پرش به محتوا

روح: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== روح چیست ==
== روح چیست ==
روح مبدأ حیات و زندگی است که موجود را به احساس و حرکت ارادی توانایی می‌بخشد. <ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ چهارم، نشر دار الکتب الاسلامیه، 1363ش، ج12، ص250، طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت: نشر موسسه الاعلمی للمطبوعات، ج 13، ص 195</ref>
روح مبدأ حیات و زندگی است که موجود را به احساس و حرکت ارادی توانایی می‌بخشد<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ چهارم، نشر دار الکتب الاسلامیه، 1363ش، ج12، ص250، طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت: نشر موسسه الاعلمی للمطبوعات، ج 13، ص 195</ref>.
در [[قرآن کریم]] درباره روح چنین آمده: «و یسئلونک عن الروح، قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً»؛ <ref>اسراء/ آیه 85 </ref> یعنی از تو درباره روح سوال می‌کنند بگو: روح از فرمان پروردگار من است و جز اندکی از دانش به شما نداده است.
در [[قرآن کریم]] درباره روح چنین آمده: {{متن قرآن|«و یسئلونک عن الروح، قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً}}<ref>اسراء/ آیه 85 </ref>»؛ یعنی از تو درباره روح سوال می‌کنند بگو: روح از فرمان پروردگار من است و جز اندکی از دانش به شما نداده است.


در برخی تفسیرها در ذیل این آیه آمده است که از مجموع قرائن موجود در آیه و خارج آن چنین استفاده می‌شود که پرسش کنندگان از حقیقت روح آدمی سوال کردند، همین روح عظیمی که حیات ما از آن سرچشمه می‌گیرد و به کمکش زمین و آسمان را جولانگاه خود قرار می‌دهیم، اسرار علوم را می‌شکافیم، و به اعماق موجودات راه می‌یابیم، می‌خواستند بدانند حقیقت این اعجوبة عالم آفرینش چیست؟ از آن جا که روح ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اصول حاکم بر آن غیر از اصول حاکم بر ماده و خواص فیزیکی و شیمیایی آن است، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ مأمور می‌شود در یک جمله کوتاه و پرمعنی بگوید: روح از عالم امر است یعنی خلقتی اسرارآمیز دارد.
در برخی تفسیرها در ذیل این آیه آمده است که از مجموع قرائن موجود در آیه و خارج آن چنین استفاده می‌شود که پرسش کنندگان از حقیقت روح آدمی سوال کردند، همین روح عظیمی که حیات ما از آن سرچشمه می‌گیرد و به کمکش زمین و آسمان را جولانگاه خود قرار می‌دهیم، اسرار علوم را می‌شکافیم، و به اعماق موجودات راه می‌یابیم، می‌خواستند بدانند حقیقت این اعجوبة عالم آفرینش چیست؟ از آن جا که روح ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اصول حاکم بر آن غیر از اصول حاکم بر ماده و خواص فیزیکی و شیمیایی آن است، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ مأمور می‌شود در یک جمله کوتاه و پرمعنی بگوید: روح از عالم امر است یعنی خلقتی اسرارآمیز دارد.


