرآن شما آن را قرائت کنیم ایا چنین عملی گناه محسوب میگردد؟ امام ع فرمود: انگونه که به شما آموزش داده شده است قرآن را تلاوت کنید بزودی حجت الهی بسوی شما خواهد امد و قرآن حقیقی را به شما تعلیم خواهد داد. <ref>الکافی ج2ص 619 </ref> | ||
در روایتی دیگر امده است: شخصی در نزد امام صادق ع ایاتی از قرآن را تلاوت نمود در حالی که قرائتش باقرآنی که در بین مردم تلاوت میگردید متفاوت بود. امام ع فرمود: | در روایتی دیگر امده است: شخصی در نزد امام صادق ع ایاتی از قرآن را تلاوت نمود در حالی که قرائتش باقرآنی که در بین مردم تلاوت میگردید متفاوت بود. امام ع فرمود: | ||
این نوع قرائت را ترک بنما و قرآن را بگونهای که دیگران میخوانند تلاوت نما تا اینکه حجت نهائی خداوند ظهور نموده و قرآن حقیقی را به مردم ارائه خواهد کرد | این نوع قرائت را ترک بنما و قرآن را بگونهای که دیگران میخوانند تلاوت نما تا اینکه حجت نهائی خداوند ظهور نموده و قرآن حقیقی را به مردم ارائه خواهد کرد آنگاه حضرت مصحف امام علی ع را به آن شخص نشان داد. <ref>الکافی ج2ص 633</ref> | ||
در روایتی از احمد بن محمد بن ابی نصر امده است که: امام کاظم ع مصحفی از قرآن را بمن داده و فرمود: به درون آن منگر. | در روایتی از احمد بن محمد بن ابی نصر امده است که: امام کاظم ع مصحفی از قرآن را بمن داده و فرمود: به درون آن منگر. آنگاه قرآن را گشوده و مشاهده کردم که در ذیل آیه: " لم یکن الذین کفروا " اسامی هفتاد نفر بهمراه اسماءپدرانشان در قرآن امده است. امام ع فرمود: مصحف را بمن برگردان. <ref>الکافی ج2ص 631</ref> | ||
4-روایاتی که بیانگر حذف ایاتی است که در شان اهلبیت ع نازل شده است: | 4-روایاتی که بیانگر حذف ایاتی است که در شان اهلبیت ع نازل شده است: | ||
خط ۳۸۹: | خط ۴۰۶: | ||
در روایتی دیگر از امام صادق ع نقل شده است که: در قرآن امور گذشته و مسائل اینده و حال وجود دارد. در قرآن اسامی شخصیتهائی وجود داشت که حذف گردید <ref>تفسیر العیاشی ج 1ص 12</ref> | در روایتی دیگر از امام صادق ع نقل شده است که: در قرآن امور گذشته و مسائل اینده و حال وجود دارد. در قرآن اسامی شخصیتهائی وجود داشت که حذف گردید <ref>تفسیر العیاشی ج 1ص 12</ref> | ||
و در روایتی از امام باقر ع نقل شده است که فرمود: قرآن در چهار موضوع نازل شده است: یک چهارم آن در فضائل ما، یک چهارم آن در اوصاف دشمنان ما، یک چهارم آن در فرائض و احکام و یک چهارم دیگرش در سنن و امثال میباشد و | و در روایتی از امام باقر ع نقل شده است که فرمود: قرآن در چهار موضوع نازل شده است: یک چهارم آن در فضائل ما، یک چهارم آن در اوصاف دشمنان ما، یک چهارم آن در فرائض و احکام و یک چهارم دیگرش در سنن و امثال میباشد و کرامتهای قرآن –گزیدههای آن - درباره ما میباشد. <ref>تفسیر العیاشی ج 1ص 9 | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۴۰۳: | خط ۴۲۰: | ||
در تفسیر قمی برخی از مصادیق تحریف از نوع حذف یا تبدیل ذکرشده است. از جمله این آیات آیه شریفه: کنتم خیر أمة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر وتؤمنون بالله. میباشد که امام صادق ع به قاری این آیه فرمود: | در تفسیر قمی برخی از مصادیق تحریف از نوع حذف یا تبدیل ذکرشده است. از جمله این آیات آیه شریفه: کنتم خیر أمة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر وتؤمنون بالله. میباشد که امام صادق ع به قاری این آیه فرمود: | ||
اگرآیهای که قرائت شد اینچنین باشد مفهومش این خواهد بود که: شما بهترین امتی هستید که امیر المومینن و امام حسین را به قتل رساندید. | اگرآیهای که قرائت شد اینچنین باشد مفهومش این خواهد بود که: شما بهترین امتی هستید که امیر المومینن و امام حسین را به قتل رساندید. | ||
قاری از امام ع پرسید: پس آیه قرآن چگونه نازل شده است ؟امام ع فرمود: آیه در اصل اینگونه است: - کنتم خیر أئمة أخرجت للناس؛ | قاری از امام ع پرسید: پس آیه قرآن چگونه نازل شده است ؟امام ع فرمود: آیه در اصل اینگونه است: - کنتم خیر أئمة أخرجت للناس؛ آنگاه فرمود: شاهد بر این امر فقرات اخر آیه میباشد که در آن امده است: تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر وتؤمنون بالله، | ||
مصداق دیگر در تحریف قرآن از نوع حذف یا تبدیل، آیه (الذین یقولون ربنا هب لنا من أزواجنا وذریتنا قرة أعین واجعلنا للمتقین إماما) میباشد که وقتی قاری این آیه را در نزد امام ع خواند آن حضرت فرمود: در خواست بزرگی – که در شانشان نیست - از خدا کردند. در حالی که اصل آیهاینچنین است:: واجعل لنا من المتقین إماما. | مصداق دیگر در تحریف قرآن از نوع حذف یا تبدیل، آیه (الذین یقولون ربنا هب لنا من أزواجنا وذریتنا قرة أعین واجعلنا للمتقین إماما) میباشد که وقتی قاری این آیه را در نزد امام ع خواند آن حضرت فرمود: در خواست بزرگی – که در شانشان نیست - از خدا کردند. در حالی که اصل آیهاینچنین است:: واجعل لنا من المتقین إماما. | ||
