۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'گرایشها' به 'گرایشها') |
جز (جایگزینی متن - 'جناحها' به 'جناحها') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
نقطه آغاز مذهب فقهی اباضی را باید تعالیم جابر بن زید (د ۱۰۳ق/ ۷۲۱م) تلقی کرد که از تابعان بصره و از شاگردان ابنعباس به شمار میآید و به سبب نقش تعیین کنندهاش در شکلگیری فقه اباضیه، «اصل المذهب» نام گرفته است. <ref>درجینی، احمد، طبقات المشائخ بالمغرب، ج۲، ص۲۰۵.</ref> جابر آنگونه که در منابع رجالی از او یاد شده، فقیهی با گرایش درایی است که از افتا گریزی ندارد و از جهات گوناگون در کنار صاحب رأیی چون حسن بصری قرار میگیرد <ref>بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبیر، ج۷، ص۱۳۰- ۱۳۱.</ref> و با وجود نقلی از او از زبان ابنعمر که در فتوا نباید از قرآن و سنت تجاوز کرد، <ref>دارمی، عبدالله، سنن، ج۱، ص۵۹.</ref> در نگرش اصولی خود، با فقدان کتاب و سنت، به سبک مکیان و شاگردان حلقه ابنعباس، از رأی و قیاس پرهیز نداشته است. <ref>یحیی بکوش، فقه جابر بن زید، ج۱، ص۶۹.</ref> | نقطه آغاز مذهب فقهی اباضی را باید تعالیم جابر بن زید (د ۱۰۳ق/ ۷۲۱م) تلقی کرد که از تابعان بصره و از شاگردان ابنعباس به شمار میآید و به سبب نقش تعیین کنندهاش در شکلگیری فقه اباضیه، «اصل المذهب» نام گرفته است. <ref>درجینی، احمد، طبقات المشائخ بالمغرب، ج۲، ص۲۰۵.</ref> جابر آنگونه که در منابع رجالی از او یاد شده، فقیهی با گرایش درایی است که از افتا گریزی ندارد و از جهات گوناگون در کنار صاحب رأیی چون حسن بصری قرار میگیرد <ref>بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبیر، ج۷، ص۱۳۰- ۱۳۱.</ref> و با وجود نقلی از او از زبان ابنعمر که در فتوا نباید از قرآن و سنت تجاوز کرد، <ref>دارمی، عبدالله، سنن، ج۱، ص۵۹.</ref> در نگرش اصولی خود، با فقدان کتاب و سنت، به سبک مکیان و شاگردان حلقه ابنعباس، از رأی و قیاس پرهیز نداشته است. <ref>یحیی بکوش، فقه جابر بن زید، ج۱، ص۶۹.</ref> | ||
در نیمه اخیر سده ۲ق/ ۸م به گاهی که مباحث اصولی در محافل دینی درگرفته بود، ربیع بن حبیب، به عنوان امام وقت اباضیان و شخصیتی مؤثر در شکلگیری چارچوب اصلی فقه اباضی، بیشتر به گردآوری آثار توجه داشت و گویا به بحثهای اصولی تمایلی نشان نمیداد. در مقابل روش ربیع، در همان عصر صاحبنظرانی مخالف با موضعگیریهای او نیز وجود داشتند که در تاریخ اباضیه به عنوان | در نیمه اخیر سده ۲ق/ ۸م به گاهی که مباحث اصولی در محافل دینی درگرفته بود، ربیع بن حبیب، به عنوان امام وقت اباضیان و شخصیتی مؤثر در شکلگیری چارچوب اصلی فقه اباضی، بیشتر به گردآوری آثار توجه داشت و گویا به بحثهای اصولی تمایلی نشان نمیداد. در مقابل روش ربیع، در همان عصر صاحبنظرانی مخالف با موضعگیریهای او نیز وجود داشتند که در تاریخ اباضیه به عنوان جناحهایی منحرف شناخته شدهاند و مکتب آنان دیر زمانی نپاییده است. | ||
در رأس این مخالفان، باید از ابوعبدالله بن یزید فزاری نامی یاد کرد که در گزارشی، از مغلوبیت جناح خود در برابر اصحاب ربیع شکایت نموده است. <ref>درجینی، احمد، طبقات المشائخ بالمغرب، ج۲، ص۴۴۷.</ref> این احتمال که نام ضبط شده در نسخ کتاب درجینی، تحریف نام «عبدالله بن یزید»، متکلم نامدار اباضی برخاسته از کوفه و چندی ساکن بغداد بوده باشد، احتمالی قابل تکیه است. حال با در نظر گرفتن اینکه محیط کوفه و بغداد در نیمه دوم سده ۲ق، کانون آموزشهای اصولیِ اصحاب رأی بوده، این فرضیهای قابل تأمل است که در عراق، مکتبی اباضی در مقابل مکتب غالبِ ربیع به رهبری عبدالله بن یزید وجود داشته که نگرشی کلامی بر آموزشهای آن غالب بوده است. احتمالاً طرح برخی از مسائل مقدّمیِ اصولی چون مسأله مقدمه واجب و اجتماع امر و نهی در عرصه اصول اباضیِ سده ۲ق <ref>ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۰۷- ۱۰۸.</ref> از سوی همین مکتب صورت گرفته است. <ref>یوسف ورجلانی، العدل و الانصاف، ج۱، ص۸۳.</ref> در منابع اباضی متعهد به ربیع از سده ۳ق/ ۹م به بعد، عبدالله بن یزید در رأس مخالفان ربیع قرار گرفته است. <ref>صلت ابوالمؤثر، «سیرة الی ابیجابر محمد بن جعفر»، ج۱، ص۲۰۹.</ref><ref>محمد کندی، بیان الشرع، ج۳، ص۲۰.</ref> | در رأس این مخالفان، باید از ابوعبدالله بن یزید فزاری نامی یاد کرد که در گزارشی، از مغلوبیت جناح خود در برابر اصحاب ربیع شکایت نموده است. <ref>درجینی، احمد، طبقات المشائخ بالمغرب، ج۲، ص۴۴۷.</ref> این احتمال که نام ضبط شده در نسخ کتاب درجینی، تحریف نام «عبدالله بن یزید»، متکلم نامدار اباضی برخاسته از کوفه و چندی ساکن بغداد بوده باشد، احتمالی قابل تکیه است. حال با در نظر گرفتن اینکه محیط کوفه و بغداد در نیمه دوم سده ۲ق، کانون آموزشهای اصولیِ اصحاب رأی بوده، این فرضیهای قابل تأمل است که در عراق، مکتبی اباضی در مقابل مکتب غالبِ ربیع به رهبری عبدالله بن یزید وجود داشته که نگرشی کلامی بر آموزشهای آن غالب بوده است. احتمالاً طرح برخی از مسائل مقدّمیِ اصولی چون مسأله مقدمه واجب و اجتماع امر و نهی در عرصه اصول اباضیِ سده ۲ق <ref>ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۰۷- ۱۰۸.</ref> از سوی همین مکتب صورت گرفته است. <ref>یوسف ورجلانی، العدل و الانصاف، ج۱، ص۸۳.</ref> در منابع اباضی متعهد به ربیع از سده ۳ق/ ۹م به بعد، عبدالله بن یزید در رأس مخالفان ربیع قرار گرفته است. <ref>صلت ابوالمؤثر، «سیرة الی ابیجابر محمد بن جعفر»، ج۱، ص۲۰۹.</ref><ref>محمد کندی، بیان الشرع، ج۳، ص۲۰.</ref> |