۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'علیهم السلام' به 'علیهمالسلام') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
== آیا محمد بن عبدالکریم شهرستانی، اسماعیلی بوده == | == آیا محمد بن عبدالکریم شهرستانی، اسماعیلی بوده == | ||
محمد بن عبدالکریم در شهرستانه، یکی از شهرهای از یاد رفته خراسان در سال 479 هـ به دنیا آمد. بعد از طی مقدمات به خاطر جو خانوادگی به فقه [[شافعی|شافعی]] و کلام [[اشعری|اشعری]] پرداخت و خود را به عنوان متکلمی اشعری مطرح ساخت. بعد از مدتی با ابوالقاسم انصاری آشنا شد. شهرستانی درباره استاد خود میگوید: «[[ابوالقاسم سلیمان بن ناصر انصاری]] مرا با کلمات شریف [[اهل بیت ( | محمد بن عبدالکریم در شهرستانه، یکی از شهرهای از یاد رفته خراسان در سال 479 هـ به دنیا آمد. بعد از طی مقدمات به خاطر جو خانوادگی به فقه [[شافعی|شافعی]] و کلام [[اشعری|اشعری]] پرداخت و خود را به عنوان متکلمی اشعری مطرح ساخت. بعد از مدتی با ابوالقاسم انصاری آشنا شد. شهرستانی درباره استاد خود میگوید: «[[ابوالقاسم سلیمان بن ناصر انصاری]] مرا با کلمات شریف [[اهل بیت (علیهمالسلام)|اهل بیت(علیهمالسلام)]] و اسرار مدفون در علم [[قرآن]] آشنا ساخت». | ||
او چند صباحی را در [[نظامیه بغداد]]<ref> درباره مدارس نظامیّه عباسیان که به تبع دارالعلم فاطمیان ساخته شده بنگرید: نورالله کسائی، مدارس نظامیه. این مدارس برای ترویج فقه شافعی و کلام اشعری در مقابل ترویج مذاهب دیگر ساخته شد. تعداد آنها را حدود ده عدد ذکر کردهاند</ref> به تدریس پرداخت و سپس به تِرمِذ بازگشت و در نزد ابوالقاسم موسوی نقیب [[شیعیان]] ترمذ مشغول به کار شد. در نزد وی [[کتاب ملل و نحل]] خود را در سال 521 هـ نوشت. گویا در این زمان با یکی از باطنیان که خود را معرفی نکرده، برخورد کرده و از وی [[علوم باطنی|علوم باطنی]] را دریافت کرد. او در این زمینه مینویسد: (کسی که در وادی أمن در مکانی مبارک از شجره طیبه ایستاده بود، مرا ندا داد که: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین»، <ref>سوره توبه، آیه 119</ref> در این هنگام بندهای از بندگان صالح [[خدا]] را یافتم و از وی مناهج خلق و امر و مدارج تضاد و ترتب و دو حکم مفروغ و مستأنف را آموختم و او را دریایی یافتم که عجایبش تمام نمیشود و غرایبش ته نشین نمیگردد. متحیر ماندم که شنا کنم... یا کشتیای بخواهم که غاصبی آن را غصب یا عالمی آن را سوراخ کرده است. او به من اشاره کرد... که به تلاقی دو دریا روم... من او را انسانی بزرگ یافتم. پیرویاش کردم، رشد یافتم و آتشی جُستم که در آن هدایت بود.» <ref>شهرستانی، مفاتیح الاسرار، ج 1، ص 107 - 106. کتاب مفاتیح الاسرار حدود هشتصد صفحه است که تاکنون فقط چهل و پنج صفحه آن در یک جلد توسط محمدعلی آذرشب تصحیح و چاپ شده است. نگارنده در مقاله «شهرستانی شیعی باطنی» به دیدگاههای شیعی، اسماعیلی و سنی شهرستانی در کتاب مفاتیح الاسرار پرداخته و آنها را به صورت مختصر تبیین کرده است. امیدواریم جناب آقای آذرشب هفتصد و پنجاه صفحه باقیمانده را نیز تصحیح و به بازار عرضه نمایند.</ref> | او چند صباحی را در [[نظامیه بغداد]]<ref> درباره مدارس نظامیّه عباسیان که به تبع دارالعلم فاطمیان ساخته شده بنگرید: نورالله کسائی، مدارس نظامیه. این مدارس برای ترویج فقه شافعی و کلام اشعری در مقابل ترویج مذاهب دیگر ساخته شد. تعداد آنها را حدود ده عدد ذکر کردهاند</ref> به تدریس پرداخت و سپس به تِرمِذ بازگشت و در نزد ابوالقاسم موسوی نقیب [[شیعیان]] ترمذ مشغول به کار شد. در نزد وی [[کتاب ملل و نحل]] خود را در سال 521 هـ نوشت. گویا در این زمان با یکی از باطنیان که خود را معرفی نکرده، برخورد کرده و از وی [[علوم باطنی|علوم باطنی]] را دریافت کرد. او در این زمینه مینویسد: (کسی که در وادی أمن در مکانی مبارک از شجره طیبه ایستاده بود، مرا ندا داد که: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین»، <ref>سوره توبه، آیه 119</ref> در این هنگام بندهای از بندگان صالح [[خدا]] را یافتم و از وی مناهج خلق و امر و مدارج تضاد و ترتب و دو حکم مفروغ و مستأنف را آموختم و او را دریایی یافتم که عجایبش تمام نمیشود و غرایبش ته نشین نمیگردد. متحیر ماندم که شنا کنم... یا کشتیای بخواهم که غاصبی آن را غصب یا عالمی آن را سوراخ کرده است. او به من اشاره کرد... که به تلاقی دو دریا روم... من او را انسانی بزرگ یافتم. پیرویاش کردم، رشد یافتم و آتشی جُستم که در آن هدایت بود.» <ref>شهرستانی، مفاتیح الاسرار، ج 1، ص 107 - 106. کتاب مفاتیح الاسرار حدود هشتصد صفحه است که تاکنون فقط چهل و پنج صفحه آن در یک جلد توسط محمدعلی آذرشب تصحیح و چاپ شده است. نگارنده در مقاله «شهرستانی شیعی باطنی» به دیدگاههای شیعی، اسماعیلی و سنی شهرستانی در کتاب مفاتیح الاسرار پرداخته و آنها را به صورت مختصر تبیین کرده است. امیدواریم جناب آقای آذرشب هفتصد و پنجاه صفحه باقیمانده را نیز تصحیح و به بازار عرضه نمایند.</ref> |