پس مراد از این که قرآن کریم فرمود: روح از امر الهی است این خواهد بود که روح یک موجود اسرارآمیز است، [[علامه طباطبایی]] در تبیین معنای کلمه امر گفته است: تعبیر امر در جایی به کار برده می‌شود که تدریج در کار نباشد، یعنی مادی و محکوم به حرکت مادی نباشد، پس روح که از امر [[خداوند]] است بدین معنا است که روح موجودی است که آمیخته با ماده و زمان ومکان نبوده و قابل اشاره نیست، بلکه موجودی مستقل است که دارای حیات، علم و قدرت بوده و از مقوله صفات و احوال نمی‌باشد. <ref>طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، تهران: نشر کانون انتشارات محمدی، 1363 ش، ج 24، ص 38</ref>
پس مراد از این که قرآن کریم فرمود: روح از امر الهی است این خواهد بود که روح یک موجود اسرارآمیز است، [[علامه طباطبایی]] در تبیین معنای کلمه امر گفته است: تعبیر امر در جایی به کار برده می‌شود که تدریج در کار نباشد، یعنی مادی و محکوم به حرکت مادی نباشد، پس روح که از امر [[خداوند]] است بدین معنا است که روح موجودی است که آمیخته با ماده و زمان ومکان نبوده و قابل اشاره نیست، بلکه موجودی مستقل است که دارای حیات، علم و قدرت بوده و از مقوله صفات و احوال نمی‌باشد<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، تهران: نشر کانون انتشارات محمدی، 1363 ش، ج 24، ص 38</ref>.


آن جا که سخن از ارتباط روح با جسم است و تأثیر متقابل این دو در یکدیگر بیان می‌شود، نام (روان) بر آن می‌گذاریم و آن جا که پدیده‌های روحی جدای از جسم مورد بحث قرار می‌گیرند نام روح را به کارمی‌بریم و دانشمندان الهی و فلاسفه معتقد‌اند روح یک حقیقت ماورای طبیعی و فراطبیعی است.
آن جا که سخن از ارتباط روح با جسم است و تأثیر متقابل این دو در یکدیگر بیان می‌شود، نام (روان) بر آن می‌گذاریم و آن جا که پدیده‌های روحی جدای از جسم مورد بحث قرار می‌گیرند نام روح را به کارمی‌بریم و دانشمندان الهی و فلاسفه معتقد‌اند روح یک حقیقت ماورای طبیعی و فراطبیعی است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ چهارم، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1363 ش، ج 12، ص 250 ـ 256</ref>.
<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ چهارم، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1363 ش، ج 12، ص 250 ـ 256</ref>
از آنچه در تعریف روح گفته شد معلوم گردید که چون روح یک موجود غیرمادی است، لذا شکل به معنای صورت هندسی ندارد، زیرا شکل داشتن از اوصاف موجودات مادی است و روح مادی نیست.
از آنچه در تعریف روح گفته شد معلوم گردید که چون روح یک موجود غیرمادی است، لذا شکل به معنای صورت هندسی ندارد، زیرا شکل داشتن از اوصاف موجودات مادی است و روح مادی نیست.


== اثبات روح ==
== اثبات روح ==
گروهی بودن خواب و رؤیا را نشانه بودن روحی فرامادی می‌دانند که در زمان خواب از تن جدا می‌شود. در برابرِ این استدلال نیز داروهای شیمیایی را که بر روند رؤیا و خواب کارایی دارند و برای نمونه مایه کابوس‌های شبانه می‌شوند را نشانه این می‌دانند که خواب و رؤیا چیزی جز تصاویر تشکیل شده در مغز مادی نیست. از جملهٔ این داروها می‌توان به آتورواستاتین، سیمواستاتین، ریواستیگمین، دونپزیل و پروپرانولول اشاره کرد. <ref>ن. فخر (۱۳۹۵). برهان علیت. صص. ۲۶–۲۷</ref>
گروهی بودن خواب و رؤیا را نشانه بودن روحی فرامادی می‌دانند که در زمان خواب از تن جدا می‌شود. در برابرِ این استدلال نیز داروهای شیمیایی را که بر روند رؤیا و خواب کارایی دارند و برای نمونه مایه کابوس‌های شبانه می‌شوند را نشانه این می‌دانند که خواب و رؤیا چیزی جز تصاویر تشکیل شده در مغز مادی نیست. از جملهٔ این داروها می‌توان به آتورواستاتین، سیمواستاتین، ریواستیگمین، دونپزیل و پروپرانولول اشاره کرد<ref>ن. فخر (۱۳۹۵). برهان علیت. صص. ۲۶–۲۷</ref>.