خط ۴۱۹: | خط ۴۳۶: | ||
و امثال این آیات که در منابع روائی ذکر شده است. | و امثال این آیات که در منابع روائی ذکر شده است. | ||
نقد و بررسی دلیل نخست قائلین به تحریف قرآن: | == نقد و بررسی دلیل نخست قائلین به تحریف قرآن: == | ||
در پاسخ به دلیل نخست قائلین به تحریف – روایات تحریف - باید گفت اعلام فریقین هر یک بگونهای بدان جواب دادهاند: | در پاسخ به دلیل نخست قائلین به تحریف – روایات تحریف - باید گفت اعلام فریقین هر یک بگونهای بدان جواب دادهاند: | ||
پاسخ فیض کاشانی نسبت به روایات تحریف: | پاسخ فیض کاشانی نسبت به روایات تحریف: | ||
فیض کاشانی مفاد روایات مذکور را بمعنای وقوع تحریف گسترده در قرآن دانسته که لازمهاش عدم انطباق قرآن موجود با قرآن واقعی میباشد. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 49</ref> | |||
انگاه در پاسخ به شبهه مطرح شده نسبت به تحریف قرآن میفرماید: | انگاه در پاسخ به شبهه مطرح شده نسبت به تحریف قرآن میفرماید: | ||
لازمه پذیرش این روایات عدم اعتماد به مجموعه قرآن بوده بگونهای که به هیچ آیهای از قرآن نمیتوان استناد نمود و در نتیجه قرآن کریم از معرض استفاده مردم خارج خواهد شد؛ در حالی که مقاد بسیاری از روایات این است که قرآن برای همیشه مرجع مسلمآنان بوده و لازم است آنان صحت و سقم روایات را با معیار مطابقت و مخالفت قرآن مورد سنجش قرار دهند بعلاوه آنکه مفاد برخی آیات نظیر آیه حفظ و نفی باطل و... مصونیت قرآن از خطر تحریف میباشد. | |||
<ref>التفسیر الصافی ج 1ص 51</ref> | لازمه پذیرش این روایات عدم اعتماد به مجموعه قرآن بوده بگونهای که به هیچ آیهای از قرآن نمیتوان استناد نمود و در نتیجه قرآن کریم از معرض استفاده مردم خارج خواهد شد؛ در حالی که مقاد بسیاری از روایات این است که قرآن برای همیشه مرجع مسلمآنان بوده و لازم است آنان صحت و سقم روایات را با معیار مطابقت و مخالفت قرآن مورد سنجش قرار دهند بعلاوه آنکه مفاد برخی آیات نظیر آیه حفظ و نفی باطل و... مصونیت قرآن از خطر تحریف میباشد.<ref>التفسیر الصافی ج 1ص 51</ref> | ||
ایشان راهکار مشکل مطرح شده را این میداند که بگوئیم تحریف صورت گرفته بگونهای نیست که به هدف اصلی قرآن – هدایت انسانها- لطمه ای وارد سازد بدین معنا که حذف برخی از اسامی در قرآن و تحریفهائی نظیر آن با وجود اهل بیت ع جبران شده است از اینرو عمل به قرآن موجود نیز انسان را به هدایت مطلوب نائل خواهد کرد. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 51</ref> | ایشان راهکار مشکل مطرح شده را این میداند که بگوئیم تحریف صورت گرفته بگونهای نیست که به هدف اصلی قرآن – هدایت انسانها- لطمه ای وارد سازد بدین معنا که حذف برخی از اسامی در قرآن و تحریفهائی نظیر آن با وجود اهل بیت ع جبران شده است از اینرو عمل به قرآن موجود نیز انسان را به هدایت مطلوب نائل خواهد کرد. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 51</ref> | ||
ایشان شاهد بر صحت پاسخ مذکور را فقره ذیل حدیث طلحه میداند که امام ع عمل به قرآن موجود را سبب نجات از دوزخ و ورود به بهشت دانستند: | ایشان شاهد بر صحت پاسخ مذکور را فقره ذیل حدیث طلحه میداند که امام ع عمل به قرآن موجود را سبب نجات از دوزخ و ورود به بهشت دانستند: | ||
ویدل علی هذا قوله (علیهالسلام) فی حدیث طلحة: إن أخذتم بما فیه نجوتم من النار ودخلتم الجنة فإن فیه حجتنا وبیان حقنا وفرض طاعتنا. | ویدل علی هذا قوله (علیهالسلام) فی حدیث طلحة: إن أخذتم بما فیه نجوتم من النار ودخلتم الجنة فإن فیه حجتنا وبیان حقنا وفرض طاعتنا. | ||
ایشان در ادامه با نفی ادعای تحریف قرآن، برخی از روایات مذکور را از قبیل تفسیر و بیان دانسته و قرائنی را در این زمینه بیان میکند از جمله آنکه در روایتی از امام باقر (ع) امده است که مراد از تحریف صورت گرفته در کتب اسمانی تحریف معنوی است نه تحریف لفظی. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 52-51</ref> | |||
پاسخ علامه طباطبائی به روایات تحریف: | |||
علامه طباطبائی با پاسخهای هفتگانه شان به نقد روایات تحریف پرداخته که عبارتند از: | |||
1-تمسک به روایات تحریف مستلزم دور است: | |||
گفتار نخست ایشان در نقد روایت تحریف این است که: | گفتار نخست ایشان در نقد روایت تحریف این است که: | ||
اما اولا فبأن التمسک بالاخبار بما آنها حجة شرعیة یشتمل من الدور <ref>المیزان ج 12ص 112</ref> | اما اولا فبأن التمسک بالاخبار بما آنها حجة شرعیة یشتمل من الدور <ref>المیزان ج 12ص 112</ref> | ||
