۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'خانواده ای ' به 'خانوادهای ') |
جز (جایگزینی متن - 'نامه ها' به 'نامهها') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
پدرش به روش اسلاف گذشته [[رفاعیه]] به او اجازه داد. پس از مدتی از روش رفاعی فاصله گرفت و در سال (1732م) بغداد را به قصد زیارت جد خاندان الرفاعی ترک کرد. | پدرش به روش اسلاف گذشته [[رفاعیه]] به او اجازه داد. پس از مدتی از روش رفاعی فاصله گرفت و در سال (1732م) بغداد را به قصد زیارت جد خاندان الرفاعی ترک کرد. | ||
مدتی در آنجا اقامت گزید و با قطب زمان خود بهاءالدین رفاعی بیعت کرد و با الرفاعی و دیگر شیوخ طریقت آشنا شد. باعلمای ممتاز مجالست و از آنان علم می آموخت. پس از آن به حلب سفر کرد و طریقه رفاعی را در آنجا تبلیغ کرد. | مدتی در آنجا اقامت گزید و با قطب زمان خود بهاءالدین رفاعی بیعت کرد و با الرفاعی و دیگر شیوخ طریقت آشنا شد. باعلمای ممتاز مجالست و از آنان علم می آموخت. پس از آن به حلب سفر کرد و طریقه رفاعی را در آنجا تبلیغ کرد. | ||
او دست به تألیف کتب ارجمند و | او دست به تألیف کتب ارجمند و نامههای فاخری زد که که در آن اسرار شرع مطهّره و طریقه رفاعی را بیان کرده است. در حلب اقامت داشت تا اینکه در سال (1739 م) از آنجا به استانبول پایتخت خلافت اسلامی نقل مکان کرد و در آنجا اقامت گزید. پس با خلیفه سلطان احمد سوم نشست داشت. او را نصیحت و راهنمایی میکرد و از او خواست که در رسیدگی به مصالح مسلمانان تلاش کند. | ||
خلیفه حسن سریرة به شیخ زین الدین و فضیلت او پی برد و شیخ الشیوخ دار الخلافه شد. | خلیفه حسن سریرة به شیخ زین الدین و فضیلت او پی برد و شیخ الشیوخ دار الخلافه شد. | ||
او قاضی القضات دادگستری نظامی که بالاترین سطح تحصیلات را لازم داشت بر عهده گرفت و نشان دولت [[ترکیه]] نیز به او اعطا شد. که در آن زمان بالاترین مدال افتخار دولتی محسوب می شد. سپس به بغداد بازگشت و مدتی در آنجا ماند و پس از انزوا و عبادت عازم بلدرو شد. در آنجا به عبادت پرداخت تا اینکه درگذشت. با جایگاهی که نزد خلیفه و حکومت داشت مغرور نبود. | او قاضی القضات دادگستری نظامی که بالاترین سطح تحصیلات را لازم داشت بر عهده گرفت و نشان دولت [[ترکیه]] نیز به او اعطا شد. که در آن زمان بالاترین مدال افتخار دولتی محسوب می شد. سپس به بغداد بازگشت و مدتی در آنجا ماند و پس از انزوا و عبادت عازم بلدرو شد. در آنجا به عبادت پرداخت تا اینکه درگذشت. با جایگاهی که نزد خلیفه و حکومت داشت مغرور نبود. |