۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نزدیک تر' به 'نزدیکتر') |
جز (جایگزینی متن - ' می شد' به ' میشد') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
=آغاز کارهای فرهنگی= | =آغاز کارهای فرهنگی= | ||
بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت قانونی و حصر دکتر محمد مصدق در احمد آباد مستوفی، هاشمی رفسنجانی که در جریان مسایل کلی و جزئی جامعه قرار گرفته بود، به خوبی درک کرد که درمان بسیاری از دردها، آگاهی عمومی جامعه و به خصوص خواص، از برنامههای مشترک استعمار و استبداد برای بسط بستر جهل و اشاعه خرافات و فراگیری بی خبری است. در روزگاری که مطالعه روزنامه و نشریه، به عنوان سوغات غرب، برای طلبهها، مانند بسیاری از مظاهر تجدد، چون بلندگو و رادیو، عیب بود، دست به انتشار نشریهای با عنوان «مکتب تشیع» زد که در سراسر کشور پیش فروش | بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت قانونی و حصر دکتر محمد مصدق در احمد آباد مستوفی، هاشمی رفسنجانی که در جریان مسایل کلی و جزئی جامعه قرار گرفته بود، به خوبی درک کرد که درمان بسیاری از دردها، آگاهی عمومی جامعه و به خصوص خواص، از برنامههای مشترک استعمار و استبداد برای بسط بستر جهل و اشاعه خرافات و فراگیری بی خبری است. در روزگاری که مطالعه روزنامه و نشریه، به عنوان سوغات غرب، برای طلبهها، مانند بسیاری از مظاهر تجدد، چون بلندگو و رادیو، عیب بود، دست به انتشار نشریهای با عنوان «مکتب تشیع» زد که در سراسر کشور پیش فروش میشد. | ||
همزمان با تحقیق برای نگارش مقاله جهت درج در نشریه، به دو موضوع از همکاری استبداد و استعمار، یعنی موضوع فلسطین و عقب ماندگی ایران رسید که پایههای دو کتاب ماندگار در تاریخ ایران و اسلام شد. ، دو کتاب با عناوین «سرگذشت فلسطین» و «امیر کبیر» که هر دو با مقدمههایی چون «کارنامه سیاه استعمار» و «قهرمان مبارزه با استعمار» چنان آب در خوابگاه مورچگان داخلی و خارجی ریخت که زندانها و شکنجههای عجیب و غریب مترجم و نویسنده کتابها، یعنی آیتاللهها شمی رفسنجانی را به همراه داشت. دو کتابی که [[امام خمینی]] خواندن آنها را به مراجع، علما و طلبههای حوزههای علمیه توصیه مینمود و دکتر مصدق با بیان این جمله که «از کتاب سرگذشت فلسطین بسیار استفاده نمودم و حیفم آمد که این کتاب در گوشه ای بماند و مورد استفاده قرار نگیرد.» برای خرید آن چک می کشد تا «از آن بیشتر ابتیاع فرمایند و آن را در معرض استفاده عموم قرار دهند.» | همزمان با تحقیق برای نگارش مقاله جهت درج در نشریه، به دو موضوع از همکاری استبداد و استعمار، یعنی موضوع فلسطین و عقب ماندگی ایران رسید که پایههای دو کتاب ماندگار در تاریخ ایران و اسلام شد. ، دو کتاب با عناوین «سرگذشت فلسطین» و «امیر کبیر» که هر دو با مقدمههایی چون «کارنامه سیاه استعمار» و «قهرمان مبارزه با استعمار» چنان آب در خوابگاه مورچگان داخلی و خارجی ریخت که زندانها و شکنجههای عجیب و غریب مترجم و نویسنده کتابها، یعنی آیتاللهها شمی رفسنجانی را به همراه داشت. دو کتابی که [[امام خمینی]] خواندن آنها را به مراجع، علما و طلبههای حوزههای علمیه توصیه مینمود و دکتر مصدق با بیان این جمله که «از کتاب سرگذشت فلسطین بسیار استفاده نمودم و حیفم آمد که این کتاب در گوشه ای بماند و مورد استفاده قرار نگیرد.» برای خرید آن چک می کشد تا «از آن بیشتر ابتیاع فرمایند و آن را در معرض استفاده عموم قرار دهند.» | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
از تاسوعای سال ۱۳۷۸هجری قمری که مطابق با ۴ مرداد ۱۳۳۷ با سخنرانی غرّا علیه سلطنت در همدان، وارد میدان مبارزه علیه طاغوت شد. پس از آن ۷ بار و مجموعاً ۴ سال و ۵ ماه به جرم فعالیت مخفیانه علیه [[حکومت پهلوی]]،. بازداشت و زندانی و شکنجه شد و حتی علیرغم معافیت، به سربازی اجباری رفت، اما دست از مبارزه و ترویج اندیشههای امام راحل و افزایش آگاهی مردم برنداشت. | از تاسوعای سال ۱۳۷۸هجری قمری که مطابق با ۴ مرداد ۱۳۳۷ با سخنرانی غرّا علیه سلطنت در همدان، وارد میدان مبارزه علیه طاغوت شد. پس از آن ۷ بار و مجموعاً ۴ سال و ۵ ماه به جرم فعالیت مخفیانه علیه [[حکومت پهلوی]]،. بازداشت و زندانی و شکنجه شد و حتی علیرغم معافیت، به سربازی اجباری رفت، اما دست از مبارزه و ترویج اندیشههای امام راحل و افزایش آگاهی مردم برنداشت. | ||
با تبعید امام خمینی، نقش هاشمی برای سر و سامان دادن به مبارزه و مبارزان و جلوگیری از انحراف نهضت روحانیت پررنگتر شد. به گونهای که هم برای سخنرانی به هیاتهای مذهبی تهران و هم در جمع هواداران جریانهای سیاسی در داخل میرفت و هم برای رفع اختلافات مبارزان خارج از کشور، به [[عراق]]، [[لبنان]]، [[اروپا]]، [[آمریکا]] و حتی شرق دور سفر میکرد که معمولاً بعد از هر سفری، توسط ساواک بازداشت و زندانی | با تبعید امام خمینی، نقش هاشمی برای سر و سامان دادن به مبارزه و مبارزان و جلوگیری از انحراف نهضت روحانیت پررنگتر شد. به گونهای که هم برای سخنرانی به هیاتهای مذهبی تهران و هم در جمع هواداران جریانهای سیاسی در داخل میرفت و هم برای رفع اختلافات مبارزان خارج از کشور، به [[عراق]]، [[لبنان]]، [[اروپا]]، [[آمریکا]] و حتی شرق دور سفر میکرد که معمولاً بعد از هر سفری، توسط ساواک بازداشت و زندانی میشد. در آخرین محکومیت که با اعتراض علما و مراجع قم و نجف، حکم اعدامشان به زندان تبدیل شد، پس از سه سال تحمل بدترین رفتارها در زندانهای قرل قلعه؛ اوین؛ قزل حصار، قصر و کمیته مشترک ضد خرابکاری، در آذر ماه ۱۳۵۷ به دریای خروشان ملت در راهپیماییهای شورانگیز پیوست. | ||
=نخستین مسولیت های رسمی مبارزاتی= | =نخستین مسولیت های رسمی مبارزاتی= |