در تبیین دور مذکور باید گفت: تمسک به اخبار تحریف بعنوان اینکه این اخبار حجت شرعی است مبتنی بر اثبات نبوت پیامبر ص است و اثبات نبوت هم مبتنی بر عدم تحریف قرآن است بنابراین احتمال وجود تحریف در قرآن سبب عدم اثبات نبوت و در نتیجه عدم حجیت این اخبار خواهد بود. | در تبیین دور مذکور باید گفت: تمسک به اخبار تحریف بعنوان اینکه این اخبار حجت شرعی است مبتنی بر اثبات نبوت پیامبر ص است و اثبات نبوت هم مبتنی بر عدم تحریف قرآن است بنابراین احتمال وجود تحریف در قرآن سبب عدم اثبات نبوت و در نتیجه عدم حجیت این اخبار خواهد بود. | ||
خط ۴۴۹: | خط ۴۷۲: | ||
علامه در این زمینه مینویسد: | علامه در این زمینه مینویسد: | ||
به روایات تحریف تنها بعنوان اسناد تاریخی میتوان استناد نمود چون در بین آنها حدیث متواتر یا اخباری که محفوف به قرائن قطعیه باشد دیده نمیشود و بندرت میتوان در بین آنها حدیث صحیح که دلالت تام بر تحریف داشته باشند یافت. | به روایات تحریف تنها بعنوان اسناد تاریخی میتوان استناد نمود چون در بین آنها حدیث متواتر یا اخباری که محفوف به قرائن قطعیه باشد دیده نمیشود و بندرت میتوان در بین آنها حدیث صحیح که دلالت تام بر تحریف داشته باشند یافت. | ||
ایشان معتقد است حتی اخبار صحیح نیز در این زمینه – اثبات تحریف قرآن – قابل استناد نیست چون احتمال جعل در آنها وجود دارد. <ref>المیزان ج 12ص </ref> | ایشان معتقد است حتی اخبار صحیح نیز در این زمینه – اثبات تحریف قرآن – قابل استناد نیست چون احتمال جعل در آنها وجود دارد. <ref>المیزان ج 12ص </ref> | ||
3-عدم شباهت سیاق و نظم قرآن موجود با مفاد روایات تحریف: | 3-عدم شباهت سیاق و نظم قرآن موجود با مفاد روایات تحریف: | ||
گفتار علامه در این زمینه بشرح ذیل میباشد: | گفتار علامه در این زمینه بشرح ذیل میباشد: | ||
روایات تحریف با قطع نظر از ایراد دور، مشتمل بر آیات و سوری است که سیاق و نظمشان شباهتی با قرآن ندارند. المیزان ج 12ص 112. | |||
روایات تحریف با قطع نظر از ایراد دور، مشتمل بر آیات و سوری است که سیاق و نظمشان شباهتی با قرآن ندارند. <ref>المیزان ج 12ص 112.</ref> | |||
ایشان در بخش دیگری از گفتارشان به برخی از سور ادعا نظیر سوره خلع و سوره حفد در روایات تحریف اشاره نموده و آنها را در مقایسه با قرآن در سطح بسیار نازل و فاقد هر نوع شباهتی میداند. <ref>المیزان ج 12ص 115</ref> | ایشان در بخش دیگری از گفتارشان به برخی از سور ادعا نظیر سوره خلع و سوره حفد در روایات تحریف اشاره نموده و آنها را در مقایسه با قرآن در سطح بسیار نازل و فاقد هر نوع شباهتی میداند. <ref>المیزان ج 12ص 115</ref> | ||
علامه طباطبائی علت پذیرش برخی از قائلین به چنین ترهاتی را روحیه اخباریگری و عدم عرضه احادیث به قرآن دانسته و میفرماید: | علامه طباطبائی علت پذیرش برخی از قائلین به چنین ترهاتی را روحیه اخباریگری و عدم عرضه احادیث به قرآن دانسته و میفرماید: | ||
.... محدثینی که به چنین سورههایی – نظیر سوره حفد و خلع - اعتناء | |||
.... محدثینی که به چنین سورههایی – نظیر سوره حفد و خلع - اعتناء میکنند، بخاطر تعصب و تعبد شدیدی است که نسبت به روایات دارند و در تشخیص صحیح از مجعول آن و در عرضه داشتن احادیث بر قرآن کوتاهی میکنند و اگر این تعصب و تعبد نبود، کافی بود در یک نظر حکم کنند به اینکه ترهات مذکور جزو قرآن کریم نیست. همان | |||
4-مخالفت روایات تحریف با قرآن | 4-مخالفت روایات تحریف با قرآن | ||
متن گفتار ایشان در این زمینه عبارتست از: ومع الغض عن جمیع ذلک فإنها مخالفة للکتاب مردودة <ref>المیزان ج 12ص 112.</ref> | متن گفتار ایشان در این زمینه عبارتست از: ومع الغض عن جمیع ذلک فإنها مخالفة للکتاب مردودة <ref>المیزان ج 12ص 112.</ref> | ||
ایشان در تبیین مخالفت روایات تحریف با قرآن مینویسند: | |||
و اما اینکه گفتیم روایات تحریف، به فرضی هم که صحیح باشد مخالف با کتاب است و به همین جهت باید طرح شود. توضیحش این است که مقصود ما مخالفت با ظاهر آیه * («إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ») * و ظاهر آیه «وَإِنَّه لَکِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیه الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْه وَلا مِنْ خَلْفِه» نیست، تا بگویید این مخالفت ظنی است، - چون ظهور الفاظ آیه جزو ادله ظنی است - بلکه مراد مخالفت با دلالت قطعی کتاب است، چون مجموع قرآنی که فعلا در دست ما است به بیانی که در دلیل اول بر نفی تحریف گذشت، دلالت قطعی دارد بر اینکه در قرآن تحریفی رخ نداده است. | و اما اینکه گفتیم روایات تحریف، به فرضی هم که صحیح باشد مخالف با کتاب است و به همین جهت باید طرح شود. توضیحش این است که مقصود ما مخالفت با ظاهر آیه * («إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ») * و ظاهر آیه «وَإِنَّه لَکِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیه الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْه وَلا مِنْ خَلْفِه» نیست، تا بگویید این مخالفت ظنی است، - چون ظهور الفاظ آیه جزو ادله ظنی است - بلکه مراد مخالفت با دلالت قطعی کتاب است، چون مجموع قرآنی که فعلا در دست ما است به بیانی که در دلیل اول بر نفی تحریف گذشت، دلالت قطعی دارد بر اینکه در قرآن تحریفی رخ نداده است. | ||
