۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'واژه شناسی' به 'واژهشناسی') |
جز (جایگزینی متن - 'برداشتها' به 'برداشتها') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
"بدون شک ویژگیهای تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمیدارد و یا به دنبال نوآوری ونواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها میتواند تأثیر بسزایی در گرایشها | "بدون شک ویژگیهای تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمیدارد و یا به دنبال نوآوری ونواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها میتواند تأثیر بسزایی در گرایشها وبرداشتهای مفسر داشته باشد. | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
یکی از مباحث هرمنوتیک به معنای عام کاوش در مسائل روان شناختی و تأثیر شخصیت مفسر در فهم متون است. روشن است که هر متنی مبتنی بر چند رکن است: خود متن، شنونده و مخاطب متن و تفسیر کننده متن. از متن و ویژگیهای آن در [[اصول فقه]] و [[علوم قرآنی|علوم قرآن]] و کتاب مقدس گفتگو میشود. درباره شنونده متن یعنی مخاطب و مردمی که مؤلف و گوینده با آنان سخن گفته، مسائل گوناگونی مطرح است و از آن جمله مخصوص بودن متن به مخاطبان حاضر یا اعم بودن از مخاطبان حاضر، ضرورتها وپرسشهای شنوندگان، جامعهشناسی عصر مخاطبان، مسائل و مشکلات عصر نزول وحی، افق سطح مخاطبان، مصبوغیت فهم آن به عوامل اجتماعی، اما از همه اینها مهمتر تفسیرکننده متن است که در عرضه فهمی از متن نقش مهمی ایفا میکند؛ زیرا مفسر با ذهن خالی به مانند صفحه سفید کاغذ به سراغ متن نمیرود تا آنچه از متن در صفحه ذهن او میتابد، در آن نقش بندد و دستگاه ذهن در آن دخالتی نداشته باشد. ذهن مفسر خالی نیست؛ بلکه انباشته از دانستهها و گرایشها و منشهایی است که بدون شک در تفسیر او تاثیر میگذارد. | یکی از مباحث هرمنوتیک به معنای عام کاوش در مسائل روان شناختی و تأثیر شخصیت مفسر در فهم متون است. روشن است که هر متنی مبتنی بر چند رکن است: خود متن، شنونده و مخاطب متن و تفسیر کننده متن. از متن و ویژگیهای آن در [[اصول فقه]] و [[علوم قرآنی|علوم قرآن]] و کتاب مقدس گفتگو میشود. درباره شنونده متن یعنی مخاطب و مردمی که مؤلف و گوینده با آنان سخن گفته، مسائل گوناگونی مطرح است و از آن جمله مخصوص بودن متن به مخاطبان حاضر یا اعم بودن از مخاطبان حاضر، ضرورتها وپرسشهای شنوندگان، جامعهشناسی عصر مخاطبان، مسائل و مشکلات عصر نزول وحی، افق سطح مخاطبان، مصبوغیت فهم آن به عوامل اجتماعی، اما از همه اینها مهمتر تفسیرکننده متن است که در عرضه فهمی از متن نقش مهمی ایفا میکند؛ زیرا مفسر با ذهن خالی به مانند صفحه سفید کاغذ به سراغ متن نمیرود تا آنچه از متن در صفحه ذهن او میتابد، در آن نقش بندد و دستگاه ذهن در آن دخالتی نداشته باشد. ذهن مفسر خالی نیست؛ بلکه انباشته از دانستهها و گرایشها و منشهایی است که بدون شک در تفسیر او تاثیر میگذارد. | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
=== دانستههای مفسر === | === دانستههای مفسر === | ||
