۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهجالبلاغه') |
جز (جایگزینی متن - 'واژه شناسی' به 'واژهشناسی') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جَهَنَّم''' معروفترین نام جایگاه مجازات مجرمان در قیامت است. دار مکافات و کیفر بدکاران در آخرت و وعدهگاه [[کفار]] و منافقان و ستمگران است که در آن عذاب قهر الهی را بچشند. | '''جَهَنَّم''' معروفترین نام جایگاه مجازات مجرمان در قیامت است. دار مکافات و کیفر بدکاران در آخرت و وعدهگاه [[کفار]] و منافقان و ستمگران است که در آن عذاب قهر الهی را بچشند. | ||
== | == واژهشناسی «جهنّم» == | ||
واژهشناسان درباره ریشه واژه «جهنّم» اختلاف نظر دارند. برخی براین باورند که این واژه عبرانی است و اصل آن «کِهِنّام» بوده و با تعریب «جهنّم» شده است.<ref>ر. ک: تاج العروس: ج ۱۶ ص ۱۲۶ و لسان العرب: ج ۱۲ ص ۱۱۲ و النهایة: ج ۱ ص ۳۲۳ و الإتقان فی علوم القرآن: ج ۱ ص ۳۹۸ و تفسیر الآلوسی: ج ۲ ص ۹۶.</ref> برخی ریشه عبرانی آن را «جهینوم» یا «جحینوم» دانستهاند که محلّی در چهار کیلومتری قدس بوده و زبالههای شهر و لاشههای حیوانات را در آنجا میریختند و میسوزاندند.<ref> المفصّل فی تاریخ العرب: ج ۶ ص ۶۷۹</ref>. برخی این کلمه را فارسی معرّب میدانند.<ref> ر. ک: الصحاح: ج ۵ ص ۱۸۹۲ (مادّه «جهنّم»).</ref> به تونل زیر حمّام که حرارت در آن میدمند تا زمین حمّام را گرم کند نیز جهنّم میگویند.<ref> ر. ک: لغت نامه دهخدا: ج ۵ ص ۶۹۶۶ (واژه «جهنّم»).</ref> شاید به دلیل مشکوک بودن عربیت این واژه، ابن فارس آن را در مقاییس اللغة نیاورده<ref> لسان العرب: ج ۱۲ ص ۱۱۲ (ماده «جهنم»)</ref>. اما ابنمنظور در وجه تسمیه آن میگوید: الجهنام: القعر البعید، و بئر جهنّم و جهنام، بکسر الجیم و الهاء: بعیدة القعر، و به سمّیت جهنّم لبعد قعرها. ۴ جهنام: عمق زیاد. چاه جَهْنَم و جِهْنام، چاهی که ژرف باشد. جهنّم را به خاطر عمقش به این نام نامیدهاند. | واژهشناسان درباره ریشه واژه «جهنّم» اختلاف نظر دارند. برخی براین باورند که این واژه عبرانی است و اصل آن «کِهِنّام» بوده و با تعریب «جهنّم» شده است.<ref>ر. ک: تاج العروس: ج ۱۶ ص ۱۲۶ و لسان العرب: ج ۱۲ ص ۱۱۲ و النهایة: ج ۱ ص ۳۲۳ و الإتقان فی علوم القرآن: ج ۱ ص ۳۹۸ و تفسیر الآلوسی: ج ۲ ص ۹۶.</ref> برخی ریشه عبرانی آن را «جهینوم» یا «جحینوم» دانستهاند که محلّی در چهار کیلومتری قدس بوده و زبالههای شهر و لاشههای حیوانات را در آنجا میریختند و میسوزاندند.<ref> المفصّل فی تاریخ العرب: ج ۶ ص ۶۷۹</ref>. برخی این کلمه را فارسی معرّب میدانند.<ref> ر. ک: الصحاح: ج ۵ ص ۱۸۹۲ (مادّه «جهنّم»).</ref> به تونل زیر حمّام که حرارت در آن میدمند تا زمین حمّام را گرم کند نیز جهنّم میگویند.<ref> ر. ک: لغت نامه دهخدا: ج ۵ ص ۶۹۶۶ (واژه «جهنّم»).</ref> شاید به دلیل مشکوک بودن عربیت این واژه، ابن فارس آن را در مقاییس اللغة نیاورده<ref> لسان العرب: ج ۱۲ ص ۱۱۲ (ماده «جهنم»)</ref>. اما ابنمنظور در وجه تسمیه آن میگوید: الجهنام: القعر البعید، و بئر جهنّم و جهنام، بکسر الجیم و الهاء: بعیدة القعر، و به سمّیت جهنّم لبعد قعرها. ۴ جهنام: عمق زیاد. چاه جَهْنَم و جِهْنام، چاهی که ژرف باشد. جهنّم را به خاطر عمقش به این نام نامیدهاند. | ||