خط ۴۷۱: | خط ۴۹۹: | ||
5-عدم امکان صحت روایاتی که دلالت بر حذف بسیاری از آیات قرآن میکند: | 5-عدم امکان صحت روایاتی که دلالت بر حذف بسیاری از آیات قرآن میکند: | ||
علامه در نقد دیدگاه کسانی که قائل به حذف بسیاری از آیات قرآن - بر اساس روایات تحریف - میباشند میفرماید: | علامه در نقد دیدگاه کسانی که قائل به حذف بسیاری از آیات قرآن - بر اساس روایات تحریف - میباشند میفرماید: | ||
چگونه میتوان پذیرفت که قرآن برغم دواعی فراوان مسلمآنان در محافظت از آن و تلاش گسترده پیامبر ص در تعلیم و تبیین ان، هزاران آیه – بر اساس روایات مرسل - از آن حذف شده باشد.. <ref>المیزان ج 12ص 116 </ref> | چگونه میتوان پذیرفت که قرآن برغم دواعی فراوان مسلمآنان در محافظت از آن و تلاش گسترده پیامبر ص در تعلیم و تبیین ان، هزاران آیه – بر اساس روایات مرسل - از آن حذف شده باشد.. <ref>المیزان ج 12ص 116 </ref> | ||
خط ۴۷۸: | خط ۵۰۷: | ||
7-ضعف دلالتی روایات تحریف | 7-ضعف دلالتی روایات تحریف | ||
علامه طباطبائی مفاد در این زمینه میفرماید: | علامه طباطبائی مفاد در این زمینه میفرماید: | ||
بسیاری ازروایاتی که قائلین به تحریف قرآن بدان استناد نمودهاند در مقام بیان مفهوم، تفسیر و تطبیق آیه بر مصادیق خارجی آیه بوده و ارتباطی به تحریف لفظی قرآن ندارند. <ref>همان </ref> | بسیاری ازروایاتی که قائلین به تحریف قرآن بدان استناد نمودهاند در مقام بیان مفهوم، تفسیر و تطبیق آیه بر مصادیق خارجی آیه بوده و ارتباطی به تحریف لفظی قرآن ندارند. <ref>همان </ref> | ||
خط ۴۹۱: | خط ۵۲۱: | ||
8- تعارض اخبار تحریف با یکدیگر در مواردی که ادعای حذف برخی آیات شده است: | 8- تعارض اخبار تحریف با یکدیگر در مواردی که ادعای حذف برخی آیات شده است: | ||
علامه بخشی از روایات تحریف را معارض یکدیگر دانسته که لازمهاش تساقط میباشد بعنوان نمونه در روایات تحریف امده است که آیهای بعنوان آیه رجم شیخ و شیخه در قرآن وجود داشته که ساقط شده است اما در روایات نسبت به چگونگی آن اختلاف میباشد. در برخی امده است که آیه مذکور اینگونه میباشد: إذا زنی الشیخ والشیخة فارجموهما البتة فإنهما قضیا الشهوة و در برخی دیگر: الشیخ والشیخة إذا زنیا فارجموهما البتة فإنهما قضیا الشهوة و در برخی: بما قضیا من اللذة ودر بعضی دیگر... نکالا من الله والله علیم حکیم و در برخی دیگر: نکالا من الله والله عزیز حکیم ذکر شده است. | علامه بخشی از روایات تحریف را معارض یکدیگر دانسته که لازمهاش تساقط میباشد بعنوان نمونه در روایات تحریف امده است که آیهای بعنوان آیه رجم شیخ و شیخه در قرآن وجود داشته که ساقط شده است اما در روایات نسبت به چگونگی آن اختلاف میباشد. در برخی امده است که آیه مذکور اینگونه میباشد: إذا زنی الشیخ والشیخة فارجموهما البتة فإنهما قضیا الشهوة و در برخی دیگر: الشیخ والشیخة إذا زنیا فارجموهما البتة فإنهما قضیا الشهوة و در برخی: بما قضیا من اللذة ودر بعضی دیگر... نکالا من الله والله علیم حکیم و در برخی دیگر: نکالا من الله والله عزیز حکیم ذکر شده است. | ||
خط ۴۹۷: | خط ۵۲۶: | ||
دفع توهم: بطلان سخن کسانی که اختلاف روایات تحریف را دلیل بر اصل وقوع تحریف قرآن میدانند: | دفع توهم: بطلان سخن کسانی که اختلاف روایات تحریف را دلیل بر اصل وقوع تحریف قرآن میدانند: | ||
علامه طباطبائی در نقد گفتار مدعیان فوق الذکر میفرماید: | علامه طباطبائی در نقد گفتار مدعیان فوق الذکر میفرماید: | ||
اینکه بعضی از محدثین گفتهاند که «اختلاف روایات در آیاتی که نقل شد ضرر به جایی نمیرساند چون این روایات در اصل تحریف قرآن اتفاق دارند» مردود و غلط است. چون اتفاق روایات مذکور در تحریف شدن قرآن ضعف دلالت آنها را جبران | اینکه بعضی از محدثین گفتهاند که «اختلاف روایات در آیاتی که نقل شد ضرر به جایی نمیرساند چون این روایات در اصل تحریف قرآن اتفاق دارند» مردود و غلط است. چون اتفاق روایات مذکور در تحریف شدن قرآن ضعف دلالت آنها را جبران نمیکند و هر یک از آنها دیگری را دفع میکند <ref>المیزان ج 12ص 114</ref> | ||
شگفتی علامه از کسانی که اخبار تحریف را پذیرفتهاند | شگفتی علامه از کسانی که اخبار تحریف را پذیرفتهاند | ||
علامه طباطبائی بعد از نفی اعتبار روایات تحریف شگفتی خویش را از کسانی که روایات تحریف را پذیرفتهاند اظهار داشته و میفرماید: | علامه طباطبائی بعد از نفی اعتبار روایات تحریف شگفتی خویش را از کسانی که روایات تحریف را پذیرفتهاند اظهار داشته و میفرماید: | ||