از دید کسانیکه [[طبیعت‌گرا]] هستند روح تنها به دلیل ماوراءالطبیعی بودنش از هیچگونه ارزش علمی و فلسفی برخوردار نخواهد بود. اما مسئله‌ای که باید به آن توجه کرد این است که باورمندان از طرفی معتقدند روح پدیده‌ای غیر مادی است و از طرف دیگر معتقدند روح در بدن انسان است.  
از دید کسانیکه [[طبیعت‌گرا]] هستند روح تنها به دلیل ماوراءالطبیعی بودنش از هیچگونه ارزش علمی و فلسفی برخوردار نخواهد بود. اما مسئله‌ای که باید به آن توجه کرد این است که باورمندان از طرفی معتقدند روح پدیده‌ای غیر مادی است و از طرف دیگر معتقدند روح در بدن انسان است.  
خط ۲۸: خط ۲۷:
بر اساس آیات و [[روایات]] مختلف و متعدد روح انسان بعد از مفارقت از بدن در هنگام مرگ وارد عالمی به نام برزخ می‌شود و برزخ در لغت عرب به جایی گفته می‌شود که حد فاصل بین دو چیز باشد و چون عالم بعد از مرگ حدفاصل بین زندگی موقت دنیا و حیات جاویدان عالم آخرت است، در قرآن شریف و روایات اولیاء دین، آن عالم به نام برزخ خوانده می‌شود.
بر اساس آیات و [[روایات]] مختلف و متعدد روح انسان بعد از مفارقت از بدن در هنگام مرگ وارد عالمی به نام برزخ می‌شود و برزخ در لغت عرب به جایی گفته می‌شود که حد فاصل بین دو چیز باشد و چون عالم بعد از مرگ حدفاصل بین زندگی موقت دنیا و حیات جاویدان عالم آخرت است، در قرآن شریف و روایات اولیاء دین، آن عالم به نام برزخ خوانده می‌شود.


بر اساس جهان بینی مکتب پیامبران الهی، با سپری شدن ایام زندگی دنیا و فرارسیدن [[مرگ]]، روح آدمی از بدن جدا می‌شود و به [[عالم برزخ]] منتقل می‌گردد و در آن سرای به حیات خویش ادامه می‌دهد، اگر متوفی از گروه پاکان و نیکان باشد به پاداش اعمال خوب خود در آن عالم متنعم است و اگر از گروه بدان و گناهکاران باشد به کیفر کارهای ناپسند خویش معذب خواهد بود، و این وضع هم چنان باقی و برقرار است تا زمانی که [[قیامت]] برپا گردد، مردم به فرمان الهی از قبرها برانگیخته شوند و برای رسیدگی به حساب‌های خود در محکمة عدل الهی حضور یابند. <ref>گفتار فلسفی، معاد از نظر روح و جسم، نشر هیئت نشر معارف اسلامی، 1360 ش، بخش 1، ص 263</ref>
بر اساس جهان بینی مکتب پیامبران الهی، با سپری شدن ایام زندگی دنیا و فرارسیدن [[مرگ]]، روح آدمی از بدن جدا می‌شود و به [[عالم برزخ]] منتقل می‌گردد و در آن سرای به حیات خویش ادامه می‌دهد، اگر متوفی از گروه پاکان و نیکان باشد به پاداش اعمال خوب خود در آن عالم متنعم است و اگر از گروه بدان و گناهکاران باشد به کیفر کارهای ناپسند خویش معذب خواهد بود، و این وضع هم چنان باقی و برقرار است تا زمانی که [[قیامت]] برپا گردد، مردم به فرمان الهی از قبرها برانگیخته شوند و برای رسیدگی به حساب‌های خود در محکمة عدل الهی حضور یابند<ref>گفتار فلسفی، معاد از نظر روح و جسم، نشر هیئت نشر معارف اسلامی، 1360 ش، بخش 1، ص 263</ref>.