بخشی از | بخشی از برداشتهای مفسر ناشی از دانستههای وی است. این دانستهها اشکال مختلف دارد. برخی از آنها مبادی و مقدمات علمی مفسر است؛ مانند ادبیات، منطق، کلام و فلسفه. در این موارد هرچه مفسر به این علوم احاطه بیشتری داشته باشد، فهم اواز متن قرآن شفاف تر است. به عنوان نمونه آگاهی مفسر از مسائل روانشناسی، جامعهشناسی، تاریخی، فلسفه و عرفان و مباحث جدید فلسفه دین و کلام جدید میدان گسترده تری را بوجود میآورد و مفسر با آگاهی از آنها و پرسشهایی که در این علوم مطرح است، در برخورد با متون نقش کاملا متمایزی ایفا میکند و تفاوت آشکاری درگرایشها و برداشتهای تفسیری او بوجود میآورد. مثلا در آنجا که آرای علمی و کلامی رابا آموزههای دینی سازگار بیابد و آنها را در برنامههای ارشادی و تبلیغی خویش مفید انگارد، به آنها اقبال میکند و آنها را به منزله مبادی و مقدمات ادله کلامی خود در تفسیر جای میدهد و در آنجا که مفسر با آن آموزهها نظر مخالف داشته باشد و آنها را مباین دستگاه فهم خود ببیند، باز به گونهای متاثر خواهد شد و مباحث را با نگاه شبهه و نقد شبهه میبیند و کلمات متن را به گونهای تحلیل و تفسیر میکند که آن شبهات را پاسخگوباشد، به همین جهت این معلومات از دیرباز، دست کم نوعی موضعگیری مثبت و منفی رادر مجموع دانشهای بیرونی مفسر فراهم ساخته است. | ||
=== اعتقادات مفسر === | === اعتقادات مفسر === | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
=== روحیات مفسر === | === روحیات مفسر === | ||
بدون شک ویژگیهای تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمیدارد و یا به دنبال نوآوری ونواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها میتواند تأثیر بسزایی در گرایشها | بدون شک ویژگیهای تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمیدارد و یا به دنبال نوآوری ونواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها میتواند تأثیر بسزایی در گرایشها وبرداشتهای مفسر داشته باشد. در دانش تفسیر این نظر همواره تأکید میگردد که فهم وتفسیر یک متن باید به دور از مسبوقات ذهنی و تمایلات فکری مفسر باشد، (این اندیشه و توصیه به دورى از تمایلات فكرى در عوامل متعددى ریشه دارد كه مهمترین آنها روایاتى است كه در باب تفسیر به رأى رسیده و كسانى خواستهاند بگویند: تفسیر به رأى جایز نیست; بلكه باید براساس مأثورات و منصوصات از ناحیه معصوم باشد) و تعصبات مذهبی و گرایشهای نحلهای در تفسیر بروز و ظهور نکند، حتی تاکید میشود که تفسیر باید از عقاید عرفی زمان خود به دور باشد و مادام که مفسر در بند این عقاید باشد، ازفهم حقایق قرآن باز میماند. راه رسیدن به فهم کامل مرهون آزادی از عقاید و ارزشهای شخصی مفسر است. | ||
==== پرهیز از تفسیر به رأی ==== | ==== پرهیز از تفسیر به رأی ==== | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
==== تنوع سلیقه در مفسران ==== | ==== تنوع سلیقه در مفسران ==== | ||
واقعیت این است که ما در تاریخ تفسیر به سلیقهها و گرایشهای متنوعی در افق تاریخی و مذهبی مفسران برخورد میکنیم. لازم نیست که مقایسهای میان تفسیر معتزله، اشاعره، سلفیه و دیگر مذاهب داشته باشیم تا با ذهنیت خاص و نقد مذهبی این تنوع راملاحظه کنیم و ریشه اختلاف را در نوع روش آنها ببینیم. حتی این تفاوتها در تفاسیر شیعه نیز در شکل گسترده آن مشاهده میشود. کافی است که به تفاسیر گوناگون فلسفی، عرفانی، مأثور و غیر مأثور نظر افکنده شود و گوناگونی | واقعیت این است که ما در تاریخ تفسیر به سلیقهها و گرایشهای متنوعی در افق تاریخی و مذهبی مفسران برخورد میکنیم. لازم نیست که مقایسهای میان تفسیر معتزله، اشاعره، سلفیه