و عجب از این گونه علمای دینی است که در مقام استدلال بر تحریف شدن قرآن بر میآیند و آنگاه به روایاتی که به صحابه و یا به ائمه اهل بیت منسوب شده احتجاج | و عجب از این گونه علمای دینی است که در مقام استدلال بر تحریف شدن قرآن بر میآیند و آنگاه به روایاتی که به صحابه و یا به ائمه اهل بیت منسوب شده احتجاج میکنند و هیچ فکر نمیکنند که چه میکنند. اگر حجیت قرآن باطل گردد، نبوت خاتم الأنبیاء باطل شده، و معارف دینی لغو و بی اثر میشود، و در چنین فرضی این سخن به کجا میرسد که در فلان تاریخ مردی دعوی نبوت نموده و قرآنی به عنوان معجزه آورد، خودش از دنیا رفت، و قرآنش هم دستخورده شد، و از او چیزی باقی نماند مگر اجماع مؤمنین به وی، بر اینکه او به راستی پیغمبر بوده، و قرآنش هم به راستی معجزه ای بر نبوت او بوده است، و چون اجماع حجت است - زیرا همان پیغمبر آن را حجت قرار داده، و یا از اجماع مجمعین کشف میکنیم که قول یکی از جانشینانش در آن هست- پس باید نبوت او و قرآنش را قبول کنیم ؟!! <ref>المیزان ج 12ص 114</ref> | ||
ایشان احتمال جعل روایات تحریف را قوی دانسته و انرا موید به شواهدی میدانند: | ایشان احتمال جعل روایات تحریف را قوی دانسته و انرا موید به شواهدی میدانند: | ||
و کوتاه سخن آنکه احتمال دسیسه و جعل حدیث که احتمال قوی هم هست و شواهد و قرائن آن را تایید | و کوتاه سخن آنکه احتمال دسیسه و جعل حدیث که احتمال قوی هم هست و شواهد و قرائن آن را تایید میکند، وقعی و اعتباری برای روایات مذکور باقی نمیگذارد، و با در نظر گرفتن آن، دیگر نه حجیت شرعی بر آن اخبار باقی میماند، و نه حجیت عقلانی، حتی صحیح السندترین آنها هم از اعتبار ساقط میگردد. زیرا حجیت سند، معنایش این است که رجال حدیث دروغ عمدی نمیگویند، و اما اینکه فریب نمیخورند، و در اصول روایتی آنان هم دست برده نمیشود، ربطی به صحت سند ندارد. <ref>المیزان ج 12ص- 114-115</ref> | ||
دیدگاه علامه محمد تقی حکیم در زمینه روایات تحریف: | دیدگاه علامه محمد تقی حکیم در زمینه روایات تحریف: | ||
ایشان در الاصول العامه بعد از بیان آنکه نقل روایات تحریف در کتبی نظیر کافی و.... دلیل بر پذیرش مولفان آنها نمیباشد مینویسد: | ایشان در الاصول العامه بعد از بیان آنکه نقل روایات تحریف در کتبی نظیر کافی و.... دلیل بر پذیرش مولفان آنها نمیباشد مینویسد: | ||
شبهه تحریف قرآن از شبهاتی است که شایسته نیست در بطلان آن – بجهت بدیهی بودن - بحثی شود. روایات تحریف قرآن نیز علاوه بر تعارضی که بین آنها وجود دارد اخبار احاد بوده و توان مقاومت در برابر ثبوت تواتر و قطع به عدم تحریف قرآن را ندارد. | شبهه تحریف قرآن از شبهاتی است که شایسته نیست در بطلان آن – بجهت بدیهی بودن - بحثی شود. روایات تحریف قرآن نیز علاوه بر تعارضی که بین آنها وجود دارد اخبار احاد بوده و توان مقاومت در برابر ثبوت تواتر و قطع به عدم تحریف قرآن را ندارد. | ||
خط ۵۱۹: | خط ۵۴۸: | ||
پاسخ اهل سنت نسبت به روایات تحریف درمنابع حدیثی | پاسخ اهل سنت نسبت به روایات تحریف درمنابع حدیثی | ||
بیشتر اعلام اهل سنت مفاد روایات تحریف را بعنوان نسخ تلاوت پذیرفته و معتقدند که آیات حذف شده | |||
بیشتر اعلام اهل سنت مفاد روایات تحریف را بعنوان نسخ تلاوت پذیرفته و معتقدند که آیات حذف شده گرچه از ناحیه خداوند نازل شدهاند اما در زمان رسول اکرم ص تلاوتشان منسوخ شده گرچه حکمشان باقی مانده است. | |||
در اینجا بعنوان نمونه گفتار برخی از آنان از کتاب "الاتقان فی علوم القرآن" جلالالدین سیوطی بیان میکنیم: | در اینجا بعنوان نمونه گفتار برخی از آنان از کتاب "الاتقان فی علوم القرآن" جلالالدین سیوطی بیان میکنیم: | ||
ایشان بعد از بیان انواع سه گانه نسخ: نسخ تلاوت و حکم، نسخ حکم بدون نسخ تلاوت و نسخ تلاوت بدون نسخ حکم در مورد نوع اول نسخ – نسخ تلاوت و حکم – مینویسد: | ایشان بعد از بیان انواع سه گانه نسخ: نسخ تلاوت و حکم، نسخ حکم بدون نسخ تلاوت و نسخ تلاوت بدون نسخ حکم در مورد نوع اول نسخ – نسخ تلاوت و حکم – مینویسد: | ||
از عائشه در این زمینه روایتی نقل شده است که آیهای بصورت (عشر رضعات معلومات در قرآن کریم وجود داشته که بعد از مدتی با " عشر رضعات بخمس معلومات" نسخ گردیده است و بعد از پیامبر ص این آیه– ناسخ و منسوخ - بدلیل عدم | از عائشه در این زمینه روایتی نقل شده است که آیهای بصورت (عشر رضعات معلومات در قرآن کریم وجود داشته که بعد از مدتی با " عشر رضعات بخمس معلومات" نسخ گردیده است و بعد از پیامبر ص این آیه– ناسخ و منسوخ - بدلیل عدم آگاهی مردم از نسخ تلاوت و حکم ان، همچنان در بین مردم قرائت میشد. | ||