'''ثانیاً'''
'''ثانیاً'''
خط ۴۰: خط ۳۹:
گرچه برگشت روح انسان بعد از مرگ به آن معنا که یاد شد امکان‌پذیر نیست. اما باید توجه داشت اگر در برخی روایات آمد که ارواح عده‌ای با بستگان خود ارتباط برقرار می‌کنند، این حرف درست بوده و غیر از آن چیزی است که به نام تناسخ یاد می‌شود که در اینجا به چند نمونه از روایات اشاره می‌شود:
گرچه برگشت روح انسان بعد از مرگ به آن معنا که یاد شد امکان‌پذیر نیست. اما باید توجه داشت اگر در برخی روایات آمد که ارواح عده‌ای با بستگان خود ارتباط برقرار می‌کنند، این حرف درست بوده و غیر از آن چیزی است که به نام تناسخ یاد می‌شود که در اینجا به چند نمونه از روایات اشاره می‌شود:
#  
#  
# از [[امام صادق (ع)]] رسیده که فرمود: مؤمن اهل خود را می‌بیند و آنچه را که موجب محبت او است می‌بیند، بعضی از [[مؤمنان]] در هر هفته یک بار در روز [[جمعه]] به [[زیارت]] و ملاقات اهل خود می‌رسند، و بعضی دیگر بر حسب مقدار عمل خود می‌توانند آنان را ملاقات کنند. <ref>تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3، ص 220</ref>
# از [[امام صادق (علیه السلام)]] رسیده که فرمود: مؤمن اهل خود را می‌بیند و آنچه را که موجب محبت او است می‌بیند، بعضی از [[مؤمنان]] در هر هفته یک بار در روز [[جمعه]] به [[زیارت]] و ملاقات اهل خود می‌رسند، و بعضی دیگر بر حسب مقدار عمل خود می‌توانند آنان را ملاقات کنند<ref>تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3، ص 220</ref>.
#  
#  
# از [[امام کاظم|حضرت امام موسی کاظم (ع)]] در پاسخ شخصی که از ملاقات ارواح با بستگانش سوال کرده بود فرمود: در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال یک بار برحسب منزلت و مکانت مؤمن می‌تواند به دیدار بستگانش بیاید، و نحوه دیدار آنان این است که به صورت موجود لطیفی (که قابل دیدن نیست) بر بستگان خود اشراف پیدا می‌کند، اگر آنها را در حال انجام کارهای نیک مشاهده کرد خوشحال می‌شود. و اگر در حال انجام کارهای ناپسند دید اندوهگین و غمناک می‌گردد. <ref>تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3، ص 222</ref>
# از [[امام کاظم|حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام)]] در پاسخ شخصی که از ملاقات ارواح با بستگانش سوال کرده بود فرمود: در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال یک بار برحسب منزلت و مکانت مؤمن می‌تواند به دیدار بستگانش بیاید، و نحوه دیدار آنان این است که به صورت موجود لطیفی (که قابل دیدن نیست) بر بستگان خود اشراف پیدا می‌کند، اگر آنها را در حال انجام کارهای نیک مشاهده کرد خوشحال می‌شود. و اگر در حال انجام کارهای ناپسند دید اندوهگین و غمناک می‌گردد<ref>تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3، ص 222</ref>.
#  
#  
# در روایت دیگری فرمود: روح مؤمن از پروردگار خود اذن می‌طلبد و خداوند به آن مؤمن اذن می‌دهد و دو [[فرشته]] نیز همراه او گسیل می‌نماید، آنها به سراغ اهلش می‌آیند کلام آنها را می‌شنود و به سوی آنها نگاه می‌کند. <ref>تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3،ص 223</ref>
# در روایت دیگری فرمود: روح مؤمن از پروردگار خود اذن می‌طلبد و خداوند به آن مؤمن اذن می‌دهد و دو [[فرشته]] نیز همراه او گسیل می‌نماید، آنها به سراغ اهلش می‌آیند کلام آنها را می‌شنود و به سوی آنها نگاه می‌کند<ref>تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3،ص 223</ref>.