و دیگر مذاهب داشته باشیم تا با ذهنیت خاص و نقد مذهبی این تنوع راملاحظه کنیم و ریشه اختلاف را در نوع روش آنها ببینیم. حتی این تفاوتها در تفاسیر شیعه نیز در شکل گسترده آن مشاهده میشود. کافی است که به تفاسیر گوناگون فلسفی، عرفانی، مأثور و غیر مأثور نظر افکنده شود و گوناگونی برداشتهای تفسیری ملاحظه گردد، نا گفته نماند که سخن از ترجمه و دلالت ظاهری کلام نیست؛ بلکه سخن از تفسیر است و تفسیر پرده برداری و کشف پیچیدگیهای کلام است؛ به ویژه آنجا که به استنباط وبرداشت در حوزه جهان بینیها و اصول عقاید و نگرش به مساله عام احکام بازگردد؛ آنچه که در این مقال بررسی میشود، این است که شخصیت مفسر در تفسیر قرآن کریم چه جایگاهی دارد و تأثیر آن تا چه حدی مقبول و طبیعی است و دراینباره مفسرین بزرگ و قرآن پژوهان چه نظری دارند و اصولا پذیرفتن این تئوری که شخصیت مفسر در تفسیر نقش تعیین کننده دارد چه مشکلاتی را بوجود میآورد. هدف این مقاله کاوش در یکی از مباحث مهم هرمنوتیک و تفسیر و معرفتشناسی اندیشه مسلمانان درباره قرآن است و طرح آنها میتواند ریشههای جزمیت گرایی را در اندیشه پیشینیان به نقد بکشد. | ||
== اختلاف در تفاسیر == | == اختلاف در تفاسیر == | ||
با نگاهی به تفاسیری که درباره قرآن یا حتی برخی از دیوان اشعار شعرای نامدار چون مولوی و حافظ نگاشته شده، این حقیقت را درمی یابیم که تفسیرهایی که از این سخنان شده یکسان نیستند و مفسران این متون | با نگاهی به تفاسیری که درباره قرآن یا حتی برخی از دیوان اشعار شعرای نامدار چون مولوی و حافظ نگاشته شده، این حقیقت را درمی یابیم که تفسیرهایی که از این سخنان شده یکسان نیستند و مفسران این متون برداشتهای مختلفی عرضه کردهاند. ماکه آنها را میخوانیم نیز با برخی از تفسیرها موافق و با برخی از تفسیرها مخالف میشویم. منشا این اختلاف چیست و چه عاملی موجب آن شده که تفسیرهای مختلفی عرضه شود و هر روز که میگذرد بر حجم این تفسیرها افزوده میشود و دیدگاههای جدیدتری عرضه میگردد. آیا ریشه اختلافها در متن است یا مفسر متن یا هر دوی آنها؟ دراینباره نظریات مختلفی مطرح شده و درباره معناداری متن و نیت مؤلف و زبان گوینده بحثهای فراوانی شده است؛ اما بدون شک اگر متنی برداشتهای گوناگون بپذیرد، مفسر متن در این گوناگونی بی نقش نیست. | ||
=== منشأ اختلاف در تفاسیر === | === منشأ اختلاف در تفاسیر === | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
بنابراین همه اختلافات تفسیری ناشی از هواهای نفسانی یا اختلافات مذهبی نبوده است و حتی نمیتوان گفت: طبیعت متن چنین بوده که موجب اختلاف و تشتت آرا شده است؛ زیرا اصولا در صورتی میتوانیم این فهمهای متفاوت را در شخصیت مفسردخیل ندانیم که چند مساله در نظر ما حل شده باشد: | بنابراین همه اختلافات تفسیری ناشی از هواهای نفسانی یا اختلافات مذهبی نبوده است و حتی نمیتوان گفت: طبیعت متن چنین بوده که موجب اختلاف و تشتت آرا شده است؛ زیرا اصولا در صورتی میتوانیم این فهمهای متفاوت را در شخصیت مفسردخیل ندانیم که چند مساله در نظر ما حل شده باشد: | ||