مولف الاتقان در زمینه نوع دوم نسخ – نسخ حکم بدون نسخ تلاوت – مینویسد: بسیاری از مواردی را که برخی از مصادیق این نوع نسخ شمرده اند نمیتوان از این نوع دانست نظیر آنکه ادعا شده است که آیه شریفه(ومما رزقناهم ینفقون) و (أنفقوا من ما رزقناکم) با آیه تشریع زکات نسخ شده است در حالی که این دو آیه ارتباطی با نسخ ندارند بدین معنا که آیه دوم را میتوان تفسیر آیه نخست قرار داد. | مولف الاتقان در زمینه نوع دوم نسخ – نسخ حکم بدون نسخ تلاوت – مینویسد: بسیاری از مواردی را که برخی از مصادیق این نوع نسخ شمرده اند نمیتوان از این نوع دانست نظیر آنکه ادعا شده است که آیه شریفه(ومما رزقناهم ینفقون) و (أنفقوا من ما رزقناکم) با آیه تشریع زکات نسخ شده است در حالی که این دو آیه ارتباطی با نسخ ندارند بدین معنا که آیه دوم را میتوان تفسیر آیه نخست قرار داد. | ||
خط ۵۳۶: | خط ۵۶۶: | ||
از خلیفه دوم در زمینه آیه رجم شیخ و شیخه نقل گردیده است که میگفت: اگر مردم اتهام زیادتی قرآن را بمن نمیزدند بدست خودم آیه رجم را در قرآن وارد میکردم <ref>صحیح البخاری ج 8ص 113</ref> | از خلیفه دوم در زمینه آیه رجم شیخ و شیخه نقل گردیده است که میگفت: اگر مردم اتهام زیادتی قرآن را بمن نمیزدند بدست خودم آیه رجم را در قرآن وارد میکردم <ref>صحیح البخاری ج 8ص 113</ref> | ||
باید گفت نظیر مباحث مطرح شده در الاتقان در سائر کتب دیگر اهل سنت نظیر: البرها ن، زرکشی و....نیز بیان شده است. | باید گفت نظیر مباحث مطرح شده در الاتقان در سائر کتب دیگر اهل سنت نظیر: البرها ن، زرکشی و....نیز بیان شده است. | ||
گفتار علامه طباطبائی در نقد دیدگاه مذکور- نسخ تلاوت -: | گفتار علامه طباطبائی در نقد دیدگاه مذکور- نسخ تلاوت -: | ||
علامه در نقد و بررسی چنین دیدگاهی میفرماید لازمه این دیدگاه پذیرش وقوع تحریف در قرآن میباشد: | علامه در نقد و بررسی چنین دیدگاهی میفرماید لازمه این دیدگاه پذیرش وقوع تحریف در قرآن میباشد: | ||
اهل سنت میگویند: ....آیاتی بر اساس احادیث مرسل در سوره نساء در میان جمله «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی» و جمله «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ» بوده و به اندازه یک ثلث قرآن یعنی بیش از دو هزار آیه | |||
اهل سنت میگویند: ....آیاتی بر اساس احادیث مرسل در سوره نساء در میان جمله «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی» و جمله «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ» بوده و به اندازه یک ثلث قرآن یعنی بیش از دو هزار آیه میشده و افتاده. و نیز آن آیاتی که محدثین سنی گفتهاند از سوره برائت ساقط شده، مانند «بسم اللَّه» آن و صدها آیه که سوره مذکور را مساوی با سوره بقره میکرده و اینکه سوره احزاب بزرگتر از سوره بقره بوده و دویست آیه از آن ساقط شده. و یا آن آیاتی که روایات مجعوله مذکور میگوید منسوخ التلاوه شده است. | |||
ایشان ادامه میدهد: | ایشان ادامه میدهد: | ||
خط ۵۵۰: | خط ۵۸۱: | ||
و اگر شما هم همان حدیث را سند قرار دهید، و بگویید خدا از یادها برده میپرسیم از یاد بردن خدا چه معنا دارد؟ و مقصود از نسخ تلاوت چه میتواند باشد؟ آیا نسخ تلاوت بخاطر این بوده که عمل به آن آیات منسوخ شده؟ پس چرا آیات منسوخه دیگری که هم اکنون در قرآن کریم است منسوخ التلاوه نشد؟ و تا کنون در قرآن کریم باقی مانده ؟! مانند آیه صدقه و آیه نکاح زانیه و زانی، و آیه عده، و غیر آن؟ | و اگر شما هم همان حدیث را سند قرار دهید، و بگویید خدا از یادها برده میپرسیم از یاد بردن خدا چه معنا دارد؟ و مقصود از نسخ تلاوت چه میتواند باشد؟ آیا نسخ تلاوت بخاطر این بوده که عمل به آن آیات منسوخ شده؟ پس چرا آیات منسوخه دیگری که هم اکنون در قرآن کریم است منسوخ التلاوه نشد؟ و تا کنون در قرآن کریم باقی مانده ؟! مانند آیه صدقه و آیه نکاح زانیه و زانی، و آیه عده، و غیر آن؟ | ||
و جالب اینجاست که آقایان آیات منسوخ التلاوه را دو قسم | و جالب اینجاست که آقایان آیات منسوخ التلاوه را دو قسم میکنند، یکی آنها که هم تلاوتش نسخ شده و هم عمل به آن، و قسم دیگر آن آیاتی که تنها تلاوتش نسخ شده است مانند آیه رجم. | ||