از مجموع این گونه روایات چند نکته به دست می‌آید:
از مجموع این گونه روایات چند نکته به دست می‌آید:
خط ۵۰: خط ۴۹:
الف) ارواح [[مؤمنین]] می‌توانند اهل خود را ببینند و اقوام و ذوی الارحام و کسانی را که به آنها علاقه‌مندند را ملاقات می‌کنند و از حالات و سرگذشت آنان باخبر می‌شوند.
الف) ارواح [[مؤمنین]] می‌توانند اهل خود را ببینند و اقوام و ذوی الارحام و کسانی را که به آنها علاقه‌مندند را ملاقات می‌کنند و از حالات و سرگذشت آنان باخبر می‌شوند.


حتی طبق برخی روایات روح [[کافر]] نیز به دیدار خانواده خود می‌آید و از دیدن اعمال زشت آنان بیشتر گرفتار رنج می‌شود. <ref>تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، نشر حکمت، ج 3، ص 220</ref>
حتی طبق برخی روایات روح [[کافر]] نیز به دیدار خانواده خود می‌آید و از دیدن اعمال زشت آنان بیشتر گرفتار رنج می‌شود<ref>تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، نشر حکمت، ج 3، ص 220</ref>.


ب) ارتباط ارواح با عالم دنیا آن قدر شدید و قوی است که اگر عمل خیری از سوی کسی برای مردگان انجام گیرد، نتیجة آن به آنها می‌رسد، [[پیامبر اکرم (ص)]] فرمود: روزی [[حضرت عیسی]] <ref>ر. ک:مقاله حضرت عیسی</ref> از کنار قبری عبور می‌کرد صاحب قبر را در حال [[عذاب]] دید، بعد از مدتی دوباره عبورش از آن راه افتاد آثار عذاب در آن [[قبر]] ندید، از خداوند خواست که از اسرار مسأله او را آگاه کند. به او [[وحی]] شد که فرزندی از آن شخص در دنیا باقی مانده بود، کارهای خیری مانند اسکان دادن به یتیمی و کمک به مردم انجام می‌داد، من به برکت عمل نیک فرزندش عذاب را از پدر او برداشتم. <ref>تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، نشر حکمت، ج 3، ص 225</ref>
ب) ارتباط ارواح با عالم دنیا آن قدر شدید و قوی است که اگر عمل خیری از سوی کسی برای مردگان انجام گیرد، نتیجة آن به آنها می‌رسد، [[پیامبر اکرم [[(ص)|(صلی الله علیه)]]]] فرمود: روزی [[حضرت عیسی]] <ref>ر. ک:مقاله حضرت عیسی</ref> از کنار قبری عبور می‌کرد صاحب قبر را در حال [[عذاب]] دید، بعد از مدتی دوباره عبورش از آن راه افتاد آثار عذاب در آن [[قبر]] ندید، از خداوند خواست که از اسرار مسأله او را آگاه کند. به او [[وحی]] شد که فرزندی از آن شخص در دنیا باقی مانده بود، کارهای خیری مانند اسکان دادن به یتیمی و کمک به مردم انجام می‌داد، من به برکت عمل نیک فرزندش عذاب را از پدر او برداشتم<ref>تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، نشر حکمت، ج 3، ص 225</ref>.


ج) ارتباط ارواح با مردمان دنیا از باب اشراف آنان بر اهل دنیا است که می‌توانند اهل دنیا را ببینند نه این به شکل و صورتی مادی در آیند و آنگاه وارد دنیا شوند.
ج) ارتباط ارواح با مردمان دنیا از باب اشراف آنان بر اهل دنیا است که می‌توانند اهل دنیا را ببینند نه این به شکل و صورتی مادی در آیند و آنگاه وارد دنیا شوند.
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱

ویرایش