۱- سؤالات و مسائلی را که مفسر به دنبال پاسخ آنهاست و در ذهن او مشکل سازشده در تفسیر او مؤثر ندانیم. در حالی که در هر عصری دین و معارفش از سوی گروهی مورد هجوم قرار میگیرد و مفسری که این شبهات را میبیند، در پی پاسخ آنهاست. حال فرقی نمیکند که این شبهات مربوط به مسائل کلامی و اعتقادی دیرین باشد یا شبهاتی باشد که در عرصه مباحث جدید مطرح میشود؛ مانند حقوق بشر، موقعیت زن، کارکرددین، فلسفه احکام و اخلاق. در این صورت بسیار طبیعی است که مفسرین براساس دانشها و | ۱- سؤالات و مسائلی را که مفسر به دنبال پاسخ آنهاست و در ذهن او مشکل سازشده در تفسیر او مؤثر ندانیم. در حالی که در هر عصری دین و معارفش از سوی گروهی مورد هجوم قرار میگیرد و مفسری که این شبهات را میبیند، در پی پاسخ آنهاست. حال فرقی نمیکند که این شبهات مربوط به مسائل کلامی و اعتقادی دیرین باشد یا شبهاتی باشد که در عرصه مباحث جدید مطرح میشود؛ مانند حقوق بشر، موقعیت زن، کارکرددین، فلسفه احکام و اخلاق. در این صورت بسیار طبیعی است که مفسرین براساس دانشها و برداشتهای بیرونی متفاوتی که دارند، به سراغ متن قرآن روند و سؤالات خودرا مطرح کنند. | ||
۲- هر تفسیری همواره به زمان خود تعلق دارد و بر مبنای دیدگاهی که مفسر به اقتضای شرایط تاریخی خود پیدا کرده، به سراغ متن میرود. چنانچه در دورهای تحولات علمی و فرهنگی بسیار سریع و گسترده باشد، موضوعات منعکس شده، درتفسیر هم گسترده خواهد بود و اگر آهنگ این تحولات کند و طولانی باشد، موضوعات محدودتری در تفسیر آن دوره انعکاس مییابد. | ۲- هر تفسیری همواره به زمان خود تعلق دارد و بر مبنای دیدگاهی که مفسر به اقتضای شرایط تاریخی خود پیدا کرده، به سراغ متن میرود. چنانچه در دورهای تحولات علمی و فرهنگی بسیار سریع و گسترده باشد، موضوعات منعکس شده، درتفسیر هم گسترده خواهد بود و اگر آهنگ این تحولات کند و طولانی باشد، موضوعات محدودتری در تفسیر آن دوره انعکاس مییابد. | ||
۳- نکته دیگر معلومات آکادمیک مفسر است. بیتردید برای دریافت درست مراد خداوند نیاز به آگاهی از علوم و ابزاری است که مفسر را به فهم آن یاری رساند. در این علوم و ابزار اختلاف و تشتت اقوال است. این اختلاف در عمل تاثیر مستقیمی در تفسیرمفسر میگذارد و هر مفسری اقوال مختلف ادیبان، واژه شناسان، قاریان و راویان اسباب نزول را در دستگاه ذهنی خود مورد ارزیابی قرار میدهد و براساس احاطه و اجتهاد خود از میان آنها قولی را گزینش میکند و آن طبعا در | ۳- نکته دیگر معلومات آکادمیک مفسر است. بیتردید برای دریافت درست مراد خداوند نیاز به آگاهی از علوم و ابزاری است که مفسر را به فهم آن یاری رساند. در این علوم و ابزار اختلاف و تشتت اقوال است. این اختلاف در عمل تاثیر مستقیمی در تفسیرمفسر میگذارد و هر مفسری اقوال مختلف ادیبان، واژه شناسان، قاریان و راویان اسباب نزول را در دستگاه ذهنی خود مورد ارزیابی قرار میدهد و براساس احاطه و اجتهاد خود از میان آنها قولی را گزینش میکند و آن طبعا در برداشتهای تفسیری او اثرمیگذارد. | ||
=== گزینشگری مفسر === | === گزینشگری مفسر === | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
=== کلام ملاصدرای شیرازی === | === کلام ملاصدرای شیرازی === | ||
باز یکی از کسانی که به شخصیت مفسر و تأثیر وی در | باز یکی از کسانی که به شخصیت مفسر و تأثیر وی در برداشتهای تفسیری اشاره والبته انتقاد کرده است، ملاصدرای شیرازی (ت ۱۰۵۰ ق.) است. وی به مناسبت بحث محکم و متشابه، صاحبان روشهای تفسیر کتاب خدا را بر چهار دسته تقسیم میکند ویکی از آنها را متفلسفین و طبیعیون و اطبا میشمارد و میگوید که آنها به حسب ذائقه وپیش فرضهای خود به توجیه و تأویل آیات میپردازند. <ref>آشتیانی، سید جلالالدین، رسائل فلسفی ملاصدرا، ص۹۲، رساله محکم و متشابه.</ref> | ||