و یا بخاطر این بوده که واجد صفات کلام خدایی نبوده و بدین جهت خداوند خط بطلان بر آنها کشیده، و از یادهایشان برده است. اگر چنین بود پس در حقیقت جزو کلام خدا و کتاب عزیز که «لا یَأْتِیه الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْه وَلا مِنْ خَلْفِه» نبوده، منزه از اختلاف نبود، قول فصل و هادی به سوی حق و به سوی صراط مستقیم، و معجزه ای که بتوان با آن تحدی نمود و... نبوده. و کوتاه، سخن بگو قرآن نبوده، زیرا خدای تعالی قرآن را به صفاتی معرفی نموده است که آن را نازل شده از لوح محفوظ، و نیز آن را کتاب عزیزی خوانده که در عصر نزولش و در اعصار بعد تا قیام قیامت باطل در آن راه ندارد، و آن را قول فصل، هدایت، نور، فرقان میان حق و باطل، معجزه و... نامیده است. | و یا بخاطر این بوده که واجد صفات کلام خدایی نبوده و بدین جهت خداوند خط بطلان بر آنها کشیده، و از یادهایشان برده است. اگر چنین بود پس در حقیقت جزو کلام خدا و کتاب عزیز که «لا یَأْتِیه الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْه وَلا مِنْ خَلْفِه» نبوده، منزه از اختلاف نبود، قول فصل و هادی به سوی حق و به سوی صراط مستقیم، و معجزه ای که بتوان با آن تحدی نمود و... نبوده. و کوتاه، سخن بگو قرآن نبوده، زیرا خدای تعالی قرآن را به صفاتی معرفی نموده است که آن را نازل شده از لوح محفوظ، و نیز آن را کتاب عزیزی خوانده که در عصر نزولش و در اعصار بعد تا قیام قیامت باطل در آن راه ندارد، و آن را قول فصل، هدایت، نور، فرقان میان حق و باطل، معجزه و... نامیده است. | ||
آیا با چنین معرفی باز هم میتوانیم بگوییم این آیاتی که قرآن را معرفی | آیا با چنین معرفی باز هم میتوانیم بگوییم این آیاتی که قرآن را معرفی میکند مخصوص به پارهای از قرآن بوده که هم اکنون در دست ما است، و تنها این باقیمانده از یادها نمیرود، و منسوخ التلاوه و دستخوش بطلان نمیشود؟ آیا تنها این باقیمانده است که قول فصل، هدایت، نور، فرقان، و معجزه جاودانه است؟ | ||
و یا میگویید منسوخ التلاوه شدن و فراموش شدن بطلان نیست؟ چطور بطلان نیست؟ مگر بطلان غیر از این است که کلام ناقصی از اثر و خاصیت بیفتد و هیچ چیز نتواند آن را اصلاح نموده و برای ابد از کار بیفتد؟ و آیا با اینکه برای ابد از کار افتاده باز هم ذکر و یادآورنده خداست. | و یا میگویید منسوخ التلاوه شدن و فراموش شدن بطلان نیست؟ چطور بطلان نیست؟ مگر بطلان غیر از این است که کلام ناقصی از اثر و خاصیت بیفتد و هیچ چیز نتواند آن را اصلاح نموده و برای ابد از کار بیفتد؟ و آیا با اینکه برای ابد از کار افتاده باز هم ذکر و یادآورنده خداست. | ||
خط ۵۸۰: | خط ۶۱۱: | ||
نتیجه آنکه چون لازمه پذیرش نسخ تلاوت و حکم و نیز نسخ تلاوت بدون حکم، وقوع تحریف در قرآن میباشد دلیل نخست قائلین به تحریف در تمسک به روایات تحریف و نسخ تلاوت تمام نمیباشد. | نتیجه آنکه چون لازمه پذیرش نسخ تلاوت و حکم و نیز نسخ تلاوت بدون حکم، وقوع تحریف در قرآن میباشد دلیل نخست قائلین به تحریف در تمسک به روایات تحریف و نسخ تلاوت تمام نمیباشد. | ||
دلیل دوم بر تحریف قرآن: اختلاف مصاحف | |||
=== دلیل دوم بر تحریف قرآن : اختلاف مصاحف === | |||
قائلین به تحریف قرآن میگویند: اختلاف بین مصاحف زمان ابوبکر و زمان عثمان و تجمیع آن توسط غیر معصوم دلالت بر وقوع تحریف در قرآن دارد. | قائلین به تحریف قرآن میگویند: اختلاف بین مصاحف زمان ابوبکر و زمان عثمان و تجمیع آن توسط غیر معصوم دلالت بر وقوع تحریف در قرآن دارد. | ||
تبیین | تبیین | ||
علامه طباطبائی در تبیین دلیل دوم قائلین به تحریف میفرماید: | علامه طباطبائی در تبیین دلیل دوم قائلین به تحریف میفرماید: | ||
وقتی قرآن متشتت و متفرق از طریق غیر معصوم جمع گردد امکان تحریف در آن وجود خواهد داشت و محال است که عادتا همه آن موافق با قرآن واقعی باشد.. <ref>المیزان ج 12ص116</ref> | وقتی قرآن متشتت و متفرق از طریق غیر معصوم جمع گردد امکان تحریف در آن وجود خواهد داشت و محال است که عادتا همه آن موافق با قرآن واقعی باشد.. <ref>المیزان ج 12ص116</ref> | ||
نقد علامه به دلیل دوم قائلین به تحریف – تعدد مصاحف - | نقد علامه به دلیل دوم قائلین به تحریف – تعدد مصاحف - | ||
علامه طباطبائی در نقد دلیل مذکور مینویسد: ادعای مذکور، سخن خرافی بیش نیست، بلکه مطلب به عکس است، زیرا عقل مخالفت نوشته شده را با واقعش ممکن میداند، نه اینکه موافقت آن دو را بعید و مخالفت آن را واجب شمارد پس هر جا که دلیل و قرینه ای باشد بر اینکه نوشته شده با واقعش موافق است آن را میپذیرد و ما به جای یک دلیل و یک قرینه دلیلهایی ارائه دادیم که همه موافقت این قرآن را با واقعش اثبات میکردند همان | |||
دلیل سوم: تفاوت مصحف امام علی با مصاحف دیگر | === دلیل سوم: تفاوت مصحف امام علی با مصاحف دیگر === | ||
تبیین | تبیین | ||
علامه طباطبائی در تبیین دلیل سوم قائلین به تحریف در نقیصه میفرماید: | علامه طباطبائی در تبیین دلیل سوم قائلین به تحریف در نقیصه میفرماید: | ||
بدون شک امام علی ع بعد از رحلت پیامبر ص سعی در جمع اوری قرآن داشت و بعد از انمام آن قرآنش را به مردم عرضه کرد اما حاکمان وقت انرا نپذیرفته و به جمع زیدبن ثابت روی اوردند بنابراین بین قرآنی که امام ع انرا جمع نمود با قرآن زیدبن ثابت قطعا اختلافاتی وجود داشت چون در غیر اینصورت امام ع هیچگاه قرآن خودش را به مردم عرضه نمینمود. <ref>المیزان ج 12ص 109-110 </ref> | بدون شک امام علی ع بعد از رحلت پیامبر ص سعی در جمع اوری قرآن داشت و بعد از انمام آن قرآنش را به مردم عرضه کرد اما حاکمان وقت انرا نپذیرفته و به جمع زیدبن ثابت روی اوردند بنابراین بین قرآنی که امام ع انرا جمع نمود با قرآن زیدبن ثابت قطعا اختلافاتی وجود داشت چون در غیر اینصورت امام ع هیچگاه قرآن خودش را به مردم عرضه نمینمود. <ref>المیزان ج 12ص 109-110 </ref> | ||