=== کلام فیض کاشانی === | === کلام فیض کاشانی === | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
=== نظر شهید مطهری === | === نظر شهید مطهری === | ||
از این صریح تر در تبیین نقش شخصیت مفسر در تفسیر، کلام شهید مطهری در باب فقه است. گرچه کلام ایشان درباره تفسیر نیست، اما به طور غیرمستقیم به آن مرتبط است; چون فقیه با استنباط احکام از متون قرآن و حدیث در حقیقت به نوعی تفسیر دست میزند. ایشان مینویسد: «اگر کسی فتوای فقها را با یکدیگر مقایسه کند و ضمنا به احوال شخصیت و طرز تفکر آنها در مسائل زندگی توجه کند، میبیند که چگونه سوابق ذهنی یک فقیه و اطلاعات او از دنیای خارج در فتواهایش تأثیر داشته؛ به طوری که فتوای عرب بوی عرب میدهد و فتوای عجم بوی عجم. فتوای دهاتی بوی دهاتی وفتوای شهری بوی شهری». <ref>مطهری، مرتضی، مقاله اصل اجتهاد در اسلام، مجله حوزه، سال اول، شماره چهارم، ص۶۱.</ref> | از این صریح تر در تبیین نقش شخصیت مفسر در تفسیر، کلام شهید مطهری در باب فقه است. گرچه کلام ایشان درباره تفسیر نیست، اما به طور غیرمستقیم به آن مرتبط است; چون فقیه با استنباط احکام از متون قرآن و حدیث در حقیقت به نوعی تفسیر دست میزند. ایشان مینویسد: «اگر کسی فتوای فقها را با یکدیگر مقایسه کند و ضمنا به احوال شخصیت و طرز تفکر آنها در مسائل زندگی توجه کند، میبیند که چگونه سوابق ذهنی یک فقیه و اطلاعات او از دنیای خارج در فتواهایش تأثیر داشته؛ به طوری که فتوای عرب بوی عرب میدهد و فتوای عجم بوی عجم. فتوای دهاتی بوی دهاتی وفتوای شهری بوی شهری». <ref>مطهری، مرتضی، مقاله اصل اجتهاد در اسلام، مجله حوزه، سال اول، شماره چهارم، ص۶۱.</ref> | ||
اینها نمونههایی از دیدگاههای متفکران مسلمان در زمینه نقش شخصیت مفسر درتفسیر بود و دراینباره استقصا نشده است وگرنه شواهد بسیاری را میتوان به دست آورد که علمای اسلامی به اهمیت ذهن و نقش مفسر توجه داشته و معلومات و باورهای او را در | اینها نمونههایی از دیدگاههای متفکران مسلمان در زمینه نقش شخصیت مفسر درتفسیر بود و دراینباره استقصا نشده است وگرنه شواهد بسیاری را میتوان به دست آورد که علمای اسلامی به اهمیت ذهن و نقش مفسر توجه داشته و معلومات و باورهای او را در برداشتهای تفسیری دخیل میدانستهاند و حتی تأثیر آنها را گریزناپذیر و غیرقابل اجتناب شمردهاند، البته تمام عوامل روان شناختی و تاریخی و جغرافیایی علت تامه برداشتهای تفسیری نیست؛ اما نباید نقش عوامل یاد شده را نادیده گرفت. به دلیل تاثیر این عوامل تفسیرهای متون دینی قابل تحول و تکامل هستند؛ بعلاوه بشری و غیرمقدس به شمار میروند؛ لذا انتساب دادن این تفسیرها به شریعت و دین از سر ناآگاهی از عوامل پدیدآورنده آنهاست. | ||
== عوامل گرایش مفسر به تفسیری خاص == | == عوامل گرایش مفسر به تفسیری خاص == | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
=== کسب معلومات جدید === | === کسب معلومات جدید === | ||