خط ۶۰۵: | خط ۶۴۱: | ||
</ref> | </ref> | ||
دلیل چهارم: روایاتی که مفادشان اخبار از تحقق همه حوادث | === دلیل چهارم: روایاتی که مفادشان اخبار از تحقق همه حوادث امتهای پیشین در امت اسلام میباشد که از جمله آنها تحریف کتب اسمانی آنان بود. === | ||
تبیین | تبیین | ||
علامه طباطبائی در تبیین دلیل چهارم قائلین به نقیصه در قرآن مینویسد: | علامه طباطبائی در تبیین دلیل چهارم قائلین به نقیصه در قرآن مینویسد: | ||
در مضامین بسیاری از روایات است که تمام اتفاقاتی که برای | در مضامین بسیاری از روایات است که تمام اتفاقاتی که برای امتهای پیشین واقع گردید در امت اسلام نیز واقع میگردد بدیهی است از جمله اموری که در امتهای سابق بوقوع پیوست تحریف کتب اسمانی آنها بود بنابراین در قرآن نیز چنین اتفاقی واقع شده است. | ||
ایشان | ایشان آنگاه روایاتی را از کتب فریقین نقل میکند <ref>المیزان ج 12ص 117</ref> | ||
پاسخ علامه طباطبائی: | |||
ایشان در نقد وجه چهارم مینویسد: مراد از مماثلت حوادث امت اسلام با امتهای پیشین، مماثلت در همه جهات نبوده بلکه مراد مماثلت فیالجمله در امور کلی نظیر تفرق مذهبی و آثار و نتائج عملکردهای آنها میباشد. | |||
ایشان در نقد وجه چهارم مینویسد: مراد از مماثلت حوادث امت اسلام با | |||
ایشان عامل مهم انشعابات مذهبی بین مسلمآنان را - که مفاد روایات فوق میباشد - عدم عرضه احادیث با قرآن و تفسیر به رای و اجتهادات شخصی در قرآن دانسته و برخی از روایات مذکور – وقوع تمام حوادث | ایشان عامل مهم انشعابات مذهبی بین مسلمآنان را - که مفاد روایات فوق میباشد - عدم عرضه احادیث با قرآن و تفسیر به رای و اجتهادات شخصی در قرآن دانسته و برخی از روایات مذکور – وقوع تمام حوادث امتهای سابق در امت اسلام - را مخالف با قرآن میداند. | ||
نکته مهم: عدم تمامیت استناد به اجماع بر نفی تحریف در قرآن | نکته مهم: عدم تمامیت استناد به اجماع بر نفی تحریف در قرآن | ||
خط ۶۲۱: | خط ۶۶۰: | ||
در اثبات عدم تحریف زیاده قرآن نمیتوان به اجماع تمسک نمودچون حجیت اجماع مبتنی بر صحت نبوت و آن نیز مبتنی بر عدم تحریف قرآن است واز طرفی مفروض این است که ادعای مذکور مبتنی بر اجماع است بنابراین ادعای اجماع بر عدم تحریف قرآن مستلزم دور است. <ref>المیزان ج 12ص 110-111</ref> | در اثبات عدم تحریف زیاده قرآن نمیتوان به اجماع تمسک نمودچون حجیت اجماع مبتنی بر صحت نبوت و آن نیز مبتنی بر عدم تحریف قرآن است واز طرفی مفروض این است که ادعای مذکور مبتنی بر اجماع است بنابراین ادعای اجماع بر عدم تحریف قرآن مستلزم دور است. <ref>المیزان ج 12ص 110-111</ref> | ||
نتائج | == نتائج == | ||
1- تحریف ناپذیری قرا ن از ضروریات دینی بوده و سیره نظری و عملی مسلمآنان و عالمان فریقین – جز اقلیتی از آنان- از گذشته تا کنون بر این امر استوار بوده است. | 1- تحریف ناپذیری قرا ن از ضروریات دینی بوده و سیره نظری و عملی مسلمآنان و عالمان فریقین – جز اقلیتی از آنان- از گذشته تا کنون بر این امر استوار بوده است. | ||
2- تحریف به زیاده مورد انکار همه مسلمآنان و عالمان فریقین بوده و محل نزاع در تحریف به نقیصه میباشد. | |||
2- تحریف به زیاده مورد انکار همه مسلمآنان و عالمان فریقین بوده و محل نزاع در تحریف به نقیصه میباشد. | |||
3- اتهام تحریف به قرآن نسبت به امامیه عاری از حقیقت میباشد. | 3- اتهام تحریف به قرآن نسبت به امامیه عاری از حقیقت میباشد. | ||
4- ادعای نسخ تلاوت در قرآن مستلزم قول به تحریف قرآن میباشد. | 4- ادعای نسخ تلاوت در قرآن مستلزم قول به تحریف قرآن میباشد. | ||
5- دلائل تاریخی، عقلی و نقلی - آیات و روایات – فراوانی در کتب تفسیری وعلوم قرآنی فریقین در تحریف ناپذیری قرآن بیان شده است. | 5- دلائل تاریخی، عقلی و نقلی - آیات و روایات – فراوانی در کتب تفسیری وعلوم قرآنی فریقین در تحریف ناپذیری قرآن بیان شده است. | ||
6- از ناحیه علمای فریقین نسبت به روایات تحریف که در منابع روائی شان ذکر شده است | |||
6- از ناحیه علمای فریقین نسبت به روایات تحریف که در منابع روائی شان ذکر شده است پاسخهای متعددی داده شده است. | |||
7- استناد به اجماع بر عدم تحریف قرآن تمام نیست چون مستلزم دور میباشد. | 7- استناد به اجماع بر عدم تحریف قرآن تمام نیست چون مستلزم دور میباشد. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده:قرآن]] | [[رده:قرآن]] |