گاه مفسر مستقلا یا به تبع جامعه تحول فکری پیدا میکند و آگاهیهای جدیدی را اززندگی، نیازها و مشکلات انسان، بدست میآورد و از رهگذر آن بینش او نسبت به مذهب، معنویت و کتاب وحی در مواردی تغییر مییابد و تئوریهای مختلفی را درزمینه شکل اداره جامعه، برخورد با مسائل اجتماعی و حاکمیت معنویت و اخلاق برمی گزیند و تفسیری خاص از آیات مربوط به دست میدهد. این تئوریها میتواند معقول و مستند به دلایل علمی یا فرضیههای ناتمام در عرصه علم و فرهنگ باشد. مفسربا این تئوریها و فرضیهها به سراغ آیات قرآن میرود و | گاه مفسر مستقلا یا به تبع جامعه تحول فکری پیدا میکند و آگاهیهای جدیدی را اززندگی، نیازها و مشکلات انسان، بدست میآورد و از رهگذر آن بینش او نسبت به مذهب، معنویت و کتاب وحی در مواردی تغییر مییابد و تئوریهای مختلفی را درزمینه شکل اداره جامعه، برخورد با مسائل اجتماعی و حاکمیت معنویت و اخلاق برمی گزیند و تفسیری خاص از آیات مربوط به دست میدهد. این تئوریها میتواند معقول و مستند به دلایل علمی یا فرضیههای ناتمام در عرصه علم و فرهنگ باشد. مفسربا این تئوریها و فرضیهها به سراغ آیات قرآن میرود و برداشتهایی را از آنها ارائه میدهد. تاکید بر روی موضوعات جدید، مانند حکومت، آزادی، حقوق بشر، حقوق زن در تفسیر قرآن به خاطر قرب ذهنی و توجه به تحولات معاصر است. اگر این تحولات علمی و طرح بحثهای جدید نبود، هرگز مفسران به این مباحث و تفسیر عصری از این آیات اقبال نمیکردند. | ||
به عنوان نمونه علامه طباطبایی به مناسبت بحث نظام سیاسی اجتماعی اسلام باعنایت به تحولات معاصر این شبهه را مطرح میکند که آیا اسلام در شرایط دنیای جدید قابل اجراست. او گوید: «برخی میپندارند که سنت اجتماعی اسلام در دنیا و در شرایط تمدن فعلی دنیا قابل اجرا نیست و اوضاع حاضر دنیا با احکام اسلامی نمیسازد. ما نیزاین را قبول داریم؛ لیکن این سخن چیزی را اثبات نمیکند؛ چون ما نمیگوییم با حفظ شرایط موجود در جهان، احکام اسلام بدون هیچ مشکلی اجرا میشود. هر سنتی در هرجامعهای زمانی نبوده و سپس به وجود آمده است. البته شرایط حاضر با آن ناسازگاربوده و آن را طرد کرده است».<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۱۵۶. </ref> | به عنوان نمونه علامه طباطبایی به مناسبت بحث نظام سیاسی اجتماعی اسلام باعنایت به تحولات معاصر این شبهه را مطرح میکند که آیا اسلام در شرایط دنیای جدید قابل اجراست. او گوید: «برخی میپندارند که سنت اجتماعی اسلام در دنیا و در شرایط تمدن فعلی دنیا قابل اجرا نیست و اوضاع حاضر دنیا با احکام اسلامی نمیسازد. ما نیزاین را قبول داریم؛ لیکن این سخن چیزی را اثبات نمیکند؛ چون ما نمیگوییم با حفظ شرایط موجود در جهان، احکام اسلام بدون هیچ مشکلی اجرا میشود. هر سنتی در هرجامعهای زمانی نبوده و سپس به وجود آمده است. البته شرایط حاضر با آن ناسازگاربوده و آن را طرد کرده است».<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۱۵۶. </ref> | ||
آنگاه ایشان راهکار ایجاد حکومت را مطرح میکند. روشن است که اگر تحول ذهنی مفسر و اجراپذیر دانستن احکام نبود، این مباحث مطرح نمیشد. به همین دلیل ما در تفسیر علامه طباطبایی شاهد مباحث بسیاری در زمینه اجتماع، حکومت و عدالت اجتماعی، آزادی و تفسیر آیات مناسب با آنها هستیم. چیزی که در تفاسیر پیشین سابقه نداشته است. | آنگاه ایشان راهکار ایجاد حکومت را مطرح میکند. روشن است که اگر تحول ذهنی مفسر و اجراپذیر دانستن احکام نبود، این مباحث مطرح نمیشد. به همین دلیل ما در تفسیر علامه طباطبایی شاهد مباحث بسیاری در زمینه اجتماع، حکومت و عدالت اجتماعی، آزادی و تفسیر آیات مناسب با آنها هستیم. چیزی که در تفاسیر پیشین سابقه نداشته است. |